دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\:\s \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]]]] :::::: +]]]] ))
جز (جایگزینی متن - '\:\s \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۶۷: خط ۶۷:
| تصویر = 11719.jpg
| تصویر = 11719.jpg
| پاسخ‌دهنده = محسن رنجبر
| پاسخ‌دهنده = محسن رنجبر
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محسن رنجبر]]'''، در مقاله ''«[[بررسی علم امام حسین به شهادت (مقاله)|بررسی علم امام حسین به شهادت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محسن رنجبر]]'''، در مقاله ''«[[بررسی علم امام حسین به شهادت (مقاله)|بررسی علم امام حسین به شهادت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«دیدگاه [[شیخ مفید]]<ref>[[شیخ مفید|ابوعبدالله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی]]، المسائل العکبریة، تحقیق: [[علی اکبر الهی خراسانی]]، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ج۶، ص ۶۹-۷۱.</ref>، [[سید مرتضی]]<ref>[[شریف مرتضی علم الهدی]]، تنزیه الأنبیاء، تحقیق: فارس حسّون کریم، ص۲۷۰؛ [[ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی]]؛ تلخیص الشافی، تحقیق و تعلیق [[سید حسین بحرالعلوم]]، ج۴، ص۱۹۰.</ref> و [[شیخ طوسی]]<ref>[[شیخ طوسی]]، همان، ج۱، ص۲۵۲. البته مرحوم [[شیخ طوسی]] در جلد۴ صفحه۱۹۰ این قول را به [[سید مرتضی]] نسبت می‌‏دهد و خود تصریح می‌‏کند که در این مسأله نظر و اشکال دارد:«وهذا المذهب هو الذی اختاره المرتضی ‏رحمه الله فی هذه المسألة ولی فی هذه المسألة نظر»</ref>: بر اساس این دیدگاه، مقتضای ادله، بیش از این نیست که [[امام]]{{ع}} باید به تمامی احکام دینی و مسائل مورد نیاز و سؤال مردم علم داشته باشد، ولی دلیلی بر آگاهی [[امامان]]{{عم}} از تمامی حوادث گذشته، حال و آینده وجود ندارد.<ref>البته در این میان، برخی از اندیشمندان همانند [[سید مرتضی]] و [[ابن شهر آشوب]]، پنداشته‏‌اند که حتی می‌‏توان بر نفی ادعای فوق، اقامه دلیل کرد، یعنی افزون بر این که دلیلی بر [[علم غیب]] مطلق [[امام]]{{ع}} وجود ندارد، بلکه علم [[امام]]{{ع}} به غیب به تفصیل، مستلزم محذور عقلی است. ([[ابن شهر آشوب|ابوجعفر محمد بن علی بن شهر آشوب]]، متشابه القرآن و مختلفه، ج۱، ص ۲۱۱؛ [[سید مرتضی]]، رسائل المرتضی، تحقیق [[سید احمد حسینی]]، ج۳، ص۱۳۱).</ref> بنابراین [[ائمه]]{{عم}}، اجمالاً و به طور سربسته از امور آینده و از جمله سرنوشت خویش آگاه بودند، چنان که [[امام حسین]]{{ع}} می‌‏دانست که سرانجام شهید خواهد شد، اما نمی‌‏دانست در سال ۶۱ هجری در راه سفر به کوفه، شهید خواهد شد. نظر دوم که نظر بسیاری از اندیشمندان شیعه است: [[ائمه‏]]{{عم}} افزون بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتند، مگر اموری که از اختصاصات علم الهی است مانند زمان فرا رسیدن قیامت یا در دایره بدائات قرار می‏‌گیرد.<ref>البته با این تفاوت که علم خداوند ذاتی است، اما علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} به اذن خداوند و ناشی از تعلیم و اعطای الهی است.</ref> از این رو [[امامان]]{{عم}} از تمام حوادث و جزئیات آینده و از جمله این که در چه زمان و مکانی و به دست چه کسی یا کسانی شهید خواهند شد، آگاه بودند، اما این [[علم غیب]] مانند معجزه برای پیامبران از ابزارهای امامت بوده و برای [[امام]]{{ع}} ایجاد تکلیف نمی‏‌کرد، بلکه [[امام]]{{ع}} موظف بود طبق ظواهر امر و مجاری طبیعی و عادی عمل کند»<ref>[http://www.ensani.ir/fa/content/93105/default.aspx بررسی علم امام حسین به شهادت، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۵۲، ص ۱۰۱].</ref>.
 
«دیدگاه [[شیخ مفید]]<ref>[[شیخ مفید|ابوعبدالله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی]]، المسائل العکبریة، تحقیق: [[علی اکبر الهی خراسانی]]، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ج۶، ص ۶۹-۷۱.</ref>، [[سید مرتضی]]<ref>[[شریف مرتضی علم الهدی]]، تنزیه الأنبیاء، تحقیق: فارس حسّون کریم، ص۲۷۰؛ [[ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی]]؛ تلخیص الشافی، تحقیق و تعلیق [[سید حسین بحرالعلوم]]، ج۴، ص۱۹۰.</ref> و [[شیخ طوسی]]<ref>[[شیخ طوسی]]، همان، ج۱، ص۲۵۲. البته مرحوم [[شیخ طوسی]] در جلد۴ صفحه۱۹۰ این قول را به [[سید مرتضی]] نسبت می‌‏دهد و خود تصریح می‌‏کند که در این مسأله نظر و اشکال دارد:«وهذا المذهب هو الذی اختاره المرتضی ‏رحمه الله فی هذه المسألة ولی فی هذه المسألة نظر»</ref>: بر اساس این دیدگاه، مقتضای ادله، بیش از این نیست که [[امام]]{{ع}} باید به تمامی احکام دینی و مسائل مورد نیاز و سؤال مردم علم داشته باشد، ولی دلیلی بر آگاهی [[امامان]]{{عم}} از تمامی حوادث گذشته، حال و آینده وجود ندارد.<ref>البته در این میان، برخی از اندیشمندان همانند [[سید مرتضی]] و [[ابن شهر آشوب]]، پنداشته‏‌اند که حتی می‌‏توان بر نفی ادعای فوق، اقامه دلیل کرد، یعنی افزون بر این که دلیلی بر [[علم غیب]] مطلق [[امام]]{{ع}} وجود ندارد، بلکه علم [[امام]]{{ع}} به غیب به تفصیل، مستلزم محذور عقلی است. ([[ابن شهر آشوب|ابوجعفر محمد بن علی بن شهر آشوب]]، متشابه القرآن و مختلفه، ج۱، ص ۲۱۱؛ [[سید مرتضی]]، رسائل المرتضی، تحقیق [[سید احمد حسینی]]، ج۳، ص۱۳۱).</ref> بنابراین [[ائمه]]{{عم}}، اجمالاً و به طور سربسته از امور آینده و از جمله سرنوشت خویش آگاه بودند، چنان که [[امام حسین]]{{ع}} می‌‏دانست که سرانجام شهید خواهد شد، اما نمی‌‏دانست در سال ۶۱ هجری در راه سفر به کوفه، شهید خواهد شد. نظر دوم که نظر بسیاری از اندیشمندان شیعه است: [[ائمه‏]]{{عم}} افزون بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتند، مگر اموری که از اختصاصات علم الهی است مانند زمان فرا رسیدن قیامت یا در دایره بدائات قرار می‏‌گیرد.<ref>البته با این تفاوت که علم خداوند ذاتی است، اما علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} به اذن خداوند و ناشی از تعلیم و اعطای الهی است.</ref> از این رو [[امامان]]{{عم}} از تمام حوادث و جزئیات آینده و از جمله این که در چه زمان و مکانی و به دست چه کسی یا کسانی شهید خواهند شد، آگاه بودند، اما این [[علم غیب]] مانند معجزه برای پیامبران از ابزارهای امامت بوده و برای [[امام]]{{ع}} ایجاد تکلیف نمی‏‌کرد، بلکه [[امام]]{{ع}} موظف بود طبق ظواهر امر و مجاری طبیعی و عادی عمل کند»<ref>[http://www.ensani.ir/fa/content/93105/default.aspx بررسی علم امام حسین به شهادت، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۵۲، ص ۱۰۱].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۰۰: خط ۱۰۱:
| تصویر = 11607.jpg
| تصویر = 11607.jpg
| پاسخ‌دهنده = حسین صالحی مالستانی
| پاسخ‌دهنده = حسین صالحی مالستانی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[ علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته‌است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[ علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته‌است:
::::::«بعضی، [[علم غیب]] را برای [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} این‌گونه حل نموده‌اند که [[علم غیب]] یعنی علمی که بر بندگان مخفی است و اطلاع به آن مختص خداست؛ زیرا بر او چیزی مخفی نیست اما بعد از آنکه از جانب حق به پیامبران و اولیای الهی افاضه شد برای آنها غیب نیست. اینکه می‌گوییم پیامبران دارای [[علم غیب]] بودند؛ یعنی علومی که بر ما مخفی است، آنها می‌دانستند، پس نزاع در این ‌که [[علم غیب]] مختص به خداست یا پیامبران هم دارا بودند، بی‌موضوع است؛ زیرا اگر مراد علمی است که مختص به او ذات حق است مثل علم ذات به ذات، احدی جز او ندارد و اگر مراد علومی است که بر غیر این خاندان مخفی است و آنها عالم بودند، در این صورت غیب، فقط برای انسان‌ها معنا پیدا می‌کند و برای خداوند هیچ چیزی مستور و پنهان نیست.
 
«بعضی، [[علم غیب]] را برای [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} این‌گونه حل نموده‌اند که [[علم غیب]] یعنی علمی که بر بندگان مخفی است و اطلاع به آن مختص خداست؛ زیرا بر او چیزی مخفی نیست اما بعد از آنکه از جانب حق به پیامبران و اولیای الهی افاضه شد برای آنها غیب نیست. اینکه می‌گوییم پیامبران دارای [[علم غیب]] بودند؛ یعنی علومی که بر ما مخفی است، آنها می‌دانستند، پس نزاع در این ‌که [[علم غیب]] مختص به خداست یا پیامبران هم دارا بودند، بی‌موضوع است؛ زیرا اگر مراد علمی است که مختص به او ذات حق است مثل علم ذات به ذات، احدی جز او ندارد و اگر مراد علومی است که بر غیر این خاندان مخفی است و آنها عالم بودند، در این صورت غیب، فقط برای انسان‌ها معنا پیدا می‌کند و برای خداوند هیچ چیزی مستور و پنهان نیست.


بر این اساس علم خدا دارای اقسامی است:
بر این اساس علم خدا دارای اقسامی است:
خط ۱۱۵: خط ۱۱۷:
| تصویر = 1368238.jpg
| تصویر = 1368238.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد حسین نصیری
| پاسخ‌دهنده = محمد حسین نصیری
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«بررسی دیدگاه [[سید مرتضی]] نشان می‌‏دهد که او در باره گستره دانش امام نسبت به امور غیبی همان دیدگاهی را ارائه کرده که استاد وی [[شیخ مفید]] ارائه کرده است. [[سید مرتضی]] بسان استاد خود امکان چنین گستردگی را انکار نمی‌‏کند و آن را از نوع علم مستفاد می‏‌داند. برای آگاهی دقیق از دیدگاه او بخشی از گفتار ایشان را نقل می‏‌کنیم.  
 
::::::[[سید مرتضی]] در بررسی این نکته که آیا امام از زمان وفات یا شهادت خود آگاهی دارد، تأکید می‏‌کند که امام باید علوم دینی و شرعی را بداند، اما ضرورتی ندارد که مدعی باشیم که او از امور غیبی، اسرار هستی و همه گذشته و آینده آگاهی دارد. باری، اگر با تعلیم الهی از آنها آگاهی یابد، مانعی ندارد، اما بدون تعلیم الهی نمی‏توان مدعی چنین شمولی شد:  
«بررسی دیدگاه [[سید مرتضی]] نشان می‌‏دهد که او در باره گستره دانش امام نسبت به امور غیبی همان دیدگاهی را ارائه کرده که استاد وی [[شیخ مفید]] ارائه کرده است. [[سید مرتضی]] بسان استاد خود امکان چنین گستردگی را انکار نمی‌‏کند و آن را از نوع علم مستفاد می‏‌داند. برای آگاهی دقیق از دیدگاه او بخشی از گفتار ایشان را نقل می‏‌کنیم.  
:::::: "از معلومات، و این امر محال است. و چندی قبل تبیین نمودیم که علوم دین و شریعت همان علومی هستند که او باید نسبت به آنها آگاهی داشته باشد. و اما آگاهی نسبت به امور غیبی و یا موجودات گذشته و آینده، در صورتی که خداوند متعال به ایشان نسبت به آنها آگاهی دهد امری ممکن و بلا مانع است، ولی در غیر اینصورت این امری لازم و ضروری نیست"<ref>{{عربی|«من المعلومات ، وذلک محال. وبینا أن الذی یجب أن یعلمه علوم الدین والشریعة. فأما الغائبات، أو الکائنات الماضیات والمستقبلات، فإن علم بإعلام الله تعالی شیئا فجائز، وإلا فذلک غیر واجب»}}.</ref>.
::::::[[سید مرتضی]] در بررسی این نکته که آیا امام از زمان وفات یا شهادت خود آگاهی دارد، تأکید می‏‌کند که امام باید علوم دینی و شرعی را بداند، اما ضرورتی ندارد که مدعی باشیم که او از امور غیبی، اسرار هستی و همه گذشته و آینده آگاهی دارد. باری، اگر با تعلیم الهی از آنها آگاهی یابد، مانعی ندارد، اما بدون تعلیم الهی نمی‏توان مدعی چنین شمولی شد:
 
"از معلومات، و این امر محال است. و چندی قبل تبیین نمودیم که علوم دین و شریعت همان علومی هستند که او باید نسبت به آنها آگاهی داشته باشد. و اما آگاهی نسبت به امور غیبی و یا موجودات گذشته و آینده، در صورتی که خداوند متعال به ایشان نسبت به آنها آگاهی دهد امری ممکن و بلا مانع است، ولی در غیر اینصورت این امری لازم و ضروری نیست"<ref>{{عربی|«من المعلومات ، وذلک محال. وبینا أن الذی یجب أن یعلمه علوم الدین والشریعة. فأما الغائبات، أو الکائنات الماضیات والمستقبلات، فإن علم بإعلام الله تعالی شیئا فجائز، وإلا فذلک غیر واجب»}}.</ref>.


[[سید مرتضی]] بر اساس چنین تحلیلی معتقد است که لازم نیست که به لزوم عقلی یا نقلی معتقد باشیم که امام از هنگام مرگ یا شهادت خود باخبر است: "بنا براین اساس ضرورتی ندارد که امام نسبت به زمان وفات و یا کشته شدن خود به صورت دقیق آگاهی داشته باشد"<ref>{{عربی|«وعلی هذا الأصل لیس من الواجب علم الإمام بوقت وفاته ، أو قتله علی التعیین»}}.</ref>.
[[سید مرتضی]] بر اساس چنین تحلیلی معتقد است که لازم نیست که به لزوم عقلی یا نقلی معتقد باشیم که امام از هنگام مرگ یا شهادت خود باخبر است: "بنا براین اساس ضرورتی ندارد که امام نسبت به زمان وفات و یا کشته شدن خود به صورت دقیق آگاهی داشته باشد"<ref>{{عربی|«وعلی هذا الأصل لیس من الواجب علم الإمام بوقت وفاته ، أو قتله علی التعیین»}}.</ref>.
خط ۱۳۰: خط ۱۳۴:
| تصویر = 11270.jpg
| تصویر = 11270.jpg
| پاسخ‌دهنده = داوود خوش‌باور
| پاسخ‌دهنده = داوود خوش‌باور
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوش‌باور]]'''، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوش‌باور]]'''، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«بسیاری از علمای اهل تسنّن می‌گویند در هر شرایطی کسی به جز خداوند [[علم غیب]] نمی‌داند:
 
«بسیاری از علمای اهل تسنّن می‌گویند در هر شرایطی کسی به جز خداوند [[علم غیب]] نمی‌داند:
#[[ابن قیم]] می‌گوید اسماء حسنای الهی داخل در حصر و حد نمی‌شود، واسماء الهی متأثر در علم غیبی است که هیچکس حتی ملک مقرب و نبی مرسل نیز از آن هیچ اطلاعی ندارد و بعد اسماء الهی را در سه قسم تقسیم می‌کند.
#[[ابن قیم]] می‌گوید اسماء حسنای الهی داخل در حصر و حد نمی‌شود، واسماء الهی متأثر در علم غیبی است که هیچکس حتی ملک مقرب و نبی مرسل نیز از آن هیچ اطلاعی ندارد و بعد اسماء الهی را در سه قسم تقسیم می‌کند.
#[[محمد بن عبدالوهاب]]: هرکه ادعا‌ی [[علم غیب]] حتی در یک مورد؛ طاغوت است. او هم چنین می‌گوید: خدای متعال در سوره مبارکه انعام آیه ۵۰ می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ]]}}<ref> بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام؛ آیه: ۵۰.</ref>. این آیه صریح است در بیزاری جستن از کسی که ادعای [[علم غیب]] کند.
#[[محمد بن عبدالوهاب]]: هرکه ادعا‌ی [[علم غیب]] حتی در یک مورد؛ طاغوت است. او هم چنین می‌گوید: خدای متعال در سوره مبارکه انعام آیه ۵۰ می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ]]}}<ref> بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام؛ آیه: ۵۰.</ref>. این آیه صریح است در بیزاری جستن از کسی که ادعای [[علم غیب]] کند.
خط ۱۵۸: خط ۱۶۳:
| تصویر = 11786.jpg
| تصویر = 11786.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید محمد فائز باقری
| پاسخ‌دهنده = سید محمد فائز باقری
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری|باقری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری|باقری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«گرایش‌های فکری موجود در این موضوع را با اجمال می‌توان در سه گرایش زیر خلاصه کرد:
 
«گرایش‌های فکری موجود در این موضوع را با اجمال می‌توان در سه گرایش زیر خلاصه کرد:


'''الف) باورمندان به علم [[پیامبر]] و [[امام]] در محدوده نیازهای تبلیغی و رسالتی'''
'''الف) باورمندان به علم [[پیامبر]] و [[امام]] در محدوده نیازهای تبلیغی و رسالتی'''
خط ۳۵۲: خط ۳۵۸:
[[علامه مجلسی]] در ذیل خطبه ۱۲۸ [[نهج البلاغه]] که مطابق آن [[حضرت امیر]]{{ع}}، [[علم غیب]] را از خود نفی می‌کند و می‌گوید، آنچه من گفتم [[علم غیب]] نیست، بلکه دانشی است که آن را از دانشمندی آموخته‌ام، علم غیب، اطلاع از اموری است که خداوند در آیه شریفه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ }} <ref> بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.</ref>  شمرده است، چنین می‌گوید: بارها گفته‌ایم که آگاهی نداشتن [[ائمه]]{{عم}} از غیب، بدان معنا است که آنان [[علم غیب]] ذاتی و بدون تعلیم ندارند، اما [[علم غیب]] تعلیمی که از راه [[وحی]] یا [[الهام]] تحقق می‌گیرد، مسلماً [[انبیا]] و [[اولیا]]{{عم}} از آن برخوردارند، چون عمده معجزات انبیا و اوصیا از قبیل همین اخبار غیبی و اطلاع از امور پنهانی است، چنان‌که یکی از وجوه اعجاز قران کریم نیز خبر دادن از امور غیبی است. حتی ما نیز بسیاری از مطالب غیبی را به وسیله تعلیم خدا و [[رسول]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} می‌دانیم مانند قیامت و احوال آن، بهشت و جهنم، رجعت، قیام قائم [[آل محمد]]{{صل}}، نزول عیسی از آسمان و سایر چیزهایی که مربوط به قیامت و عرش و کرسی و ملائکه هستند <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰۳.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۲۶.</ref>.
[[علامه مجلسی]] در ذیل خطبه ۱۲۸ [[نهج البلاغه]] که مطابق آن [[حضرت امیر]]{{ع}}، [[علم غیب]] را از خود نفی می‌کند و می‌گوید، آنچه من گفتم [[علم غیب]] نیست، بلکه دانشی است که آن را از دانشمندی آموخته‌ام، علم غیب، اطلاع از اموری است که خداوند در آیه شریفه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ }} <ref> بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.</ref>  شمرده است، چنین می‌گوید: بارها گفته‌ایم که آگاهی نداشتن [[ائمه]]{{عم}} از غیب، بدان معنا است که آنان [[علم غیب]] ذاتی و بدون تعلیم ندارند، اما [[علم غیب]] تعلیمی که از راه [[وحی]] یا [[الهام]] تحقق می‌گیرد، مسلماً [[انبیا]] و [[اولیا]]{{عم}} از آن برخوردارند، چون عمده معجزات انبیا و اوصیا از قبیل همین اخبار غیبی و اطلاع از امور پنهانی است، چنان‌که یکی از وجوه اعجاز قران کریم نیز خبر دادن از امور غیبی است. حتی ما نیز بسیاری از مطالب غیبی را به وسیله تعلیم خدا و [[رسول]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} می‌دانیم مانند قیامت و احوال آن، بهشت و جهنم، رجعت، قیام قائم [[آل محمد]]{{صل}}، نزول عیسی از آسمان و سایر چیزهایی که مربوط به قیامت و عرش و کرسی و ملائکه هستند <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰۳.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۲۶.</ref>.


[[علامه مجلسی]] در ادامه آن پنج موردی که در آیه ۳۴ سوره لقمان ذکر شده و علم به آنها به خدای متعال اختصاص داده شده است را توجیه می‌کند و می‌گوید: اما آن پنج موردی که در آیه ذکر شده است، چند احتمال دارد:  
[[علامه مجلسی]] در ادامه آن پنج موردی که در آیه ۳۴ سوره لقمان ذکر شده و علم به آنها به خدای متعال اختصاص داده شده است را توجیه می‌کند و می‌گوید: اما آن پنج موردی که در آیه ذکر شده است، چند احتمال دارد:
::::::الف) احتمال دارد منظور این باشد که این مسائل را به طور معین و دقیق جز خدا نمی‌داند، زیرا ممکن است [[ائمه]]{{عم}} از مردن شخصی در فلان روز خبر بدهند اما دقیقه‌ای که روح از بدن خارج می‌شود را ندانند، چنان‌که ممکن است ملک الموت نیز این مطلب را نداند.  
 
الف) احتمال دارد منظور این باشد که این مسائل را به طور معین و دقیق جز خدا نمی‌داند، زیرا ممکن است [[ائمه]]{{عم}} از مردن شخصی در فلان روز خبر بدهند اما دقیقه‌ای که روح از بدن خارج می‌شود را ندانند، چنان‌که ممکن است ملک الموت نیز این مطلب را نداند.  
::::::ب) مراد این باشد که علم حتمی و غیر قابل تغییر در مورد این مسائل، اختصاص به خدادارد و هرچه را خداوند در این مورد اطلاع داده است احتمال بداء دارد، پس [[ائمه]]{{عم}} علم حتمی به این‌گونه مسائل ندارند.  
::::::ب) مراد این باشد که علم حتمی و غیر قابل تغییر در مورد این مسائل، اختصاص به خدادارد و هرچه را خداوند در این مورد اطلاع داده است احتمال بداء دارد، پس [[ائمه]]{{عم}} علم حتمی به این‌گونه مسائل ندارند.  
::::::ج) شاید منظور این باشد که دیگران بالذات و بنفسه از این امور اطلاع ندارند. در این صورت فرقی بین این امور و سایر اسرار غیبی نخواهد بود و اما این که فقط این مسائل در آیه ذکر شده‌اند نه غیر اینها، بدین جهت است که غیب بودن آنها آشکارتر است و یا این که ذکر آنها دلیل دیگری داشته که بر ما پوشیده است.  
::::::ج) شاید منظور این باشد که دیگران بالذات و بنفسه از این امور اطلاع ندارند. در این صورت فرقی بین این امور و سایر اسرار غیبی نخواهد بود و اما این که فقط این مسائل در آیه ذکر شده‌اند نه غیر اینها، بدین جهت است که غیب بودن آنها آشکارتر است و یا این که ذکر آنها دلیل دیگری داشته که بر ما پوشیده است.  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش