←پاسخهای دیگر
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۵۳: | خط ۲۵۳: | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
'''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 پژوهشگران وبگاه تبیان]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | '''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 پژوهشگران وبگاه تبیان]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
:::::*«[[علم غیب]] در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به پیغمبر یا امام قبلی نسبت داده شده است. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در مورد علم غیب خود در پاسخ به یكی از اصحاب خود كه سؤال كرد: ای امیر مؤمنان! آیا به تو علم غیب داده شده است؟، با تبسّم فرمود: ای برادر كلبی! این اخباری را كه خبر میدهم علم غیب نیست؛ علمی است كه از دارنده علم آموختهام. همانا [[علم غیب]]، علم قیامت است... این است آن علم غیبی كه غیر از خدا كسی نمیداند. جز اینها، علومی است كه خداوند به پیامبرش تعلیم داده [[علم غیب]] اكتسابی و او به من آموخته است. و پیامبر دعا كرد كه خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینهام جای دهد و اعضا و جوارح بدن من از آن پر گردد. در جملات فوق [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: من غیب نمیدانم؛ ولی در برخی كلمات فرموده: من [[علم غیب]] میدانم، از جمله آنجا که فرمود: به خدا سوگند! اگر بخواهم میتوانم از همه خصوصیّات هر كدام شما، از آغاز و پایان كارش و از تمام شئون زندگیش شما را آگاه سازم؛ امّا میترسم كه درباره من نسبت به رسول خدا كافر شوید و درباره من غلو كنید و مرا از رسول خدا بالاتر بدانید و یا به خدایی من معتقد شوید و این عقیده موجب كفر شما گردد. و یا فرمود: اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است، با خبر بودید به سوی بیابانها كوچ میكردید. بنابراین، جای این سؤال است كه جمع این دو گروه از كلمات حضرت چگونه امكانپذیر است؟ پاسخ این است كه آنجایی كه حضرت میگوید غیب نمیدانم، یعنی علم غیب ذاتی ندارد؛ اما آنجا كه میفرماید غیب میدانم، یعنی از طریق خدا و رسول او خبرهای غیبی را كسب نمودهام. شاهد این استدلال، جملات امیر مؤمنان است كه میرماید: علوم غیبی را [[پیامبر خاتم|پیامبر اكرم]]{{صل}} به من آموخت؛ به خدایی كه او محمد را به حق برانگیخت و او را بر مخلوقات برگزید، جز به راستی سخن نگویم و به راستی پیامبر اعظم همه دانشها را به من سپرده است و از محل هلاكت آن كس كه هلاك میشود و جای نجات كسی كه نجات مییابد و پایان این حكومت، همه را به من خبر داده است. هیچ حادثهای بر من نگذشت، جز آنكه در گوشم نجوا كرد و مرا مطلع ساخت»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 وبگاه تبیان].</ref>. | :::::*«[[علم غیب]] در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به [[پیغمبر]] یا [[امام]] قبلی نسبت داده شده است. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در مورد [[علم غیب]] خود در پاسخ به یكی از اصحاب خود كه سؤال كرد: ای [[امیر مؤمنان]]! آیا به تو [[علم غیب]] داده شده است؟، با تبسّم فرمود: ای برادر كلبی! این اخباری را كه خبر میدهم [[علم غیب]] نیست؛ علمی است كه از دارنده علم آموختهام. همانا [[علم غیب]]، علم قیامت است... این است آن علم غیبی كه غیر از خدا كسی نمیداند. جز اینها، علومی است كه خداوند به پیامبرش تعلیم داده [[علم غیب]] اكتسابی و او به من آموخته است. و پیامبر دعا كرد كه خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینهام جای دهد و اعضا و جوارح بدن من از آن پر گردد. در جملات فوق [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: من غیب نمیدانم؛ ولی در برخی كلمات فرموده: من [[علم غیب]] میدانم، از جمله آنجا که فرمود: به خدا سوگند! اگر بخواهم میتوانم از همه خصوصیّات هر كدام شما، از آغاز و پایان كارش و از تمام شئون زندگیش شما را آگاه سازم؛ امّا میترسم كه درباره من نسبت به رسول خدا كافر شوید و درباره من غلو كنید و مرا از رسول خدا بالاتر بدانید و یا به خدایی من معتقد شوید و این عقیده موجب كفر شما گردد. و یا فرمود: اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است، با خبر بودید به سوی بیابانها كوچ میكردید. بنابراین، جای این سؤال است كه جمع این دو گروه از كلمات حضرت چگونه امكانپذیر است؟ پاسخ این است كه آنجایی كه حضرت میگوید غیب نمیدانم، یعنی علم غیب ذاتی ندارد؛ اما آنجا كه میفرماید غیب میدانم، یعنی از طریق خدا و رسول او خبرهای غیبی را كسب نمودهام. شاهد این استدلال، جملات امیر مؤمنان است كه میرماید: علوم غیبی را [[پیامبر خاتم|پیامبر اكرم]]{{صل}} به من آموخت؛ به خدایی كه او محمد را به حق برانگیخت و او را بر مخلوقات برگزید، جز به راستی سخن نگویم و به راستی پیامبر اعظم همه دانشها را به من سپرده است و از محل هلاكت آن كس كه هلاك میشود و جای نجات كسی كه نجات مییابد و پایان این حكومت، همه را به من خبر داده است. هیچ حادثهای بر من نگذشت، جز آنكه در گوشم نجوا كرد و مرا مطلع ساخت»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 وبگاه تبیان].</ref>. | ||
:::::*«منظور از اختصاص [[علم غیب]] به خدا، علم ذاتی و استقلالی است، بنابراین غیر او هیچ كس مستقلاً آگاهی از غیب ندارد و هر چه دارند از ناحیه خداست. خداوند هیچكس را از اسرار غیب آگاه نمیكند، مگر رسولانی را كه مورد رضای او هستند . در نهج البلاغه بیان شده است که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} زمانی كه از حمله گروهی به كشورهای اسلامی پیش بینی میفرمود: فردی سؤال کرد: ای [[امیر المؤمنین]]{{ع}} آیا دارای [[علم غیب]] هستی؟ حضرت فرمود: این [[علم غیب]] نیست این علمی است كه از صاحب علم آموختهام. علم غیب ،علم قیامت است و آنچه خدا در گفته خود شمرده است. | :::::*«منظور از اختصاص [[علم غیب]] به خدا، علم ذاتی و استقلالی است، بنابراین غیر او هیچ كس مستقلاً آگاهی از غیب ندارد و هر چه دارند از ناحیه خداست. خداوند هیچكس را از اسرار غیب آگاه نمیكند، مگر رسولانی را كه مورد رضای او هستند. در [[نهج البلاغه]] بیان شده است که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} زمانی كه از حمله گروهی به كشورهای اسلامی پیش بینی میفرمود: فردی سؤال کرد: ای [[امیر المؤمنین]]{{ع}} آیا دارای [[علم غیب]] هستی؟ حضرت فرمود: این [[علم غیب]] نیست این علمی است كه از صاحب علم آموختهام. علم غیب ،علم قیامت است و آنچه خدا در گفته خود شمرده است. | ||
::::::اسرار غیب دو گونه است. قسمتی مخصوص به خدا است و هیچ كس جز او نمیداند. مانند: قیامت، برزخ، بهشت و... و قسمتی دیگر را به اولیاء خود میآموزد چنانكه در نهج البلاغه نیز اشاره كرده است كه بعضی از علوم غیبی تنها مخصوص خداست و غیر از خدا كسی نمیداند و بعضی از علوم غیبی دیگر را به پیامبر آموخته و او به من آموخته است. خداوند بالفعل از تمامی اسرار عالم باخبر است ولی [[انبیا]] و [[اولیا]] بالفعل بسیاری از اسرار غیب را نمیدانند، اما هنگامی كه اراده كنند، خداوند به آنها تعلیم میدهد؛ در تصدیق این موضوع روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} است که فرمودند: هنگامی كه امام اراده میكند چیزی را بداند، خداوند به او تعلیم میدهد»<ref>[http://article.tebyan.net/148003/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86 وبگاه تبیان].</ref>. | ::::::اسرار غیب دو گونه است. قسمتی مخصوص به خدا است و هیچ كس جز او نمیداند. مانند: قیامت، برزخ، بهشت و... و قسمتی دیگر را به اولیاء خود میآموزد چنانكه در نهج البلاغه نیز اشاره كرده است كه بعضی از علوم غیبی تنها مخصوص خداست و غیر از خدا كسی نمیداند و بعضی از علوم غیبی دیگر را به پیامبر آموخته و او به من آموخته است. خداوند بالفعل از تمامی اسرار عالم باخبر است ولی [[انبیا]] و [[اولیا]] بالفعل بسیاری از اسرار غیب را نمیدانند، اما هنگامی كه اراده كنند، خداوند به آنها تعلیم میدهد؛ در تصدیق این موضوع روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} است که فرمودند: هنگامی كه امام اراده میكند چیزی را بداند، خداوند به او تعلیم میدهد»<ref>[http://article.tebyan.net/148003/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86 وبگاه تبیان].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۲۶۲: | خط ۲۶۲: | ||
'''پژوهشگران [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | '''پژوهشگران [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«مراد از [[غیب]] اموری است که بطور عمومی از قوای ادراکی حسی انسان پنهان و ناپیدا میباشد. کلاً آن چیزی [[غیب]] نامیده میشود که در پس پرده و حجاب زمان و مکان قرار دارد از اینرو اگر وجودی مافوق زمان و مکان باشد، مسلما برای او غیبی هم در کار نخواهد بود. | ::::::«مراد از [[غیب]] اموری است که بطور عمومی از قوای ادراکی حسی انسان پنهان و ناپیدا میباشد. کلاً آن چیزی [[غیب]] نامیده میشود که در پس پرده و حجاب زمان و مکان قرار دارد از اینرو اگر وجودی مافوق زمان و مکان باشد، مسلما برای او غیبی هم در کار نخواهد بود. | ||
::::::اخبار غیبی از انبیاء و امم گذشته و نیز برخی اخبار غیبی محقق الوقوع در آینده نظیر پیروزی بدر و فتح مکّه و همچنین هزاران نمونه از اخبار غیبی پیامبران سلف و [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} خود روشنترین گواه بر اطلاع ایشان از مغیبات و علوم غیر عادی است. بنابراین میتوانیم بگوییم [[انبیاء]] و [[امامان]]{{عم}} علاوه بر علوم عادی و ظاهری که از طریق معمول کسب میکردهاند دارای یک علم خاص و ویژه بودهاند که در انبیاء از طریق [[وحی]] و در [[ائمه]] از طریق «[[الهام]]» و «تحدیث» و چیزهایی دیگر میباشد. این علم خاص از آن جهت که از ناحیه خداوند به آنها اعطاء شده است «علم لدنی» یا «علم افاضی» نامیده میشود که در نقطه مقابل علوم «اکتسابی» و «تعلیمی» قرار میگیرد. | ::::::اخبار غیبی از انبیاء و امم گذشته و نیز برخی اخبار غیبی محقق الوقوع در آینده نظیر پیروزی بدر و فتح مکّه و همچنین هزاران نمونه از اخبار غیبی پیامبران سلف و [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} خود روشنترین گواه بر اطلاع ایشان از مغیبات و علوم غیر عادی است. بنابراین میتوانیم بگوییم [[انبیاء]] و [[امامان]]{{عم}} علاوه بر علوم عادی و ظاهری که از طریق معمول کسب میکردهاند دارای یک علم خاص و ویژه بودهاند که در انبیاء از طریق [[وحی]] و در [[ائمه]] از طریق «[[الهام]]» و «تحدیث» و چیزهایی دیگر میباشد. این علم خاص از آن جهت که از ناحیه خداوند به آنها اعطاء شده است «علم لدنی» یا «علم افاضی» نامیده میشود که در نقطه مقابل علوم «اکتسابی» و «تعلیمی» قرار میگیرد | ||
::::::در زیارت جامعه میخوانیم: [[امامان]]{{عم}} به فرمان خداوند قیام میکنند و به اراده او عمل میکنند ایشان جز آنچه را که مرضی و مراد پروردگار است اراده نمیکنند و... ایشان کسانی هستند که خداوند برای امور غیبی خویش برگزیده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ الْفَائِزُونَ بِكَرَامَتِهِ اصْطَفَاكُمْ بِعِلْمِهِ وَ ارْتَضَاكُمْ لِغَيْبِهِ وَ اخْتَارَكُمْ لِسِرِّه "}}؛ [[شیخ صدوق]]، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۹؛ [[شیخ طوسی]]، التهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۷.</ref>. بنابراین استفاده از [[علم غیب]] نیز طبق مشیت و خواست خداوندی است و در هر زمینه و موردی که مصلحت الهی اقتضاء نماید مورد کاربرد قرار میگیرد و هرگز طبق میل و ذوق شخصی صورت نمیگیرد. در باب اینکه علوم [[امامان]] منتهی به علم [[پیامبر]]{{صل}} و مأخوذ از مشکاه [[رسول خاتم]] است، [[محی الدین ابن عربی]] در کتاب فصوص الحکم مطلبی دارد که قابل استفاده است. وی در باب مراتب علم، به علمی اشاره میکند که در اعلی مراتب علم بالله قرار دارد و این علم مخصوص به خاتم رسل و خاتم اولیاء است که هر یک از انبیاء و رسل این علم را از مشکاه [[رسول خاتم]]، و اولیاء از مشکاه ولی خاتم اخذ میکنند. با توجه به اینکه وجود مقدس [[پیامبر]] علاوه برشأن رسالت دارای شأن [[امامت]] و [[ولایت]] نیز بوده است میتوان به جایگاه خطیر ایشان در انتقال علوم به [[امامان]] و اولیاء الهی پیبرد<ref>محیی الدین عربی، فصوص الحکم، ص۶۲.</ref>. | |||
در اهمیت مسأله [[علم غیب]] در میان صفات [[امام]]، جای هیچ تردیدی نیست هرچند در گستره آن میان متکلمان شیعه اتفاق نظر وجود ندارد، زیرا برخی دانش [[امام]] را محدود به علومی خاص شمردهاند»<ref>[http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]</ref> | |||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۳۰. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست.}} | {{جمع شدن|۳۰. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست.}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|]] |