آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::::# +#))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:


از قرآن کریم استفاده می‌شود که ذات مقدّس ربوبی [[علم غیب]] را در اختیار آنان که حضرتش از آنان راضی است و برگزیده او هستند قرار می‌دهد از جمله:
از قرآن کریم استفاده می‌شود که ذات مقدّس ربوبی [[علم غیب]] را در اختیار آنان که حضرتش از آنان راضی است و برگزیده او هستند قرار می‌دهد از جمله:
:::::#{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]] }}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند.جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref>. دانای [[غیب]] اوست و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار می‌دهد. از این آیه شریفه هم [[علم غیب]] گسترده خداوند استفاده می‌شود و هم اینکه افراد مورد رضای حق که [[پیامبر]]{{صل}} از زمره آنهاست و نیز معصومین به اذن خداوند با اذن حضرت حق بر بخشی از [[علم غیب]] علم پیدا می‌کنند، در [[نهج البلاغه]] آمده که وقتی [[مولی علی]]{{ع}} از حوادث آینده خبر داد یکی از یاران حضرت عرض کرد: این [[علم غیب]] است [[مولی علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"لَيْسَ‏ هُوَ بِعِلْمِ‏ غَيْبٍ‏ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ‏ مِنْ‏ ذِي‏ عِلْمٍ‏ ‏‏"}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref>. این [[علم غیب]] نیست این علمی است که از صاحب علمی [[پیامبر]]{{صل}} آموخته‌ام .
#{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]] }}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند.جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref>. دانای [[غیب]] اوست و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار می‌دهد. از این آیه شریفه هم [[علم غیب]] گسترده خداوند استفاده می‌شود و هم اینکه افراد مورد رضای حق که [[پیامبر]]{{صل}} از زمره آنهاست و نیز معصومین به اذن خداوند با اذن حضرت حق بر بخشی از [[علم غیب]] علم پیدا می‌کنند، در [[نهج البلاغه]] آمده که وقتی [[مولی علی]]{{ع}} از حوادث آینده خبر داد یکی از یاران حضرت عرض کرد: این [[علم غیب]] است [[مولی علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"لَيْسَ‏ هُوَ بِعِلْمِ‏ غَيْبٍ‏ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ‏ مِنْ‏ ذِي‏ عِلْمٍ‏ ‏‏"}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref>. این [[علم غیب]] نیست این علمی است که از صاحب علمی [[پیامبر]]{{صل}} آموخته‌ام .
:::::#{{متن قرآن|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ }}<ref> خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.</ref> این آیه صریح است که خداوند هر زمان بخواهد از میان پیامبرانش کسانی را انتخاب می‌کند و گوشه‌ای از [[علم غیب]] بی‌پایان خود و اسرار درون مردم را که شناخت آن برای تکمیل رهبری آنان لازم است در اختیار آنان قرار دهد و البته این با اذن خداوند است. در روایات ما صدها مورد از پیشگوییهای [[امامان]]{{عم}} آمده است که بخشی در زمان خود تحقق یافته و بخشی که مربوط به آینده است در آخرالزمان و عصر ظهور حضرت اتفاق خواهد افتاد. این بخش از روایات غیبی است، بخش دیگر روایاتی است که امامان از باطن این و آن خبر دادند و نیز روایات دیگر پیرامون غیب. [[امامان]]{{عم}} گنجینه های علم ذات مقدّس ربوبی است و این افتخاری است که نصیب غیر معصومین نمی‌شود<ref>تفسیر نمونه، ج۲۵، ص ۱۴۷.</ref>»<ref>[[امامان گنجینه‌های علم خداوند (مقاله)|امامان گنجینه‌های علم خداوند]]</ref>.
#{{متن قرآن|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ }}<ref> خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.</ref> این آیه صریح است که خداوند هر زمان بخواهد از میان پیامبرانش کسانی را انتخاب می‌کند و گوشه‌ای از [[علم غیب]] بی‌پایان خود و اسرار درون مردم را که شناخت آن برای تکمیل رهبری آنان لازم است در اختیار آنان قرار دهد و البته این با اذن خداوند است. در روایات ما صدها مورد از پیشگوییهای [[امامان]]{{عم}} آمده است که بخشی در زمان خود تحقق یافته و بخشی که مربوط به آینده است در آخرالزمان و عصر ظهور حضرت اتفاق خواهد افتاد. این بخش از روایات غیبی است، بخش دیگر روایاتی است که امامان از باطن این و آن خبر دادند و نیز روایات دیگر پیرامون غیب. [[امامان]]{{عم}} گنجینه های علم ذات مقدّس ربوبی است و این افتخاری است که نصیب غیر معصومین نمی‌شود<ref>تفسیر نمونه، ج۲۵، ص ۱۴۷.</ref>»<ref>[[امامان گنجینه‌های علم خداوند (مقاله)|امامان گنجینه‌های علم خداوند]]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۴۷: خط ۳۴۷:
«فیض کاشانی، درباره آگاهی [[امامان]]{{ع}}، از امور غیبی و همه اشیا می‌نویسد: خبرها در مورد کرامات [[ائمه]] {{ع}}، از اطلاع و آگاهی آنان از ضمایر و اسرار درونی افراد و امور پنهانی دیگر و آشنایی آن حضرات به زبان‌های مختلف و زبان پرندگان و حیوانات و شفای فوری و سریع بیمارانی که گرفتار بیماری‌های سخت و غیر قابل علاج بودند و زنده کردن مرده‌ها و...، به قدری است که از شمارش بیرون است و این اخبار در کتاب‌های مخالف و موافق آمده‌اند. وی در مورد دیگر می‌نویسد: آگاهی به یک امری یا اینکه از طریق حواس حاصل می‌شود، مانند دیدن، تجربه کردن، شنیدن و یا شهادت دادن کسی و یا اجتهاد و مانند این موارد، که این چنین دانشی، دانشی است متغیر، بی‌ثبات، جزئی و محدود، زیرا که چنین علمی پیش از وجود اشیا به یک نحو تعلق دارد، در حالی که در هنگام وجود اشیا به گونه‌ای دیگر تعلق می‌گیرد و پس از وجود اشیا نیز به گونه‌ای دیگر، و علم‌های اکثر مردم به اشیا این‌گونه است. و یا اینکه از طریق مبادی اشیا و اسباب و غایات آنها به دست می‌آید، یک نحوه علم کلی، بسیط، محیط بر معلوم به شیوه عقلی، زیرا که هیچ چیزی نیست مگر این که دارای سبب و علت است، و علت او نیز دارای علت است، تا اینکه منتهی شود به مسبب الاسباب و علت العلل. بی‌شک هر چیزی که سببش شناخته شود، از این حیث که مقتضی آن معلول است، و آن را ایجاب می‌کند، ناگزیر خود آن چیز نیز با یک علم ضروری دایمی شناخته خواهد شد. پس هر کسی که خداوند را با اوصاف کمالی، کبریایی‌اش بشناسد و بداند که او مبدأ کل هستی و فیاض هر جود و فیضی است و نیز ملائکه مقرّب و فرشتگان مدبر که صور کائنات بر اساس ترتیب سببی و مسببی از آنها تراوش می‌کند، را بشناسد، علم و آگاهی محیط و کامل به تمام اشیا و هستی و احوال آنها و احوال ملحقات آنها پیدا خواهد کرد، علمی که از هرگونه شک و تغییر و خطاپذیری پیراسته است، چنان‌که از کلیات به جزئیات مترتب بر آنها و از بسایط به مرکبات پی خواهد برد. پس او امور جزیی را از آن جهت که دایمی و کلی هستند می‌داند هرچند که به حسب ظاهر و هم خودشان و هم در نسبت با یکدیگر کثیر و متغیر هستند. نمونه چنین علم و دانش، علم خداوند تبارک و تعالی و نیز علم ملائکه و فرشتگان مقرب به اشیا است. ::::::چنان‌که علوم پیامبران و جانشینان آنان به احوال موجودات گذشته و آینده و به آنچه که هست و خواهد آمد تا روز قیامت، از این قبیل است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۲۵.</ref>.
«فیض کاشانی، درباره آگاهی [[امامان]]{{ع}}، از امور غیبی و همه اشیا می‌نویسد: خبرها در مورد کرامات [[ائمه]] {{ع}}، از اطلاع و آگاهی آنان از ضمایر و اسرار درونی افراد و امور پنهانی دیگر و آشنایی آن حضرات به زبان‌های مختلف و زبان پرندگان و حیوانات و شفای فوری و سریع بیمارانی که گرفتار بیماری‌های سخت و غیر قابل علاج بودند و زنده کردن مرده‌ها و...، به قدری است که از شمارش بیرون است و این اخبار در کتاب‌های مخالف و موافق آمده‌اند. وی در مورد دیگر می‌نویسد: آگاهی به یک امری یا اینکه از طریق حواس حاصل می‌شود، مانند دیدن، تجربه کردن، شنیدن و یا شهادت دادن کسی و یا اجتهاد و مانند این موارد، که این چنین دانشی، دانشی است متغیر، بی‌ثبات، جزئی و محدود، زیرا که چنین علمی پیش از وجود اشیا به یک نحو تعلق دارد، در حالی که در هنگام وجود اشیا به گونه‌ای دیگر تعلق می‌گیرد و پس از وجود اشیا نیز به گونه‌ای دیگر، و علم‌های اکثر مردم به اشیا این‌گونه است. و یا اینکه از طریق مبادی اشیا و اسباب و غایات آنها به دست می‌آید، یک نحوه علم کلی، بسیط، محیط بر معلوم به شیوه عقلی، زیرا که هیچ چیزی نیست مگر این که دارای سبب و علت است، و علت او نیز دارای علت است، تا اینکه منتهی شود به مسبب الاسباب و علت العلل. بی‌شک هر چیزی که سببش شناخته شود، از این حیث که مقتضی آن معلول است، و آن را ایجاب می‌کند، ناگزیر خود آن چیز نیز با یک علم ضروری دایمی شناخته خواهد شد. پس هر کسی که خداوند را با اوصاف کمالی، کبریایی‌اش بشناسد و بداند که او مبدأ کل هستی و فیاض هر جود و فیضی است و نیز ملائکه مقرّب و فرشتگان مدبر که صور کائنات بر اساس ترتیب سببی و مسببی از آنها تراوش می‌کند، را بشناسد، علم و آگاهی محیط و کامل به تمام اشیا و هستی و احوال آنها و احوال ملحقات آنها پیدا خواهد کرد، علمی که از هرگونه شک و تغییر و خطاپذیری پیراسته است، چنان‌که از کلیات به جزئیات مترتب بر آنها و از بسایط به مرکبات پی خواهد برد. پس او امور جزیی را از آن جهت که دایمی و کلی هستند می‌داند هرچند که به حسب ظاهر و هم خودشان و هم در نسبت با یکدیگر کثیر و متغیر هستند. نمونه چنین علم و دانش، علم خداوند تبارک و تعالی و نیز علم ملائکه و فرشتگان مقرب به اشیا است. ::::::چنان‌که علوم پیامبران و جانشینان آنان به احوال موجودات گذشته و آینده و به آنچه که هست و خواهد آمد تا روز قیامت، از این قبیل است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۲۵.</ref>.
*«[[ابن قبه]] منکر آگاهی [[ائمه]]{{عم}} از [[غیب]] است. او در پاسخ ابوزید علوی از بزرگان مذهب زیدیه که به عنوان خرده گیری برشیعه گفته بود، شیعه امامیه به برخورداری [[امام]] از [[علم غیب]] اعتقاد دارند، چنین گفته است: [[علم غیب]] از مختصات پروردگار است و [[امامان]]{{عم}} از غیب آگاهی ندارند، بلکه آنان فقط بندگان صالح و شایسته و عالم به کتاب و سنت هستند و از اخبار شیعیان‌شان اموری را می‌دانند که به آنها ابلاغ شده باشد، هرکس به آنان نسبت [[علم غیب]] دهد، مشرک و کافراست و از دین اسلام خارج شده است. هرچند [[ابن قبه]] آگاهی [[امام]] از [[غیب]] را انکار می‌کند اما به احتمال زیاد مقصود او انکار مطلق علم و آگاهی [[ائمه]]{{عم}} به [[غیب]] نیست، بلکه طبق شواهد منظوراو [[علم غیب]] ذاتی است وگرنه [[علم غیب]] تعلیمی با اعلام خداوند و اخبار [[پیامبر]] را در حق [[امام]] جایز می‌داند. این مطلب حداقل از دو عبارت ایشان فهمیده می‌شود:  
*«[[ابن قبه]] منکر آگاهی [[ائمه]]{{عم}} از [[غیب]] است. او در پاسخ ابوزید علوی از بزرگان مذهب زیدیه که به عنوان خرده گیری برشیعه گفته بود، شیعه امامیه به برخورداری [[امام]] از [[علم غیب]] اعتقاد دارند، چنین گفته است: [[علم غیب]] از مختصات پروردگار است و [[امامان]]{{عم}} از غیب آگاهی ندارند، بلکه آنان فقط بندگان صالح و شایسته و عالم به کتاب و سنت هستند و از اخبار شیعیان‌شان اموری را می‌دانند که به آنها ابلاغ شده باشد، هرکس به آنان نسبت [[علم غیب]] دهد، مشرک و کافراست و از دین اسلام خارج شده است. هرچند [[ابن قبه]] آگاهی [[امام]] از [[غیب]] را انکار می‌کند اما به احتمال زیاد مقصود او انکار مطلق علم و آگاهی [[ائمه]]{{عم}} به [[غیب]] نیست، بلکه طبق شواهد منظوراو [[علم غیب]] ذاتی است وگرنه [[علم غیب]] تعلیمی با اعلام خداوند و اخبار [[پیامبر]] را در حق [[امام]] جایز می‌داند. این مطلب حداقل از دو عبارت ایشان فهمیده می‌شود:  
:::::#[[ابن قبه]] معتقد است همواره در میان عترت کسی هست که به کتاب خدا علم داردو تأویل صحیح آن را می‌داند و احکام را می‌فهمد. وی تأکید می‌کند درقرآن مطالب توقیفی وجود دارد که فهم صحیح آن به بیان و تعلیم الهی نیاز دارد و دستیابی به آنها از طریق اجتهاد و استنباط ناممکن است. پس [[علم امام]] به تأویل قرآن بدون تکیه بر علوم عادی بشر و بااستفاده از سرچشمه علم الهی توسط [[پیامبر]] و با تعلیم او تحقق یافته است.  
#[[ابن قبه]] معتقد است همواره در میان عترت کسی هست که به کتاب خدا علم داردو تأویل صحیح آن را می‌داند و احکام را می‌فهمد. وی تأکید می‌کند درقرآن مطالب توقیفی وجود دارد که فهم صحیح آن به بیان و تعلیم الهی نیاز دارد و دستیابی به آنها از طریق اجتهاد و استنباط ناممکن است. پس [[علم امام]] به تأویل قرآن بدون تکیه بر علوم عادی بشر و بااستفاده از سرچشمه علم الهی توسط [[پیامبر]] و با تعلیم او تحقق یافته است.  
:::::#او در مقام اثبات [[امامت]] [[امامان]] بعد از [[امام حسین]]{{ع}} می‌گوید: با مراجعه به کتاب‌های گذشتگان پیش از زمان غیبت روایاتی زیادی را درباره جانشین [[امام حسن عسکری]]{{ع}} می‌یابیم که تصریح کرده‌اند او از چشم مردم غایب شود و شیعیان در امر او اختلاف ورزند و به حیرت افتند. ما می‌دانیم که پیشینیان ما [[علم غیب]] نداشتند، بلکه [[ائمه]]{{عم}} به واسطه خبر [[رسول اکرم]]{{صل}} موضوع غیبت را اعلام کرده‌اند.  
#او در مقام اثبات [[امامت]] [[امامان]] بعد از [[امام حسین]]{{ع}} می‌گوید: با مراجعه به کتاب‌های گذشتگان پیش از زمان غیبت روایاتی زیادی را درباره جانشین [[امام حسن عسکری]]{{ع}} می‌یابیم که تصریح کرده‌اند او از چشم مردم غایب شود و شیعیان در امر او اختلاف ورزند و به حیرت افتند. ما می‌دانیم که پیشینیان ما [[علم غیب]] نداشتند، بلکه [[ائمه]]{{عم}} به واسطه خبر [[رسول اکرم]]{{صل}} موضوع غیبت را اعلام کرده‌اند.  
::::::معلوم می‌شود از نظر وی [[امامان]]{{عم}} وارث علوم [[پیامبر]] بوده، و به واسطه علمی که از [[رسول خدا]]{{صل]] به ارث برده‌اند، از امور غیبی مثل غیبت [[امام عصر]]{{ع}} پیش از تولد ایشان آگاه بودند. پس ابن قبه در مورد [[علم امام]] هرگز رویکرد بشری به [[امامت]] ندارد. وی علم قرآن را برای [[امامان]] اثبات می‌کند و می‌دانیم که به تصریح خدای تعالی، بیان همه چیز در قرآن آمده است؛ خداوند از بیان هیچ چیزی در قرآن فروگذار نکرده است و هیچ غیبی در آسمان و زمین نیست، مگر آنکه در کتاب مبین آمده است و خداوند این علم را به گروهی از بندگان برگزیده، عطا فرموده است و [[امامان]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیز جزو این برگزیدگان هستند»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۲۵.</ref>.
::::::معلوم می‌شود از نظر وی [[امامان]]{{عم}} وارث علوم [[پیامبر]] بوده، و به واسطه علمی که از [[رسول خدا]]{{صل]] به ارث برده‌اند، از امور غیبی مثل غیبت [[امام عصر]]{{ع}} پیش از تولد ایشان آگاه بودند. پس ابن قبه در مورد [[علم امام]] هرگز رویکرد بشری به [[امامت]] ندارد. وی علم قرآن را برای [[امامان]] اثبات می‌کند و می‌دانیم که به تصریح خدای تعالی، بیان همه چیز در قرآن آمده است؛ خداوند از بیان هیچ چیزی در قرآن فروگذار نکرده است و هیچ غیبی در آسمان و زمین نیست، مگر آنکه در کتاب مبین آمده است و خداوند این علم را به گروهی از بندگان برگزیده، عطا فرموده است و [[امامان]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیز جزو این برگزیدگان هستند»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۲۵.</ref>.
}}
}}
خط ۳۹۱: خط ۳۹۱:


«شیعه و اهل سنت معتقدند که [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|علم غیب بالذات مخصوص خداوند]] متعال است، بحکم قرآن: {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند»؛ سوره انعام، آیه۵۹.</ref> و نیز به حکم قرآن، شیعه معتقد است که خداوند برای بعضی از بندگان خاص خود، [[علم غیب]] را قرار داده است، یعنی غیر از خداوند بعضی از انسان‌ها بالعرض و به واسطه خدا و اذن او عالم به غیب هستند. قرآن مجید می‎فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن؛ آیه ۲۶ و ۲۷</ref> {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست». سوره آل عمران، آیه۷.</ref> نظیر این آیات در قرآن زیاد است. برای فهم دقیق قرآن باید به تمام آیات توجه کرد و آنها را در کنار هم معنی نمود و از احادیث و سنت پیامبر هم کمک گرفت. احادیث و روایات زیادی در منابع [[اهل سنت]] و شیعه وارد شده که [[انبیاء]] و [[امامان معصوم]]، علم به غیب داشته‌اند که به عنوان نمونه، چند مورد از آنها را در خصوص علم [[امام علی]]{{ع}} و خبرهای ایشان از غیب، بیان می نماییم:
«شیعه و اهل سنت معتقدند که [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|علم غیب بالذات مخصوص خداوند]] متعال است، بحکم قرآن: {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند»؛ سوره انعام، آیه۵۹.</ref> و نیز به حکم قرآن، شیعه معتقد است که خداوند برای بعضی از بندگان خاص خود، [[علم غیب]] را قرار داده است، یعنی غیر از خداوند بعضی از انسان‌ها بالعرض و به واسطه خدا و اذن او عالم به غیب هستند. قرآن مجید می‎فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن؛ آیه ۲۶ و ۲۷</ref> {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست». سوره آل عمران، آیه۷.</ref> نظیر این آیات در قرآن زیاد است. برای فهم دقیق قرآن باید به تمام آیات توجه کرد و آنها را در کنار هم معنی نمود و از احادیث و سنت پیامبر هم کمک گرفت. احادیث و روایات زیادی در منابع [[اهل سنت]] و شیعه وارد شده که [[انبیاء]] و [[امامان معصوم]]، علم به غیب داشته‌اند که به عنوان نمونه، چند مورد از آنها را در خصوص علم [[امام علی]]{{ع}} و خبرهای ایشان از غیب، بیان می نماییم:
:::::#[[ابن جریر طبری]]، [[زمخشری]]، [[فخر رازی]]، [[جلال‌الدین سیوطی]] در کتاب‌های خود آورده‌اند؛ که شخصی از [[علی]]{{ع}} در مورد تفسیر این آیه پرسید {{متن قرآن|هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالأَخْسَرِينَ أَعْمَالا}}<ref>«آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین مردم چه کسانی هستند؟»؛ سوره کهف، آیه ۱۰۳.</ref> [[علی]]{{ع}} فرمودند: «انتم یا اهل حروراء» و اهل حروراء همان کسانی بودند که بعداً بر [[علی]]{{ع}} خروج کردند و از زیان کارترین مردمان شدند.<ref>[[سید مرتضی فیروز آبادی]] ـ فضایل الخمسه من صحاح الستة، جلد ۲ ص ۴۵۴ به نقل از تفسیر طبری جلد۶ ص۲۷ و کشاف زمخشری و درالمنثور سیوطی.  
#[[ابن جریر طبری]]، [[زمخشری]]، [[فخر رازی]]، [[جلال‌الدین سیوطی]] در کتاب‌های خود آورده‌اند؛ که شخصی از [[علی]]{{ع}} در مورد تفسیر این آیه پرسید {{متن قرآن|هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالأَخْسَرِينَ أَعْمَالا}}<ref>«آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین مردم چه کسانی هستند؟»؛ سوره کهف، آیه ۱۰۳.</ref> [[علی]]{{ع}} فرمودند: «انتم یا اهل حروراء» و اهل حروراء همان کسانی بودند که بعداً بر [[علی]]{{ع}} خروج کردند و از زیان کارترین مردمان شدند.<ref>[[سید مرتضی فیروز آبادی]] ـ فضایل الخمسه من صحاح الستة، جلد ۲ ص ۴۵۴ به نقل از تفسیر طبری جلد۶ ص۲۷ و کشاف زمخشری و درالمنثور سیوطی.  
:زمخشری، انکشاف، ادب الحوزة، ج۲۲، ص۷۴۹، ذیل آیه ۱۰۳ سوره کهف.
:زمخشری، انکشاف، ادب الحوزة، ج۲۲، ص۷۴۹، ذیل آیه ۱۰۳ سوره کهف.
:[[فخررازی]]، تفسیر کبیر، ج۲۱، ص۱۴۸ ذیل آیه ۱۰۳ سوره کهف.</ref>
:[[فخررازی]]، تفسیر کبیر، ج۲۱، ص۱۴۸ ذیل آیه ۱۰۳ سوره کهف.</ref>
:::::#[[ابن حجر مکی]] و جمعی دیگر از علمای بزرگ [[اهل سنت]] می‌نویسند: [[علی]]{{ع}} بالای منبر بودند که از تفسیر این آیه سؤال شد {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ}}<ref>«در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند، صادقانه ایستاده‌اند». سوره احزاب، آیه۲۳.</ref> در جواب فرمودند «این آیه در حق من و عمویم حمزه و پسر عمویم عبیدة بن حرث، نازل شده که آن دو دعوت حق را لبیک گفتند و شهید شدند و من منتظرم که شقی‌ترین مردمان محاسن صورتم را به خون سرم رنگین کند و اشاره به ابن ملجم کرد و فرمود: هذا و الله قاتلی.<ref>[[احمد بن حجر مکی]]، الصواعق المحرقه، تعلیقه عبدالوهاب،  مکتبه قاهره علی یوسف سلیمان، ص ۱۳۴ و ۱۳۵.</ref>
#[[ابن حجر مکی]] و جمعی دیگر از علمای بزرگ [[اهل سنت]] می‌نویسند: [[علی]]{{ع}} بالای منبر بودند که از تفسیر این آیه سؤال شد {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ}}<ref>«در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند، صادقانه ایستاده‌اند». سوره احزاب، آیه۲۳.</ref> در جواب فرمودند «این آیه در حق من و عمویم حمزه و پسر عمویم عبیدة بن حرث، نازل شده که آن دو دعوت حق را لبیک گفتند و شهید شدند و من منتظرم که شقی‌ترین مردمان محاسن صورتم را به خون سرم رنگین کند و اشاره به ابن ملجم کرد و فرمود: هذا و الله قاتلی.<ref>[[احمد بن حجر مکی]]، الصواعق المحرقه، تعلیقه عبدالوهاب،  مکتبه قاهره علی یوسف سلیمان، ص ۱۳۴ و ۱۳۵.</ref>
:::::#[[علی]]{{ع}} خبر از تسلط [[حجاج بن یوسف ثقفی]] بر مردم و ظلم او در کوفه و حتی از مقدار زمان حکومتش خبر داده‌اند.<ref>[[ابن ابی الحدید]]، شرح نهج البلاغه، اسماعیلیان، ج۲، ص۲۸۹، باب معرفت [[علی]]{{ع}} به اخبار غیبی.</ref>
#[[علی]]{{ع}} خبر از تسلط [[حجاج بن یوسف ثقفی]] بر مردم و ظلم او در کوفه و حتی از مقدار زمان حکومتش خبر داده‌اند.<ref>[[ابن ابی الحدید]]، شرح نهج البلاغه، اسماعیلیان، ج۲، ص۲۸۹، باب معرفت [[علی]]{{ع}} به اخبار غیبی.</ref>
:::::#اصحاب [[علی]]{{ع}} خبر دادند که لشکر خوارج از آن سوی نهروان عبور کردند، [[علی]]{{ع}} فرمود "نه هنوز عبور نکرده‌اند" دوباره خبر تکرار شد [[علی]]{{ع}} فرمود «هنوز عبور نکرده‌اند». [[جندب بن عبدالله ازدی]] می‌گوید با خود در دلم گفتم اگر عبور کرده بودند و [[علی]]{{ع}} اشتباه می‌گفت، اولین کسی خواهم بود که وقتی نزدیک نهر رسیدم، با او بجنگم دیدم سخن غیبی [[علی]]{{ع}} صحیح بود. [[علی]]{{ع}} فرمود امر برایت آشکار شد ای برادر ازدی، یعنی [[علی]]{{ع}} حتی از ضمیر و نهاد او خبر داشت.<ref>[[ابی بکر احمد بن علی خطیب بغدادی]]، تاریخ بغداد، جلد ۷، ص ۲۴۹. </ref> آنچه بیان کردیم نمونه‌هایی از صدها حدیث و سندی است که علمای [[اهل سنت]] آورده‌اند.
#اصحاب [[علی]]{{ع}} خبر دادند که لشکر خوارج از آن سوی نهروان عبور کردند، [[علی]]{{ع}} فرمود "نه هنوز عبور نکرده‌اند" دوباره خبر تکرار شد [[علی]]{{ع}} فرمود «هنوز عبور نکرده‌اند». [[جندب بن عبدالله ازدی]] می‌گوید با خود در دلم گفتم اگر عبور کرده بودند و [[علی]]{{ع}} اشتباه می‌گفت، اولین کسی خواهم بود که وقتی نزدیک نهر رسیدم، با او بجنگم دیدم سخن غیبی [[علی]]{{ع}} صحیح بود. [[علی]]{{ع}} فرمود امر برایت آشکار شد ای برادر ازدی، یعنی [[علی]]{{ع}} حتی از ضمیر و نهاد او خبر داشت.<ref>[[ابی بکر احمد بن علی خطیب بغدادی]]، تاریخ بغداد، جلد ۷، ص ۲۴۹. </ref> آنچه بیان کردیم نمونه‌هایی از صدها حدیث و سندی است که علمای [[اهل سنت]] آورده‌اند.


به یک نمونه از دلایلی که با استفاده از قرآن کریم و روایات، بر صحت علم اوصیاء الهی به غیب بیان شده است اشاره می‌کنیم: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است، * در نوشته‌ای فرو پوشیده، * که جز پاکان را به آن دسترس نیست»؛ سوره واقعه، آیه۷۷-۷۹.</ref> [[رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|لوح مکنون همان لوح محفوظ است که در آنجا علم غیب است]]. و مطهرون و پاکانی که صلاحیت درک لوح محفوظ را دارند، همان کسانی هستند که قرآن مجید فرموده: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«»؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> طبق روایات شیعه و [[اهل سنت]]، [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}}، [[علی]] {{ع}}، [[فاطمه]]{{س}} و فرزندان آنها هستند.<ref>زمخشری، کشاف، همان، ج۱، ص۳۶۹، ذیل آیه مباهله.
به یک نمونه از دلایلی که با استفاده از قرآن کریم و روایات، بر صحت علم اوصیاء الهی به غیب بیان شده است اشاره می‌کنیم: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است، * در نوشته‌ای فرو پوشیده، * که جز پاکان را به آن دسترس نیست»؛ سوره واقعه، آیه۷۷-۷۹.</ref> [[رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|لوح مکنون همان لوح محفوظ است که در آنجا علم غیب است]]. و مطهرون و پاکانی که صلاحیت درک لوح محفوظ را دارند، همان کسانی هستند که قرآن مجید فرموده: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«»؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> طبق روایات شیعه و [[اهل سنت]]، [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}}، [[علی]] {{ع}}، [[فاطمه]]{{س}} و فرزندان آنها هستند.<ref>زمخشری، کشاف، همان، ج۱، ص۳۶۹، ذیل آیه مباهله.
خط ۴۱۷: خط ۴۱۷:


سه آیه در قرآن مجید است که اگر کنار هم ملاحظه گردد مسئله [[علم غیب]] [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} روشن می‌گردد.
سه آیه در قرآن مجید است که اگر کنار هم ملاحظه گردد مسئله [[علم غیب]] [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} روشن می‌گردد.
:::::#{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ]]}}<ref>«(امّا) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می‏‌آورم یا کفران می‏‌کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می‏‌کند؛ و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنی و کریم است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>
#{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ]]}}<ref>«(امّا) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می‏‌آورم یا کفران می‏‌کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می‏‌کند؛ و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنی و کریم است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>
:::::#در آیه دیگر می‌خوانیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه۴۳.</ref>
#در آیه دیگر می‌خوانیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه۴۳.</ref>
::::::از سوی دیگر در احادیث متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و شیعه نقل شده چنین می‌خوانیم که:
::::::از سوی دیگر در احادیث متعددی که در کتب [[اهل سنت]] و شیعه نقل شده چنین می‌خوانیم که:


۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش