تفسیر عرفانی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۸: خط ۷۸:


==نمونه‌ها و آثار [[تفسیر]] فیضی ـ اشاری==
==نمونه‌ها و آثار [[تفسیر]] فیضی ـ اشاری==
#از مهم‌ترین و کهن‌ترین [[تفاسیر]] فیضی و اشاری، [[تفسیر سهل تستری (کتاب)|تفسیر سهل تستری]] است. برخی [[پژوهشگران]] مانند باورینگ که درباره [[شخصیت]] و آثار تستری از جمله تفسیر او تحقیق کرده‌اند، ضمن مقایسه موارد نسبتاً زیادی بین تفسیر «سهل تستری» و «[[حقائق التفسیر (کتاب)|حقائق التفسیر]] [[سلمی]] به شواهدی دست یافته‌اند که هر تردیدی را در باب اصالت تفسیر منتفی می‌‌سازد و می‌‌توان گفت سخنان بیان شده در این تفسیر که به صورت {{عربی|"قال سهل"}} آمده‌اند از زبان تستری‌اند<ref>ارج نامه ایرج، ج ۲، ص۳۰ - ۳۲.</ref>. در این تفسیر تأویلاتی از واژگان و [[آیات قرآنی]] به چشم می‌‌خورند؛ مانند تأویل «لیل» به «نفس طبعی» و «[[نهار]]» به «نفس [[روحی]]» و [[ام القری]] به «[[قلب]]»<ref>تفسیر سهل تستری، ص۸۴، ۱۲۲.</ref>. تلاش سهل تستری عمدتاً مصروف جمع بین ظاهر و باطن [[آیات]] است و از تأویلات غیر مقبول کمتر در آن ملاحظه می‌‌شود. این تفسیر که از [[نظم]] خاص هم [[پیروی]] نمی‌کند و [[مفسر]] خود را ملزم به ذکر تمام [[آیه]] نمی‌بیند در [[حقیقت]] سخنانی است که تستری در [[تفسیر آیات]] مختلف [[قرآنی]] باز گفته و در خلال آن دیدگاه‌های صوفیانه و [[تعالیم]] [[عرفانی]] را مطرح کرده است.
#از مهم‌ترین و کهن‌ترین [[تفاسیر]] فیضی و اشاری، [[تفسیر تستری (کتاب)|تفسیر سهل تستری]] اثر [[ابومحمد سهل بن عبدالله تستری]] است. برخی [[پژوهشگران]] مانند باورینگ که درباره [[شخصیت]] و آثار تستری از جمله تفسیر او تحقیق کرده‌اند، ضمن مقایسه موارد نسبتاً زیادی بین تفسیر «سهل تستری» و «[[حقائق‌ التفسیر (کتاب)|حقائق‌ التفسیر]] اثر [[ ابوعبدالرحمن سلمی]] به شواهدی دست یافته‌اند که هر تردیدی را در باب اصالت تفسیر منتفی می‌‌سازد و می‌‌توان گفت سخنان بیان شده در این تفسیر که به صورت {{عربی|"قال سهل"}} آمده‌اند از زبان تستری‌اند<ref>ارج نامه ایرج، ج ۲، ص۳۰ - ۳۲.</ref>. در این تفسیر تأویلاتی از واژگان و [[آیات قرآنی]] به چشم می‌‌خورند؛ مانند تأویل «لیل» به «نفس طبعی» و «[[نهار]]» به «نفس [[روحی]]» و [[ام القری]] به «[[قلب]]»<ref>تفسیر سهل تستری، ص۸۴، ۱۲۲.</ref>. تلاش سهل تستری عمدتاً مصروف جمع بین ظاهر و باطن [[آیات]] است و از تأویلات غیر مقبول کمتر در آن ملاحظه می‌‌شود. این تفسیر که از [[نظم]] خاص هم [[پیروی]] نمی‌کند و [[مفسر]] خود را ملزم به ذکر تمام [[آیه]] نمی‌بیند در [[حقیقت]] سخنانی است که تستری در [[تفسیر آیات]] مختلف [[قرآنی]] باز گفته و در خلال آن دیدگاه‌های صوفیانه و [[تعالیم]] [[عرفانی]] را مطرح کرده است.
#[[حقائق التفسیر (کتاب)|حقائق التفسیر]] [[ابوعبدالرحمن سلمی]] از [[تفاسیر]] مهم فیضی ـ اشاری است. حقائق التفسیر نیز بر تفسیرهای بعدی خود مانند لطائف الاشارات مؤثر بوده است<ref>لطائف الاشارات، مقدمه، ص۱۱.</ref>. این [[تفسیر]] مجموعه‌ای است از تفاسیر منسوب به [[امام صادق]]{{ع}}، تفسیر [[ابوالحسین ثوری]]. تفسیر [[حسین بن منصور حلاج]] و تفسیر [[ابن عطاء]]. این کتاب که از کهن‌ترین کتب [[تفسیر عرفانی]] به شمار می‌‌آید، مجموعه‌ای است از اقوال و تفاسیری که تا پیش از [[سلمی]] با نگاه عرفانی فراهم آمده‌اند. این تفسیر با وجود شهرتی که دارد از [[طعن]] و قدح برخی محققان در [[امان]] نمانده است؛ [[حافظ ذهبی]] آن را سراسر اقوال [[قرمطیان]] و [[تحریف قرآن]] دانسته است<ref> تاریخ الاسلام، ج ۲۸، ص۳۰۷.</ref>. [[سیوطی]] نیز در بررسی خود به این نتیجه رسیده است که تفسیر او تفسیر [[اهل بدعت]] است<ref>طبقات المفسرین، ص۸۴ ـ ۸۵.</ref>، وی در الاتقان نیز نظر [[واحدی نیشابوری]] را آورده که اگر او (سلمی) [[معتقد]] باشد که این تفسیر است [[کفر]] ورزیده است<ref>الاتقان، ج ۲، ص۴۸۵.</ref>. سلمی در این تفسیر ادعا نکرده که ظاهر [[آیات قرآنی]] مراد نیست، بلکه آنچنان که وی در مقدمه تفسیرش آورده عمده همتش مصروف جمع اقوال و گفتار [[اهل]] حقیقت (صوفیان و [[عارفان]]) درباره آیات قرآنی شده است.
#[[حقائق‌ التفسیر (کتاب)|حقائق‌ التفسیر]] اثر [[ ابوعبدالرحمن سلمی]] از [[تفاسیر]] مهم فیضی ـ اشاری است. حقائق التفسیر نیز بر تفسیرهای بعدی خود مانند [[لطائف‌ الاشارات (کتاب)|لطائف‌ الاشارات]] مؤثر بوده است<ref>لطائف الاشارات، مقدمه، ص۱۱.</ref>. این [[تفسیر]] مجموعه‌ای است از تفاسیر منسوب به [[امام صادق]]{{ع}}، تفسیر [[ابوالحسین ثوری]]. تفسیر [[حسین بن منصور حلاج]] و تفسیر [[ابن عطاء]]. این کتاب که از کهن‌ترین کتب [[تفسیر عرفانی]] به شمار می‌‌آید، مجموعه‌ای است از اقوال و تفاسیری که تا پیش از [[سلمی]] با نگاه عرفانی فراهم آمده‌اند. این تفسیر با وجود شهرتی که دارد از [[طعن]] و قدح برخی محققان در [[امان]] نمانده است؛ [[حافظ ذهبی]] آن را سراسر اقوال [[قرمطیان]] و [[تحریف قرآن]] دانسته است<ref> تاریخ الاسلام، ج ۲۸، ص۳۰۷.</ref>. [[سیوطی]] نیز در بررسی خود به این نتیجه رسیده است که تفسیر او تفسیر [[اهل بدعت]] است<ref>طبقات المفسرین، ص۸۴ ـ ۸۵.</ref>، وی در [[ الاتقان (کتاب)| الاتقان]] نیز نظر [[واحدی نیشابوری]] را آورده که اگر او (سلمی) [[معتقد]] باشد که این تفسیر است [[کفر]] ورزیده است<ref>الاتقان، ج ۲، ص۴۸۵.</ref>. سلمی در این تفسیر ادعا نکرده که ظاهر [[آیات قرآنی]] مراد نیست، بلکه آنچنان که وی در مقدمه تفسیرش آورده عمده همتش مصروف جمع اقوال و گفتار [[اهل]] حقیقت (صوفیان و [[عارفان]]) درباره آیات قرآنی شده است.
#پس از [[حقائق التفسیر (کتاب)|حقائق التفسیر]] می‌‌توان به لطائف الاشارات قشیری به عنوان تفسیر مهم دیگر عرفانی اشاره کرد. قشیری تفسیر دیگری نیز بنام التیسیر فی التفسیر داشته است که نتیجه پژوهش‌های [[عقلانی]] و بعدی اوست، گرچه بر منقولات نیز متکی بوده است. لطائف الاشارات قشیری نخستین تفسیر عرفانی است که متکلمی [[صوفی]] نگاشته است. عنوان لطائف الاشارات بیانگر روش تفسیر قشیری در [[فهم]] [[حقایق]] [[وحی]] است، با محوریت اشارت به جای عبارت. وی در [[تفسیر اشاری]] خود بر عنصر [[تهذیب نفس]] به عنوان مهم‌ترین عنصر در [[درک]] اشارات و لطایف [[قرآنی]] تکیه می‌‌کند. قشیری خود را ملتزم به [[نص قرآنی]] دانسته و به آن به دیده اعتبار نگریسته و به قولی بر [[حفظ]] [[نص قرآن]] [[حریص]] بوده است<ref>لطائف الاشارات، مقدمه، ص۳۷.</ref>. در [[تفسیر]] قشیری نمونه‌هایی فراوان یافت می‌‌شوند که براساس آن اصول تصوف با [[آیات قرآن]] [[تطبیق]] شده‌اند. تفسیر قشیری برای [[مفسران]] پس از وی مأخذی معتبر بوده است.
#پس از [[حقائق‌ التفسیر (کتاب)|حقائق‌ التفسیر]] می‌‌توان به [[لطائف‌ الاشارات (کتاب)|لطائف‌ الاشارات]] اثر [[ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری]] به عنوان تفسیر مهم دیگر عرفانی اشاره کرد. قشیری تفسیر دیگری نیز بنام التیسیر فی التفسیر داشته است که نتیجه پژوهش‌های [[عقلانی]] و بعدی اوست، گرچه بر منقولات نیز متکی بوده است. لطائف الاشارات قشیری نخستین تفسیر عرفانی است که متکلمی [[صوفی]] نگاشته است. عنوان لطائف الاشارات بیانگر روش تفسیر قشیری در [[فهم]] [[حقایق]] [[وحی]] است، با محوریت اشارت به جای عبارت. وی در [[تفسیر اشاری]] خود بر عنصر [[تهذیب نفس]] به عنوان مهم‌ترین عنصر در [[درک]] اشارات و لطایف [[قرآنی]] تکیه می‌‌کند. قشیری خود را ملتزم به [[نص قرآنی]] دانسته و به آن به دیده اعتبار نگریسته و به قولی بر [[حفظ]] [[نص قرآن]] [[حریص]] بوده است<ref>لطائف الاشارات، مقدمه، ص۳۷.</ref>. در [[تفسیر]] قشیری نمونه‌هایی فراوان یافت می‌‌شوند که براساس آن اصول تصوف با [[آیات قرآن]] [[تطبیق]] شده‌اند. تفسیر قشیری برای [[مفسران]] پس از وی مأخذی معتبر بوده است.
#[[تفسیر عرائش البیان فی حقائق القرآن (کتاب)تفسیر عرائش البیان فی حقائق القرآن]] اثر [[روزبهان بقلی شیرازی]] نیز از [[تفاسیر]] فیضی ـ اشاری است. این تفسیر لطائف الاشارات قشیری را از منابع خود معرفی کرده است. در برخی متون [[تاریخی]] از این تفسیر با عنوان تفسیر عرائس نام برده شده است<ref>حبیب السیر، ج ۲، ص۳۳۱.</ref>. این تفسیر از جنبه عملی و [[سیر]] و سلوکی از مهم‌ترین متون [[عرفانی]] به شمار می‌‌آید. از همین روست که او [[طریقت]] روزبهانیه را تأسیس کرده و برای [[اهل الله]] رباطی ساخته است<ref>جستجو در تصوف ایران، ص۲۲۲.</ref>. [[مفسر]] در عین اعتراف به معنای ظاهر در اکثر قریب به اتفاق [[آیات]]، رویکردی اشاری و ذوقی و [[تأویل]] گرایانه به آیات دارد<ref>شد الازار فی حط الاوزار، ص۲۴۴؛ [[روز]] بهان [[نامه]]، ص۸.</ref>.
#[[تفسیر عرائش البیان فی حقائق القرآن (کتاب)|تفسیر عرائش البیان فی حقائق القرآن]] اثر [[روزبهان بقلی شیرازی]] نیز از [[تفاسیر]] فیضی ـ اشاری است. این تفسیر لطائف الاشارات قشیری را از منابع خود معرفی کرده است. در برخی متون [[تاریخی]] از این تفسیر با عنوان تفسیر عرائس نام برده شده است<ref>حبیب السیر، ج ۲، ص۳۳۱.</ref>. این تفسیر از جنبه عملی و [[سیر]] و سلوکی از مهم‌ترین متون [[عرفانی]] به شمار می‌‌آید. از همین روست که او [[طریقت]] روزبهانیه را تأسیس کرده و برای [[اهل الله]] رباطی ساخته است<ref>جستجو در تصوف ایران، ص۲۲۲.</ref>. [[مفسر]] در عین اعتراف به معنای ظاهر در اکثر قریب به اتفاق [[آیات]]، رویکردی اشاری و ذوقی و [[تأویل]] گرایانه به آیات دارد<ref>شد الازار فی حط الاوزار، ص۲۴۴؛ [[روز]] بهان [[نامه]]، ص۸.</ref>.
#[[کشف الاسرار و عدة الابرار (کتاب)|کشف الاسرار و عدة الابرار]] به [[فارسی]] از دیگر [[تفاسیر عرفانی]] است. [[میبدی]] که از واعظان و مجلس گویان عصر خود به شمار می‌‌آمد<ref>لطایفی از قرآن، ص۳۷.</ref> در تدوین این تفسیر به تفسیر [[خواجه]] [[عبدالله انصاری]] نظر داشته است و در [[حقیقت]] خواسته تفسیر موجز پیر هرات را با شرح و بسط بیشتری عرضه دارد. این تفسیر مدت‌ها بر اثر [[اشتباه]] صاحب کشف الظنون به [[سعدالدین تفتازانی]] نسبت داده می‌‌شد<ref>کشف الظنون، ج ۲، ص۱۴۸۷.</ref>. پس از آن، این تفسیر با کوشش‌های [[محمد معین]] با نام تفسیر خواجه عبدالله انصاری [[شناسایی]] شد تا اینکه بر اثر [[کوشش]] و تحقیق [[علی اصغر حکمت]] نقاب از چهره [[حقیقی]] آن برگرفته و معلوم شد از آنِ [[رشیدالدین فضل الله میبدی]] است. مؤلف روش خود را در سه نوبت ذکر کرده است: نخست ترجمه [[آیه]]. سپس بیان [[تفسیر]] و در نهایت [[تأویل آیات]]. وی نوبت سوم این تفسیر را به روش [[عرفانی]] و به مذاق صوفیان سامان داده است.
#[[کشف الاسرار و عدة الابرار (کتاب)|کشف الاسرار و عدة الابرار]] به [[فارسی]] از دیگر [[تفاسیر عرفانی]] است. [[میبدی]] که از واعظان و مجلس گویان عصر خود به شمار می‌‌آمد<ref>لطایفی از قرآن، ص۳۷.</ref> در تدوین این تفسیر به تفسیر [[خواجه]] [[عبدالله انصاری]] نظر داشته است و در [[حقیقت]] خواسته تفسیر موجز پیر هرات را با شرح و بسط بیشتری عرضه دارد. این تفسیر مدت‌ها بر اثر [[اشتباه]] صاحب کشف الظنون به [[سعدالدین تفتازانی]] نسبت داده می‌‌شد<ref>کشف الظنون، ج ۲، ص۱۴۸۷.</ref>. پس از آن، این تفسیر با کوشش‌های [[محمد معین]] با نام تفسیر خواجه عبدالله انصاری [[شناسایی]] شد تا اینکه بر اثر [[کوشش]] و تحقیق [[علی اصغر حکمت]] نقاب از چهره [[حقیقی]] آن برگرفته و معلوم شد از آنِ [[رشیدالدین فضل الله میبدی]] است. مؤلف روش خود را در سه نوبت ذکر کرده است: نخست ترجمه [[آیه]]. سپس بیان [[تفسیر]] و در نهایت [[تأویل آیات]]. وی نوبت سوم این تفسیر را به روش [[عرفانی]] و به مذاق صوفیان سامان داده است.
#[[الفصول (کتاب)|الفصول]]، نوشته [[ابوحنیفه عبدالوهاب بن محمد]] (از علمای [[قرن پنجم هجری]])، [[تفسیری]] است عرفانی ـ [[کلامی]] که بر مذاق کرّامیه نوشته شده و هنوز چاپ نشده است. ویژگی این تفسیر اشتمال آن بر اقوال [[محمد بن کرّام]] و دیگر [[علما]] و عرفای کرّامی و نیز [[عقاید]] آن‌هاست. در این اثر تصویری نسبتاً [[واقعی]] از عقاید کرّامیان ترسیم شده است<ref>ارج نامه ایرج، ج ۲، ص۶۱ - ۱۱۳.</ref>.
#[[الفصول (کتاب)|الفصول]]، نوشته [[ابوحنیفه عبدالوهاب بن محمد]] (از علمای [[قرن پنجم هجری]])، [[تفسیری]] است عرفانی ـ [[کلامی]] که بر مذاق کرّامیه نوشته شده و هنوز چاپ نشده است. ویژگی این تفسیر اشتمال آن بر اقوال [[محمد بن کرّام]] و دیگر [[علما]] و عرفای کرّامی و نیز [[عقاید]] آن‌هاست. در این اثر تصویری نسبتاً [[واقعی]] از عقاید کرّامیان ترسیم شده است<ref>ارج نامه ایرج، ج ۲، ص۶۱ - ۱۱۳.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش