بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[علم لدنی معصوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[علم لدنی معصوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
[[غیب]] امری [[حسی]] و [[باطنی]] در مقابل [[شهود]] و ظاهر است. [[علم غیب]] که به [[امور غیبی]] و باطنی تعلق دارد، اکتسابی نیست و [[علم]] آن به دست [[خداوند]] است. [[علم لدنی]] علم به همه چیز است و با [[علمی]] که انسانهای عادی میآموزند تفاوت دارد. این علم | [[غیب]] امری [[حسی]] و [[باطنی]] در مقابل [[شهود]] و ظاهر است. [[علم غیب]] که به [[امور غیبی]] و باطنی تعلق دارد، اکتسابی نیست و [[علم]] آن به دست [[خداوند]] است. [[علم لدنی]] علم به همه چیز است و با [[علمی]] که انسانهای عادی میآموزند تفاوت دارد. این علم افاضۀ بیواسطۀ دانش، از ناحیۀ خداوند به برخی از بندگان شایسته است. علم لدنی شامل علم غیب است و بین این دو علم نسبت عموم و خصوص من وجه از نسب اربع برقرار است. علم لدنی و علم غیب هر دو، تعبیری از یک حقیقتاند که مؤلفۀ اصلی آن پنهان بودن از دیگران است. امور غیبی اگر در "[[لوح محفوظ]]" ثبت شود هیچگونه دگرگونی در آن رخ نمیدهد و جز خداوند احدی از آن [[آگاه]] نیست ولی علم به مقتضیات در "[[لوح محو و اثبات]]" ضبط میشود و برخی از خاصان درگاه خداوند از جمله [[انبیا]] و [[معصومان]] از آن [[آگاهی]] دارند. امور مخفی دست یافتنی، [[حقایق]] دست نایافتنی و رازهای درونی [[انسان]] از مصادیق مهم علم لدنی است. در [[قرآن کریم]] آیاتی در مورد علم لدنی وجود دارد که این علم را بالاصاله و مستقلا مختص خداوند میداند و در مواردی خداوند این علم را به برخی از بندگان خاص خود افاضه میفرماید. | ||
==معناشناسی== | ==معناشناسی== | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
===معناشناسی "[[علم غیب]]"=== | ===معناشناسی "[[علم غیب]]"=== | ||
====معنای لغوی==== | ====معنای لغوی==== | ||
«[[علم]] به هر چیزی که غایب از حواس بشری باشد»؛ چه علومی که [[قرآن]] و [[حدیث]] و کتب [[مفسران]] و [[متکلمان]] آن را «علم غیب» نامیده است و چه علومی که قرآن و حدیث و این کتب آن را «[[علم به غیب]]» نمینامند. مقصود از [[غیب]] و [[دانش غیبی]] آگاهیهای مخفی و پوشیده از دیگران است<ref>ر.ک: شاکر، محمد تقی و | «[[علم]] به هر چیزی که غایب از حواس بشری باشد»؛ چه علومی که [[قرآن]] و [[حدیث]] و کتب [[مفسران]] و [[متکلمان]] آن را «علم غیب» نامیده است و چه علومی که قرآن و حدیث و این کتب آن را «[[علم به غیب]]» نمینامند. مقصود از [[غیب]] و [[دانش غیبی]] آگاهیهای مخفی و پوشیده از دیگران است<ref>ر.ک: [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[مسأله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسأله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]].</ref>. | ||
====معنای اصطلاحی==== | ====معنای اصطلاحی==== | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
===معناشناسی "[[علم لدنی]]"=== | ===معناشناسی "[[علم لدنی]]"=== | ||
====معنای لغوی==== | ====معنای لغوی==== | ||
"لدن" در لغت به معنی "قُرب و نزدیکیِ" و در اصطلاح، تعاریف مختلفی از سوی [[دانشمندان اسلامی]] در مورد آن صورت گرفته است، اما باید گفت علم لدنی، [[افاضۀ بیواسطۀ دانش]]، از ناحیۀ [[خداوند]] به برخی از [[بندگان شایسته]] است. واژۀ "[[افاضه]]" به غیر اکتسابی و غیر تحصیلی بودن اشاره دارد و قید "واسطه" آن را از [[علوم]] دیگر که همگی با وسائطی از ناحیۀ [[خداوند]] در [[اختیار]] [[بشر]] قرار گرفتهاند، متمایز و غیر عادی بودنِ طریقِ افاضه و تحصیل آن را بیان مینماید و مراد از "[[دانش]]" اعم از [[علوم غیبی]] است یعنی هم [[علم]] به "[[اسرار]] مخفی" را شامل میشود و هم مشهوداتی که از طریقِ ابزار مادی [[تحصیل علم]] به دست نیامده است<ref>ر.ک: | "لدن" در لغت به معنی "قُرب و نزدیکیِ" و در اصطلاح، تعاریف مختلفی از سوی [[دانشمندان اسلامی]] در مورد آن صورت گرفته است، اما باید گفت علم لدنی، [[افاضۀ بیواسطۀ دانش]]، از ناحیۀ [[خداوند]] به برخی از [[بندگان شایسته]] است. واژۀ "[[افاضه]]" به غیر اکتسابی و غیر تحصیلی بودن اشاره دارد و قید "واسطه" آن را از [[علوم]] دیگر که همگی با وسائطی از ناحیۀ [[خداوند]] در [[اختیار]] [[بشر]] قرار گرفتهاند، متمایز و غیر عادی بودنِ طریقِ افاضه و تحصیل آن را بیان مینماید و مراد از "[[دانش]]" اعم از [[علوم غیبی]] است یعنی هم [[علم]] به "[[اسرار]] مخفی" را شامل میشود و هم مشهوداتی که از طریقِ ابزار مادی [[تحصیل علم]] به دست نیامده است<ref>ر.ک: [[محمد صادق عظیمی|عظیمی، محمد صادق]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۱۲؛ [[سید محمد فائز باقری|باقری، سید محمد فائز]]، [[بررسی علم اولیای الهی (پایاننامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۵۵؛ [[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابی حسینی، زهرةالسادات]]، [[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایاننامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]، ص۶۳.</ref>. | ||
====معنای اصطلاحی در [[قرآن]]==== | ====معنای اصطلاحی در [[قرآن]]==== | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
# علمی که نزد خداوند است و با [[عنایت پروردگار]] به [[پیامبر]] و [[امامان]] داده شده است؛ لذا کسب کردنی و آموختنی نبوده، بلکه از [[عالم غیب]] بر [[قلب]] انسان وارد شده است و [[علم لدنی]] نامیده میشود. | # علمی که نزد خداوند است و با [[عنایت پروردگار]] به [[پیامبر]] و [[امامان]] داده شده است؛ لذا کسب کردنی و آموختنی نبوده، بلکه از [[عالم غیب]] بر [[قلب]] انسان وارد شده است و [[علم لدنی]] نامیده میشود. | ||
علم لدنی علم به همه چیز است و با علمی که انسانهای عادی میآموزند تفاوت دارد. قرآن نمونهای از این علم را در جریان [[حکومت]] و [[نفوذ]] [[حضرت سلیمان]] بر عالم ارائه میکند و [[علم موهوب]] همان علم لدنی است که از جانب خداوند به [[بنده]] عطا میشود تا بنده از ثمرات و عطایای اسم «[[وهاب]]» برخوردار باشد، مانند علم [[انبیا]]<ref>ر.ک: | علم لدنی علم به همه چیز است و با علمی که انسانهای عادی میآموزند تفاوت دارد. قرآن نمونهای از این علم را در جریان [[حکومت]] و [[نفوذ]] [[حضرت سلیمان]] بر عالم ارائه میکند و [[علم موهوب]] همان علم لدنی است که از جانب خداوند به [[بنده]] عطا میشود تا بنده از ثمرات و عطایای اسم «[[وهاب]]» برخوردار باشد، مانند علم [[انبیا]] <ref>ر.ک: [[محمد صادق عظیمی|عظیمی، محمد صادق]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۱۲؛ [[سید محمد فائز باقری|باقری، سید محمد فائز]]، [[بررسی علم اولیای الهی (پایاننامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۵۵؛ [[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابی حسینی، زهرةالسادات]]، [[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایاننامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]، ص۶۳.</ref>. | ||
علم لدنی اصطلاحی است برگرفته از [[قرآن کریم]] که در مورد [[حضرت خضر]] به کار رفته است: {{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا}}<ref>«و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> ویژگی [[علم لدنی]] این است که از راههای طبیعی به دست نیامده، بلکه موهبتی [[الهی]] است و [[خدا]] به هر که بخواهد اعطا میکند، حواس و [[تفکر]] را به آن راهی نیست، این [[علم]] به موجب [[ادلۀ عقلی]] و [[نقلی]] که آن را [[اثبات]] میکند قابل هیچ گونه تخلفی نبوده و [[تغییر]] نمیپذیرد و به اصطلاح علم است، به آنچه در [[لوح محفوظ]] ثبت شده است و [[آگاهی]] است از آنچه قضای حتمی [[خداوند]] به آن تعلق گرفته و لذا هیچ گونه تکلیفی به متعلق این گونه علم از آن جهت که حتمیالوقوع میباشد تعلق نمیگیرد. علم لدنی و [[موهوبی]] از طریق [[مهارت]] [[باطن]] و [[ریاضتهای شرعی]] و انجام [[فرائض]] و [[نوافل]] و در اثر [[اخلاص]] به [[انسانهای پاک]] و مستعد [[افاضه]] میشود. این علم هم شامل علم به [[ظاهر احکام]] و [[باطن شریعت]]، هم شامل [[علوم غیبی]] و حوادث گذشته و [[آینده]] که به صورت قضایای قطعیه هستند و هم شامل [[الهامات قلبی]] میشود. | علم لدنی اصطلاحی است برگرفته از [[قرآن کریم]] که در مورد [[حضرت خضر]] به کار رفته است: {{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا}}<ref>«و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> ویژگی [[علم لدنی]] این است که از راههای طبیعی به دست نیامده، بلکه موهبتی [[الهی]] است و [[خدا]] به هر که بخواهد اعطا میکند، حواس و [[تفکر]] را به آن راهی نیست، این [[علم]] به موجب [[ادلۀ عقلی]] و [[نقلی]] که آن را [[اثبات]] میکند قابل هیچ گونه تخلفی نبوده و [[تغییر]] نمیپذیرد و به اصطلاح علم است، به آنچه در [[لوح محفوظ]] ثبت شده است و [[آگاهی]] است از آنچه قضای حتمی [[خداوند]] به آن تعلق گرفته و لذا هیچ گونه تکلیفی به متعلق این گونه علم از آن جهت که حتمیالوقوع میباشد تعلق نمیگیرد. علم لدنی و [[موهوبی]] از طریق [[مهارت]] [[باطن]] و [[ریاضتهای شرعی]] و انجام [[فرائض]] و [[نوافل]] و در اثر [[اخلاص]] به [[انسانهای پاک]] و مستعد [[افاضه]] میشود. این علم هم شامل علم به [[ظاهر احکام]] و [[باطن شریعت]]، هم شامل [[علوم غیبی]] و حوادث گذشته و [[آینده]] که به صورت قضایای قطعیه هستند و هم شامل [[الهامات قلبی]] میشود. | ||
علم لدنی و موهوبی [[افضل علوم]] بلکه [[علم حقیقی]] است<ref>نراقی، ملا احمد، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص۵۲ ـ ۵۶.</ref>، علم [[شهودی]] و حضوری است که از راه [[تهذیب نفس]] و [[پیمودن مسیر تکامل]] و بار یافتن به [[مقام]] لدن، به دست میآید. علم لدنی گاهی به صورت [[وحی]] و گاهی به صورت [[الهام]] و در پارهای موارد به شکل [[تحدیث]] به دست میآید. روایاتی وجود دارد که نشان میدهد این [[علم موهبتی]] از جانب خداوند است و شامل حال [[امام]] میشود، مانند اینکه [[امام رضا]]{{ع}} میفرمایند: "اگر خداوند بندهای را به [[امامت]] برگزیند، به او [[علمی]] الهی میدهد که بعد از آن در پاسخ هیچ سؤالی در نمیماند و به [[درستی]] به همه سؤالها پاسخ میگوید"<ref>ر.ک: اوجاقی، | علم لدنی و موهوبی [[افضل علوم]] بلکه [[علم حقیقی]] است<ref>نراقی، ملا احمد، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص۵۲ ـ ۵۶.</ref>، علم [[شهودی]] و حضوری است که از راه [[تهذیب نفس]] و [[پیمودن مسیر تکامل]] و بار یافتن به [[مقام]] لدن، به دست میآید. علم لدنی گاهی به صورت [[وحی]] و گاهی به صورت [[الهام]] و در پارهای موارد به شکل [[تحدیث]] به دست میآید. روایاتی وجود دارد که نشان میدهد این [[علم موهبتی]] از جانب خداوند است و شامل حال [[امام]] میشود، مانند اینکه [[امام رضا]]{{ع}} میفرمایند: "اگر خداوند بندهای را به [[امامت]] برگزیند، به او [[علمی]] الهی میدهد که بعد از آن در پاسخ هیچ سؤالی در نمیماند و به [[درستی]] به همه سؤالها پاسخ میگوید"<ref>ر.ک: [[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی، ناصرالدین]]، [[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (پایاننامه)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص۴۱ و ۴۲؛ [[سید علی هاشمی|هاشمی، سید علی]]، [[ویژگیهای علوم ائمه]] از دیدگاه علمای [[امامیه]]؛ [[سید حسن مصطفوی|مصطفوی، سید حسن]]، [[احمد مروی|مروی، احمد]]، [[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، ص۱۵؛ [[حسن مهدیفر|مهدیفر، حسن]]، [[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۴ و ۲۵؛ [[سید امین موسوی|موسوی، سید امین]]، [[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]، ص۲۵۲.</ref>. | ||
==روابط معنایی همسو و نسبت میان آنها== | ==روابط معنایی همسو و نسبت میان آنها== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
بر اساس تعریف ارائه شده و مصادیق مطرح شده از علم لدنی و علم غیب میتوان ادعا کرد هر دو، تعبیری از یک [[حقیقت]] هستند که مؤلفۀ اصلی آن پنهان بودن از دیگران است. البته در علم لدنی و علم غیب یک محور اساسی دیگر نیز وجود دارد و آن مسئله [[فضیلت]] محوری در این [[دانش]] است، این فضیلت یا به ذات آن [[علم]] و یا به پیامدها و نتایج آن بازگشت دارد<ref>ر.ک: شاکر، محمد تقی و برنجکار، رضا، مسأله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری.</ref>. [[استعداد]] و [[شایستگی]] شرط آن است و ورود به [[مقام]] والای [[عبودیت]] [[خداوند]] {{متن قرآن|عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا}}<ref>«و بندهای از بندگان ما (خضر)» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> [[آدمی]] را سزاوار دریافت چنین [[رحمت]] ربانی میکند. | بر اساس تعریف ارائه شده و مصادیق مطرح شده از علم لدنی و علم غیب میتوان ادعا کرد هر دو، تعبیری از یک [[حقیقت]] هستند که مؤلفۀ اصلی آن پنهان بودن از دیگران است. البته در علم لدنی و علم غیب یک محور اساسی دیگر نیز وجود دارد و آن مسئله [[فضیلت]] محوری در این [[دانش]] است، این فضیلت یا به ذات آن [[علم]] و یا به پیامدها و نتایج آن بازگشت دارد<ref>ر.ک: شاکر، محمد تقی و برنجکار، رضا، مسأله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری.</ref>. [[استعداد]] و [[شایستگی]] شرط آن است و ورود به [[مقام]] والای [[عبودیت]] [[خداوند]] {{متن قرآن|عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا}}<ref>«و بندهای از بندگان ما (خضر)» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> [[آدمی]] را سزاوار دریافت چنین [[رحمت]] ربانی میکند. | ||
اصطلاح علم غیب به لحاظ این است که از راههای عادی قابل دسترسی نیست و به اعتبار اینکه از جانب خداوند [[افاضه]] میشود علم لدنی نام دارد<ref>ر.ک: مهدیفر، | اصطلاح علم غیب به لحاظ این است که از راههای عادی قابل دسترسی نیست و به اعتبار اینکه از جانب خداوند [[افاضه]] میشود علم لدنی نام دارد<ref>ر.ک: [[حسن مهدیفر|مهدیفر، حسن]]، [[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۴ و ۲۵.</ref>. | ||
البته باید توجه داشت هر [[علم غیبی]]، علم لدنی است، چون [[غیب]] بر همگان پوشیده است و کسی جز [[خدا]] آن را نمیداند، مگر کسانی که خداوند بخواهد و چنین [[علمی]] را به آنان [[موهبت]] کند، اما هر علم لدنی، علم غیب نیست یعنی ممکن است خداوند علم برخی از امور را که برای نوع [[بشر]] از طرق عادی قابل اکتساب و تحصیل است، به بعضی [[انسانها]] بدون کسب و تحصیل، اعطا کند. چنین [[علمی]] موهبتی و [[لدنی]] است اما [[علم به غیب]] نیست، چون برای سایرین پوشیده نیست. مثل این که [[خداوند]] بر اثر یک [[عنایت]]، به شخص بیسوادی سواد [[خواندن و نوشتن]] اعطا کند و یا کسی را [[حافظ قرآن]] قرار دهد. حاصل سخن اینکه هر [[علم غیبی]]، [[علم لدنی]] است اما برخی [[علوم لدنی]]، [[علم غیب]] نیستند. به اصطلاح منطقی رابطۀ بین این دو، عموم و خصوص مطلق است. علم لدنی، عام مطلق و علم غیب، خاص مطلق است<ref>ر.ک: هاشمی، | البته باید توجه داشت هر [[علم غیبی]]، علم لدنی است، چون [[غیب]] بر همگان پوشیده است و کسی جز [[خدا]] آن را نمیداند، مگر کسانی که خداوند بخواهد و چنین [[علمی]] را به آنان [[موهبت]] کند، اما هر علم لدنی، علم غیب نیست یعنی ممکن است خداوند علم برخی از امور را که برای نوع [[بشر]] از طرق عادی قابل اکتساب و تحصیل است، به بعضی [[انسانها]] بدون کسب و تحصیل، اعطا کند. چنین [[علمی]] موهبتی و [[لدنی]] است اما [[علم به غیب]] نیست، چون برای سایرین پوشیده نیست. مثل این که [[خداوند]] بر اثر یک [[عنایت]]، به شخص بیسوادی سواد [[خواندن و نوشتن]] اعطا کند و یا کسی را [[حافظ قرآن]] قرار دهد. حاصل سخن اینکه هر [[علم غیبی]]، [[علم لدنی]] است اما برخی [[علوم لدنی]]، [[علم غیب]] نیستند. به اصطلاح منطقی رابطۀ بین این دو، عموم و خصوص مطلق است. علم لدنی، عام مطلق و علم غیب، خاص مطلق است<ref>ر.ک: [[سید علی هاشمی|هاشمی، سید علی]]، مکاتبۀ اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]، پژوهشگران وبگاه پرسمان.</ref>. | ||
===رابطه و نسبت "علم غیب" با "[[لوح محفوظ]]"=== | ===رابطه و نسبت "علم غیب" با "[[لوح محفوظ]]"=== | ||
مقصود از [[کتاب مکنون]]، همان [[علم]] [[غیب الهی]] است که از آن به لوح محفوظ تعبیر میشود. همچنین تعبیر به [[امالکتاب]] کنایه از [[علم ذاتی]] [[ازلی]] خداوند به تمامی موجودات، برای همیشه است<ref>تفسیر و مفسران، ص۲۹۳</ref>. آنچه مخصوص به [[خدا]] است و از غیر خدا [[نفی]] شده یا [[اولیا]] از خود نفی کردهاند [[علم به لوح محفوظ]] است، اما آنچه برای ایشان [[اثبات]] شده، [[علم به لوح محو و اثبات]] است. توضیح اینکه در [[غیب]] دو [[لوح]] وجود دارد؛ اول، لوح محفوظ که مخصوص خداوند است که ممکن است خداوند به کسی بدهد یا ندهد؛ دوم، [[لوح محو و اثبات]] که همه [[پاکان]] میتوانند به آن دسترسی داشته باشند. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است خداوند علمی دارد که جز خودش نمیداند و علمی دارد که [[فرشتگان]] و [[پیامبران]] را از آن [[آگاه]] ساخته، آنچه را به فرشتگان و پیامبران و رسولانش داده ما میدانیم»<ref> | مقصود از [[کتاب مکنون]]، همان [[علم]] [[غیب الهی]] است که از آن به لوح محفوظ تعبیر میشود. همچنین تعبیر به [[امالکتاب]] کنایه از [[علم ذاتی]] [[ازلی]] خداوند به تمامی موجودات، برای همیشه است<ref>تفسیر و مفسران، ص۲۹۳</ref>. آنچه مخصوص به [[خدا]] است و از غیر خدا [[نفی]] شده یا [[اولیا]] از خود نفی کردهاند [[علم به لوح محفوظ]] است، اما آنچه برای ایشان [[اثبات]] شده، [[علم به لوح محو و اثبات]] است. توضیح اینکه در [[غیب]] دو [[لوح]] وجود دارد؛ اول، لوح محفوظ که مخصوص خداوند است که ممکن است خداوند به کسی بدهد یا ندهد؛ دوم، [[لوح محو و اثبات]] که همه [[پاکان]] میتوانند به آن دسترسی داشته باشند. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است خداوند علمی دارد که جز خودش نمیداند و علمی دارد که [[فرشتگان]] و [[پیامبران]] را از آن [[آگاه]] ساخته، آنچه را به فرشتگان و پیامبران و رسولانش داده ما میدانیم»<ref>[[عصمت نیری|نیری، عصمت]] و [[حسین قاسمی|قاسمی، حسین]] و [[محمد تقی دیاری بیدگلی|دیاری بیدگلی، محمد تقی]]، [[بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی (کتاب)|بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]].</ref>. | ||
برخی بر این باورند که «[[اسرار غیب]] در دو جا ثبت است: در "لوح محفوظ" که هیچگونه دگرگونی در آن رخ نمیدهد و هیچ کس از آن آگاه نیست و "لوح محو و اثبات" که علم به مقتضیات است نه علت تامه، و به همین دلیل قابل دگرگونی است و آنچه دیگران نمیدانند مربوط به همین قسمت است. تقسیمبندی [[علوم]]، مطابق این جمع بر اساس حتمی بودن و نبودن آن است و در جمع سابق بر اساس مقدار معلومات است»<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ص۲۴۶.</ref>، آنچه در ام الکتاب آمده قابل [[تغییر]] نخواهد بود<ref>تفسیر صافی، ج۳، ص۷۵.</ref>. همچنین [[بدا]] که از [[معتقدات]] [[شیعه]] است مربوط به [[لوح محو و اثبات]] است. | برخی بر این باورند که «[[اسرار غیب]] در دو جا ثبت است: در "لوح محفوظ" که هیچگونه دگرگونی در آن رخ نمیدهد و هیچ کس از آن آگاه نیست و "لوح محو و اثبات" که علم به مقتضیات است نه علت تامه، و به همین دلیل قابل دگرگونی است و آنچه دیگران نمیدانند مربوط به همین قسمت است. تقسیمبندی [[علوم]]، مطابق این جمع بر اساس حتمی بودن و نبودن آن است و در جمع سابق بر اساس مقدار معلومات است»<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ص۲۴۶.</ref>، آنچه در ام الکتاب آمده قابل [[تغییر]] نخواهد بود<ref>تفسیر صافی، ج۳، ص۷۵.</ref>. همچنین [[بدا]] که از [[معتقدات]] [[شیعه]] است مربوط به [[لوح محو و اثبات]] است. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
===اقسام علم غیب=== | ===اقسام علم غیب=== | ||
====با نگاه به اقسام [[امور غیبی]]==== | ====با نگاه به اقسام [[امور غیبی]]==== | ||
[[علم به غیب]] مطلق: به [[حقیقت]] و [[واقعیت]] ناشناختهای «[[غیب مطلق]]» گفته میشود که اطلاع از آن جز از راه [[دریافت علم از خدای متعال]] برای هیچ کس، در هیچ [[زمان]] و شرایطی امکان پذیر نیست<ref>ر.ک: | [[علم به غیب]] مطلق: به [[حقیقت]] و [[واقعیت]] ناشناختهای «[[غیب مطلق]]» گفته میشود که اطلاع از آن جز از راه [[دریافت علم از خدای متعال]] برای هیچ کس، در هیچ [[زمان]] و شرایطی امکان پذیر نیست<ref>ر.ک: [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان ج۳]]، ص۴۱۴؛ [[سید حسن مصطفوی|مصطفوی، سید حسن]]، [[احمد مروی|مروی، احمد]]، [[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، ص۱۳ و ۱۵؛ [[عباس الهی|الهی، عباس]]، [[تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود (مقاله)|تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود]]، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.</ref>. این غیب مطلق نیز بر دو گونه است: نخست: [[غیبی]] است که تنها برای برخی از [[برگزیدگان]] خود آشکار میکند: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند، جز فرستادهای را که بپسندد.» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.</ref>. از جمله موارد این [[غیب]]: اموری که عقلاً تعلّق [[ادراکات حسی]] یا [[ادراکات عقلی]] به آنها ممکن نیست<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۱۹؛ [[سید مرتضی مهری|مهری، سید مرتضی]]، [[آگاهیهای غیبی (مقاله)|آگاهیهای غیبی]]، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.</ref>؛ مانند: [[ذات خدا]] یا برخی از نشانههای او؛ همچون: [[وحی]]، [[فرشتگان]]، [[بهشت و جهنم]] و [[رستاخیز]] که همه آنها از حواس ما غایباند<ref>ر.ک: [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص۱۵۷.</ref>. | ||
دوم: [[غیبی]] است که نزد خود نگاه داشته و مختص ذات اوست. به این [[غیب مطلق]] دوم، «[[غیب مستأثر]]» یا «[[علم مستأثر]]» میگویند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> لذا [[آگاهی]] از این نوع از [[غیب]]، «[[علم به غیب]] مطلق» نامیده میشود که در اصل مختص [[خدای تبارک و تعالی]] است، اما مانعی [[عقلی]] یا [[نقلی]] از دادن جزئیاتی از آن به برخی [[برگزیدگان الهی]] وجود ندارد؛ البته به مخلوق تعلیمیافته از این [[علم]]، در تعبیر [[قرآن]] و [[روایات]]، صفت «[[عالم به غیب]]» داده نمیشود؛ بلکه لفظ «[[اطلاع بر مغیبات]]» یا «اِخبار از غیب» بهکار رفته است. | دوم: [[غیبی]] است که نزد خود نگاه داشته و مختص ذات اوست. به این [[غیب مطلق]] دوم، «[[غیب مستأثر]]» یا «[[علم مستأثر]]» میگویند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> لذا [[آگاهی]] از این نوع از [[غیب]]، «[[علم به غیب]] مطلق» نامیده میشود که در اصل مختص [[خدای تبارک و تعالی]] است، اما مانعی [[عقلی]] یا [[نقلی]] از دادن جزئیاتی از آن به برخی [[برگزیدگان الهی]] وجود ندارد؛ البته به مخلوق تعلیمیافته از این [[علم]]، در تعبیر [[قرآن]] و [[روایات]]، صفت «[[عالم به غیب]]» داده نمیشود؛ بلکه لفظ «[[اطلاع بر مغیبات]]» یا «اِخبار از غیب» بهکار رفته است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
[[علم غیب ذاتی]] ([[علم غیب مستقل]]): مراد از مستقل یا ذاتی بودن [[علم]] اینکه [[آگاهی]] و [[احاطه به امور غیبی]] دارنده این علم از کسی گرفته نشده و نیاموخته؛ بلکه به طور استقلالی از ذات خود دارد. اینگونه از آگاهی و احاطه تنها به [[خداوند متعال]] اختصاص دارد و هیچ آفریدهای این ویژگی را ندارد. [[خدای متعال]] درباره این نحوه از علم میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند» سوره نمل، آیه ۶۵.</ref>. بنابر این، [[علم خداوند]] به اموری که ما به آنها «[[غیب]]» میگوییم، از این قبیل است؛ زیرا تنها [[ذات باری تعالی]] به همه هستی احاطه وجودی و علمی دارد. البته چنین علمی [[ازلی]] و [[ابدی]] و نامتناهی است. | [[علم غیب ذاتی]] ([[علم غیب مستقل]]): مراد از مستقل یا ذاتی بودن [[علم]] اینکه [[آگاهی]] و [[احاطه به امور غیبی]] دارنده این علم از کسی گرفته نشده و نیاموخته؛ بلکه به طور استقلالی از ذات خود دارد. اینگونه از آگاهی و احاطه تنها به [[خداوند متعال]] اختصاص دارد و هیچ آفریدهای این ویژگی را ندارد. [[خدای متعال]] درباره این نحوه از علم میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند» سوره نمل، آیه ۶۵.</ref>. بنابر این، [[علم خداوند]] به اموری که ما به آنها «[[غیب]]» میگوییم، از این قبیل است؛ زیرا تنها [[ذات باری تعالی]] به همه هستی احاطه وجودی و علمی دارد. البته چنین علمی [[ازلی]] و [[ابدی]] و نامتناهی است. | ||
[[علم غیب اکتسابی]] ([[علم غیب تبعی]]): این علم، در مقابل علم غیب ذاتی قرار دارد. مراد از تبعی یا اکتسابی بودن علم اینکه اطلاع دارنده این [[دانش]] از [[امور غیبی]] از ذات خود نمیخیزد؛ بلکه دانشی است که از دیگری گرفته شده و از راه [[تعلیم الهی]] به دست میآید. این علم با این ویژگیها قطعاً علمی غیر مستقل، غیرذاتی، [[مقید]] به [[اراده الهی]] و نسبت به [[علم الهی]] محدود است. اینگونه از [[آگاهیها]] علومی هستند که خدای متعال به برخی [[برگزیدگان]] خود [[عنایت]] میکند؛ در [[قرآن کریم]] فرمود: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند، جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.</ref>. اطلاق «[[علم غیب]]» به | [[علم غیب اکتسابی]] ([[علم غیب تبعی]]): این علم، در مقابل علم غیب ذاتی قرار دارد. مراد از تبعی یا اکتسابی بودن علم اینکه اطلاع دارنده این [[دانش]] از [[امور غیبی]] از ذات خود نمیخیزد؛ بلکه دانشی است که از دیگری گرفته شده و از راه [[تعلیم الهی]] به دست میآید. این علم با این ویژگیها قطعاً علمی غیر مستقل، غیرذاتی، [[مقید]] به [[اراده الهی]] و نسبت به [[علم الهی]] محدود است. اینگونه از [[آگاهیها]] علومی هستند که خدای متعال به برخی [[برگزیدگان]] خود [[عنایت]] میکند؛ در [[قرآن کریم]] فرمود: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند، جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.</ref>. اطلاق «[[علم غیب]]» به اینچنین علمی تنها از باب [[مسامحه]] و عدم [[اعمال]] دقت است؛ و گرنه در اصطلاح [[قرآن]] و [[حدیث]] به چنین دانشی «علم غیب» گفته نمیشود. [[بهترین]] نامی که برای اینگونه از [[علمها]] به کار رفته «[[اطلاع از مغیبات]]» یا «[[اخبار از غیب]]» است. بنابر این، این [[علم]] تنها در مواردی که [[خدای متعال]] [[اذن]] دهد و با [[تعلیم الهی]] به [[رسولان]]، [[فرشتگان]] و [[اولیای الهی]] داده میشود. [[قرآن کریم]] مملو از [[خبرهای غیبی]] [[پیامبران]] و غیر پیامبران است و [[آگاهی از غیب]] هر کدام به جهت مراتب با دیگری متفاوت است<ref>ر.ک: [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سیداحمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم، ج۱]]، ج ۱، ص۹۵ ـ ۹۸؛ [[حسن مهدیفر|مهدیفر، حسن]]، [[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۴؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱ ـ ۱۲۳؛ [[سید امین موسوی|موسوی، سید امین]]، [[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]، ص۳۷.</ref>. | ||
در بحث مشخص شد که [[علم غیب]] شعبه ای از [[علم لدنی]] است. پس از بیان اقسام علم غیب به این نتیجه میرسیم که [[علم غیب ذاتی]] و اکتسابی شمامل علم لدنی نیست چراکه علم لدنی اکتسابی نیست بلکه [[عنایت]] و [[لطف خداوند]] بر برخی از اولیای الهی است. همچنین شامل علم [[غیب نسبی]] هم نیست چون برخی افراد عادی نیز میتوانند ان را کسب کنند. در نتیجه قسمی از علم [[غیب مطلق]] که [[خداوند]] علم آن را به برخی [[برگزیده]] گان عنایت میکند شامل علم لدنی است. | در بحث مشخص شد که [[علم غیب]] شعبه ای از [[علم لدنی]] است. پس از بیان اقسام علم غیب به این نتیجه میرسیم که [[علم غیب ذاتی]] و اکتسابی شمامل علم لدنی نیست چراکه علم لدنی اکتسابی نیست بلکه [[عنایت]] و [[لطف خداوند]] بر برخی از اولیای الهی است. همچنین شامل علم [[غیب نسبی]] هم نیست چون برخی افراد عادی نیز میتوانند ان را کسب کنند. در نتیجه قسمی از علم [[غیب مطلق]] که [[خداوند]] علم آن را به برخی [[برگزیده]] گان عنایت میکند شامل علم لدنی است. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
===مصادیق علم غیب=== | ===مصادیق علم غیب=== | ||
#امور مخفی دست یافتنی: یعنی اموری که به خودی خود از [[حواس ظاهری]] مخفی هستند اما دست یافتن حواس به آنها ممکن است، مثل اینکه در داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} از قعر [[چاه]] به [[غیب]] یاد شده است: {{متن قرآن|قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ}}<ref>«گویندهای از آنان گفت: اگر میخواهید کاری بکنید یوسف را نکشید، او را در ژرفگاه چاه بیندازید تا کاروانی وی را بردارد» سوره یوسف، آیه ۱۰.</ref>. | #امور مخفی دست یافتنی: یعنی اموری که به خودی خود از [[حواس ظاهری]] مخفی هستند اما دست یافتن حواس به آنها ممکن است، مثل اینکه در داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} از قعر [[چاه]] به [[غیب]] یاد شده است: {{متن قرآن|قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ}}<ref>«گویندهای از آنان گفت: اگر میخواهید کاری بکنید یوسف را نکشید، او را در ژرفگاه چاه بیندازید تا کاروانی وی را بردارد» سوره یوسف، آیه ۱۰.</ref>. | ||
#مکان [[نهان]] یا [[خلوت]]: یعنی مکانی که به جز [[انسان]]، شخص دیگری در آنجا نباشد. به عنوان مثال [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ}}<ref>«بیگمان آنان که در نهان از پروردگارشان بیم دارند، آمرزش و پاداشی بزرگ خواهند داشت» سوره ملک، آیه ۱۲ | #مکان [[نهان]] یا [[خلوت]]: یعنی مکانی که به جز [[انسان]]، شخص دیگری در آنجا نباشد. به عنوان مثال [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ}}<ref>«بیگمان آنان که در نهان از پروردگارشان بیم دارند، آمرزش و پاداشی بزرگ خواهند داشت» سوره ملک، آیه ۱۲.</ref> | ||
# [[حقایق]] دست نایافتنی: برخی پدیدههای [[غیبی]] هیچگاه از پشت پرده بیرون نمیآیند و نه تنها [[حس]] و تجربه، بلکه [[عقل]] و [[کشف و شهود]] نیز از راهیابی به قلمرو آنها [[ناتوان]] است. ذات و [[حقیقت]] [[خداوند]] از این گونه غیبهای دست نایافتنی است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این زمینه میفرمایند: "پردههای [[ناپیدا]] نزد کنه پنهانش حایل شده"<ref>{{متن حدیث|حَالَ دُونَ غَیْبِهِ الْمَکْنُونِ حُجُبٌ مِنَ الْغُیُوبِ}}؛ نهجالبلاغه، خطبه ۹۱، ص۷۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۱۳۵.</ref>. | # [[حقایق]] دست نایافتنی: برخی پدیدههای [[غیبی]] هیچگاه از پشت پرده بیرون نمیآیند و نه تنها [[حس]] و تجربه، بلکه [[عقل]] و [[کشف و شهود]] نیز از راهیابی به قلمرو آنها [[ناتوان]] است. ذات و [[حقیقت]] [[خداوند]] از این گونه غیبهای دست نایافتنی است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این زمینه میفرمایند: "پردههای [[ناپیدا]] نزد کنه پنهانش حایل شده"<ref>{{متن حدیث|حَالَ دُونَ غَیْبِهِ الْمَکْنُونِ حُجُبٌ مِنَ الْغُیُوبِ}}؛ نهجالبلاغه، خطبه ۹۱، ص۷۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۱۳۵.</ref>. | ||
#پدیدههای [[اخروی]]: [[امام علی]]{{ع}} میفرمایند: «هر چیزی از [[دنیا]] بزرگتر است از دیدنش و دیدن هر چیزی از [[آخرت]] عظیمتر است از شنیدنش. پس باید شنیدن و خبر گرفتن از غیب (به وسیله [[انبیاء]]) شما را از دیدن کفایت کند»<ref>{{متن حدیث|و کل شیء من الدنیا سماعه أعظم من عیانه و کل شیء من الآخرة عیانه أعظم من سماعه فلیکفکم من العیان السماع و من الغیب الخبر}}؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۱۴.</ref>. | #پدیدههای [[اخروی]]: [[امام علی]]{{ع}} میفرمایند: «هر چیزی از [[دنیا]] بزرگتر است از دیدنش و دیدن هر چیزی از [[آخرت]] عظیمتر است از شنیدنش. پس باید شنیدن و خبر گرفتن از غیب (به وسیله [[انبیاء]]) شما را از دیدن کفایت کند»<ref>{{متن حدیث|و کل شیء من الدنیا سماعه أعظم من عیانه و کل شیء من الآخرة عیانه أعظم من سماعه فلیکفکم من العیان السماع و من الغیب الخبر}}؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۱۴.</ref>. | ||
#رازهای درونی انسان: [[اسرار]] ناگفته [[آدمی]] یکی دیگر از امور نهانی است که [[قرآن کریم]] واژه غیب را درباره آنها به کار میگیرد؛ چنانکه در [[سوره توبه]] میفرماید: {{متن قرآن|أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ}}<ref>«آیا نمیدانند که خداوند راز آنها و سخنان زیرگوشی آنان را میداند و اینکه خداوند بسیار داننده نهانهاست؟!» سوره توبه، آیه ۷۸ | #رازهای درونی انسان: [[اسرار]] ناگفته [[آدمی]] یکی دیگر از امور نهانی است که [[قرآن کریم]] واژه غیب را درباره آنها به کار میگیرد؛ چنانکه در [[سوره توبه]] میفرماید: {{متن قرآن|أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ}}<ref>«آیا نمیدانند که خداوند راز آنها و سخنان زیرگوشی آنان را میداند و اینکه خداوند بسیار داننده نهانهاست؟!» سوره توبه، آیه ۷۸.</ref> | ||
[[علم لدنی]] شامل امور پنهانی نیست و این را برخی افراد عادی نیز میتوانند [[درک]] کنند و علم لدنی شامل [[حقایق]] دست نیافتنی و رازهای درونی [[انسان]] میشود که در [[آموزههای دینی]] نیز مواردی از این موارد ذکر شده که [[معصومان]]{{ع}}از برخی افعالی که [[شیعیان]] در [[خلوت]] انجام داده را برای آنان بازگو کردهاند. | [[علم لدنی]] شامل امور پنهانی نیست و این را برخی افراد عادی نیز میتوانند [[درک]] کنند و علم لدنی شامل [[حقایق]] دست نیافتنی و رازهای درونی [[انسان]] میشود که در [[آموزههای دینی]] نیز مواردی از این موارد ذکر شده که [[معصومان]]{{ع}}از برخی افعالی که [[شیعیان]] در [[خلوت]] انجام داده را برای آنان بازگو کردهاند. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
===آیه ۶۵ کهف=== | ===آیه ۶۵ کهف=== | ||
این آیه در مورد [[حضرت خضر]] است که [[خداوند]] به او [[علم غیب]] آموخته بود. همچنین این آیه در مورد [[علم غیب معصومان]]{{عم}} نیز دلالت دارد. [[سیف]] تمّار گوید: {{متن حدیث|کُنَّا مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (جَمَاعَة مِنَ الشِّیعَة فِی الْحِجْرِ فَقَالَ عَلَیْنَا عَیْنٌ فَالْتَفَتْنَا یَمْنَه وَ یَسْره فَلَمْ نَرَ أَحَداً فَقُلْنَا لَیْسَ عَلَیْنَا عَیْنٌ قَالَ وَ رَبِّ الْکَعْبَة وَ رَبِّ الْبَیْتِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لَوْ کُنْتُ بَیْنَ مُوسَی وَ الخِضْر لَأَخْبَرْتُهُمَا أَنِّی أَعْلَمُ مِنْهُمَا وَ لَأَنْبَأْتُهُمَا بِمَا لَیْسَ فِی أَیْدِیهِمَا لِأَنَّ مُوسَی وَ الخِضْر أُعْطِیَا عِلْمَ مَا کَانَ وَ لَمْ یُعْطَیَا عِلْمَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِیَ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وِرَاثَة}}<ref> | این آیه در مورد [[حضرت خضر]] است که [[خداوند]] به او [[علم غیب]] آموخته بود. همچنین این آیه در مورد [[علم غیب معصومان]]{{عم}} نیز دلالت دارد. [[سیف]] تمّار گوید: {{متن حدیث|کُنَّا مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (جَمَاعَة مِنَ الشِّیعَة فِی الْحِجْرِ فَقَالَ عَلَیْنَا عَیْنٌ فَالْتَفَتْنَا یَمْنَه وَ یَسْره فَلَمْ نَرَ أَحَداً فَقُلْنَا لَیْسَ عَلَیْنَا عَیْنٌ قَالَ وَ رَبِّ الْکَعْبَة وَ رَبِّ الْبَیْتِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لَوْ کُنْتُ بَیْنَ مُوسَی وَ الخِضْر لَأَخْبَرْتُهُمَا أَنِّی أَعْلَمُ مِنْهُمَا وَ لَأَنْبَأْتُهُمَا بِمَا لَیْسَ فِی أَیْدِیهِمَا لِأَنَّ مُوسَی وَ الخِضْر أُعْطِیَا عِلْمَ مَا کَانَ وَ لَمْ یُعْطَیَا عِلْمَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِیَ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وِرَاثَة}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۶۱.</ref>. | ||
با گروهی از [[شیعیان]] با [[امام صادق]]{{ع}} در [[حجر]] نشسته بودیم که ایشان فرمود: «یک چشم جاسوس به ما نگاه میکند»، به راست و چپ خود نگاه کردیم ولی کسی را ندیدیم. گفتیم: «کسی به ما نگاه نمیکند». سه بار فرمود: «قسم به خدای [[کعبه]]، قسم به خدای آن [[خانه]]، اگر بین [[موسی و خضر]] (علیها [[السلام]]) بودم به آنها خبر میدادم که من از آنها عالمتر هستم و به آنچه در دستانشان نبود خبر میدادم. چون [[علم]] آنچه که اتفاق افتاده به آنها داده شده ولی به آنها [[علم]] [[حوادث آینده]] و آنچه تا [[روز قیامت]] اتفاق میافتد داده نشده و ما [[اهل بیت]] این علم را از [[پیامبر]]{{صل}} به [[ارث]] بردهایم». | با گروهی از [[شیعیان]] با [[امام صادق]]{{ع}} در [[حجر]] نشسته بودیم که ایشان فرمود: «یک چشم جاسوس به ما نگاه میکند»، به راست و چپ خود نگاه کردیم ولی کسی را ندیدیم. گفتیم: «کسی به ما نگاه نمیکند». سه بار فرمود: «قسم به خدای [[کعبه]]، قسم به خدای آن [[خانه]]، اگر بین [[موسی و خضر]] (علیها [[السلام]]) بودم به آنها خبر میدادم که من از آنها عالمتر هستم و به آنچه در دستانشان نبود خبر میدادم. چون [[علم]] آنچه که اتفاق افتاده به آنها داده شده ولی به آنها [[علم]] [[حوادث آینده]] و آنچه تا [[روز قیامت]] اتفاق میافتد داده نشده و ما [[اهل بیت]] این علم را از [[پیامبر]]{{صل}} به [[ارث]] بردهایم». | ||
==صاحبان [[علم لدنی]]== | ==صاحبان [[علم لدنی]]== | ||
با توجه به این [[آیات]]، [[علم غیب ذاتی]] و استقلالی مخصوص خداست و [[خدای تعالی]] هر [[پیغمبری]] از [[پیامبران]] را که بخواهد به هر مقدار از [[غیب]] مختص به خود که بخواهد [[آگاه]] میسازد<ref>تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۵۳.</ref>. برخی از بزرگان [[اهل سنت]] معتقدند: «هیچ منافاتی بین آیاتی که [[علم غیب]] را مخصوص [[خداوند]] میداند با [[علم پیامبران]] به جزئیات غیب وجود ندارد؛ زیرا ممکن است خداوند این [[اخبار]] را به پیامبران داده باشد، بله آن [[علمی]] که مخصوص خداوند است منظور علم [[ازلی]] دائمی [[ابدی]] میباشد، پس [[انکار]] [[علم غیب پیامبران]] نوعی [[عناد]] و [[دشمنی]] است»<ref>الفتاوی الحدیثه، ص۲۲۲؛ ر.ک: مقتل مقرم، ص۵۳.</ref>.<ref>سلیمانیان، | با توجه به این [[آیات]]، [[علم غیب ذاتی]] و استقلالی مخصوص خداست و [[خدای تعالی]] هر [[پیغمبری]] از [[پیامبران]] را که بخواهد به هر مقدار از [[غیب]] مختص به خود که بخواهد [[آگاه]] میسازد<ref>تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۵۳.</ref>. برخی از بزرگان [[اهل سنت]] معتقدند: «هیچ منافاتی بین آیاتی که [[علم غیب]] را مخصوص [[خداوند]] میداند با [[علم پیامبران]] به جزئیات غیب وجود ندارد؛ زیرا ممکن است خداوند این [[اخبار]] را به پیامبران داده باشد، بله آن [[علمی]] که مخصوص خداوند است منظور علم [[ازلی]] دائمی [[ابدی]] میباشد، پس [[انکار]] [[علم غیب پیامبران]] نوعی [[عناد]] و [[دشمنی]] است»<ref>الفتاوی الحدیثه، ص۲۲۲؛ ر.ک: مقتل مقرم، ص۵۳.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۳۰۲.</ref> | ||
==جمع بندی== | ==جمع بندی== |