چرا امامان علم غیب خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::::* +*))
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
| پاسخ‌دهنده = ناصر  رفیعی
| پاسخ‌دهنده = ناصر  رفیعی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر رفیعی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر رفیعی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::*«[[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|ما معتقدیم علم غیب ذاتی متعلق به خداست]] و هیچ‌کس نمی‌تواند به آن آگاه شود مگر با رضایت الهی، همان طور که خلقت و آفرینش مخصوص خداست، احیاء بندگان مخصوص خداست اما [[حضرت عیسی]]{{ع}} به اذن الهی آفرینش و احیاء داشت. نفی [[علم غیب]] توسط [[ائمه]]{{عم}} برای جلوگیری از تفکر غالیان بود که تصور می‌کردند، [[ائمه]]{{عم}} علم ذاتی دارند و علم آنان را در عرض علم خدا می‌دانستند. همین افراد گاه به الوهیت یا نبوت [[ائمه]]{{عم}} خود را گنجینه‌داران علم الهی معرفی کرده و فرموده‌اند: {{عربی|«نَحْنُ‏ خُزَّانُ‏ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ نَحْنُ‏ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ اللَّه‏‏‏»}}<ref>الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۱۹۲؛ بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ{{عم}} وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِه.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرمایند: {{عربی|« إِنَّ لِلَّهِ عِلْماً خَاصّاً وَ عِلْماً عَامّاً فَأَمَّا الْعِلْمُ‏ الْخَاصُّ فَالْعِلْمُ الَّذِي لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعَامُّ فَإِنَّهُ عِلْمُهُ الَّذِي أَطْلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ قَدْ وَقَعَ إِلَيْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}‏‏‏‏»}}<ref>خداوند دو نوع علم دارد خاص و عام؛ اما عمل خاص علمی است که حتی ملائکه مقرب و انبیا او از آن بی‌اطلاع اند اما علم عام، علمی است که ملائکه مقرب و انبیا مرسل از آن اطلاع دارند و همان علم از ناحیه [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} به ما رسیده است؛ التوحید (للصدوق)، ص ۱۳۸.</ref>»<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، دوفصلنامه مطالعات اهل بیت‌شناسی، ص ۱۷.</ref>.
*«[[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|ما معتقدیم علم غیب ذاتی متعلق به خداست]] و هیچ‌کس نمی‌تواند به آن آگاه شود مگر با رضایت الهی، همان طور که خلقت و آفرینش مخصوص خداست، احیاء بندگان مخصوص خداست اما [[حضرت عیسی]]{{ع}} به اذن الهی آفرینش و احیاء داشت. نفی [[علم غیب]] توسط [[ائمه]]{{عم}} برای جلوگیری از تفکر غالیان بود که تصور می‌کردند، [[ائمه]]{{عم}} علم ذاتی دارند و علم آنان را در عرض علم خدا می‌دانستند. همین افراد گاه به الوهیت یا نبوت [[ائمه]]{{عم}} خود را گنجینه‌داران علم الهی معرفی کرده و فرموده‌اند: {{عربی|«نَحْنُ‏ خُزَّانُ‏ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ نَحْنُ‏ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ اللَّه‏‏‏»}}<ref>الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۱۹۲؛ بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ{{عم}} وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِه.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرمایند: {{عربی|« إِنَّ لِلَّهِ عِلْماً خَاصّاً وَ عِلْماً عَامّاً فَأَمَّا الْعِلْمُ‏ الْخَاصُّ فَالْعِلْمُ الَّذِي لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعَامُّ فَإِنَّهُ عِلْمُهُ الَّذِي أَطْلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ قَدْ وَقَعَ إِلَيْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}‏‏‏‏»}}<ref>خداوند دو نوع علم دارد خاص و عام؛ اما عمل خاص علمی است که حتی ملائکه مقرب و انبیا او از آن بی‌اطلاع اند اما علم عام، علمی است که ملائکه مقرب و انبیا مرسل از آن اطلاع دارند و همان علم از ناحیه [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} به ما رسیده است؛ التوحید (للصدوق)، ص ۱۳۸.</ref>»<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، دوفصلنامه مطالعات اهل بیت‌شناسی، ص ۱۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۰۶: خط ۲۰۶:


«در برخی موارد [[امام]] {{ع}} عدم علم به امری جزئی را به خود نسبت داده‌اند این امر میتواند پندار عدم آگاهی امام به [[امور غیبی]] را در پی داشته باشد بنابراین لازم است که روایات مربوطه آورده و بررسی گردد.  
«در برخی موارد [[امام]] {{ع}} عدم علم به امری جزئی را به خود نسبت داده‌اند این امر میتواند پندار عدم آگاهی امام به [[امور غیبی]] را در پی داشته باشد بنابراین لازم است که روایات مربوطه آورده و بررسی گردد.  
::::::*شخصی به [[امام جواد]] عرض کرد فدایت شوم ما یکی از دوستداران شما از سوی حکومت مسئول امور مردم است و مالیات زیادی بر من بسته است که توان پرداخت آن را ندارم اگر مقدور است نامه‌ای بنویسید و به او سفارش من را بکنید. حضرت فرمودند اورا نمی‌شناسم <ref>کافی ج۵ ص۱۱۱ ح۶. </ref>.
*شخصی به [[امام جواد]] عرض کرد فدایت شوم ما یکی از دوستداران شما از سوی حکومت مسئول امور مردم است و مالیات زیادی بر من بسته است که توان پرداخت آن را ندارم اگر مقدور است نامه‌ای بنویسید و به او سفارش من را بکنید. حضرت فرمودند اورا نمی‌شناسم <ref>کافی ج۵ ص۱۱۱ ح۶. </ref>.


*عبدالله بن کیسان به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کرد: من عبد شما، عبدالله بن کیسان هستم حضرت فرمود: نژادت را می‌شناسم، اما تو را نمی‌شناسم؟
*عبدالله بن کیسان به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کرد: من عبد شما، عبدالله بن کیسان هستم حضرت فرمود: نژادت را می‌شناسم، اما تو را نمی‌شناسم؟
::::::*علی بن ابوحمزه می‌گوید: به [[امام کاظم]] {{ع}} عرض کردم: قربانت گردم آیا برای تب خود، دارویی نیافته‌اید؟ حضرت {{ع}} فرمودند: برای آن دارویی نیافته‌ایم مگر دعا و آب سرد. من از درد شکوه می‌کردم که محمد بن ابراهیم پزشکی برایم فرستاد و او نیز دارویی با خود می‌آورد که موجب قیء می‌شد و من نمی‌خواستم آن را بخورم زیرا هربار که قیء می‌کنم همه بندهایم از هم جدا می‌شوند.
*علی بن ابوحمزه می‌گوید: به [[امام کاظم]] {{ع}} عرض کردم: قربانت گردم آیا برای تب خود، دارویی نیافته‌اید؟ حضرت {{ع}} فرمودند: برای آن دارویی نیافته‌ایم مگر دعا و آب سرد. من از درد شکوه می‌کردم که محمد بن ابراهیم پزشکی برایم فرستاد و او نیز دارویی با خود می‌آورد که موجب قیء می‌شد و من نمی‌خواستم آن را بخورم زیرا هربار که قیء می‌کنم همه بندهایم از هم جدا می‌شوند.


بررسی تعارض: ۱. ممکن است اظهار عدم شناخت از سوی امام، از روی [[تقیه]]، و برای حفظ جان و مال ارادتمندان ایشان بوده باشد؛ خصوصاً در روایت [[امام جواد]] {{ع}} که آن شخص از مسئولان حکومتی نیز بوده و خطر بیشتری وی را تهدید می‌کرده، از این رو بود که دوستاران [[ائمه]] هم چون [[علی بن یقطین]]، اگر هم با اجازه امام مسئولیتی را در دستگاه خلافت عهده‌دار می‌شدند، ارتباط خود را با امام مخفی نگه می‌داشتند.  
بررسی تعارض: ۱. ممکن است اظهار عدم شناخت از سوی امام، از روی [[تقیه]]، و برای حفظ جان و مال ارادتمندان ایشان بوده باشد؛ خصوصاً در روایت [[امام جواد]] {{ع}} که آن شخص از مسئولان حکومتی نیز بوده و خطر بیشتری وی را تهدید می‌کرده، از این رو بود که دوستاران [[ائمه]] هم چون [[علی بن یقطین]]، اگر هم با اجازه امام مسئولیتی را در دستگاه خلافت عهده‌دار می‌شدند، ارتباط خود را با امام مخفی نگه می‌داشتند.  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش