نصب الهی امام در دوران امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اقبال' به 'اقبال'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
جز (جایگزینی متن - 'اقبال' به 'اقبال')
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:


'''پاسخ''': در بیان اینکه آیا بی‌میلی [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نسبت به [[پذیرش حکومت]] [[مسلمانان]] به این معنا بود که ایشان خود را [[امام]] و [[خلیفه]] منتخب [[الهی]] نمی‌دانست و با وجه دیگری داشت، باید به شرایط آن دوره و سخنان آن [[حضرت]] توجه کرد. باید دید که آیا در آن زمان، شرایط برای برقراری [[حکومتی]] [[الهی]] توسط [[حاکم]] [[منصوب از سوی خداوند]] آماده بوده است یا خیر؟
'''پاسخ''': در بیان اینکه آیا بی‌میلی [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نسبت به [[پذیرش حکومت]] [[مسلمانان]] به این معنا بود که ایشان خود را [[امام]] و [[خلیفه]] منتخب [[الهی]] نمی‌دانست و با وجه دیگری داشت، باید به شرایط آن دوره و سخنان آن [[حضرت]] توجه کرد. باید دید که آیا در آن زمان، شرایط برای برقراری [[حکومتی]] [[الهی]] توسط [[حاکم]] [[منصوب از سوی خداوند]] آماده بوده است یا خیر؟
[[اقبال]] [[مردم]] به [[امام علی]]{{ع}} بعد از آن تحقق یافت که ۲۵ سال خلفای غیر [[الهی]] در [[جامعه]] [[حاکم]] بودند و [[انحرافات]] و بدعت‌های فراوان در میان [[مسلمانان]] ریشه‌دار شده بود<ref>امیرمؤمنان{{ع}} آن دوران را چنین توصیف کرده‌اند: {{متن حدیث|قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ وَ أَرَزَ الْمُؤْمِنُونَ وَ نَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ}} (شریف رضی، نهج‌البلاغه للصبحی صالح، ص۲۱۵).</ref>. این [[انحرافات]] به گونه‌ای بود که برای [[احیای دین]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، [[جامعه]] نیاز به تحولی بزرگ داشت<ref>حضرت در ابتدای حاکمیت خویش فرمودند: {{متن حدیث|وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا}} (شریف رضی، نهج‌البلاغه للصبحی صالح، ح۵۷؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۶۹).</ref>.
اقبال [[مردم]] به [[امام علی]]{{ع}} بعد از آن تحقق یافت که ۲۵ سال خلفای غیر [[الهی]] در [[جامعه]] [[حاکم]] بودند و [[انحرافات]] و بدعت‌های فراوان در میان [[مسلمانان]] ریشه‌دار شده بود<ref>امیرمؤمنان{{ع}} آن دوران را چنین توصیف کرده‌اند: {{متن حدیث|قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ وَ أَرَزَ الْمُؤْمِنُونَ وَ نَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ}} (شریف رضی، نهج‌البلاغه للصبحی صالح، ص۲۱۵).</ref>. این [[انحرافات]] به گونه‌ای بود که برای [[احیای دین]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، [[جامعه]] نیاز به تحولی بزرگ داشت<ref>حضرت در ابتدای حاکمیت خویش فرمودند: {{متن حدیث|وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا}} (شریف رضی، نهج‌البلاغه للصبحی صالح، ح۵۷؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۶۹).</ref>.


وقوع چنین تحولی در [[جامعه]] به [[سادگی]] ممکن نبود و بسیاری از [[مسلمانان]] [[تحمل]] آن را نداشتند؛ چراکه عمده [[مسلمانان]] آن زمان، [[خلافت]] خلفای سابق را صحیح و [[مشروع]] می‌دانستند و انتظارشان از [[حضرت علی]]{{ع}}، [[حکومتی]] شبیه آنها بود؛ چنان‌که در شورای [[انتصابی]] که از سوی [[عمر]] و به منظور [[انتخاب خلیفه]] برگزار شد، [[حکومتی]] مطابق با [[سیره]] [[شیخین]] به آن [[حضرت]] پیشنهاد شد که مورد [[مخالفت]] صریح ایشان قرار گرفت و [[امام]] با این [[مخالفت]]، نظر خود را بر [[نامشروع]] بودن [[خلافت]] خلفای گذشته اعلام نمود<ref>احمد بن محمد ابن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۷۵؛ علی بن محمد ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابة، ج۳، ص۶۱۰-۶۱۱؛ احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۳، ص۱۷۰.</ref>. هرچند بعد از [[قتل عثمان]]، [[مردم]] از [[بیعت]] با [[امیر مؤمنان]]{{ع}} استقبال نمودند، به هر حال، فضای [[فکری]] آنها ادامه [[راه]] و روش گذشتگان بود؛ لذا در طول [[حکومت]] اندک آن [[حضرت]]، سه [[جنگ]] بزرگ به [[راه]] افتاد و اگر [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمانی می‌داد که [[مخالف]] گفته‌های خلفای قبل بود، [[پذیرش]] آن بر [[مردم]] سخت می‌آمد؛ چنان‌که وقتی [[حضرت]]، به [[جماعت]] [[خواندن]] [[نافله]] [[رمضان]] را [[بدعت]] دانستند<ref>ر.ک: عبدالحمید ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۲۸۳؛ حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۸۹-۲۹۰.</ref>، [[مسلمانان]] در [[دفاع]] از این [[سنت]] ([[بدعت]]) ایجاد شده توسط [[خلیفه دوم]]، به ایشان [[اعتراض]] کردند<ref>{{متن حدیث|لَمَّا قَدِمَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} الْكُوفَةَ أَمَرَ الْحَسَنَ بن عَلِيٍّ{{ع}} أَنْ يُنَادِيَ فِي النَّاسِ لَا صَلَاةَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي الْمَسَاجِدِ جَمَاعَةً فَنَادَى فِي النَّاسِ الْحَسَنُ بن عَلِيٍّ{{ع}} بِمَا أَمَرَهُ بِهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} فَلَمَّا سَمِعَ النَّاسُ مَقَالَةَ الْحَسَنِ بن عَلِيٍّ صَاحُوا وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ}} (محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۷۰؛ ر.ک: عبدالحمید ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۲۸۳؛ حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۸۹- ۲۹۰).</ref>.
وقوع چنین تحولی در [[جامعه]] به [[سادگی]] ممکن نبود و بسیاری از [[مسلمانان]] [[تحمل]] آن را نداشتند؛ چراکه عمده [[مسلمانان]] آن زمان، [[خلافت]] خلفای سابق را صحیح و [[مشروع]] می‌دانستند و انتظارشان از [[حضرت علی]]{{ع}}، [[حکومتی]] شبیه آنها بود؛ چنان‌که در شورای [[انتصابی]] که از سوی [[عمر]] و به منظور [[انتخاب خلیفه]] برگزار شد، [[حکومتی]] مطابق با [[سیره]] [[شیخین]] به آن [[حضرت]] پیشنهاد شد که مورد [[مخالفت]] صریح ایشان قرار گرفت و [[امام]] با این [[مخالفت]]، نظر خود را بر [[نامشروع]] بودن [[خلافت]] خلفای گذشته اعلام نمود<ref>احمد بن محمد ابن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۷۵؛ علی بن محمد ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابة، ج۳، ص۶۱۰-۶۱۱؛ احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۳، ص۱۷۰.</ref>. هرچند بعد از [[قتل عثمان]]، [[مردم]] از [[بیعت]] با [[امیر مؤمنان]]{{ع}} استقبال نمودند، به هر حال، فضای [[فکری]] آنها ادامه [[راه]] و روش گذشتگان بود؛ لذا در طول [[حکومت]] اندک آن [[حضرت]]، سه [[جنگ]] بزرگ به [[راه]] افتاد و اگر [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمانی می‌داد که [[مخالف]] گفته‌های خلفای قبل بود، [[پذیرش]] آن بر [[مردم]] سخت می‌آمد؛ چنان‌که وقتی [[حضرت]]، به [[جماعت]] [[خواندن]] [[نافله]] [[رمضان]] را [[بدعت]] دانستند<ref>ر.ک: عبدالحمید ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۲۸۳؛ حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۸۹-۲۹۰.</ref>، [[مسلمانان]] در [[دفاع]] از این [[سنت]] ([[بدعت]]) ایجاد شده توسط [[خلیفه دوم]]، به ایشان [[اعتراض]] کردند<ref>{{متن حدیث|لَمَّا قَدِمَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} الْكُوفَةَ أَمَرَ الْحَسَنَ بن عَلِيٍّ{{ع}} أَنْ يُنَادِيَ فِي النَّاسِ لَا صَلَاةَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي الْمَسَاجِدِ جَمَاعَةً فَنَادَى فِي النَّاسِ الْحَسَنُ بن عَلِيٍّ{{ع}} بِمَا أَمَرَهُ بِهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} فَلَمَّا سَمِعَ النَّاسُ مَقَالَةَ الْحَسَنِ بن عَلِيٍّ صَاحُوا وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ}} (محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۷۰؛ ر.ک: عبدالحمید ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۲۸۳؛ حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۸۹- ۲۹۰).</ref>.
امامی که از سوی [[خداوند]] [[منصوب]] است، چگونه می‌تواند در [[حکومت]] خود، [[احکام الهی]] را زیر پا بگذارد و به [[انحرافات]] و بدعت‌های گذشتگان تن دهد؟ بنابراین خواست و [[اقبال]] [[مردم]]، استقرار [[حکومت مشروع]] نیست؛ بلکه آنها [[حکومتی]] می‌خواهند که مطابق [[انحرافات]] گذشته باشد و [[امام علی]]{{ع}} از [[پذیرش]] چنین [[حکومتی]] [[اکراه]] دارد؛ لذا ایشان شرایطی برای قبول زمام امور بیان کردند، از جمله اینکه به [[اجتهاد]] و [[علم]] خود عمل می‌کنم و سخن دیگران در [[اجرای قوانین]] در من اثری نخواهد داشت<ref>ر.ک: محمد بن حسین الشریف الرضی، نهج البلاغه للصبحی صالح، ص۱۳۶.</ref>، و این همان شروطی است که در [[شورای شش نفره]] [[تعیین خلیفه]] مطرح نمود. البته اگر [[مردم]] از ایشان [[انتظار]] [[حکومتی]] [[الهی]] و بر اساس [[قوانین]] واقعی [[شرع]] - هرچند [[مخالف]] [[قوانین]] گذشته باشد - را داشتند، [[امام]] بدون تأخیر آن را می‌پذیرفت<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۱۳۹-۱۴۲.</ref>.
امامی که از سوی [[خداوند]] [[منصوب]] است، چگونه می‌تواند در [[حکومت]] خود، [[احکام الهی]] را زیر پا بگذارد و به [[انحرافات]] و بدعت‌های گذشتگان تن دهد؟ بنابراین خواست و اقبال [[مردم]]، استقرار [[حکومت مشروع]] نیست؛ بلکه آنها [[حکومتی]] می‌خواهند که مطابق [[انحرافات]] گذشته باشد و [[امام علی]]{{ع}} از [[پذیرش]] چنین [[حکومتی]] [[اکراه]] دارد؛ لذا ایشان شرایطی برای قبول زمام امور بیان کردند، از جمله اینکه به [[اجتهاد]] و [[علم]] خود عمل می‌کنم و سخن دیگران در [[اجرای قوانین]] در من اثری نخواهد داشت<ref>ر.ک: محمد بن حسین الشریف الرضی، نهج البلاغه للصبحی صالح، ص۱۳۶.</ref>، و این همان شروطی است که در [[شورای شش نفره]] [[تعیین خلیفه]] مطرح نمود. البته اگر [[مردم]] از ایشان [[انتظار]] [[حکومتی]] [[الهی]] و بر اساس [[قوانین]] واقعی [[شرع]] - هرچند [[مخالف]] [[قوانین]] گذشته باشد - را داشتند، [[امام]] بدون تأخیر آن را می‌پذیرفت<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۱۳۹-۱۴۲.</ref>.


===[[تمسک]] به [[بیعت]] و [[فضایل]] شخصی===
===[[تمسک]] به [[بیعت]] و [[فضایل]] شخصی===
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
==جمع‌بندی==
==جمع‌بندی==
هرچند [[میزان]] روایاتی که از [[امیر مؤمنان]] و [[حضرت زهرا]]{{س}} درباره آموزه [[نصب الهی امام]] [[نقل]] شده است، نسبت به [[احادیث نبوی]] کاهش زیادی دارد، از همین [[احادیث]] نیز می‌توان دریافت که ایشان [[امامت]] را منصبی [[الهی]] و [[اهل بیت]]{{عم}} را افراد منتخب [[خداوند]] در این [[مقام]] دانسته‌اند. ایشان در سخنانی بر [[نقش مردم]] نسبت به [[لزوم]] [[حمایت از امام]] منتخب [[الهی]] برای تحقق [[حاکمیت]] وی تأکید نموده‌اند. آنها با اعتراض‌های متعدد، [[حکومت]] حاکمانی را که با نظر [[خواص]] و [[بیعت مردم]] روی کار آمده بودند، غاصبانه دانستند. با توجه به این مطلب و اینکه ایشان بر [[الهی]] بودن امر [[امامت]] و اختصاص آن در میان [[اهل بیت]]{{عم}} تأکید داشتند، می‌توان گفت که ایشان نقشی برای [[مردم]] در [[انتخاب امام]] به عنوان [[وظیفه]] قائل نبوده‌اند؛ بلکه بنا بر اعتقادشان، کار [[گزینش امام]] تنها به دست خداست و [[مردم]] هم باید با [[حمایت]] خود از [[امام]] منتخبِ [[الهی]]، به [[وظیفه]] خود عمل کرده، [[حکومت الهی]] را مستقر سازند. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} [[امام]] [[منصوب از سوی خداوند]] را نه تنها [[حاکم]] [[سیاسی]] [[مردم]]، بلکه [[مرجع]] [[دینی]] آنها دانسته است.
هرچند [[میزان]] روایاتی که از [[امیر مؤمنان]] و [[حضرت زهرا]]{{س}} درباره آموزه [[نصب الهی امام]] [[نقل]] شده است، نسبت به [[احادیث نبوی]] کاهش زیادی دارد، از همین [[احادیث]] نیز می‌توان دریافت که ایشان [[امامت]] را منصبی [[الهی]] و [[اهل بیت]]{{عم}} را افراد منتخب [[خداوند]] در این [[مقام]] دانسته‌اند. ایشان در سخنانی بر [[نقش مردم]] نسبت به [[لزوم]] [[حمایت از امام]] منتخب [[الهی]] برای تحقق [[حاکمیت]] وی تأکید نموده‌اند. آنها با اعتراض‌های متعدد، [[حکومت]] حاکمانی را که با نظر [[خواص]] و [[بیعت مردم]] روی کار آمده بودند، غاصبانه دانستند. با توجه به این مطلب و اینکه ایشان بر [[الهی]] بودن امر [[امامت]] و اختصاص آن در میان [[اهل بیت]]{{عم}} تأکید داشتند، می‌توان گفت که ایشان نقشی برای [[مردم]] در [[انتخاب امام]] به عنوان [[وظیفه]] قائل نبوده‌اند؛ بلکه بنا بر اعتقادشان، کار [[گزینش امام]] تنها به دست خداست و [[مردم]] هم باید با [[حمایت]] خود از [[امام]] منتخبِ [[الهی]]، به [[وظیفه]] خود عمل کرده، [[حکومت الهی]] را مستقر سازند. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} [[امام]] [[منصوب از سوی خداوند]] را نه تنها [[حاکم]] [[سیاسی]] [[مردم]]، بلکه [[مرجع]] [[دینی]] آنها دانسته است.
سخنان [[نقل]] شده از [[اصحاب]] و [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] نیز ما را با فضای [[عقیدتی]] آن دوران آشنا می‌سازد. از این نقل‌ها می‌توان دریافت که در میان [[اصحاب]] برجسته و مهم، [[معتقدان]] به [[امامت الهی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} حضور داشته‌اند که این نظر را در میان [[مردم]] مطرح می‌کردند. از این رو، می‌توان گفت که عموم [[مسلمانان]] نیز کم‌و‌بیش از این [[اعتقاد]] مطلع بوده‌اند. البته از آنجا که بیشتر این نقل‌ها مربوط به مناقشات میان [[اصحاب]] در قبال [[حادثه سقیفه]] و روزهای ابتدایی پس از [[رحلت]] [[نبی]] [[اسلام]]{{صل}} بوده است و پس از آن، از [[اصحاب]]، همچنین از جانب خود این بزرگوران [[اهل بیت]]{{عم}} هم، [[نقل]] چندانی درباره [[امامت الهی]] به چشم نمی‌آید؛ به نظر می‌رسد به هر دلیلی این دیدگاه با گذر زمان، به خصوص در دوران [[حاکمیت]] ۲۵ ساله سه [[خلیفه اول]]، در میان [[مسلمانان]] کم‌رنگ شده و در فضای [[جامعه اسلامی]] [[مقبولیت]] خود را از دست داده است. برخی [[منابع تاریخی]] نیز تصریح دارند که پس از درگذشت [[حضرت]] [[فاطمه]]{{س}}، به تدریج از [[اقبال]] [[مردم]] به [[امام علی]]{{ع}} و وجاهت عمومی ایشان کاسته شد<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۲۰۸.</ref><ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۱۴۷.</ref>.
سخنان [[نقل]] شده از [[اصحاب]] و [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] نیز ما را با فضای [[عقیدتی]] آن دوران آشنا می‌سازد. از این نقل‌ها می‌توان دریافت که در میان [[اصحاب]] برجسته و مهم، [[معتقدان]] به [[امامت الهی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} حضور داشته‌اند که این نظر را در میان [[مردم]] مطرح می‌کردند. از این رو، می‌توان گفت که عموم [[مسلمانان]] نیز کم‌و‌بیش از این [[اعتقاد]] مطلع بوده‌اند. البته از آنجا که بیشتر این نقل‌ها مربوط به مناقشات میان [[اصحاب]] در قبال [[حادثه سقیفه]] و روزهای ابتدایی پس از [[رحلت]] [[نبی]] [[اسلام]]{{صل}} بوده است و پس از آن، از [[اصحاب]]، همچنین از جانب خود این بزرگوران [[اهل بیت]]{{عم}} هم، [[نقل]] چندانی درباره [[امامت الهی]] به چشم نمی‌آید؛ به نظر می‌رسد به هر دلیلی این دیدگاه با گذر زمان، به خصوص در دوران [[حاکمیت]] ۲۵ ساله سه [[خلیفه اول]]، در میان [[مسلمانان]] کم‌رنگ شده و در فضای [[جامعه اسلامی]] [[مقبولیت]] خود را از دست داده است. برخی [[منابع تاریخی]] نیز تصریح دارند که پس از درگذشت [[حضرت]] [[فاطمه]]{{س}}، به تدریج از اقبال [[مردم]] به [[امام علی]]{{ع}} و وجاهت عمومی ایشان کاسته شد<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۲۰۸.</ref><ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۱۴۷.</ref>.
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
۲۱۸٬۰۶۷

ویرایش