القاب حضرت فاطمه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۱۶: خط ۲۱۶:
[[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} طیبه و حضرت مهدی{{ع}} طیب است. حضرت زهرا{{س}} طیبه است، چنانچه مرحوم [[ابن طاووس]] بعد از [[نقل روایت]] [[فضیلت]] اهدای [[نماز]] به [[معصومین]] می‌فرماید: بعد از نماز [[هدیه]] به هر یک از معصومین این [[دعا]] را بخواند؛ دعایی که بعد از [[خواندن نماز]] هدیه به [[حضرت زهرا]]{{س}} خوانده می‌شود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ الطَّيِّبَةِ الزَّكِيَّةِ فَاطِمَةَ...}}<ref>جمال الاسبوع فی کمال العمل المشروع، علی بن موسی سید بن طاووس، ص۳۰.</ref>؛
[[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} طیبه و حضرت مهدی{{ع}} طیب است. حضرت زهرا{{س}} طیبه است، چنانچه مرحوم [[ابن طاووس]] بعد از [[نقل روایت]] [[فضیلت]] اهدای [[نماز]] به [[معصومین]] می‌فرماید: بعد از نماز [[هدیه]] به هر یک از معصومین این [[دعا]] را بخواند؛ دعایی که بعد از [[خواندن نماز]] هدیه به [[حضرت زهرا]]{{س}} خوانده می‌شود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ الطَّيِّبَةِ الزَّكِيَّةِ فَاطِمَةَ...}}<ref>جمال الاسبوع فی کمال العمل المشروع، علی بن موسی سید بن طاووس، ص۳۰.</ref>؛
[[حضرت مهدی]]{{ع}} نیز [[طیب]] است و از [[طهارت]] اجداد خود، [[میراث]] براست.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۱۵.</ref> 
[[حضرت مهدی]]{{ع}} نیز [[طیب]] است و از [[طهارت]] اجداد خود، [[میراث]] براست.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۱۵.</ref> 
==[[مبارکه]] و [[مبارک]]==
[[حضرت زهرا]]{{س}} مبارکه و [[حضرت مهدی]]{{ع}} مبارک است. حضرت زهرا{{س}} مبارکه است و مبارک از [[برکت]] گرفته شده که به معنای [[رشد]] و زیاده است، مبارک یعنی آنچه از او خیر زیاد بیاید. به حضرت زهرا{{س}} از این جهت مبارک می‌گویند که او [[کوثر]] {{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}<ref>«ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.</ref> است؛ همان طور که [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] خود گفته: مراد [[صدیقه]] [[طاهره]]، [[فاطمه زهرا]]{{س}} است<ref>التفسیر الکبیر، ابوعبدالله محمد بن عمر بن حسین الامام فخرالدین رازی، ج۳۲، ص۱۲۴.</ref>.
مرحوم [[علامه طباطبایی]] هم می‌گوید: منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریه‌ای است که [[خدای تعالی]] به آن جناب ارزانی داشته و برکتی است که در [[نسل]] آن جناب قرار داده یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت [[ذریه]]؛ چیزی که هست کثرت ذریه یکی از مصادیق خیر کثیر است و اگر مراد مسئله ذریه به [[استقلال]] و یا به طور ضمنی نبود، آوردن کلمه «إِنَّ» در جمله {{متن قرآن|إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}}<ref>«بی‌گمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بی‌پساوند است» سوره کوثر، آیه ۳.</ref> فایده‌ای نداشت؛ زیرا کلمه «إِنَّ» علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم می‌رساند و معنا ندارد بفرماید ما به تو [[حوض]] دادیم، چون که بدگوی تو اجاق [[کور]] است و یا بی‌خیر است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۲۰، ذیل سوره کوثر.</ref>؛
حضرت مهدی{{ع}} نیز بقیه و ادامه این شجره مبارکه است که با آمدنش سرچشمه‌های خیر و برکت بر [[آسمان]] و [[زمین]] جاری می‌شود.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۲۷.</ref>
==[[محدثه]] بودن [[فاطمه]]{{س}}==
یکی از [[اسماء]] [[حضرت فاطمه]]{{س}} محدَّثه است، به این معنا که [[فرشتگان الهی]] بر ایشان نازل می‌شدند و [[گفتگو]] می‌نمودند. فرق این [[نزول فرشتگان]] با [[وحی]] بر [[انبیاء الهی]] این است که وحی [[انبیاء]] [[وحی تشریعی]] است، اما نزول فرشتگان بر محدَّثین [[تشریع]] و [[بیان احکام]] نیست، بلکه بیان [[اخبار غیبی]] (وحی انبائی و غیر [[تشریعی]]) و مانند آن است. طبق آیاتی از [[قرآن کریم]] در امت‌های [[سلف]]، افرادی که هم صحبت با [[فرشتگان]] و محدَّث بوده‌اند وجود داشته‌اند.
مطابق [[روایات]] متعدد، [[فاطمه]] [[زهرا]] و [[ائمه]] [[اثنی عشر]]{{عم}} محدَّث هستند. محدَّثه یکی از [[اسماء]] و [[القاب حضرت فاطمه]]{{س}} است. [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] فرمودند: «برای فاطمه{{س}} نزد [[خدای عزوجل]]، نُه اسم است: فاطمه، [[صدیقه]]، [[مبارکه]]، [[طاهره]]، [[زکیه]]، [[راضیه]]، [[مرضیه]]، [[محدثه]]، زهرا».
محدَّثه مؤنث [[محدث]] است، هم [[خانواده]] با کلمات حادث، [[حدیث]] و [[تحدیث]] است و از ریشه [[حدث]] گرفته شده است. حدث در لغت یعنی چیزی پیش از این نبوده و به وجود آمده و حدیث یعنی هر چیز تازه و نو، به سخن و [[کلام]] حدیث می‌گویند چون چیزی پس از چیزی و لفظی بعد از لفظ دیگر ایجاد می‌شود. حدیث در اصطلاح، [[کلامی]] است که حاکی قول یا فعل یا [[تقریر معصوم]] باشد و به آن خبر و [[سنت]] و [[روایت]] نیز گفته می‌شود و تحدیث به معنای [[سخن گفتن]] است و [[محدِّث]] (اسم فاعل) در اصطلاح به کسی گفته می‌شود که [[اهل]] جمع‌آوری و [[نقل حدیث]] باشد و محدَّث (اسم مفعول) یعنی کسی که با او سخن گفته‌اند و در اصطلاح در مورد کسانی به کار می‌رود که فرشتگان با او سخن گفته‌اند ([[الهام]] گیرنده و گوش فرادهنده به حدیث فرشتگان) و محدثه مؤنث محدث است و به دو صورت تلفظ می‌شود: به [[فتح]] دال که اسم مفعول است و به کسر دال که اسم فاعل است. «محدِّثه» به کسر دال یعنی زنی که برای دیگران حدیث نقل می‌کند و محدَّثه به فتح یعنی زنی که دیگری با وی سخن گفته و در اصطلاح به بانویی گفته می‌شود که فرشتگان با وی سخن گفته‌اند. [[وحی الهی]] دارای مراتب متفاوتی است که [[فاطمه زهرا]]{{س}} صاحب [[وحی]] تعریفی و انبائی است و [[اخبار]] [[جبرئیل]] به [[حضرت زهرا]]{{س}} و محدثه بودن آن جناب امری [[مبرهن]] و مطابق [[شأن]] و شاکله [[استعلا]] یافته و به فعلیت رسیده آن [[حضرت]] است.
[[ارتباط]] [[انسان]] با [[فرشتگان]] از لحاظ [[عقلی]] امری ممکن و مطابق [[آیات]] مختلفی از [[قرآن کریم]]، [[نزول]] [[فرشتگان الهی]] و [[وحی]] بر غیر [[انبیا]]، نه تنها امکان دارد، بلکه در امت‌های گذشته موارد متعددی واقع شده است و قرآن کریم به آنها اشاره نموده است؛ همچون نزول [[ملائکه]] بر [[حضرت مریم]]{{س}}، وحی بر [[مادر موسی]]{{ع}} و وحی بر [[حواریون حضرت عیسی]]{{ع}}.
[[اعتقاد]] به وجود محدَثین یعنی افرادی که [[پیامبر]] نبوده، اما با فرشتگان در ارتباط بوده‌اند از موضوعات مسلم [[اسلام]] است. طبق [[آیات قرآن کریم]]، فرشتگان بر غیر انبیا نیز نازل می‌شده‌اند و [[روایات]] متعدد در [[منابع روایی شیعه]] و [[سنی]] به وجود افراد محدَّث در [[امت اسلام]] تصریح دارد.
آنچه ما [[شیعیان]] معتقدیم این است که محدَثین این [[امت]]، [[ائمه]] [[اثنی عشر]] و فاطمة زهرا{{س}} هستند.
[[علامه امینی]] در [[کتاب الغدیر]] خود در این باره می‌گوید: «وجود کسانی که محدَّث هستند در [[امت اسلامی]] [[مورد اتفاق]] همه [[مسلمین]] است- همان‌گونه که در امت‌های -گذشته چنین افرادی وجود داشته‌اند. [[پیامبر اعظم]] نیز این مطلب را به مسلمین خبر داده، اما آنچه مورد [[اختلاف]] است مصداق محدَّث است».
گفتنی است که [[مسلمانان]] طبق [[آیه]] ۴۰ [[سوره احزاب]] معتقدند [[رسول اکرم]]{{صل}} [[خاتم پیامبران]] است و پس از [[رحلت]] ایشان، وحی منقطع گشته است؛ حال چگونه فرشتگان بر [[حضرت فاطمه]]{{س}} نازل شده و با آن بزرگوار صحبت کرده‌اند؟
پاسخ این است که طبق [[آیات قرآن]]، نزول [[فرشته]] [[الهی]] و ارتباط [[خداوند]] با غیر [[پیامبران]]، از طریق فرشتگان و وحی امکان‌پذیر است؛ از این رو [[نزول فرشتگان]]، مساوق وجود [[نبی]] یا [[رسول]] نیست و می‌شود [[نبوت]] و [[رسالت]] نباشد، اما [[ارتباط با فرشتگان]] و وحی وجود داشته باشد. وحی اقسامی دارد و همه این اقسام برای [[انبیاء الهی]] وجود داشته، اما از میان این موارد آنچه اختصاصی انبیا است و برای غیر نبی نیست [[وحی تشریعی]] است و در نبود نبی، [[تشریع]] صورت نمی‌گیرد. با توجه به این مطالب معلوم می‌شود منظور از [[ختم نبوت]] و ختم [[پیامبری]] و [[انقطاع وحی]] پس از [[رحلت]] [[رسول اعظم]]، ختم [[وحی تشریعی]] است نه قطع [[ارتباط]] [[فرشتگان]] با [[بشر]] و امکان [[نزول فرشتگان]] و [[وحی]] غیر [[تشریعی]] همچنان باقی است.
به بیانی دیگر با [[اکمال دین]] و [[شریعت]]، [[تشریع]] به پایان رسید و پس از آن وحی تشریعی صورت نمی‌گیرد حتی با حضور [[پیامبر]]؛ وحی تشریعی با اکمال دین به اتمام رسیده و استمرار وحی تشریعی با اکمال دین منافات دارد، اما استمرار وحی غیر تشریعی و [[ارتباط با فرشتگان]]، با اکمال دین منافات ندارد و از آنجا که مطابق [[آیات الهی]]، وحی غیر تشریعی بر غیر [[انبیا]]، ممکن بوده و واقع شده، در نتیجه وجود افراد محدَّث که فرشتگان بر ایشان نازل و بر ایشان وحی انبائی شود، منافاتی با ختم نبوت و [[رسالت]] ندارد؛ همان‌گونه که [[روایات نبوی]] به این امر تصریح دارد.
باید دانست طبق [[روایات]]، محدَّث به کسی اطلاق می‌شود که [[فرشتگان الهی]] بر وی نازل می‌شوند و [[اخبار غیبی]] را به او می‌رسانند؛ مثلاً در [[روایت]] وارد شده از [[حضرت صادق]]{{ع}} سؤال شد: مقصود از محدَّث چیست؟ آن [[حضرت]] فرمودند: {{متن حدیث|يَأْتِيهِ مَلَكٌ فَيَنْكُتُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ كَيْتَ‌}}<ref>بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد{{صل}}، محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۳۲۲.</ref>؛ «محدَّث کسی است که [[فرشته]] بر او نازل می‌شود و نکات وحی را بر [[قلب]] او عرضه می‌دارد».
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}<ref>بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد{{صل}}، محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>، {{متن حدیث|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي أَئِمَّةٌ مُهْتَدُونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}<ref>الإختصاص، شیخ مفید، ص۳۲۹.</ref>.
در [[زیارت]] [[فاطمه]]{{س}} هم وارد شده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ}}. ناگفته نماند که علمای [[اهل سنت]] نیز قائلند پس از [[پیامبر اکرم]] [[محدث]] وجود داشته و فرشتگان با او سخن می‌گفته‌اند، اما می‌گویند، آن فرد را خود [[پیامبر اکرم]] معین فرموده است و آن شخص، [[عمر]] است! [[بخاری]] و مسلم در این مورد نقل می‌کنند که: {{متن حدیث|قال النبی: قد كان فى الامم قبلكم محدثون فان يكن فى امتى منهم أحد فان عمر بن الخطاب منهم‌}}<ref>صحیح بخاری، کتاب المناقب، باب مناقب عمر بن الخطاب، ح۳۴۱۳؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب ۲ من فضائل عمر، ح۴۴۱۱.</ref>.
«قابل توجه و [[تأمل]] است که در پایان تمام این [[روایات]]، [[راویان]] [[سنی]]، نام [[خلیفه دوم]] را ملحق و اضافه نموده‌اند. این مطلب که آیا وی (که سابقه [[بت‌پرستی]] و [[شرک]] دارد) محدَّث بوده است یا [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] (که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] ایشان را [[مطهر]] برمی‌شمرد)؟ با اندک [[فکر]] و دقت در [[آیات الهی]] و [[روایات صحیح]] [[نبوی]]، مطالعه [[اعمال]]، [[رفتار]] و گفتارشان، بر هر [[انسان]] [[حق‌جویی]] روشن می‌شود.
بنابراین [[وحی الهی]] دارای مراتب متفاوتی است که [[فاطمه زهرا]]{{س}} صاحب [[وحی]] انبائی هستند. مطابق [[آیات قرآن کریم]]، وحی و [[نزول فرشتگان]] بر غیر [[پیامبران]] سابقه داشته؛ لذا اکنون نیز امکان‌پذیر است. فرق وحی بر [[انبیا]] و غیر ایشان این است که [[وحی تشریعی]] مختص به [[انبیاء الهی]] است و بر غیر انبیا [[تشریع]] نمی‌شود. با [[رحلت]] [[رسول گرامی اسلام]] وحی تشریعی خاتمه یافته، اما [[ارتباط با فرشتگان]] و وحی غیر [[تشریعی]] استمرار یافت.
همان‌طور که گفته شد، [[اعتقاد]] به وجود محدَّثین در [[امت پیامبر اسلام]]{{صل}}، [[مورد اتفاق]] [[فرق اسلامی]] است. طبق روایات متعدد، [[ائمه معصومین]] و فاطمه زهرا{{س}} محدَّث هستند.
فاطمه زهرا{{س}}، محدَّثه و [[فرشتگان الهی]] مفتخر به هم‌صحبتی با ایشان هستند؛ [[کلام]] [[حضرت]] سراسر [[نور]] و [[هدایت]] است. اشتراک [[حضرت صدیقه طاهره]]{{س}} است با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و یازده فرزند معصومش، در [[محدث]] بودن (یعنی شنیدن [[حدیث]] [[فرشتگان]]). مسلم است.
در این منقبت، حضرت صِدّیقه{{س}} با علی و [[اولاد]] معصومش{{عم}} [[شریک]] است و او نیز [[محدثه]] بوده؛ چنان که [[امامان دوازده‌گانه]] محدث بوده‌اند.
در [[حدیثی]] آمده: {{متن حدیث|أَنَّ أَوْصِیاءِ مُحَمَّدٍ مُحَدِّثُونَ‌}}؛ «اوصیای محمد{{صل}} [[محدث]] هستند»<ref>کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۳۷۰.</ref> و به قول [[معصوم]]{{ع}}: {{متن حدیث|إِنَّ في كُلِّ أُمَّةٍ مُحَدِّثِينَ مِنْ غَیْرِ نُبُوَّةٍ}}<ref>اللمعة البیضاء فی شرح خطبة الزهراء، محمد علی بن احمد قراچه داغی تبریزی انصاری، ص۲۰۰.</ref>؛ در هر امتی محدث‌هایی هستند که [[نبوت]] ندارند (از [[فرشتگان]] [[حدیث]] می‌شنوند)».
[[حضرت فاطمه]]{{س}} [[محدثه]] است و محدثه یعنی کسی که با مادرش هنگامی که در رحم او بوده، صحبت می‌کرد. محدثه یعنی آنکه فرشتگان با او سخن می‌گفتند و این هر دو در مورد حضرت فاطمه{{س}} صادق است.
پس فرشتگان با حضرت فاطمه{{س}} هم‌سخن می‌شدند و آن [[حضرت]] نیز با آنان تکلم می‌نمود. سپس [[فاطمه اطهر]]{{س}} در شبی به فرشتگان فرمود: آیا [[مریم]]، دختر [[عمران]] بر تمام [[زنان]] عالم [[برتری]] ندارد؟
فرشتگان عرضه داشتند: مریم [[سرور زنان]] عصر خویش بود، ولی [[خدای متعال]] تو را [[سرور]] و مهتر زنان عصر خود و عصر مریم و سرور و [[برتر]] زنان اولین و آخرین قرار داده است<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۷۸.</ref>.
در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} آمده است: محدث کسی است که در گوش او زده شود و گوش او بشنود مانند شنیدن صدای زنجیر که به طشت بکشند<ref>بصائرالدرجات، محمد بن حسن صفار، ص۳۲۴.</ref>.
ناگفته نماند که [[شأن]] و [[جلالت]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} بسیار فراتر از فرشتگان بوده و با توجه به جایگاه [[ارزشمند]] [[فاطمه]]{{س}} گفتگوی حضرت با فرشتگان شرافتی بزرگ برای فرشتگان به حساب می‌آید نه امتیازی برای آن حضرت. فرشتگان باید به خود ببالند و به هم‌نوعان خود [[فخر]] بفروشند که لایق هم‌صحبتی با حبیبه [[خدا]]، فاطمه زهرا{{س}} شده‌اند<ref>کوثر رسول، حسین گنجی، ص۷۵ و ۷۶.</ref>.
از [[ششمین امام]] [[نور]] آمده است که:
{{متن حدیث|مِنَّا مَنْ يُقْذَفُ فِي قَلْبِهِ قَذْفاً وَ مِنَّا مَنْ يُخَاطَبُ}}<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۷۹.</ref>؛ «برخی از ما کسانی هستند که قلبشان به [[الهام]] روشن می‌شود و بعضی نیز مورد خطاب قرار می‌گیرند و با آنان سخن گفته می‌شود».
[[حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: محدث آواز [[ملک]] را می‌شنود و او را نمی‌بیند. [[راوی]] عرض کرد: {{متن حدیث|أَصْلَحَكَ اللَّهُ}} چگونه می‌فهمد، آواز [[فرشته]] است؟ فرمود: به وی [[سکینه]] و وقاری عطا می‌شود که از این راه می‌فهمد کسی که با او سخن می‌گوید فرشته است<ref>کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۲۷۱.</ref>.
سُلیم گفت: از [[محمد بن ابی بکر]] سؤال کردم: آیا [[فرشتگان]] با غیر از [[انبیا]] سخن می‌گویند؟
او در جواب گفت: این [[آیه قرآن]] را نخوانده‌ای: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره حج، آیه ۵۲.</ref>.
گفتم: [[امیرالمؤمنین]] [[محدث]] است؟
گفت: {{متن حدیث|نَعَمْ وَ كَانَتْ فَاطِمَةُ{{س}} مُحَدَّثَةً وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً وَ مَرْيَمُ كَانَتْ مُحَدَّثَةً وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً وَ أُمُّ مُوسَى مَا كَانَتْ نَبِيَّةً وَ كَانَتْ مُحَدَّثَةً وَ كَانَتْ سَارَةُ امْرَأَةُ إِبْرَاهِيمَ قَدْ عَايَنَتِ الْمَلَائِكَةَ فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً}}؛ «[[فاطمه]] [[زهرا]] [[محدثه]] بود ولی [[پیغمبر]] نبود. [[حضرت مریم]] [[پیامبر]] نبود، ولی «محدثه» بود یعنی فرشتگان با او سخن می‌گفتند. [[مادر موسی]] نیز محدثه بود، ولی پیامبر نبود. [[ساره]] [[همسر حضرت ابراهیم]] فرشتگان را با چشم خودش دید و آنها [[بشارت]] [[اسحاق]] و [[یعقوب]]{{عم}} را به او دادند؛ محدثه بود ولی پیامبر نبود»<ref>اسرار آل محمد، سلیم بن قیس هلالی، ص۵۰۵؛ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، سلیم بن قیس هلالی، ج۲، ص۸۲۴.</ref>.
[[سلیم بن قیس هلالی]] می‌گوید که [[محمد بن ابوبکر]] [[شهید]] شد. به امیرالمؤمنین [[تسلیت]] گفتم و آنچه را که محمد بن ابی بکر به من گفته بود به عرض ایشان رساندم. امیرالمؤمنین فرمود: محمد - [[خدا]] او را [[رحمت]] کند – راست گفته است. او شهید زنده‌ای است که به او روزی داده می‌شود.
در ادامه فرمود: ای [[سلیم]] به [[درستی]] که [[اوصیاء]] و [[جانشینان]] من یازده مرد از [[فرزندان]] من هستند. امامانی [[هدایت کننده]] و [[هدایت]] شده و همه [[محدث]] هستند. گفتم ای [[امیرالمؤمنین]] آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: پسرم حسن{{ع}} سپس پسرم حسین{{ع}} سپس این پسرم و دست پسر پسرش یعنی [[علی بن الحسین]] را گرفت در حالی که او [[کودکی]] شیر [[خوار]] بود. سپس هشت نفر از فرزندانش یکی پس از دیگری، ایشان کسانی هستند که [[خداوند]] به ایشان قسم خورده است و فرموده است: {{متن قرآن|وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ}}<ref>{{متن حدیث|يَا سُلَيْمُ إِنَّ أَوْصِيَائِي أَحَدَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ وُلْدِي أَئِمَّةٌ هُدَاةٌ مَهْدِيُّونَ كُلُّهُمْ مُحَدَّثُونَ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ هُمْ قَالَ ابْنِي هَذَا الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِي هَذَا الْحُسَيْنُ ثُمَّ ابْنِي هَذَا وَ أَخَذَ بِيَدِ ابْنِ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ هُوَ رَضِيعٌ ثُمَّ ثَمَانِيَةٌ مِنْ وُلْدِهِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ وَ هُمُ الَّذِينَ أَقْسَمَ اللَّهُ بِهِمْ فَقَالَ {{متن قرآن|وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ}} «و سوگند به پدر، و فرزندی که آورده است،». فَالْوَالِدُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} وَ أَنَا {{متن قرآن|وَمَا وَلَدَ}} يَعْنِي هَؤُلَاءِ الْأَحَدَ عَشَرَ وَصِيّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ‌}}؛ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۸۲۴ و۸۲۵.</ref>
از آنچه گذشت درمی‌یابیم که [[جلالت]] قدر و [[عظمت]] [[شأن]] [[فاطمه]]{{س}} به قدری زیاد است که [[فرشتگان]] بر وی نازل شده و با وی سخن می‌گفتند. از این جهت او را [[محدثه]] می‌گویند. به ویژه آنکه پس از [[وفات پیغمبر]]، خداوند فرشته‌ای را گمارده بود که برای [[دلجویی]] و [[تسلیت]] و [[زدودن غم و اندوه]] آن بانو به نزد وی می‌آمد و با او سخن می‌گفت.
البته [[حضرت زهرا]]{{س}} «مُحَدِّثَة» به کسر دال هم بود؛ زیرا برای دیگران [[نقل حدیث]] می‌کرد. ما از [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} [[روایات]] زیادی در دست داریم.
[[فاطمه زهرا]]{{س}} به سؤالات [[زنان]] [[مدینه]] پاسخ می‌فرمودند و به آنان [[حدیث]] می‌آموختند. فاطمه زهرا{{س}} [[احادیث]] زیادی را از [[پیامبر]] و یا [[حضرت علی]]{{ع}} برای ما نقل فرموده‌اند، از این رو ایشان را «مُحَدِّثَة» گویند.
[[اسحاق بن جعفر]] هم می‌گوید: از [[حضرت]] [[ابوعبدالله]]{{صل}} شنیدم که می‌فرمود: همانا [[فاطمه]]{{س}} [[محدثه]] نامیده شد؛ زیرا [[فرشتگان]] از [[آسمان]] فرود می‌آمدند و او را ندا می‌کردند؛ همان‌گونه که [[مریم دختر عمران]] را ندا می‌نمودند و می‌گفتند:
{{متن حدیث|یَا فَاطِمَةُ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref> یَا فَاطِمَةُ{{متن قرآن|اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ}}<ref>«ای مریم! پروردگارت را به فروتنی فرمان بر و سجده کن و با نمازگزاران نماز بگزار» سوره آل عمران، آیه ۴۳.</ref>}}؛ «ای فاطمه! [[خداوند]] تو را برگزید و [[پاک]] کرد و بر تمام [[زنان]] [[جهان]]، [[برتری]] داده است. ای فاطمه! [[فرمان]] بردار [[پروردگار]] خود باش و [[سجده]] کن و با [[رکوع]] کنندگان رکوع کن».
[[راوی]] می‌گوید: از حضرت [[ابی عبدالله]]{{ع}} شنیدم که می‌فرمود:
همانا فاطمه{{س}} را به این جهت محدَّثه نامیدند که فرشتگان از آسمان نازل می‌شدند و با او [[گفتگو]] می‌کردند؛ مانند گفت‌و‌شنود مریم دختر عمران با فرشتگان؛ بنابراین از نام‌های معروف [[فاطمه زهرا]]{{س}} محدثه است که [[امام صادق]]{{ع}} در سبب نامگذاری مادرش فاطمه{{س}} به محدَّثه چنین می‌فرماید:
{{متن حدیث|‌إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ{{س}} مُحَدَّثَةً لِأَنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ}}<ref>عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ص۳۶. </ref>؛ فاطمه{{س}} محدثه نامگذاری شد، چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود می‌آمدند و به او خبر می‌دادند؛ همان‌گونه که به مریم دختر عمران خبر می‌دادند.
گرچه فرشتگان با کسی جز [[انبیاء الهی]] گفتگو نداشتند، ولی چهار بانوی بزرگ در [[تاریخ]] [[انبیاء]] بودند که [[پیامبر]] نبودند و در عین حال فرشتگان با آنان سخن می‌گفتند:
# [[مریم]]، [[مادر]] [[حضرت عیسی]]{{ع}}؛
# [[همسر]] [[عمران]] [[مادر حضرت موسی]] و مریم{{عم}}؛
# [[ساره]]، مادر [[حضرت اسحاق]]{{ع}} و [[یعقوب]]{{ع}}؛
# فاطمه زهرا{{س}}<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب مازندرانی، ص۳۳۶، ح۳.</ref>؛
[[پیامبر اسلام]] در بستر [[بیماری]] از هوش رفته بود که در [[خانه]] کوبیده شد. [[فاطمه]]{{س}} فرمود: کوبنده در کیست؟ عرض کرد: مرد غریبی هستم و پرسشی از [[رسول خدا]] دارم اجازه ورود می‌دهید؟ فاطمه{{س}} پاسخ داد: برگرد [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند! حال [[رسول الله]] مساعد نیست.
رفت و سپس برگشت و در را زد و گفت: غریبی است که از رسول خدا اجازه می‌گیرد آیا به [[غریبان]] اجازه ورود می‌دهند؟ ناگاه رسول خدا به هوش آمد و فرمود: ای فاطمه! آیا می‌دانی چه کسی است؟ عرض کرد: خیر یا رسول الله! فرمود: این همان است که جماعت‌ها را به‌هم می‌زند و لذت‌های [[دنیوی]] را از بین می‌برد؛ او [[فرشته مرگ]] است! به خدا قسم پیش از من از احدی اجازه نگرفت و پس از من از کسی اجازه نخواهد گرفت و به سبب [[بزرگواری]] و کرامتی که در پیشگاه [[خداوند]] دارم تنها از من اجازه می‌گیرد؛ به او اجازه ورود بده!
فاطمه{{س}} فرمود: داخل شو خداوند تو را رحمت کند!
فرشته مرگ چون [[نسیم]] ملایمی وارد شد و فرمود: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ‌{{صل}}}}<ref>مناقب آل أبی طالب. ابن شهر آشوب مازندرانی، ص۳۳۶، ح۳.</ref>.
این جریان ناگوار از نوع سخنانی است که [[فاطمه زهرا]]{{س}} با [[فرشته]] داشته است و به [[راستی]] که فاطمه{{س}}، [[محدثه]] است.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۲۹.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش