دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۲۱
، ۹ فوریهٔ ۲۰۲۲ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش +رده:پرسش)؛ زیباسازی
جز (جایگزینی متن - '؛ ::::::' به '؛ ') |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
'''دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو [[علم معصوم]]{{ع}} چیست؟''' یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)|دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود. | '''دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو [[علم معصوم]]{{ع}} چیست؟''' یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)|دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود. | ||
==عبارتهای دیگری از این پرسش== | == عبارتهای دیگری از این پرسش == | ||
*دانشمندان اصول دین مکتب [[امامیه]] درباره [[قلمرو علم معصوم]] چه نظری دارند؟ | * دانشمندان اصول دین مکتب [[امامیه]] درباره [[قلمرو علم معصوم]] چه نظری دارند؟ | ||
*متکلمین اصول دین مکتب [[امامیه]] چه دیدگاهی راجع به [[قلمرو علم معصوم]] دارند؟ | * متکلمین اصول دین مکتب [[امامیه]] چه دیدگاهی راجع به [[قلمرو علم معصوم]] دارند؟ | ||
*علمای اصول دین مکتب [[امامیه]] چه دیدگاهی راجع به [[قلمرو علم معصوم]] و قلمرو آن دارند؟ | * علمای اصول دین مکتب [[امامیه]] چه دیدگاهی راجع به [[قلمرو علم معصوم]] و قلمرو آن دارند؟ | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:243711.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:243711.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[مهدی پیشوایی|پیشوایی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین [[مهدی پیشوایی]] و دیگر نویسندگان کتاب ''«[[مقتل جامع سیدالشهداء ج۱ (کتاب)|مقتل جامع سیدالشهداء]]»'' در اینباره گفتهاند: | حجت الاسلام و المسلمین [[مهدی پیشوایی]] و دیگر نویسندگان کتاب ''«[[مقتل جامع سیدالشهداء ج۱ (کتاب)|مقتل جامع سیدالشهداء]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
دیدگاه [[کلینی|مرحوم کلینی]] و مشهور علما بر اساس یک سلسله روایات: [[ائمه]]{{عم}} افزون بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتند؛ مگر اموری که از اختصاصات علم الهی است؛ <ref> البته با این تفاوت که علم خداوند ذاتی است؛ اما [[علم پیامبر]] و امام {{ع}} با اذن خداوند و ناشی از تعلیم و اعطای الهی است.</ref> مانند زمان فرا رسیدن قیامت یا علم به هفتاد و سومین حرف اسم اعظم، <ref>[[کلینی]]، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تصحیح نجم الدین عاملی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱.</ref> و نیز اموری که در دایره بدائات <ref> "بداء" بر وزن سَماء، اسم مصدر از "بدو" است و در لغت به دو معنا به کار رفته است: ۱. ظهور یک شیء پس از پنهان بودن آن؛ ۲. آشکار شدن و حاصل شدن رأی و نظر دیگر در کاری. [[بداء]] در اصطلاح، رفع امر تکوینی است که در ظاهر استمرار دارد. به تعبیر دیگر، اظهار واقع جدید بر خلاف انتظار. بر این اساس، بداء در امور تکوینی، همان نسخ در امور تشریعی است. بنابراین بداء و نسخ در اینکه اظهار امری است از سوی خدا برخلاف آنچه مورد انتظار است، با هم مشترکاند؛ با این تفاوت که نسخ در امور تشریعی است و بداء در امور تکوینی. [[شهید مطهری]] بداء را چنین توضیح داده است: "بداء در مورد خداوند به این معناست که خدا چیزی را مطابق اوضاع و شرایطی مقرر دارد و سپس به واسطه تغییر اوضاع و شرایط، آن را تغییر دهد" [[شهید مطهری|مرتضی مطهری]]، انسان و سرنوشت، ص ۶۹. برای آگاهی بیشتر در اینباره، ر.ک: [[محمد باقر مجلسی]]، بحار الانوار، ج ۴، ص ۱۲۲-۱۳۴؛ [[مهدی نصیری]]، "بررسی مسئله بداء در آرای کلامی شیعه"، [[شیعهشناسی (نشریه)|فصلنامه شیعهشناسی]]، سال چهارم، ش ۱۴، ص ۱۳۹-۱۶۲.</ref> قرار میگیرد. از این رو [[امامان]] {{ع}} از تمام حوادث و جزئیات آینده و از جمله اینکه در چه زمان و مکانی و به دست چه کسی یا کسانی شهید خواهند شد، آگاه بودند؛ <ref>ر.ک: [[کلینی]]، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تصحیح نجم الدین عاملی، ج ۱، ص ۲۰۱، باب {{عربی|"انّ الائمه {{ع}} اذا شاؤوا ان یعلموا علموا"}}. البته علم تفصیلی [[ائمه]]{{عم}} در صورتی است که بخواهند و مشیت الهی بر منع این علم تعلق نگیرد.</ref> اما این [[علم غیب]] "مانند معجزه برای [[پیامبران]]" از ابزارهای [[امامت]] بود و برای [[امام]] {{ع}} ایجاد تکلیف نمیکرد؛ بلکه [[امام]]{{ع}} موظف بود طبق ظواهر امر و مجاری طبیعی و عادی عمل کند "در صفحات آینده، در این باره توضیح بیشتری خواهیم داد". طرفداران نظریه اول چون بر این باورند که علم [[امام حسین]] {{ع}} به شهادتش اجمالی و سربسته بوده، مشکل چندانی در پاسخگویی به پرسشهایی که مطرح خواهیم کرد، ندارند؛ چرا که بر اساس این دیدگاه، [[امام]]{{ع}} همانند هر رهبر سیاسی، با محاسبات و برآوردها، به این نتیجه رسیده بود که احتمال پیروزیاش بر دشمن، احتمال قوی و عقلایی و در نتیجه در خور اعتناست. از این رو بر اساس تدابیر معقولانه، رهبری نهضت را بر عهده گرفت؛ اما در میانه راه حوادثی پیشبینی نشده رخ داد که به شکست نهضت انجامید»<ref>[[مهدی پیشوایی]]، [[مقتل جامع سیدالشهداء ج۱ (کتاب)|مقتل جامع سیدالشهداء]].</ref>. | دیدگاه [[کلینی|مرحوم کلینی]] و مشهور علما بر اساس یک سلسله روایات: [[ائمه]]{{عم}} افزون بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتند؛ مگر اموری که از اختصاصات علم الهی است؛ <ref> البته با این تفاوت که علم خداوند ذاتی است؛ اما [[علم پیامبر]] و امام {{ع}} با اذن خداوند و ناشی از تعلیم و اعطای الهی است.</ref> مانند زمان فرا رسیدن قیامت یا علم به هفتاد و سومین حرف اسم اعظم، <ref>[[کلینی]]، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تصحیح نجم الدین عاملی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱.</ref> و نیز اموری که در دایره بدائات <ref> "بداء" بر وزن سَماء، اسم مصدر از "بدو" است و در لغت به دو معنا به کار رفته است: ۱. ظهور یک شیء پس از پنهان بودن آن؛ ۲. آشکار شدن و حاصل شدن رأی و نظر دیگر در کاری. [[بداء]] در اصطلاح، رفع امر تکوینی است که در ظاهر استمرار دارد. به تعبیر دیگر، اظهار واقع جدید بر خلاف انتظار. بر این اساس، بداء در امور تکوینی، همان نسخ در امور تشریعی است. بنابراین بداء و نسخ در اینکه اظهار امری است از سوی خدا برخلاف آنچه مورد انتظار است، با هم مشترکاند؛ با این تفاوت که نسخ در امور تشریعی است و بداء در امور تکوینی. [[شهید مطهری]] بداء را چنین توضیح داده است: "بداء در مورد خداوند به این معناست که خدا چیزی را مطابق اوضاع و شرایطی مقرر دارد و سپس به واسطه تغییر اوضاع و شرایط، آن را تغییر دهد" [[شهید مطهری|مرتضی مطهری]]، انسان و سرنوشت، ص ۶۹. برای آگاهی بیشتر در اینباره، ر.ک: [[محمد باقر مجلسی]]، بحار الانوار، ج ۴، ص ۱۲۲-۱۳۴؛ [[مهدی نصیری]]، "بررسی مسئله بداء در آرای کلامی شیعه"، [[شیعهشناسی (نشریه)|فصلنامه شیعهشناسی]]، سال چهارم، ش ۱۴، ص ۱۳۹-۱۶۲.</ref> قرار میگیرد. از این رو [[امامان]] {{ع}} از تمام حوادث و جزئیات آینده و از جمله اینکه در چه زمان و مکانی و به دست چه کسی یا کسانی شهید خواهند شد، آگاه بودند؛ <ref>ر.ک: [[کلینی]]، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تصحیح نجم الدین عاملی، ج ۱، ص ۲۰۱، باب {{عربی|"انّ الائمه {{ع}} اذا شاؤوا ان یعلموا علموا"}}. البته علم تفصیلی [[ائمه]]{{عم}} در صورتی است که بخواهند و مشیت الهی بر منع این علم تعلق نگیرد.</ref> اما این [[علم غیب]] "مانند معجزه برای [[پیامبران]]" از ابزارهای [[امامت]] بود و برای [[امام]] {{ع}} ایجاد تکلیف نمیکرد؛ بلکه [[امام]]{{ع}} موظف بود طبق ظواهر امر و مجاری طبیعی و عادی عمل کند "در صفحات آینده، در این باره توضیح بیشتری خواهیم داد". طرفداران نظریه اول چون بر این باورند که علم [[امام حسین]] {{ع}} به شهادتش اجمالی و سربسته بوده، مشکل چندانی در پاسخگویی به پرسشهایی که مطرح خواهیم کرد، ندارند؛ چرا که بر اساس این دیدگاه، [[امام]]{{ع}} همانند هر رهبر سیاسی، با محاسبات و برآوردها، به این نتیجه رسیده بود که احتمال پیروزیاش بر دشمن، احتمال قوی و عقلایی و در نتیجه در خور اعتناست. از این رو بر اساس تدابیر معقولانه، رهبری نهضت را بر عهده گرفت؛ اما در میانه راه حوادثی پیشبینی نشده رخ داد که به شکست نهضت انجامید»<ref>[[مهدی پیشوایی]]، [[مقتل جامع سیدالشهداء ج۱ (کتاب)|مقتل جامع سیدالشهداء]].</ref>. | ||
==پاسخهای دیگر== | == پاسخهای دیگر == | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ | ||
خط ۱۹۳: | خط ۱۹۳: | ||
#[[شیخ طوسی]] چنین تفکری دارد: [[امام]] باید به احکام و شرایع و هر علمی که در راستای [[امامت]] و رهبری به آن نیاز دارد، علم داشته باشد؛ مانند صناعات و غیره. در غیر این صورت اعتماد مردم به او نقض میشود<ref>الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۳۱۰؛ الدررالنجفیة، ص۸۶.</ref>. | #[[شیخ طوسی]] چنین تفکری دارد: [[امام]] باید به احکام و شرایع و هر علمی که در راستای [[امامت]] و رهبری به آن نیاز دارد، علم داشته باشد؛ مانند صناعات و غیره. در غیر این صورت اعتماد مردم به او نقض میشود<ref>الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۳۱۰؛ الدررالنجفیة، ص۸۶.</ref>. | ||
#[[امام]] باید علم به ما کان و یکون و ما هو کائن الی یوم القیامة داشته باشد. [[حسن بن علی طبرسی]] چنین دیدگاهی دارد. نظر وی ناشی از این قول است که [[امام]]، قائم مقام [[پیامبر]]{{صل}} است. لذا باید مقام انسان کامل را برای [[امام]] لحاظ کرد. در این قول [[علم غیب]] از لوازم ضروری [[امامت]] است<ref>مجمع البیان، ذیل آیه ۱۷۹ آل عمران و ۵۹ انعام؛ الدرر النجفیة، ص۸۴؛ اوائل المقالات، ص۲۱؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۳۷-۲۴۱.</ref>. | #[[امام]] باید علم به ما کان و یکون و ما هو کائن الی یوم القیامة داشته باشد. [[حسن بن علی طبرسی]] چنین دیدگاهی دارد. نظر وی ناشی از این قول است که [[امام]]، قائم مقام [[پیامبر]]{{صل}} است. لذا باید مقام انسان کامل را برای [[امام]] لحاظ کرد. در این قول [[علم غیب]] از لوازم ضروری [[امامت]] است<ref>مجمع البیان، ذیل آیه ۱۷۹ آل عمران و ۵۹ انعام؛ الدرر النجفیة، ص۸۴؛ اوائل المقالات، ص۲۱؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۳۷-۲۴۱.</ref>. | ||
#عدهای معتقدند که [[امام]] علاوه بر موارد گفته شده، باید علم به غیب هم داشته باشد. هر چند معتقدند که علم به غیب آنها از لازم ضروریات [[امامت]] نیست. [[شیخ مفید]]، [[علامه کراجکی]]، [[سید مرتضی]]، [[ابن طاووس]]، [[علامه حلی]] و ... چنین نظری دارند. در این قول [[علم غیب]] از ضروریات [[امامت]] نیست، بلکه شرط کمال است. <ref>الشافی، ج۲، ص۱۵-۱۹؛ الدرر النجفیة، ص۸۶؛ اوائل المقالات، ص۲۱؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۳۷-۲۴۱.</ref>»<ref>[ | #عدهای معتقدند که [[امام]] علاوه بر موارد گفته شده، باید علم به غیب هم داشته باشد. هر چند معتقدند که علم به غیب آنها از لازم ضروریات [[امامت]] نیست. [[شیخ مفید]]، [[علامه کراجکی]]، [[سید مرتضی]]، [[ابن طاووس]]، [[علامه حلی]] و ... چنین نظری دارند. در این قول [[علم غیب]] از ضروریات [[امامت]] نیست، بلکه شرط کمال است. <ref>الشافی، ج۲، ص۱۵-۱۹؛ الدرر النجفیة، ص۸۶؛ اوائل المقالات، ص۲۱؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۳۷-۲۴۱.</ref>»<ref>[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۵ - ۶۶]]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۰: | ||
| تصویر = 11939.jpg | | تصویر = 11939.jpg | ||
| پاسخدهنده = اعلا تورانی | | پاسخدهنده = اعلا تورانی | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام | | پاسخ = آقای دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«گروهی دایره علم برگزیدگان الهی را ضیق کرده و حد دانایی آنها را محدود میدانند. اعتقاد به علم محدود امام گرایشی است که از همان دورههای اولیه پس از [[غیبت]] کم و بیش مطرح شده است، [[شیخ صدوق]] و [[شیخ مفید]] و سپس شاگردان او، [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]]، از این دیدگاه دفاع کردند <ref> نادم، ۱۳۸۸ :۶۸۲-۶۵۵.</ref>. درباره دیدگاه فوق شیخ مفید معتقد است: در محدوده [[علم غیب امام]] نباید نظر افراطی و [[غلو]] داشته باشیم و [[علم امام]] را مانند علم خداوند بدانیم؛ و نیز نباید راه تفریط و تقصیر را برگزینیم که به انکار آنها بینجامد؛ در این صورت نیز ناگزیر میشویم در دلالتبخشی آیات و روایات خدشه وارد کنیم. پس بنا به تعبیر شیخ مفید، با توجه به عقل و نقل، علم امام از طرفی فوق علم بشر و تحت علم خالق و از طرف دیگر علم غیب امام محدود و نسبی است <ref> نادم، ۱۳۸۸ :۶۸۲-۶۵۵.</ref>. در مقابل این دیدگاه، اعتقاد به علم وسیع و نامحدود امام اندیشهای است که به مرور توسعه یافته و در اعصار اخیر عمدتاً از سوی حکما و عرفا تئوریزه شده است <ref> نادم، ۱۳۸۸ : ۷۵۸.</ref>. طبق این تفکر، حتی موضوعات فاقد حکم شرعی، نظیر ضمایر و نهان آدمیان، زبانها، لهجهها و صناعات نیز از [[گستره علم امام|دایره علم امام]] خارج نیستند. نوشتار حاضر، با پذیرش دیدگاه اخیر، اندیشه حکمای حکمت متعالیه را در گستره علم امام و مؤلفههای [[علم امام]] بررسی میکند تا از این راه تحولی مثبت در نگرش انسان به این مسئله ایجاد کند و گامی صحیح در مسیر هدایت و شناخت بهتر بردارد»<ref>[[علم امام در آینه حکمت متعالیه]]، ص ۵۲.</ref>. | «گروهی دایره علم برگزیدگان الهی را ضیق کرده و حد دانایی آنها را محدود میدانند. اعتقاد به علم محدود امام گرایشی است که از همان دورههای اولیه پس از [[غیبت]] کم و بیش مطرح شده است، [[شیخ صدوق]] و [[شیخ مفید]] و سپس شاگردان او، [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]]، از این دیدگاه دفاع کردند <ref> نادم، ۱۳۸۸ :۶۸۲-۶۵۵.</ref>. درباره دیدگاه فوق شیخ مفید معتقد است: در محدوده [[علم غیب امام]] نباید نظر افراطی و [[غلو]] داشته باشیم و [[علم امام]] را مانند علم خداوند بدانیم؛ و نیز نباید راه تفریط و تقصیر را برگزینیم که به انکار آنها بینجامد؛ در این صورت نیز ناگزیر میشویم در دلالتبخشی آیات و روایات خدشه وارد کنیم. پس بنا به تعبیر شیخ مفید، با توجه به عقل و نقل، علم امام از طرفی فوق علم بشر و تحت علم خالق و از طرف دیگر علم غیب امام محدود و نسبی است <ref> نادم، ۱۳۸۸ :۶۸۲-۶۵۵.</ref>. در مقابل این دیدگاه، اعتقاد به علم وسیع و نامحدود امام اندیشهای است که به مرور توسعه یافته و در اعصار اخیر عمدتاً از سوی حکما و عرفا تئوریزه شده است <ref> نادم، ۱۳۸۸ : ۷۵۸.</ref>. طبق این تفکر، حتی موضوعات فاقد حکم شرعی، نظیر ضمایر و نهان آدمیان، زبانها، لهجهها و صناعات نیز از [[گستره علم امام|دایره علم امام]] خارج نیستند. نوشتار حاضر، با پذیرش دیدگاه اخیر، اندیشه حکمای حکمت متعالیه را در گستره علم امام و مؤلفههای [[علم امام]] بررسی میکند تا از این راه تحولی مثبت در نگرش انسان به این مسئله ایجاد کند و گامی صحیح در مسیر هدایت و شناخت بهتر بردارد»<ref>[[علم امام در آینه حکمت متعالیه]]، ص ۵۲.</ref>. | ||
خط ۲۸۳: | خط ۲۸۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسشهای علم معصوم]] | [[رده:پرسشهای علم معصوم]] | ||
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]] | [[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]] | ||
[[رده:(اد): پرسشهایی با ۸ پاسخ]] | [[رده:(اد): پرسشهایی با ۸ پاسخ]] | ||
[[رده:(اد): پرسشهای علم غیب معصوم با ۸ پاسخ]] | [[رده:(اد): پرسشهای علم غیب معصوم با ۸ پاسخ]] |