منظور از مهدویت نوعی و شخصی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۰
، ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. '
جز (جایگزینی متن - 'مهدویت]]. {{پایان}} {{پایان}} == پانویس == {{پانویس}}' به 'مهدویت]]. {{پایان منبع جامع}} == پانویس == {{پانویس}}') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. ') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
از نظر منطق و [[برهان]]، "نوعی بودن [[مهدی]]" [[باطل]] و نادرست است؛ چرا که نقض غرض میشود. مقصود از [[قیام]] او، پرکردن [[جهان]] از عدل وداد است؛ ولی نوعی بودن [[مهدی]]، [[جهان]] را از [[ظلم و ستم]] پر خواهد کرد. در این صورت، هر قدرتمند [[دروغگویی]]، میتواند ادعا کند [[مهدی]] است و به نام [[عدالت]] گستری، به چپاول [[جهان]] بپردازد. در این صورت وعدههای [[قرآن]] و [[پیامبران]]، [[باطل]] و [[دروغ]] بوده یا [[وجود مهدی]] [[پس از ظهور]]، قابل [[انکار]] و [[تردید]] خواهد بود؛ چون دلیلی برای آنکه او [[مهدی موعود]] است، وجود ندارد. در [[تاریخ اسلام]]، دیده شده است [[مدعیان مهدویت]]، بسیار آمدند و رفتند؛ اما چه خونها که نریختند؛ چه ظلمها و ستمها که نکردند؛ پس بایستی، [[مهدی]]، شخص معینی باشد که شناختش برای [[مردم]] آسان باشد و اشتباهی در تشخیص او رخ ندهد. | از نظر منطق و [[برهان]]، "نوعی بودن [[مهدی]]" [[باطل]] و نادرست است؛ چرا که نقض غرض میشود. مقصود از [[قیام]] او، پرکردن [[جهان]] از عدل وداد است؛ ولی نوعی بودن [[مهدی]]، [[جهان]] را از [[ظلم و ستم]] پر خواهد کرد. در این صورت، هر قدرتمند [[دروغگویی]]، میتواند ادعا کند [[مهدی]] است و به نام [[عدالت]] گستری، به چپاول [[جهان]] بپردازد. در این صورت وعدههای [[قرآن]] و [[پیامبران]]، [[باطل]] و [[دروغ]] بوده یا [[وجود مهدی]] [[پس از ظهور]]، قابل [[انکار]] و [[تردید]] خواهد بود؛ چون دلیلی برای آنکه او [[مهدی موعود]] است، وجود ندارد. در [[تاریخ اسلام]]، دیده شده است [[مدعیان مهدویت]]، بسیار آمدند و رفتند؛ اما چه خونها که نریختند؛ چه ظلمها و ستمها که نکردند؛ پس بایستی، [[مهدی]]، شخص معینی باشد که شناختش برای [[مردم]] آسان باشد و اشتباهی در تشخیص او رخ ندهد. | ||
نیز [[مهدی]] نوعی، با آموزههای [[اسلام]] منافات دارد؛ چون [[روایات]] متواتری وارد شده که آن [[منجی موعود]]، شخصی معین و زنده است. از طرفی این امر، مستلزم آن است که سالها [[زمین]]، خالی از [[حجّت]] باشد و این هم بر خلاف اصول و مبانی [[اسلام]] است. با این حال، [[مدعیان مهدویت]]، همگی از میان [[مسلمانان]] برخاستهاند؛ کسانی که از اصول و مبانی [[اسلام]] خبر نداشتهاند یا [[حقیقت]] را به [[مسلمانان]] نگفته بودند<ref>ر.ک: سید رضا صدر، راه مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۶۳ و ۶۴( با تصرف)</ref>. | نیز [[مهدی]] نوعی، با آموزههای [[اسلام]] منافات دارد؛ چون [[روایات]] متواتری وارد شده که آن [[منجی موعود]]، شخصی معین و زنده است. از طرفی این امر، مستلزم آن است که سالها [[زمین]]، خالی از [[حجّت]] باشد و این هم بر خلاف اصول و مبانی [[اسلام]] است. با این حال، [[مدعیان مهدویت]]، همگی از میان [[مسلمانان]] برخاستهاند؛ کسانی که از اصول و مبانی [[اسلام]] خبر نداشتهاند یا [[حقیقت]] را به [[مسلمانان]] نگفته بودند<ref>ر.ک: سید رضا صدر، راه مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۶۳ و ۶۴( با تصرف)</ref>. | ||
یکی از [[دانشمندان]] [[شیعه]] در این باره نوشته است: "موضوع [[مهدی]]، نه [[اندیشه]] چشم به راه نشستن کسی است که باید زاده شود و نه یک [[پیشگویی]] است که باید در [[انتظار]] مصداقش ماند؛ بلکه واقعیتی استوار و فردی مشخص است که خود نیز، در [[انتظار]] رسیدن هنگام فعالیتش به سر میبرد. در میان ما- با گوشت و [[خون]] خویش- زندگی میکند؛ ما را میبیند و ما نیز او را میبینیم "اما نمیشناسیم". در فضای دردها، رنجها و آرزوهای ما است و در [[اندوه]] و شادی ما شریک است ... در [[احادیث]] نیز، پیوسته به [[انتظار فرج]] و درخواست [[ظهور مهدی]]، سفارش شده است، تا [[مؤمنان]] همواره چشم به راه او باشند. | |||
این [[تشویق]]، تحقّق همان همبستگی روحی و وابستگی وجدانی [[منتظران]] [[ظهور]] و رهبرشان است. این همبستگی و پیوند پدید نمیآید، مگر اینکه [[مهدی]] را هماکنون انسانی تجسم یافته بشماریم. تجسّم یافتن [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} تحرک تازهای به "[[فکر]] [[انتظار]] [[منجی]]" میبخشد و آن را از [[توانایی]] و آفرینندگی بیشتری برخوردار میکند. | این [[تشویق]]، تحقّق همان همبستگی روحی و وابستگی وجدانی [[منتظران]] [[ظهور]] و رهبرشان است. این همبستگی و پیوند پدید نمیآید، مگر اینکه [[مهدی]] را هماکنون انسانی تجسم یافته بشماریم. تجسّم یافتن [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} تحرک تازهای به "[[فکر]] [[انتظار]] [[منجی]]" میبخشد و آن را از [[توانایی]] و آفرینندگی بیشتری برخوردار میکند. | ||
گذشته از آن، در انسانی که به طرد ستمها پرداخته و [[رهبر]] [[منتظر]] خود را نیز هم درد، هم [[رنج]]، همسان و وابسته به خویش احساس میکند و نوعی [[مقاومت]] و [[شکیبایی]] برابر دردهایی که در اثر محرومیت به او رسیده است، ایجاد میشود<ref> سید محمد باقر صدر، جستوجو و گفتوگو پیرامون حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۶- ۸.</ref>. | گذشته از آن، در انسانی که به طرد ستمها پرداخته و [[رهبر]] [[منتظر]] خود را نیز هم درد، هم [[رنج]]، همسان و وابسته به خویش احساس میکند و نوعی [[مقاومت]] و [[شکیبایی]] برابر دردهایی که در اثر محرومیت به او رسیده است، ایجاد میشود<ref> سید محمد باقر صدر، جستوجو و گفتوگو پیرامون حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۶- ۸.</ref>. | ||
یکی از [[دانشمندان]] معاصر نیز بحث "[[مهدی]] نوعی" را بر اساس دیدگاه صوفیه چنین شرح کرده است: "صوفیه [[اعتقاد]] به [[ولایت]] [[عامه]] و [[مهدویت نوعیه]] دارند و [[اولیا]] را منحصر به [[دوازده]] [[امام]] نمیدانند. امروز هم بیشتر [[عقیده]] دارند که پیر آنها در زمان خود، ولی است و هر قطبی، [[منصب ولایت]] دارد. کسانی امثال با [[یزید بسطامی]]، [[منصور حلاج]]، [[محی الدین عربی]]، [[احمد غزالی]] و [[جنید بغدادی]] را "ولی" میدانند. عجب است که صوفیان [[شیعه]] با این [[عقیده]] که مخالف اساس معتقدات [[شیعه]] است، باز دم از [[تشیع]] و لاف [[محبت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} میزنند و سایر [[شیعیان]] و [[علمای ربانی]] را اهل ظاهر و قشری و خود را با [[انکار]] ضمنی ولی اللّه المطلق و [[مهدی موعود]] [[جهان]] که بعد از [[امام عسکری]]{{ع}} جز او ولی و [[قطب]] و امامی نیست، اهل معنی و اهل لب و "[[اهل حق]]" میدانند. | |||
بنابراین [[شیعه]] با ردّ این انگاره، فقط به [[مهدی]] شخصی [[معتقد]] است<ref> محمد باقر مجلسی، مهدی موعود ( ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار)، ترجمه علی دوانی، ص ۳۴۰، پاورقی</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۴۳۴ - ۴۳۷.</ref>. | بنابراین [[شیعه]] با ردّ این انگاره، فقط به [[مهدی]] شخصی [[معتقد]] است<ref> محمد باقر مجلسی، مهدی موعود ( ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار)، ترجمه علی دوانی، ص ۳۴۰، پاورقی</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۴۳۴ - ۴۳۷.</ref>. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۸: | ||
ولی واژه [[مهدی]] در مفهوم [[نجاتبخش]] آن، عنوان خاص [[امام دوازدهم]] [[شیعه]] است که در [[آخرالزمان]] [[ظهور]] خواهد کرد و در اصطلاح [[شرع]] اطلاق [[مهدی]] به این مفهوم به هیچکس جز [[امام غائب]] صحیح نیست و حتی اطلاق آن به سایر [[امامان]] نیز درست نمیباشد. و گاهی میشد افرادی درباره یکی از [[امامان]] احتمال [[مهدویت]] میدادند، ولی او این ادعا را با [[دلیل]] و [[برهان]] رد میکرد و میفرمود: من [[مهدی]] نیستم. و از این عنوان نیز مانند هر [[حقیقت]] دیگر در طول [[تاریخ]] سوءاستفاده فراوان شده و هر موقع در میان [[ملتها]] [[ظلم و ستم]] زیاد شده و [[انگیزه]] رویکردن [[مردم]] به [[مهدی]] شدت یافته، مدعیان ایفای نقشی چنین بزرگ نیز پدید آمده است! | ولی واژه [[مهدی]] در مفهوم [[نجاتبخش]] آن، عنوان خاص [[امام دوازدهم]] [[شیعه]] است که در [[آخرالزمان]] [[ظهور]] خواهد کرد و در اصطلاح [[شرع]] اطلاق [[مهدی]] به این مفهوم به هیچکس جز [[امام غائب]] صحیح نیست و حتی اطلاق آن به سایر [[امامان]] نیز درست نمیباشد. و گاهی میشد افرادی درباره یکی از [[امامان]] احتمال [[مهدویت]] میدادند، ولی او این ادعا را با [[دلیل]] و [[برهان]] رد میکرد و میفرمود: من [[مهدی]] نیستم. و از این عنوان نیز مانند هر [[حقیقت]] دیگر در طول [[تاریخ]] سوءاستفاده فراوان شده و هر موقع در میان [[ملتها]] [[ظلم و ستم]] زیاد شده و [[انگیزه]] رویکردن [[مردم]] به [[مهدی]] شدت یافته، مدعیان ایفای نقشی چنین بزرگ نیز پدید آمده است! | ||
::::::غیر از [[کیسانیه]]، [[زیدیه]] نیز واژه [[مهدی]] را در مفهوم [[نجاتبخش]] انتهای [[تاریخ]]، در مورد [[رهبران]] خود که علیه [[عباسیان]] [[قیام مسلحانه]] کردند، همچون [[محمد نفس زکیه]] (متوفی ۱۴۵ ه) [[محمد بن [[جعفر صادق]]{{ع}} (متوفی ۲۰۳ ه) و [[محمد بن قاسم الطالقان]] که در سال ۲۱۹ ه ناپدید شد، به کار بردند <ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۵۹؛ فرق الشیعه، ص۵۴.</ref>. | ::::::غیر از [[کیسانیه]]، [[زیدیه]] نیز واژه [[مهدی]] را در مفهوم [[نجاتبخش]] انتهای [[تاریخ]]، در مورد [[رهبران]] خود که علیه [[عباسیان]] [[قیام مسلحانه]] کردند، همچون [[محمد نفس زکیه]] (متوفی ۱۴۵ ه) [[محمد بن [[جعفر صادق]]{{ع}} (متوفی ۲۰۳ ه) و [[محمد بن قاسم الطالقان]] که در سال ۲۱۹ ه ناپدید شد، به کار بردند <ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۵۹؛ فرق الشیعه، ص۵۴.</ref>. | ||
[[مهدی]] در اصطلاح [[مسلمانان]] به معنی شخصی است که در [[آخرالزمان]] [[ظهور]] خواهد کرد چنانکه در [[حدیث]] آمده: "[[زمین]] بیداد و [[ستم]] گرفته را، پر از [[عدل و داد]] خواهد کرد"<ref>{{متن حدیث|يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً بَعدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}</ref> | |||
::::::از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده: "ولو یک روز هم از [[عمر]] [[دنیا]] باقی باشد، [[خداوند]] مردی را از [[اهلبیت]] من برمیانگیزد و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند بعد از آنکه از [[ظلم و جور]] پرشده باشد"<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدَّهْرِ إِلَّا يَوْمٌ لَبَعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً}}؛ صحیح ابوداود، ج۲، ص۳۰۷؛ البیان، یوسف گنجی، ص۹۳.</ref>. و نیز [[نقل]] شده: "اگر تنها یک روز از [[عمر]] [[دنیا]] باقی بماند، [[خداوند]] آن روز را به قدری طولانی میکند تا اینکه از [[اهلبیت]] من مردی که نامش همنام من است، برمیانگیزد [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر میکند بعد از آنکه از [[ظلم و ستم]] پر شده باشد"<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ فِيهِ رَجُلًا مِنِّي أَوْ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمُ أَبِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}؛ کتاب التاج، ج۵، ص۳۴۱.</ref>. | ::::::از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده: "ولو یک روز هم از [[عمر]] [[دنیا]] باقی باشد، [[خداوند]] مردی را از [[اهلبیت]] من برمیانگیزد و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند بعد از آنکه از [[ظلم و جور]] پرشده باشد"<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدَّهْرِ إِلَّا يَوْمٌ لَبَعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً}}؛ صحیح ابوداود، ج۲، ص۳۰۷؛ البیان، یوسف گنجی، ص۹۳.</ref>. و نیز [[نقل]] شده: "اگر تنها یک روز از [[عمر]] [[دنیا]] باقی بماند، [[خداوند]] آن روز را به قدری طولانی میکند تا اینکه از [[اهلبیت]] من مردی که نامش همنام من است، برمیانگیزد [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر میکند بعد از آنکه از [[ظلم و ستم]] پر شده باشد"<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ فِيهِ رَجُلًا مِنِّي أَوْ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمُ أَبِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}؛ کتاب التاج، ج۵، ص۳۴۱.</ref>. | ||