←جستارهای وابسته
خط ۳۳۶: | خط ۳۳۶: | ||
سپس [[حضرت محمد]]{{صل}} افزود: [[امامت]] و [[وراثت]] باید از طریق [[فرزندان]] همین پسر [[شهید]] منتقل گردد. پس به دنبال [[فاطمه]]{{س}} فرستاده و به او [[پیام]] داد: خداوند [[بشارت]] پسری را میدهد که امتم پس از من او را میکشند. فاطمه{{س}} عرضه داشت: [[پدر]] [[جان]]! به چنین فرزندی احتیاجی ندارم، سه مرتبه این سخن را تکرار کرد. پس از آن [[پیامبر]] به فاطمه{{س}} خبر دادند که امامت و وراثت باید از طریق همین فرزند منتقل گردد. [[فاطمه زهرا]]{{س}} به پدر گفتند: [[راضی]] به رضای خداوند هستم (اگر او چنین میخواهد من حرفی ندارم) پس فاطمه زهرا{{س}} به [[امام حسین]]{{ع}} باردار شدند و بعد از شش ماه [[سیدالشهداء]]{{ع}} به دنیا آمدند؛ هیچ نوزاد [[شش ماهه]] زنده نمانده است، مگر امام حسین{{ع}} و [[حضرت عیسی]]{{ع}}. [[سرپرستی امام]] حسین{{ع}} را به [[ام سلمه]] سپردند. پیامبر هر [[روز]] میآمدند و زبان مبارکشان را در دهان امام حسین{{ع}} قرار میدادند. او زبان رسول الله را میمکیدند و تمام وجود امام حسین{{ع}} این گونه [[رشد]] کرد.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۳۹.</ref> | سپس [[حضرت محمد]]{{صل}} افزود: [[امامت]] و [[وراثت]] باید از طریق [[فرزندان]] همین پسر [[شهید]] منتقل گردد. پس به دنبال [[فاطمه]]{{س}} فرستاده و به او [[پیام]] داد: خداوند [[بشارت]] پسری را میدهد که امتم پس از من او را میکشند. فاطمه{{س}} عرضه داشت: [[پدر]] [[جان]]! به چنین فرزندی احتیاجی ندارم، سه مرتبه این سخن را تکرار کرد. پس از آن [[پیامبر]] به فاطمه{{س}} خبر دادند که امامت و وراثت باید از طریق همین فرزند منتقل گردد. [[فاطمه زهرا]]{{س}} به پدر گفتند: [[راضی]] به رضای خداوند هستم (اگر او چنین میخواهد من حرفی ندارم) پس فاطمه زهرا{{س}} به [[امام حسین]]{{ع}} باردار شدند و بعد از شش ماه [[سیدالشهداء]]{{ع}} به دنیا آمدند؛ هیچ نوزاد [[شش ماهه]] زنده نمانده است، مگر امام حسین{{ع}} و [[حضرت عیسی]]{{ع}}. [[سرپرستی امام]] حسین{{ع}} را به [[ام سلمه]] سپردند. پیامبر هر [[روز]] میآمدند و زبان مبارکشان را در دهان امام حسین{{ع}} قرار میدادند. او زبان رسول الله را میمکیدند و تمام وجود امام حسین{{ع}} این گونه [[رشد]] کرد.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۳۹.</ref> | ||
==منصوره== | |||
[[حضرت فاطمه]]{{س}} در [[آسمانها]] به این نام خوانده میشود و نصر به معنای اعانت است و کدام [[نصرت]] و اعانت بالاتر از خلاصی از [[آتش]] و [[غلبه]] بر [[دشمن]]<ref>معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۳۹۶.</ref>. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} از [[پدران]] خود از [[رسول خدا]] نقل میکنند که فرمودند: ای [[مردم]]! میدانید [[خلقت]] [[فاطمه]]{{س}} چگونه است؟ | |||
گفتند: [[خدا]] و پیامبرش آگاهترند. | |||
فرمود: فاطمه{{س}} حوریهای [[انسان]] گونه است نه اینکه [[انسانی]] (معمولی باشد). فاطمه از عَرق و پر [[جبرئیل]] [[خلق]] شده است. | |||
گفتند: ای رسول خدا، [[فهم]] این بر ما مشکل است. میگویی او حوریهای انسانگونه است و نه انسان (عادی) و سپس اظهار میداری از عرق و پر جبرئیل خلق شده است. | |||
فرمود: امر را بر شما روشن میسازم [[خداوند]] سیبی از [[بهشت]] به وسیله جبرئیل به من [[هدیه]] داد. جبرئیل آن سیب را به سینهاش گذاشت. پس جبرئیل عرق کرد و در نتیجه سیب نیز مرطوب شد و این دور طوبت (در هم آمیختند) و یکی شدند. (او آن سیب را نزد من آورد و) گفت: [[سلام]] و [[رحمت]] و [[برکات]] خداوند بر تو باد ای رسول خدا. | |||
گفتم: و سلام بر تو ای جبرئیل. | |||
گفت: خداوند سیبی از بهشت به شما هدیه داده است. من آن را گرفتم و بوسیدم. بر دیده نهادم و به سینه چسباندم. سپس جبرئیل گفت: ای محمد، آن را بخور. | |||
گفتم: حبیبم جبرئیل، مگر هدیه [[پروردگار]] هم خورده میشود؟ | |||
گفت: آری تو [[مأمور]] به خوردن آن هستی. پس آن را شکافتم. نوری درخشنده از آن بیرون جهید. من از آن [[نور]] بیتاب شدم. | |||
جبرئیل گفت: بخور، که آن نور منصوره فاطمه است. گفت: دختری که از صُلب تو خواهد بود و نامش در [[آسمان]] منصوره است و در [[زمین]] فاطمه. | |||
گفتم: ای جبرئیل، چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه نامیده شده است؟ | |||
گفت: برای این در زمین فاطمه نام گرفته که شیعیانش به دور از [[آتش جهنم]] هستند و دشمنانش به دور از محبتش. درباره نام منصوره [[فاطمه]]{{س}} این سخن [[خداوند]] در کتابش است: | |||
{{متن قرآن|وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ}}<ref>«در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد میشوند * به یاری خداوند» سوره روم، آیه ۴-۵.</ref> یعنی به [[نصرت]] فاطمه{{س}}<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۸؛ مجموعه مقالات الزهراء، سید عبدالرزاق کمونه حسینی و شیخ علی اکبر نهاوندی، ص۲۴۵.</ref>. | |||
خبردادن [[جبرئیل]] در [[بهشت]] به [[حضرت رسول]] به اینکه [[فاطمه زهرا]]{{س}} منصوره است، بشارتی [[روحانی]] و تکریمی رحمانی و اظهاری از [[جلالت]] قدر آن مستوره کبری است. | |||
[[خداوند سبحان]] [[امام عصر]]{{ع}} را منصور خواند. آنچه [[شیعه دوازده امامی]] [[اعتقاد]] دارد، [[پس از ظهور]] [[فرج اعظم]] در این عالم، آن جناب [[یاری]] میشود و [[انتقام]] میکشد و خونهای [[دشمنان خدا]] را میریزد. اما [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} منصوره است، یعنی در [[آخرت]] [[نصرت الهی]] به ایشان متوجه میگردد و این انتقام موقوف به [[قیام قیامت]] است. [[حکمت]] تأخیر چه چیز است؟ | |||
جواب آن [[بدیهی]] است که امام عصر{{ع}} پس از خروج، خونهای [[دشمنان حضرت فاطمه]]{{س}} و [[فرزندان]] او را میریزد و [[زمین]] را از لوث وجودشان [[پاک]] میکند و در [[دنیا]] [[مکافات]] میدهد؛ اما مکافات دنیا عاجل و گذراست در حالی که مکافات [[اخروی]] آجل و باقی است. در ضمن لوای [[شفاعت]] افراشتن، خود موهبتی است از برای [[دوستان]] فاطمه و [[ذریه]] آن [[مطهره]]. پس منصور بودن [[حضرت]] [[حجة الله]] الاعظم نیز به جهت آن بزرگوار است. در قیامش نیز {{متن قرآن|بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«به یاری خداوند که هر کس را بخواهد یاری میرساند و او پیروزمند بخشاینده است» سوره روم، آیه ۵.</ref> در آخرت هم دوستان [[حضرت فاطمه]]{{س}} به مفاد {{متن قرآن|وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد میشوند» سوره روم، آیه ۴.</ref> شاد و خندان میشوند. در آخرت - که [[روز]] بزرگ [[خدا]] و روز نمایش نصرت [[حق]] است - جزای [[دوستی]] خودشان را که [[خیرالعمل]] است، میبینند و به [[رضوان الهی]] میرسند. به بیان دیگر [[حضرت]] [[امام عصر]]{{ع}} [[مظهر]] [[قهر]] و [[غضب]] خداوندی است. قیامش برای ریختن [[خون]] [[دشمنان]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} است. فاطمه زهرا{{س}} مظهر [[رأفت]] و [[رحمت]] و [[شفقت]] حضرت احدیت است. قیامش در [[روز]] [[حشر]] برای [[محبت]] و [[عداوت]] [[اولیاء الله]] و [[اعداء الله]] است و تمیزدهنده [[اهل]] [[ثواب و عقاب]]<ref>الخصائص الفاطمیة، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ص۱۱۲.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۵۳.</ref> | |||
==مؤمنه و صالحه== | |||
{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>. | |||
این [[زن]] والامقام آن قدر به [[خدا]] و [[آخرت]] [[ایمان]] دارد که حاضر است [[کاخ]] [[فرعون]] و [[مقام]] [[ملکه]] نیل بودن را رها سازد و شدیدترین شکنجههای فرعون را [[تحمل]] کند و در عوض به پیشگاه [[خداوند]] رود و [[بهشت]] ندیده او را خریدار باشد و خداوند هم به وی چنان مقامی میدهد که نه تنها نمونه و الگوی ایمان برای [[زنان]]، بلکه نمونه و [[اسوه]] ایمان برای مردان نیز میشود: {{متن قرآن|مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا}}. | |||
[[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} خود نمونه کامل ایمان و [[خداباوری]] بود و [[معتقد]] بود: {{متن حدیث|فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۹۴، ص۲۲۵.</ref>؛ «پس خداوند ایمان را برای [[پاکی]] شما از [[شرک]] قرار داده است». ایشان در سخنی و دیگر فرمود: {{متن حدیث|وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ كَلِمَةٌ جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِيلَهَا}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۵، ص۲۲۰.</ref>؛ «[[گواهی]] میدهم که خدایی جز [[الله]] نیست و شریکی برای او نیست؛ کلمهای که نتیجه آن [[اخلاص]] است». | |||
او به درجهای از ایمان و حضور رسیده بودند که میفرمودند: {{متن حدیث|شغلنى عن مسألته لذّة خدمته، لا حاجة لى غير النّظر إلى وجهه الكريم}}<ref>ریاحین الشریعة، شیخ ذبیح الله محلاتی، ج۱، ص۹۲.</ref>؛ «لذتی که از [[خدمت]] [[حضرت حق]] میبرم، مرا از هر خواهشی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر وجه [[کریم]] [[خداوند]] باشم». | |||
[[فاطمه]]{{س}} سراسر وجودش مشحون از ایمان و [[انوار الهی]] بود و قطبنمای حرکت او در [[امور فردی]]، [[اجتماعی]]، [[خانوادگی]]، [[سیاسی]]، [[ایمان به خدا]] و عمل به آموزهها و [[دستورات الهی]] بود. کریمه [[قرآنی]] دیگر میفرماید: {{متن قرآن|فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ}}<ref>«آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک میشتافتند و ما را به امید و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.</ref> | |||
الیزابت [[خاله]] [[حضرت مریم]] و [[همسر]] و [[حضرت زکریا]] با اینکه عقیم و نازا بود، اما خداوند به خاطر کمالاتی که داشت [[فرزندی]] به وی [[عنایت]] فرمود به نام [[یحیی]] که آنها را از [[تنهایی]] [[نجات]] داد. | |||
[[فاطمه زهرا]]{{س}} نیز یکی از بارزترین مصادیق [[آیه]] فوق است؛ کسی که نمونه [[سبقت]] در [[کار خیر]] و [[امیدواری به خدا]] و [[خشوع]] در برابر او بود و با آیه {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> مورد [[تجلیل]] خداوند قرار گرفت.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۵۵.</ref> | |||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |