جز
جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. '
جز (جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. ') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
'''ویژگی سوم:''' هم عصری [[امام]] {{ع}} با نسلهای متمادی از [[بشریت]] فوایدی دارد که به دو مورد آن اشاره میکنیم: | '''ویژگی سوم:''' هم عصری [[امام]] {{ع}} با نسلهای متمادی از [[بشریت]] فوایدی دارد که به دو مورد آن اشاره میکنیم: | ||
#(که به خود [[امام]] {{ع}} بر میگردد): این معاصرت باعث میشود که [[امام]] به طور مستقیم از [[اصول]] تحولات تاریخی و زنجیره حوادث آن - که تأثیر بسیار ژرفی در [[رهبری]] ایشان [[پس از ظهور]] خواهد داشت - [[آگاه]] شود<ref>الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۵۱۴ به بعد.</ref>. | #(که به خود [[امام]] {{ع}} بر میگردد): این معاصرت باعث میشود که [[امام]] به طور مستقیم از [[اصول]] تحولات تاریخی و زنجیره حوادث آن - که تأثیر بسیار ژرفی در [[رهبری]] ایشان [[پس از ظهور]] خواهد داشت - [[آگاه]] شود<ref>الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۵۱۴ به بعد.</ref>. | ||
#(که به [[بشریت]] برمیگردد): علاوه بر آن که به حضرت [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}} به عنوان یک [[رهبر]] نیاز است؛ بر اساس [[اخبار]] [[امامیه]] نیاز به ایشان به سان یک نیاز ضروری تکوینی است، از جمله این [[اخبار]]، روایتی است که در الکافی [[نقل]] شده است. [[ابو حمزه]] گوید:به [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}} عرض کردم: آیا [[زمین]] بدون [[امام]] باقی میماند؟ فرمود: خیر، زیرا اگر چنین شود [[زمین]] اهلش را در کام خود فرو خواهد برد <ref> {{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ}}الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (نسخه خطی)؛ باب إن الأرض لا تخلو من الحجة.</ref>. نیز از [[ابو هراسة]] [[نقل]] شده است که [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} فرمود: "اگر [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} ساعتی از [[زمین]] حذف و محو شود، [[زمین]] اهلش را میبلعد، همان طور که دریا اهلش را در امواج خود فرو میبرد"<ref>{{متن حدیث|لَوْ أَنَّ اَلْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ اَلْأَرْضِ سَاعَةً لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ اَلْبَحْرُ بِأَهْلِهِ}} الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (نسخه خطی)؛ باب إن الأرض لا تخلو من الحجة.</ref>. با چشمپوشی از امکان حمل این [[روایات]] بر اموری رمزی و تأویلی، میتوان گفت این [[روایات]] در ظاهر دلالت بر این دارند که بقای [[امام]] به منظور بقای [[زمین]] و ساکنان آن، ضروری است و این به [[دلیل]] آن است که باید زمینی باشد تا امکان عملی شدن [[وعده خداوند]] و نتیجه دهی برنامه کلی الهی بر روی آن وجود داشته باشد و این نیز هنگامی تحقق مییابد که [[وجود امام]] با همه سالها و نسلهای بشری، هم عصر باشد. بهویژه پس از [[اعتقاد]] به این که [[امامان]] {{عم}} [[دوازده]] نفرند و نه بیشتر (حتی به [[روایت]] [[عامه]])<ref>البخاری، محمد بن اسماعیل؛ الصحیح البخاری؛ ج ۹، ص ۱۰۱؛ النیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم؛ ج ۶، ص ۳ و ۴.</ref> و از آن رو که یازده نفرشان [[رحلت]] فرمودهاند؛ در این صورت معلوم میشود که [[خداوند]] [[امام مهدی| امام دوازدهم]]{{ع}} را برای تحقق این نتیجه باقی گذارده است. و شاید مراد [[امام مهدی]] {{ع}} همین موضوع باشد، آنجا که میفرماید: "بیتردید من مایه امان اهل زمینم؛ چنان که ستارهها مایه امان اهل آسماناند"<ref>{{متن حدیث|إِنِّي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ }}؛ الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۵۴.</ref>. | #(که به [[بشریت]] برمیگردد): علاوه بر آن که به حضرت [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}} به عنوان یک [[رهبر]] نیاز است؛ بر اساس [[اخبار]] [[امامیه]] نیاز به ایشان به سان یک نیاز ضروری تکوینی است، از جمله این [[اخبار]]، روایتی است که در الکافی [[نقل]] شده است. [[ابو حمزه]] گوید:به [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}} عرض کردم: آیا [[زمین]] بدون [[امام]] باقی میماند؟ فرمود: خیر، زیرا اگر چنین شود [[زمین]] اهلش را در کام خود فرو خواهد برد <ref> {{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ}}الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (نسخه خطی)؛ باب إن الأرض لا تخلو من الحجة.</ref>. نیز از [[ابو هراسة]] [[نقل]] شده است که [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} فرمود: "اگر [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} ساعتی از [[زمین]] حذف و محو شود، [[زمین]] اهلش را میبلعد، همان طور که دریا اهلش را در امواج خود فرو میبرد"<ref>{{متن حدیث|لَوْ أَنَّ اَلْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ اَلْأَرْضِ سَاعَةً لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ اَلْبَحْرُ بِأَهْلِهِ}} الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (نسخه خطی)؛ باب إن الأرض لا تخلو من الحجة.</ref>. با چشمپوشی از امکان حمل این [[روایات]] بر اموری رمزی و تأویلی، میتوان گفت این [[روایات]] در ظاهر دلالت بر این دارند که بقای [[امام]] به منظور بقای [[زمین]] و ساکنان آن، ضروری است و این به [[دلیل]] آن است که باید زمینی باشد تا امکان عملی شدن [[وعده خداوند]] و نتیجه دهی برنامه کلی الهی بر روی آن وجود داشته باشد و این نیز هنگامی تحقق مییابد که [[وجود امام]] با همه سالها و نسلهای بشری، هم عصر باشد. بهویژه پس از [[اعتقاد]] به این که [[امامان]] {{عم}} [[دوازده]] نفرند و نه بیشتر (حتی به [[روایت]] [[عامه]])<ref>البخاری، محمد بن اسماعیل؛ الصحیح البخاری؛ ج ۹، ص ۱۰۱؛ النیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم؛ ج ۶، ص ۳ و ۴.</ref> و از آن رو که یازده نفرشان [[رحلت]] فرمودهاند؛ در این صورت معلوم میشود که [[خداوند]] [[امام مهدی| امام دوازدهم]]{{ع}} را برای تحقق این نتیجه باقی گذارده است. و شاید مراد [[امام مهدی]] {{ع}} همین موضوع باشد، آنجا که میفرماید: "بیتردید من مایه امان اهل زمینم؛ چنان که ستارهها مایه امان اهل آسماناند"<ref>{{متن حدیث|إِنِّي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ }}؛ الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۵۴.</ref>. | ||
'''ویژگی چهارم''' (حضور [[امام]] در افقی بالا و والا، آن چنان که هر [[روزه]] و هر ساله از حوادث و رویدادها و اسباب و نتایج آنها [[آگاه]] میگردد): این ویژگی، دارای فواید متعددی است (علاوه بر آن که فایده اول از ویژگی سوم را نیز داراست). مهمترین فایده آن عبارت است از محافظت از [[جامعه اسلامی]] و دفع خطر [[دشمنان]]. در نتیجه با توجه به [[آگاهی]] [[امام]] {{ع}} از حوادث و علل و عوامل آنها و مشکلات پیچیدهای که با آن مواجه میشود و نیز [[تکلیف]] الهی او برای زدودن و دفع ضررها و خطرات از [[جامعه اسلامی]] که حضرتش هم به آن وعده داده است<ref>الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۱۶۷ و ص ۱۷۵.</ref> (البته در موارد خاصی که در جای دیگری گفتهایم<ref>الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۵۳ به بعد.</ref>)، بیتردید به [[وظیفه]] الهیاش به [[بهترین]] وجه عمل خواهد نمود. ما در جای دیگری درباره روش [[امام]] برای کمک به [[مردم]] در [[زمان غیبت]] سخن گفتهایم<ref>الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۱۷۶.</ref>. علاوه بر همه اینها، ایشان [[مردم]] و اجتماعات را بر طبق ملاک و [[میزان]] دقیق و ژرفی که به آن [[آگاه]] است، ارزیابی مینماید. این امر ثمراتی را به دنبال دارد که از جمله آنها میتوان موارد زیر را بر شمرد: | |||
#[[آگاهی امام]] {{ع}} از درجه [[ایمان]] [[مؤمنان]] و [[اخلاص]] مخلصان و سمت و سوی عملی و اعتقادی آنها در زندگی. | #[[آگاهی امام]] {{ع}} از درجه [[ایمان]] [[مؤمنان]] و [[اخلاص]] مخلصان و سمت و سوی عملی و اعتقادی آنها در زندگی. | ||
#اطلاع آن حضرت از راه و روش [[منحرفان]] و [[کفار]] و نقشههای احتمالی آنها بر ضد [[اسلام]] و [[مسلمین]]، تا از رهگذر این [[آگاهی]] به تلاش برای مقابله با توطئههای آنان برخیزد. | #اطلاع آن حضرت از راه و روش [[منحرفان]] و [[کفار]] و نقشههای احتمالی آنها بر ضد [[اسلام]] و [[مسلمین]]، تا از رهگذر این [[آگاهی]] به تلاش برای مقابله با توطئههای آنان برخیزد. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۱: | ||
#[[حکمت]] را با تمام [[آداب]] و ابعادش داراست، حقایق هستی و [[علوم]] حقّه را یافته، [[مطیع]] محض [[خدا]] میباشد ([[بیعت]] هیچ قدرتمندی را ندارد) [[عبودیت]] و [[خشیت]] [[پروردگار]]، پرورده اوست (در برابر تیرهای توطئهها و تهدیدهای [[شیاطین]] درون و بیرون) [[معصوم]] است و مصون (در حصن [[تقوا]] و [[خوف]] خداوندی) و چون میداند خصلتی شریفتر و رفیعتر و گرانبهاتر از [[حکمت]] نیست، چنانکه [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>. یا آنکه نسبت به همه [[جهان]] و [[دنیا]] میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ}}<ref>«بگو: بهره این جهان، اندک است» سوره نساء، آیه ۷۷.</ref> یعنی او از علایق و وابستگیهای [[دنیوی]] و مادی محدود، دلبریده، و با [[حکمت]] و [[معنویت]] و ملکه [[فضایل]] کامله انس و الفت یافته، همانگونه که [[علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۸۰.</ref>. | #[[حکمت]] را با تمام [[آداب]] و ابعادش داراست، حقایق هستی و [[علوم]] حقّه را یافته، [[مطیع]] محض [[خدا]] میباشد ([[بیعت]] هیچ قدرتمندی را ندارد) [[عبودیت]] و [[خشیت]] [[پروردگار]]، پرورده اوست (در برابر تیرهای توطئهها و تهدیدهای [[شیاطین]] درون و بیرون) [[معصوم]] است و مصون (در حصن [[تقوا]] و [[خوف]] خداوندی) و چون میداند خصلتی شریفتر و رفیعتر و گرانبهاتر از [[حکمت]] نیست، چنانکه [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>. یا آنکه نسبت به همه [[جهان]] و [[دنیا]] میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ}}<ref>«بگو: بهره این جهان، اندک است» سوره نساء، آیه ۷۷.</ref> یعنی او از علایق و وابستگیهای [[دنیوی]] و مادی محدود، دلبریده، و با [[حکمت]] و [[معنویت]] و ملکه [[فضایل]] کامله انس و الفت یافته، همانگونه که [[علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۸۰.</ref>. | ||
#آن [[رهبر موعود]] از نظرها [[غایب]] بوده؛ زیرا [[اسلام]] [[غریب]] و در [[غربت]] مانده است (با [[فراگیر شدن فساد]] و گسترش [[جور]] و جنایت)، [[قرآن]] مهجور واقع شده و [[عترت]] همان [[امام]] [[معصوم]] و [[عدل]] کتاب [[الله]] است و طبق [[حدیث ثقلین]]<ref>مسند حنبل، ج ۵، ص ۱۸۱؛ کنز العمال، ج ۱، ص ۴۴؛ مجامع روایی شیعه.</ref> که با مهجور ماندن یکی، دیگری هم مهجور قرار میگیرد وقتی [[قوانین]] [[قرآن]] و [[دستورات اسلام]] و [[ارزشهای اخلاقی]] آن منزوی گشت و افول نمود، [[امام]] [[حقّ]] و [[عدل]] هم دور از [[مدیریت]] [[دین]] و دنیای [[جامعه بشری]] (در [[غیبت]]) به سر میبرد و همانطور که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "وقتی [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[قیام]] کند، او که از [[فرزندان]] من است، [[حضرت عیسی]]{{ع}} از [[آسمان]] فرود آید و پشت سر او به [[نماز]] ایستد، [[اسلام]] با [[غربت]] و کمی [[یاور]] شکل گرفت و در آینده نیز [[غریب]] خواهد شد (کمی [[مسلمانان]] [[راستین]] و عدم اجرای دستوراتش) پس خوشا به حال غریبان ([[مسلمانان]] اندکی که [[صبر]] کردند و [[ایمان]] خود را حفظ نمودند و به [[پاداش]] و [[بهشت]] رسیدند). در ادامه از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال شد: بعد از [[غربت]] چه خواهد شد؟ فرمود: آنگاه [[حقّ]] به اهلش برمیگردد ([[خلافت]] و [[حکومت]] به [[امام حق]] و [[جانشینان]] [[معصوم]] [[پیامبر]]{{صل}} میرسد و [[اسلام]] [[عزّت]] و [[اقتدار]] مییابد)<ref>{{متن حدیث|إِذَا خَرَجَ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي نَزَلَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ{{ع}} فَصَلَّى خَلْفَهُ. إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِيباً وَ سَيَعُودُ غَرِيباً فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ. قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! ثُمَّ يَكُونُ مَا ذَا؟ قَالَ: ثُمَّ يَرْجِعُ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ}}؛ بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۱۳۶؛ منتخب الأثر، ص ۴۱.</ref>؛ جالب آنکه در برخی از [[روایات]] به [[حضرت مهدی]]{{ع}} نسبت [[غریب]] داده شده؛ از جمله [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث| هُوَ الطَّرِيدُ الْوَحِيدُ الْغَرِيبُ الْغَائِبُ عَنْ أَهْلِهِ الْمَوْتُورُ بِأَبِيهِ}}<ref>منتخب الأثر، ص ۲۶۲.</ref>. | #آن [[رهبر موعود]] از نظرها [[غایب]] بوده؛ زیرا [[اسلام]] [[غریب]] و در [[غربت]] مانده است (با [[فراگیر شدن فساد]] و گسترش [[جور]] و جنایت)، [[قرآن]] مهجور واقع شده و [[عترت]] همان [[امام]] [[معصوم]] و [[عدل]] کتاب [[الله]] است و طبق [[حدیث ثقلین]]<ref>مسند حنبل، ج ۵، ص ۱۸۱؛ کنز العمال، ج ۱، ص ۴۴؛ مجامع روایی شیعه.</ref> که با مهجور ماندن یکی، دیگری هم مهجور قرار میگیرد وقتی [[قوانین]] [[قرآن]] و [[دستورات اسلام]] و [[ارزشهای اخلاقی]] آن منزوی گشت و افول نمود، [[امام]] [[حقّ]] و [[عدل]] هم دور از [[مدیریت]] [[دین]] و دنیای [[جامعه بشری]] (در [[غیبت]]) به سر میبرد و همانطور که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "وقتی [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[قیام]] کند، او که از [[فرزندان]] من است، [[حضرت عیسی]]{{ع}} از [[آسمان]] فرود آید و پشت سر او به [[نماز]] ایستد، [[اسلام]] با [[غربت]] و کمی [[یاور]] شکل گرفت و در آینده نیز [[غریب]] خواهد شد (کمی [[مسلمانان]] [[راستین]] و عدم اجرای دستوراتش) پس خوشا به حال غریبان ([[مسلمانان]] اندکی که [[صبر]] کردند و [[ایمان]] خود را حفظ نمودند و به [[پاداش]] و [[بهشت]] رسیدند). در ادامه از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال شد: بعد از [[غربت]] چه خواهد شد؟ فرمود: آنگاه [[حقّ]] به اهلش برمیگردد ([[خلافت]] و [[حکومت]] به [[امام حق]] و [[جانشینان]] [[معصوم]] [[پیامبر]]{{صل}} میرسد و [[اسلام]] [[عزّت]] و [[اقتدار]] مییابد)<ref>{{متن حدیث|إِذَا خَرَجَ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي نَزَلَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ{{ع}} فَصَلَّى خَلْفَهُ. إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِيباً وَ سَيَعُودُ غَرِيباً فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ. قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! ثُمَّ يَكُونُ مَا ذَا؟ قَالَ: ثُمَّ يَرْجِعُ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ}}؛ بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۱۳۶؛ منتخب الأثر، ص ۴۱.</ref>؛ جالب آنکه در برخی از [[روایات]] به [[حضرت مهدی]]{{ع}} نسبت [[غریب]] داده شده؛ از جمله [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث| هُوَ الطَّرِيدُ الْوَحِيدُ الْغَرِيبُ الْغَائِبُ عَنْ أَهْلِهِ الْمَوْتُورُ بِأَبِيهِ}}<ref>منتخب الأثر، ص ۲۶۲.</ref>. | ||
#ویژگی دیگر آن [[صاحب]] [[حکمت]]، این است که آخرین و باقیمانده [[حجتهای الهی]] و از [[جانشینان]] [[پیامبران]] میباشد (برای [[هدایت]] و [[رهبری]] [[بندگان خدا]]). بدیهی است [[وصف]] [[حجة]] اللّه و خلیفة اللّه فقط به [[انبیا]] و [[اوصیا]] و ائمّه [[معصوم]] و [[منصوب]] [[پیامبر]]{{صل}} اطلاق میشود (نه به هر عالم یا عارفی بدون [[مقام عصمت]] که [[کلام]] و کارش [[حجت]] نمیباشد) و [[خلیفه]] و [[وارث]] واقعی [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} در [[عصر غیبت]]، همان [[مهدی منتظر]]{{ع}} میباشد<ref>منهاج البراعه، ج ۱۰، ص ۳۵۵.</ref>. | #ویژگی دیگر آن [[صاحب]] [[حکمت]]، این است که آخرین و باقیمانده [[حجتهای الهی]] و از [[جانشینان]] [[پیامبران]] میباشد (برای [[هدایت]] و [[رهبری]] [[بندگان خدا]]). بدیهی است [[وصف]] [[حجة]] اللّه و خلیفة اللّه فقط به [[انبیا]] و [[اوصیا]] و ائمّه [[معصوم]] و [[منصوب]] [[پیامبر]]{{صل}} اطلاق میشود (نه به هر عالم یا عارفی بدون [[مقام عصمت]] که [[کلام]] و کارش [[حجت]] نمیباشد) و [[خلیفه]] و [[وارث]] واقعی [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} در [[عصر غیبت]]، همان [[مهدی منتظر]]{{ع}} میباشد<ref>منهاج البراعه، ج ۱۰، ص ۳۵۵.</ref>. | ||
شاید این همه توصیف و [[تبیین]] ویژگیهای آن [[امام موعود]]، هشدار [[ائمه]]{{عم}} است به [[پیروان]] خود و [[مسلمانان]] تا مبادا در [[عمر طولانی]] [[غیبت]] و آزمونهای سخت، دنبال هر فرصتطلب مدّعی [[مهدویت]] بروند، بلکه با [[آگاهی]] از معیارهای مکتبی، [[مدعیان دروغین]] را طرد کنند»<ref>[[حسین ایرانی|ایرانی، حسین]]، [[منجی موعود از منظر نهج البلاغه (کتاب)|منجی موعود از منظر نهج البلاغه]]، ص:۳۹-۴۵.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |