دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '. ::::::' به '. '
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ')
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
| پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها]]» در پاسخ به این پرسش آورده است:
| پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها]]» در پاسخ به این پرسش آورده است:


«بر اساس [[احادیث]] و [[روایات]] شیعى، [[ائمه|امامان]]{{ع}} از [[علم غیب]] موهبتى از سوى [[خداوند]] بهره‌مندند. [[خداوند متعال]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد»، سوره جن، آیه۲۶ و ۲۷.</ref> این [[آیه]] نشان مى‌دهد که [[علم غیب]] اختصاص به [[خداوند]] دارد و کسى جز [[خدا]] آن را نمى‌داند. اما ممکن است [[پیامبر]] با [[رضایت]] [[پروردگار]] متعال، بداند و نیز ممکن است دیگر [[انسان‌ها]] از سوى [[خدا]] و یا به [[تعلیم]] [[پیامبران]]، از آن آگاهى یابند.  
«بر اساس [[احادیث]] و [[روایات]] شیعى، [[ائمه|امامان]]{{ع}} از [[علم غیب]] موهبتى از سوى [[خداوند]] بهره‌مندند. [[خداوند متعال]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد»، سوره جن، آیه۲۶ و ۲۷.</ref> این [[آیه]] نشان مى‌دهد که [[علم غیب]] اختصاص به [[خداوند]] دارد و کسى جز [[خدا]] آن را نمى‌داند. اما ممکن است [[پیامبر]] با [[رضایت]] [[پروردگار]] متعال، بداند و نیز ممکن است دیگر [[انسان‌ها]] از سوى [[خدا]] و یا به [[تعلیم]] [[پیامبران]]، از آن آگاهى یابند.
::::::[[علم غیب]] [[امامان]]{{عم}} بر دو گونه تصور می‌شود:
 
[[علم غیب]] [[امامان]]{{عم}} بر دو گونه تصور می‌شود:
# از درون و بدون [[تعلیم]] [[الهی]]، [[آگاه]] باشند؛  
# از درون و بدون [[تعلیم]] [[الهی]]، [[آگاه]] باشند؛  
# خدای [[آگاه]]، به [[پیامبران]] [[تعلیم]] کرده باشد و [[امامان]] نیز هر کدام از [[امام]] قبل، و سرانجام از [[پیامبر]] آموخته باشند و یا [[خداوند]] از راه دیگری به آنان [[تعلیم]] کرده باشد.  
# خدای [[آگاه]]، به [[پیامبران]] [[تعلیم]] کرده باشد و [[امامان]] نیز هر کدام از [[امام]] قبل، و سرانجام از [[پیامبر]] آموخته باشند و یا [[خداوند]] از راه دیگری به آنان [[تعلیم]] کرده باشد.
::::::[[دانشمندان شیعه]] همگی تصریح کرده‌اند که [[آگاهی]] [[پیامبر]] و [[امام]] از [[غیب]]، ذاتی و بدون [[تعلیم]] [[الهی]] نیست و به گونه دوم؛ یعنی به [[تعلیم]] [[الهی]] است و کسانی که [[علم]] [[امامان]]{{عم}} را ذاتی و بدون [[تعلیم]] [[الهی]] بدانند و [[علم]] آنان را به گونه [[علم الهی]] بدانند از "غلاه" <ref>غلاه، کسانی که امامان{{عم}} را از حدود موجود امکانی خارج دانسته و برخی از صفاتی را که اختصاص به خدا دارد بر آنان ثابت می‌دانند.</ref> به شمار می‌آیند و اصولاً این [[عقیده]] مستلزم [[شرک]] می‌باشد، در اینجا لازم است توجه خواننده عزیز را به مطالبی جلب کنیم: با مراجعه به [[روایات]] و گفته‌های [[دانشمندان]] بزرگ روشن می‌شود که در زمان [[پیامبران]] گرامی{{عم}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} و نیز در دوره‌های بعد، گاهی از واژه [[علم غیب]] [[علم ذاتی]] و بدون [[تعلیم]] [[الهی]] فهمیده می‌شده است، از این جهت در [[آیات]] و [[روایات]] و نیز در کلمات [[دانشمندان]] مکرراً تصریح شده است که [[آگاهی]] [[پیامبر]] و [[امام]] از [[غیب]]، ذاتی نیست، بلکه به [[تعلیم]] [[الهی]] از راه [[وحی]] و غیره و یا [[آموختن]] از [[پیامبر]] و [[امام]] قبل است و اگر در برخی از [[احادیث]] [[آگاهی از غیب]] آنان نفی شده است، مقصود این نوع از [[علم غیب]] است.  
 
::::::اینک متن برخی از [[روایات]] و گفتارهای [[دانشمندان]]:
[[دانشمندان شیعه]] همگی تصریح کرده‌اند که [[آگاهی]] [[پیامبر]] و [[امام]] از [[غیب]]، ذاتی و بدون [[تعلیم]] [[الهی]] نیست و به گونه دوم؛ یعنی به [[تعلیم]] [[الهی]] است و کسانی که [[علم]] [[امامان]]{{عم}} را ذاتی و بدون [[تعلیم]] [[الهی]] بدانند و [[علم]] آنان را به گونه [[علم الهی]] بدانند از "غلاه" <ref>غلاه، کسانی که امامان{{عم}} را از حدود موجود امکانی خارج دانسته و برخی از صفاتی را که اختصاص به خدا دارد بر آنان ثابت می‌دانند.</ref> به شمار می‌آیند و اصولاً این [[عقیده]] مستلزم [[شرک]] می‌باشد، در اینجا لازم است توجه خواننده عزیز را به مطالبی جلب کنیم: با مراجعه به [[روایات]] و گفته‌های [[دانشمندان]] بزرگ روشن می‌شود که در زمان [[پیامبران]] گرامی{{عم}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} و نیز در دوره‌های بعد، گاهی از واژه [[علم غیب]] [[علم ذاتی]] و بدون [[تعلیم]] [[الهی]] فهمیده می‌شده است، از این جهت در [[آیات]] و [[روایات]] و نیز در کلمات [[دانشمندان]] مکرراً تصریح شده است که [[آگاهی]] [[پیامبر]] و [[امام]] از [[غیب]]، ذاتی نیست، بلکه به [[تعلیم]] [[الهی]] از راه [[وحی]] و غیره و یا [[آموختن]] از [[پیامبر]] و [[امام]] قبل است و اگر در برخی از [[احادیث]] [[آگاهی از غیب]] آنان نفی شده است، مقصود این نوع از [[علم غیب]] است.
 
اینک متن برخی از [[روایات]] و گفتارهای [[دانشمندان]]:
# بعد از پایان [[جنگ جمل]]، [[علی]]{{ع}} در [[بصره]] خطبه‌ای خواند و در ضمن آن، از برخی حوادث آینده خبر داد یکی از [[یاران]] آن [[حضرت]] با تعجبی فراوان، به ایشان گفت: {{عربی|«لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ»}}<ref>«آیا به شما علم غیب داده شده؟»</ref> و این جمله اشاره به این بود که [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|علم غیب اختصاص به خدا دارد]]، زیرا [[خدا]] است که ذاتاً از همه چیز [[آگاه]] است. آن گرامی در پاسخ او خندید و گفت: {{عربی|«لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْب وَ اِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم!…»}}اینکه من از حوادث آینده خبر می‌دهم [[علم غیب]] یعنی ذاتی و بدون [[تعلیم]] [[الهی]] نیست بلکه به وسیله [[پیامبر خدا]]{{صل}} به من [[تعلیم]] شده است…<ref>نهج البلاغه خطبه صدو بیست و چهار، شرح نهج البلاغه ابن میثم: ج۱، ص ۸۳ - ۸۵ و ج۳، ص ۱۳۸ - ۱۴۱.</ref>؛ [[یحیی بن عبداالله بن الحسن]] به [[امام کاظم|امام هفتم]]{{ع}} گفت: فدایت شوم گروهی از [[مردم]] [[عقیده]] دارند که شما [[علم غیب]] دارید. [[حضرت]] در پاسخ او فرمود: …نه به [[خدا]] [[سوگند]] آنچه ما می‌دانیم از [[پیامبر خدا]]{{صل}} به ما رسیده و از آن [[حضرت]] آموخته‌ایم.
# بعد از پایان [[جنگ جمل]]، [[علی]]{{ع}} در [[بصره]] خطبه‌ای خواند و در ضمن آن، از برخی حوادث آینده خبر داد یکی از [[یاران]] آن [[حضرت]] با تعجبی فراوان، به ایشان گفت: {{عربی|«لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ»}}<ref>«آیا به شما علم غیب داده شده؟»</ref> و این جمله اشاره به این بود که [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|علم غیب اختصاص به خدا دارد]]، زیرا [[خدا]] است که ذاتاً از همه چیز [[آگاه]] است. آن گرامی در پاسخ او خندید و گفت: {{عربی|«لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْب وَ اِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم!…»}}اینکه من از حوادث آینده خبر می‌دهم [[علم غیب]] یعنی ذاتی و بدون [[تعلیم]] [[الهی]] نیست بلکه به وسیله [[پیامبر خدا]]{{صل}} به من [[تعلیم]] شده است…<ref>نهج البلاغه خطبه صدو بیست و چهار، شرح نهج البلاغه ابن میثم: ج۱، ص ۸۳ - ۸۵ و ج۳، ص ۱۳۸ - ۱۴۱.</ref>؛ [[یحیی بن عبداالله بن الحسن]] به [[امام کاظم|امام هفتم]]{{ع}} گفت: فدایت شوم گروهی از [[مردم]] [[عقیده]] دارند که شما [[علم غیب]] دارید. [[حضرت]] در پاسخ او فرمود: …نه به [[خدا]] [[سوگند]] آنچه ما می‌دانیم از [[پیامبر خدا]]{{صل}} به ما رسیده و از آن [[حضرت]] آموخته‌ایم.
#[[شیخ]] بزرگوار [[شیخ مفید|محمد بن محمد بن نعمان مفید]] می‌نویسد: کسی را می‌توان به طور مطلق دارای صفت [[عالم به غیب]] دانست که [[علم]] او ذاتی باشد و از کسی نیاموخته باشد و [[علم]] هیچ کس جز [[خداوند]] بزرگ ذاتی نیست و از این رو [[شیعه]] [[معتقد]] است که نباید درباره [[امامان]] به طور مطلق گفته شود، بلکه باید توضیح داده شود که [[علم]] آنان مستفاد از [[امام]] قبل و از [[پیامبر]]{{صل}} و سرانجام به [[تعلیم]] [[الهی]] است؛<ref>اوائل المقالات، ص۳۸؛ بحار الأنوار، ج۱۰، ص۲۶/۱۰.</ref>.
#[[شیخ]] بزرگوار [[شیخ مفید|محمد بن محمد بن نعمان مفید]] می‌نویسد: کسی را می‌توان به طور مطلق دارای صفت [[عالم به غیب]] دانست که [[علم]] او ذاتی باشد و از کسی نیاموخته باشد و [[علم]] هیچ کس جز [[خداوند]] بزرگ ذاتی نیست و از این رو [[شیعه]] [[معتقد]] است که نباید درباره [[امامان]] به طور مطلق گفته شود، بلکه باید توضیح داده شود که [[علم]] آنان مستفاد از [[امام]] قبل و از [[پیامبر]]{{صل}} و سرانجام به [[تعلیم]] [[الهی]] است؛<ref>اوائل المقالات، ص۳۸؛ بحار الأنوار، ج۱۰، ص۲۶/۱۰.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش