مقام صراط الهی به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۴۰
، ۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲جایگزینی متن - '. ::::::' به '. '
جز (جایگزینی متن - '\؛\}\} \[\[پرونده\:(.*)\.JPG\|بندانگشتی\|right\|100px\|\[\[(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '؛ | تصویر = $1.JPG | پاسخدهنده = $2 | پاسخ = $3 ') |
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
::::::برخی از عالمان لغت، ریشه "[[صراط]]" را "سراط" میدانند که در اصل لغت به معنای "بلعیدن" است و تبدیل سین به صاد، ناشی از تناسب آن با طاء است<ref>تهذیب اللغه، ج۱۲، ۳۳۰ - ۳۲۹.</ref> و راز اینکه به بزرگراه، "[[صراط]]" میگویند این است که به جهت فراخی و وضوحی که دارد، گویا سالک را در خود میکشد و گویا که او را میبلعد<ref>وبعض اهل العلم یقول: السراط مشتقّ من ذلک لانّ الذاهب فیه یغیب غیبة الطعام المسترط؛ معجم مقاییس اللغه، ص۴۹۱</ref>. مؤلّف التحقیق، واژه "[[صراط]]" را مستقلّ از "سراط" میداند<ref>والظاهر انّ کلمة الصراط مستقلّة فی نفسها غیر مبدّلة من السراط؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ۲۲۸.</ref> دلیلش این است که "[[صراط]]" مشتقّات ندارد، اما "سراط" دارد. به هر حال، آنچه در آن تردید نیست این است که معنای این واژه "راه روشن و وسیع است؛ چه آنکه مادّی باشد، یا معنوی" و الزاماً معنای استقامت در آن نیست که اگر به معنای آن بود، وصف مستقیم برای آن تأکید میشد، گرچه تأکید بودن مانعی ندارد لکن تأسیس بهتر از تأکید است. | ::::::برخی از عالمان لغت، ریشه "[[صراط]]" را "سراط" میدانند که در اصل لغت به معنای "بلعیدن" است و تبدیل سین به صاد، ناشی از تناسب آن با طاء است<ref>تهذیب اللغه، ج۱۲، ۳۳۰ - ۳۲۹.</ref> و راز اینکه به بزرگراه، "[[صراط]]" میگویند این است که به جهت فراخی و وضوحی که دارد، گویا سالک را در خود میکشد و گویا که او را میبلعد<ref>وبعض اهل العلم یقول: السراط مشتقّ من ذلک لانّ الذاهب فیه یغیب غیبة الطعام المسترط؛ معجم مقاییس اللغه، ص۴۹۱</ref>. مؤلّف التحقیق، واژه "[[صراط]]" را مستقلّ از "سراط" میداند<ref>والظاهر انّ کلمة الصراط مستقلّة فی نفسها غیر مبدّلة من السراط؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ۲۲۸.</ref> دلیلش این است که "[[صراط]]" مشتقّات ندارد، اما "سراط" دارد. به هر حال، آنچه در آن تردید نیست این است که معنای این واژه "راه روشن و وسیع است؛ چه آنکه مادّی باشد، یا معنوی" و الزاماً معنای استقامت در آن نیست که اگر به معنای آن بود، وصف مستقیم برای آن تأکید میشد، گرچه تأکید بودن مانعی ندارد لکن تأسیس بهتر از تأکید است. | ||
از آنجا که انسان موجودی است پیوسته در تلاش و حرکت، یا سرانجام به راه سعادت که همان "صراط مستقیم" است، میرسد و یا به راهی میرود که او را به نیستی و تباهی میکشاند و آن "صراط جحیم" است. | |||
در قرآن از "[[صراط مستقیم]]" گاه به {{متن قرآن| الصِّرَاطِ السَّوِيِّ }}<ref> سوره طه، آیه:۱۳۵.</ref> گاه به {{متن قرآن|صِرَاطِ اللَّهِ }}<ref> سوره شوری، آیه:۵۳.</ref> و گاه به {{متن قرآن| صِرَاطِ الْحَمِيدِ}}<ref> سوره حج، آیه:۲۴.</ref> توصیف شده است و آن همان "دین قیم الهی" است که عهدهدار هدایت انسانهاست. در سوره انعام میفرماید: {{متن قرآن| قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا }}<ref>بگو: خداوند مرا به [[صراط مستقیم]] هدایت کرده، به دین استوار، آیین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید؛ سوره انعام، آیه: ۱۶۱.</ref> و از آنجا که تبلور این دین در عبودیّت و بندگی پروردگار عالم و تسلیم بودن در برابر اوست، "[[صراط مستقیم]]" به عبودیّت و اعتصام بر او تفسیر شده است. {{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}<ref>همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، تنها او را پرستش کنید که راه راست همین است؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۱.</ref>، {{متن قرآن| وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}<ref>آیا با شما عهد نکردم که مرا بپرستید؟! این راه مستقیم است؛ سوره يس، آیه:۶۱.</ref>، {{متن قرآن| وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref>و هرکس به خدا تمسّک جوید، به راهی راست هدایت شده است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۱.</ref> به این ترتیب، دین واقعی الهی، یک دین بیشتر نیست و آن "اسلام" است که: {{متن قرآن| إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ }}<ref> همانا دین نزد خدا اسلام است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.</ref> ستون فقرات دعوت همه انبیا، بندگی خداوند بوده که نامش "اسلام" است، لذا "اسلام" مکتب همه انبیا بوده، تفاوتها در اصول نیست، در شرایع و دستورات است که به تناسب زمانها و مکانها مختلف بوده است. واژه "[[اسلام]]" به معنای "[[تسلیم]]" است و معنای آیه این است که آیین حقیقی در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان اوست و روح دین در هر عصر و زمان چیزی جز تسلیم بودن در برابر حق نیست؛ یعنی همان عبودیّت و بندگی، به این ترتیب "اسلام" مکتب همه انبیا بوده است. آری، اقتضائات زمانها متفاوت بوده است لذا این "شرایع"اند که متفاوتاند نه "ادیان الهی"، ما یک دین الهی بیشتر نداریم و آن اسلام است و تفاوتها در شریعت است. {{متن قرآن| لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا }}<ref> ما برای هرکدام از شما آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref> در سوره انعام، آیه ۱۵۳، پس از آنکه مواردی از احکام شرع مقدّس اسلام به نحو کلّی ذکر میشود، چنین است: {{متن قرآن| وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ }}<ref> و این راه مستقیم من است، پس از آن پیروی کنید و از راههای پراکنده و انحرافی پیروی نکنید که شما را از طریق حق، دور میسازد، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، شاید تقوا پیشه کنید؛ سوره انعام، آیه: ۱۵۳.</ref> در چندین آیه از قرآن، برترین مشخّصه "صراط مستقیم" را اینگونه بیان میکند: راهی که هدایتگر به آن، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است و راهی که جلودار آن، آن پیامبر بزرگ است. {{متن قرآن| وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref> و به طور قطع، تو آنان را به راه راست دعوت میکنی؛ سوره مؤمنون، آیه: ۷۳</ref>. | در قرآن از "[[صراط مستقیم]]" گاه به {{متن قرآن| الصِّرَاطِ السَّوِيِّ }}<ref> سوره طه، آیه:۱۳۵.</ref> گاه به {{متن قرآن|صِرَاطِ اللَّهِ }}<ref> سوره شوری، آیه:۵۳.</ref> و گاه به {{متن قرآن| صِرَاطِ الْحَمِيدِ}}<ref> سوره حج، آیه:۲۴.</ref> توصیف شده است و آن همان "دین قیم الهی" است که عهدهدار هدایت انسانهاست. در سوره انعام میفرماید: {{متن قرآن| قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا }}<ref>بگو: خداوند مرا به [[صراط مستقیم]] هدایت کرده، به دین استوار، آیین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید؛ سوره انعام، آیه: ۱۶۱.</ref> و از آنجا که تبلور این دین در عبودیّت و بندگی پروردگار عالم و تسلیم بودن در برابر اوست، "[[صراط مستقیم]]" به عبودیّت و اعتصام بر او تفسیر شده است. {{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}<ref>همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، تنها او را پرستش کنید که راه راست همین است؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۱.</ref>، {{متن قرآن| وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}<ref>آیا با شما عهد نکردم که مرا بپرستید؟! این راه مستقیم است؛ سوره يس، آیه:۶۱.</ref>، {{متن قرآن| وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref>و هرکس به خدا تمسّک جوید، به راهی راست هدایت شده است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۱.</ref> به این ترتیب، دین واقعی الهی، یک دین بیشتر نیست و آن "اسلام" است که: {{متن قرآن| إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ }}<ref> همانا دین نزد خدا اسلام است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.</ref> ستون فقرات دعوت همه انبیا، بندگی خداوند بوده که نامش "اسلام" است، لذا "اسلام" مکتب همه انبیا بوده، تفاوتها در اصول نیست، در شرایع و دستورات است که به تناسب زمانها و مکانها مختلف بوده است. واژه "[[اسلام]]" به معنای "[[تسلیم]]" است و معنای آیه این است که آیین حقیقی در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان اوست و روح دین در هر عصر و زمان چیزی جز تسلیم بودن در برابر حق نیست؛ یعنی همان عبودیّت و بندگی، به این ترتیب "اسلام" مکتب همه انبیا بوده است. آری، اقتضائات زمانها متفاوت بوده است لذا این "شرایع"اند که متفاوتاند نه "ادیان الهی"، ما یک دین الهی بیشتر نداریم و آن اسلام است و تفاوتها در شریعت است. {{متن قرآن| لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا }}<ref> ما برای هرکدام از شما آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref> در سوره انعام، آیه ۱۵۳، پس از آنکه مواردی از احکام شرع مقدّس اسلام به نحو کلّی ذکر میشود، چنین است: {{متن قرآن| وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ }}<ref> و این راه مستقیم من است، پس از آن پیروی کنید و از راههای پراکنده و انحرافی پیروی نکنید که شما را از طریق حق، دور میسازد، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، شاید تقوا پیشه کنید؛ سوره انعام، آیه: ۱۵۳.</ref> در چندین آیه از قرآن، برترین مشخّصه "صراط مستقیم" را اینگونه بیان میکند: راهی که هدایتگر به آن، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است و راهی که جلودار آن، آن پیامبر بزرگ است. {{متن قرآن| وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref> و به طور قطع، تو آنان را به راه راست دعوت میکنی؛ سوره مؤمنون، آیه: ۷۳</ref>. | ||
در آیه بعدی، "منحرفان از [[صراط مستقیم]]" هم معرّفی شدهاند: {{متن قرآن| وَإِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ }}<ref>و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، بهطور مسلّم از این صراط منحرفاند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۷۴.</ref> در سوره شوری میخوانیم: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأُمُورُ}}<ref> و تو مسلّماً به راه راست هدایت میکنی؛ راه خداوندی که تمام آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست، آگاه باشید که همه کارها تنها به سوی خدا باز میگردد؛ سوره شوری، آیه: ۵۲ - ۵۳.</ref> به این ترتیب، این واقعیّت بر مسند نشست که "[[صراط مستقیم]]، همان اسلام" است. | |||
اینک وقت آن است که به اثبات این مدّعا بپردازیم که [[امامان معصوم]]{{عم}} تجلّی اسلاماند؛ یعنی اگر انسان بخواهد تمام اسلام را در سیمای یک انسان ببیند، آن انسان "[[امام]] [[معصوم]]{{ع}}" است. تمام روایاتی که [[امامان معصوم]]{{عم}} را {{عربی|" أَبْوَابُ اللَّهِ "}}<ref>معانی الأخبار، ص۳۵؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۹۳، ح ۲.</ref> {{عربی|" عُرَفَاءُ اللَّهِ "}}<ref>بحارالأنوار، ج۶، ص۲۳۳.</ref> {{عربی|" أَرْكَانَ الْأَرْض"}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۹۶، ح ۲.</ref> {{عربی|"ارکان العالم"}}<ref>اهل البیت فی الکتاب والسنّه، ص۱۶۰.</ref> و ... معرّفی میکنند، میتوانند شاهدی بر این مدّعا باشند، نیز همه روایاتی که میگوید: "دین به آنان گشوده شده و به آنان ختم میگردد".(...) همه اینها گویای آن است که [[امامان معصوم]]{{عم}} تجسّم تمام دین و مکتباند، به این ترتیب به این نتیجه میرسیم که: [[امامان]]، صراط مستقیماند، این حقیقتی است که در دهها روایت به آن تصریح شده است. [[جابر بن عبدالله انصاری]] از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} نقل میکند که: "خداوند، [[امام علی|علی]]{{ع}} و همسرش [[فاطمه زهرا]]{{س}} و فرزندان او را حجّتهای الهی بر خلقش قرار داده و آنان درهای علم در امّت من هستند، هرکس به وسیله آنان هدایت شود، به صراط مستقیم هدایت شده است".<ref>{{عربی|" إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ أَبْنَاءَهُ حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِي أُمَّتِي مَنِ اهْتَدَى بِهِمْ {{متن قرآن|هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }} "}}؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۸، ح۸۹.</ref>(...) | |||
::::::در تفسیر آیه شریفه {{متن قرآن| اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه: ۶.</ref> در روایات متعدّدی رسیده است که مراد از این "صراط مستقیم"، راه [[پیامبر]] {{صل}} و ذرّیّه پاک اوست؛ چون مراد از {{متن قرآن| أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }}<ref> نعمت پروردهای؛ سوره فاتحه، آیه: ۷.</ref> آنان هستند. حضرت [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "به خدا سوگند! [[صراط مستقیم]]، ماییم"<ref>{{عربی|" وَ اللَّه نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ "}}؛تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۱۷.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ [[مفضّل بن عمر]] که از معنای "صراط" پرسیده بود فرمود: "[[صراط مستقیم]] راه معرفت به سوی خداوند است که به صراط در دنیا و آخرت تقسیم میشود؛ صراط در دنیا همان [[امام]] واجبالاطاعه و صراط آخرت، پلی است که از دوزخ عبور میکند، هرکس صراط دنیا [[امام]] واجبالاطاعه را بشناسد و از او پیروی کند، از صراط آخرت به آسانی عبور خواهد کرد، اما کسی که در شناخت [[امام]] معصوم، یا پیروی از او کوتاهی کند، پایش بر قیامت خواهد لغزید و در دوزخ واژگون خواهد شد"<ref>{{عربی|" هُوَ الطَّرِيقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِي فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِي الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِي هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِي الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِي الدُّنْيَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِي الْآخِرَةِ فَتَرَدَّى فِي نَارِ جَهَنَّمَ "}} تفسیر نورالثقلین: ۱ / ۱۸ - ۱۷.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۰۷تا ۱۱۴.</ref>. | ::::::در تفسیر آیه شریفه {{متن قرآن| اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه: ۶.</ref> در روایات متعدّدی رسیده است که مراد از این "صراط مستقیم"، راه [[پیامبر]] {{صل}} و ذرّیّه پاک اوست؛ چون مراد از {{متن قرآن| أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }}<ref> نعمت پروردهای؛ سوره فاتحه، آیه: ۷.</ref> آنان هستند. حضرت [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "به خدا سوگند! [[صراط مستقیم]]، ماییم"<ref>{{عربی|" وَ اللَّه نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ "}}؛تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۱۷.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ [[مفضّل بن عمر]] که از معنای "صراط" پرسیده بود فرمود: "[[صراط مستقیم]] راه معرفت به سوی خداوند است که به صراط در دنیا و آخرت تقسیم میشود؛ صراط در دنیا همان [[امام]] واجبالاطاعه و صراط آخرت، پلی است که از دوزخ عبور میکند، هرکس صراط دنیا [[امام]] واجبالاطاعه را بشناسد و از او پیروی کند، از صراط آخرت به آسانی عبور خواهد کرد، اما کسی که در شناخت [[امام]] معصوم، یا پیروی از او کوتاهی کند، پایش بر قیامت خواهد لغزید و در دوزخ واژگون خواهد شد"<ref>{{عربی|" هُوَ الطَّرِيقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِي فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِي الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِي هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِي الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِي الدُّنْيَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِي الْآخِرَةِ فَتَرَدَّى فِي نَارِ جَهَنَّمَ "}} تفسیر نورالثقلین: ۱ / ۱۸ - ۱۷.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۰۷تا ۱۱۴.</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
*«{{عربی|اَنتُمُ الصِراطُ الاَقوَم}} این جمله میتواند بیانگر تشبیهی باشد که این خاندان را به شاهراه و بزرگترین طریق مستقیمترین مسیر تشبیه نموده است؛ زیرا ممکن است برای رسیدن به مقصدی راههای متعدّدی باشد که در بین آنها، یک مسیر از همه مستقیمتر و عظیمتر، که روندۀ از آن مسیر، گرفتار هیچ صدمه و ناراحتی نشود و هیچ انحراف و لغزشی برایش پدید نیاید. هم چنین اگر فرض کنیم برای رسیدن به حقّ متعال و کمال مطلوب طرق متعدّدی باشد راه این خاندان بزرگ راه است و طریقشان مستقیم و خالی از همۀ خطرات، و هر کس از سبیل اعظم و صراط اقوم اینان طی طریق نمود بدون هیچ زحمت و کلفت و رنج و مشقّت به مقصد میرسد. و دچار هیچ انحراف و لغزشی نخواهد شد. ولی سایر راهها کوره راه است و هزاران پرتگاه و خطر در پیش دارد و کسی از آنها به مقصد نمیرسد بلکه از هدف اصلی دور گردیده، و جز ضلالت و گمراهی و خستگی و تباهی چیزی عایدش نمیگردد» <ref> [[سید مجتبی بحرینی|بحرینی، سید مجتبی]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص: ۴۴۹.</ref>. | *«{{عربی|اَنتُمُ الصِراطُ الاَقوَم}} این جمله میتواند بیانگر تشبیهی باشد که این خاندان را به شاهراه و بزرگترین طریق مستقیمترین مسیر تشبیه نموده است؛ زیرا ممکن است برای رسیدن به مقصدی راههای متعدّدی باشد که در بین آنها، یک مسیر از همه مستقیمتر و عظیمتر، که روندۀ از آن مسیر، گرفتار هیچ صدمه و ناراحتی نشود و هیچ انحراف و لغزشی برایش پدید نیاید. هم چنین اگر فرض کنیم برای رسیدن به حقّ متعال و کمال مطلوب طرق متعدّدی باشد راه این خاندان بزرگ راه است و طریقشان مستقیم و خالی از همۀ خطرات، و هر کس از سبیل اعظم و صراط اقوم اینان طی طریق نمود بدون هیچ زحمت و کلفت و رنج و مشقّت به مقصد میرسد. و دچار هیچ انحراف و لغزشی نخواهد شد. ولی سایر راهها کوره راه است و هزاران پرتگاه و خطر در پیش دارد و کسی از آنها به مقصد نمیرسد بلکه از هدف اصلی دور گردیده، و جز ضلالت و گمراهی و خستگی و تباهی چیزی عایدش نمیگردد» <ref> [[سید مجتبی بحرینی|بحرینی، سید مجتبی]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص: ۴۴۹.</ref>. | ||
*{{عربی|وَ صِراطِهِ}} خوب است ابتداء دقتی در معنای صراط داشته باشیم. راغب اصفهانی گوید: صراط راه سهل و آسان است و از سَرَطتُ الطَّعامَ که به معنای بلعیدن غذاست، گرفته شده. گویا رونده راه را میبلعد، یا این که راه شخص رونده را بلعیده و به خود میگیرد.<ref>المفردات – صرط.</ref> ثعالبی گوید: مرصاد و نجد راه واضح و آشکار است، که در قرآن آمده و همچنین صراط و منهج و لقم، این سه کلمه هم به معنای راه واضح و آشکار است.<ref>فقه الغه ۲۹۷.</ref> با توجّه به آنچه در معنای صراط آوردیم، از اطلاق این کلمه بر خاندان رسالت {{عم}} استفاده میشود که این دودمان صراط خدایند، یعنی راه و طریقی واضح و آشکار. بنابراین کسی که طالب وصول الی الله است و سالک سبیل حق، اگر از صراط این خاندان قدم بردارد راهش سهل است و هموار و واضح و آشکار، که بر فرض اگر راه دگری هم برای رسیدن به حق تعالی بود باز رجحان با طریق این دودمان و صراط این خاندان بود، آن هم چه رجحان و مزیّتی، تا چه رسد به این که از مدارک رسیده استفاده میشود که طریق موصل و راه رسیدن به حق تعالی منحصر است در صراط و طریق این دودمان، و حضراتشان صراط منحصرۀ سهلۀ واضحۀ الی اللّهاند. | |||
[[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} فرمود: {{عربی|کَلُّ ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل}} <ref>هر چه –از معارف که- از این خاندان بیرون نیاید هر آینه آن باطل است؛ وسائل الشیعه ۱۸ /۵۰.</ref> و نیز فرمود: {{عربی|اَما اَنّه لیس عند احد من الناس حق و لا صواب الا شیء اخذوه منا اهل البیت}} .<ref>آگاه باشید نزد هیچکس مطلب درست و سخن حقّ و صوابی نیست مگر آنچه از ما خاندان گرفتهاند؛ امالی مفید ۹۶، بحار الانوار ۲۶ / ۲۵۷.</ref> از این حدیث استفاده میشود بر فرض سخنی، طریقی و راهی نزد دگران یافت شود که از آن راه و رفتار و کلام و گفتار بتوان به حق رسید، هر کجا باشد از این دودمان گرفته شده. پس چرا راه را دور کنیم و از سرچشمه مطالب را نگیریم. به خصوص که از مراجعۀ به دگران شدیداً ما را برحذر داشتهاند. [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|کَذِبَ من زعم انه یعرفنا و هو متمسک بعروة غیرنا}} <ref>دروغ میگوید هر کس میپندارد که ما را شناخته و معرفت در حقّ ما دارد در حالی که چنگ به ریسمان غیر ما میزند و جز ما را دستاویز و وسیلۀ نجات قرار میدهد. وسائل الشیعه ۱۸/ ۹۳.</ref> میتوان برای آشنایی به روایات رسیده در این مقام به آنچه جامع در اخبار [[ائمّه]] اطهار {{عم}}. مرحوم مجلسی رحمه الله در باب اَنّهُم علیهم السلام السبیل و الصراط و هم و شیعتهم المستقیمون علیها مراجعه نمود که ۵۶ حدیث آورده است.<ref>بحار الانوار ۲۶/۹.</ref> با ذکر این نکته سخن را در توضیح این جمله خاتمه میدهیم که در مجموعۀ زیارت سه نوبت سخن را صراط بودن خاندان رسالت {{عم}} به میان آمده است. یک: {{عربی|وَ صراطه}}؛ دوم: {{عربی|وَ الادلاء علی صراطه}}؛ سوم: {{عربی|انتم الصراط الاقوام}} | [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} فرمود: {{عربی|کَلُّ ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل}} <ref>هر چه –از معارف که- از این خاندان بیرون نیاید هر آینه آن باطل است؛ وسائل الشیعه ۱۸ /۵۰.</ref> و نیز فرمود: {{عربی|اَما اَنّه لیس عند احد من الناس حق و لا صواب الا شیء اخذوه منا اهل البیت}} .<ref>آگاه باشید نزد هیچکس مطلب درست و سخن حقّ و صوابی نیست مگر آنچه از ما خاندان گرفتهاند؛ امالی مفید ۹۶، بحار الانوار ۲۶ / ۲۵۷.</ref> از این حدیث استفاده میشود بر فرض سخنی، طریقی و راهی نزد دگران یافت شود که از آن راه و رفتار و کلام و گفتار بتوان به حق رسید، هر کجا باشد از این دودمان گرفته شده. پس چرا راه را دور کنیم و از سرچشمه مطالب را نگیریم. به خصوص که از مراجعۀ به دگران شدیداً ما را برحذر داشتهاند. [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|کَذِبَ من زعم انه یعرفنا و هو متمسک بعروة غیرنا}} <ref>دروغ میگوید هر کس میپندارد که ما را شناخته و معرفت در حقّ ما دارد در حالی که چنگ به ریسمان غیر ما میزند و جز ما را دستاویز و وسیلۀ نجات قرار میدهد. وسائل الشیعه ۱۸/ ۹۳.</ref> میتوان برای آشنایی به روایات رسیده در این مقام به آنچه جامع در اخبار [[ائمّه]] اطهار {{عم}}. مرحوم مجلسی رحمه الله در باب اَنّهُم علیهم السلام السبیل و الصراط و هم و شیعتهم المستقیمون علیها مراجعه نمود که ۵۶ حدیث آورده است.<ref>بحار الانوار ۲۶/۹.</ref> با ذکر این نکته سخن را در توضیح این جمله خاتمه میدهیم که در مجموعۀ زیارت سه نوبت سخن را صراط بودن خاندان رسالت {{عم}} به میان آمده است. یک: {{عربی|وَ صراطه}}؛ دوم: {{عربی|وَ الادلاء علی صراطه}}؛ سوم: {{عربی|انتم الصراط الاقوام}} |