چرا امام مهدی به نائب اول دستور داد از سامرا به بغداد برود؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«"[[بغداد]]" پایتخت فعلی [[کشور]] [[عراق]] است، ولی در روزهای [[خلافت]] سلسله [[عباسی]]، شهری آرام در کنار سامرّا-پایتخت آن زمان-بود. پس از [[رحلت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}}، [[عثمان بن سعید]] به [[دستور]] [[امام مهدی]] {{ع}} به خاطر دور بودن [[بغداد]] از چشم‌انداز [[دشمن]]، و به علّت سخت‌گیری مأموران دولتی سامرّا، به سوی [[بغداد]] می‌رود تا بتواند [[وظیفه]] سنگینی را که بر دوش او گذاشته شده است، به [[بهترین]] صورت انجام دهد. [[بغداد]] را مرکز قرار دادن دارای رمزی است که پوشیده نیست. لازم است وکلای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در جایی دور از فشارها و در محیطی نسبتا آزاد با توده ارادتمندان مواجه شوند، تا بتوانند در محدوده وسیع‌تری فعالیت‌های خود را گسترش دهند، در حالی که اگر در سامرّا بودند و یا دستگاه [[خلافت]] در همان روزهای اوّل [[غیبت]]، به [[بغداد]] منتقل شده بود، چنین امکانی برای [[وکلا]] قطعا نمی‌بود<ref>پژوهشی در زندگی امام مهدی {{ع}} و نگرشی به تاریخ غیبت صغری، ص ۲۶۷.</ref>. [[عثمان بن سعید]] وقتی به [[بغداد]] [[مهاجرت]] کرد، منطقه [[کرخ]] که محل سکونت [[شیعیان]] بود را مرکز [[رهبری]] سازمان [[امامیه]] قرار داد<ref>تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۴۹.</ref>. و اما شهر [[بغداد]] مرکز [[حکومت]] [[عباسیان]] در سال ١٤٨ ق. در زمان [[منصور دوانیقی]] بنا شد.
 
«"[[بغداد]]" پایتخت فعلی [[کشور]] [[عراق]] است، ولی در روزهای [[خلافت]] سلسله [[عباسی]]، شهری آرام در کنار سامرّا-پایتخت آن زمان-بود. پس از [[رحلت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}}، [[عثمان بن سعید]] به [[دستور]] [[امام مهدی]] {{ع}} به خاطر دور بودن [[بغداد]] از چشم‌انداز [[دشمن]]، و به علّت سخت‌گیری مأموران دولتی سامرّا، به سوی [[بغداد]] می‌رود تا بتواند [[وظیفه]] سنگینی را که بر دوش او گذاشته شده است، به [[بهترین]] صورت انجام دهد. [[بغداد]] را مرکز قرار دادن دارای رمزی است که پوشیده نیست. لازم است وکلای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در جایی دور از فشارها و در محیطی نسبتا آزاد با توده ارادتمندان مواجه شوند، تا بتوانند در محدوده وسیع‌تری فعالیت‌های خود را گسترش دهند، در حالی که اگر در سامرّا بودند و یا دستگاه [[خلافت]] در همان روزهای اوّل [[غیبت]]، به [[بغداد]] منتقل شده بود، چنین امکانی برای [[وکلا]] قطعا نمی‌بود<ref>پژوهشی در زندگی امام مهدی {{ع}} و نگرشی به تاریخ غیبت صغری، ص ۲۶۷.</ref>. [[عثمان بن سعید]] وقتی به [[بغداد]] [[مهاجرت]] کرد، منطقه [[کرخ]] که محل سکونت [[شیعیان]] بود را مرکز [[رهبری]] سازمان [[امامیه]] قرار داد<ref>تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۴۹.</ref>. و اما شهر [[بغداد]] مرکز [[حکومت]] [[عباسیان]] در سال ١٤٨ ق. در زمان [[منصور دوانیقی]] بنا شد.


سپس گروه‌هایی از [[شیعیان]] در این شهر سکنی گزیدند. محله "[[کرخ]]" محله معروف شیعه‌نشین [[بغداد]] بود. [[مکتب]] علمی [[بغداد]] [[مکتب]] نوپایی بود که تحت‌تأثیر مکاتب [[کوفه]] و [[قم]] و [[مهاجرت]] عده‌ای از [[فقیهان]] و [[محدثان]] به این شهر شکل گرفت. احتمالا این مهاجرت‌ها از دهه‌های اول قرن سوم شروع شد. به‌طور قطع انتقال [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} در همین ایام به [[بغداد]] و سپس [[سامرا]]، در این امر بی‌تأثیر نبود. [[دوران غیبت]] در واقع دوران تکرین این [[مکتب]] علمی بود، به‌طوری که پس از آن با گذشت چند دهه به [[شکوفایی]] رسید و در نیمه اول قرن چهارم با حضور عالمانی چون [[شیخ مفید]]، [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]] به نقطه اوج خود دست یافت.
سپس گروه‌هایی از [[شیعیان]] در این شهر سکنی گزیدند. محله "[[کرخ]]" محله معروف شیعه‌نشین [[بغداد]] بود. [[مکتب]] علمی [[بغداد]] [[مکتب]] نوپایی بود که تحت‌تأثیر مکاتب [[کوفه]] و [[قم]] و [[مهاجرت]] عده‌ای از [[فقیهان]] و [[محدثان]] به این شهر شکل گرفت. احتمالا این مهاجرت‌ها از دهه‌های اول قرن سوم شروع شد. به‌طور قطع انتقال [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} در همین ایام به [[بغداد]] و سپس [[سامرا]]، در این امر بی‌تأثیر نبود. [[دوران غیبت]] در واقع دوران تکرین این [[مکتب]] علمی بود، به‌طوری که پس از آن با گذشت چند دهه به [[شکوفایی]] رسید و در نیمه اول قرن چهارم با حضور عالمانی چون [[شیخ مفید]]، [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]] به نقطه اوج خود دست یافت.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش