←مقدمه
(←منابع) |
(←مقدمه) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[آیه]] از [[جهت]] ریشه از | [[آیه]] از [[جهت]] ریشه از «اَیَّ» (شیء واضح و روشن) یا از «تَاَیَّی» ([[ثابت]] شدن و قوام یافتن) اشتقاق یافته است <ref>المفردات، ص ۳۴.</ref> و از جهت وزن و بنا، بر وزن فَعَلَةٌ یا فَعْلَةٌ یا فاعِلَةٌ بنا شده است <ref>العین، ج۴، ص ۴۴۱؛ النهایه، ج۱، ص ۸۸؛ لسان العرب، ج۱۴، ص ۶۱.</ref> که صحیحترین قول همان قول اول است <ref>المفردات، ج۱، ص ۳۴.</ref>. | ||
آیه در [[قرآن کریم]] و کتب لغت در معانی: علامت {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>، [[عبرت]] {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ}}<ref>«بنابراین امروز تو را با کالبد بیجانت بر ساحل میافکنیم تا برای آیندگانت نشانهای باشی و بیگمان بسیاری از مردم از نشانههای ما غافلند» سوره یونس، آیه ۹۲.</ref>، [[معجزه]] {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمییابند» سوره بقره، آیه ۱۲.</ref>، [[امر]] عجیب و شگفت {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانهای گرداندیم و آن دو را در پناه پشتهای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref>، [[ برهان]] و دلیل {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست؛ به راستی در این نشانههایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>، [[جماعت]] و [[طایفه]] به کار رفته است <ref>المعجم الوسیط، ج۱، ص ۲۵؛ مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۳۳۸؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۲۶۶.</ref>. | آیه در [[قرآن کریم]] و کتب لغت در معانی: | ||
#علامت {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>، | |||
#[[عبرت]] {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ}}<ref>«بنابراین امروز تو را با کالبد بیجانت بر ساحل میافکنیم تا برای آیندگانت نشانهای باشی و بیگمان بسیاری از مردم از نشانههای ما غافلند» سوره یونس، آیه ۹۲.</ref>، | |||
#[[معجزه]] {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمییابند» سوره بقره، آیه ۱۲.</ref>، | |||
#[[امر]] عجیب و شگفت {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانهای گرداندیم و آن دو را در پناه پشتهای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref>، | |||
#[[برهان]] و دلیل {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست؛ به راستی در این نشانههایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>، [[جماعت]] و [[طایفه]] به کار رفته است <ref>المعجم الوسیط، ج۱، ص ۲۵؛ مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۳۳۸؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۲۶۶.</ref>. | |||
آیه در اصطلاح عبارت است از: دسته و گروهی از حروف و کلمات در [[قرآن]] <ref>النهایه، ج۱، ص ۸۷ و ۸۸.</ref> یا محدودهای مشخص و مرکب از جملهها و دارای ابتدا و انتها در داخل [[سوره]]، یا یک واحد از اجزای سوره، یا [[حروف مقطعه]] قرآن، <ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۲۶۱؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص ۱۵۵ـ ۱۵۶.</ref> یا اجزای [[کتاب الهی]] و [[کلام خداوند]] <ref>المیزان، ج۱، ص ۲۷.</ref>. | آیه در اصطلاح عبارت است از: دسته و گروهی از حروف و کلمات در [[قرآن]] <ref>النهایه، ج۱، ص ۸۷ و ۸۸.</ref> یا محدودهای مشخص و مرکب از جملهها و دارای ابتدا و انتها در داخل [[سوره]]، یا یک واحد از اجزای سوره، یا [[حروف مقطعه]] قرآن، <ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۲۶۱؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص ۱۵۵ـ ۱۵۶.</ref> یا اجزای [[کتاب الهی]] و [[کلام خداوند]] <ref>المیزان، ج۱، ص ۲۷.</ref>. | ||
خط ۱۶: | خط ۲۱: | ||
نکته قابل توجه این که در [[قرآن]] کلمه معجزه استعمال نشده است و به جای آن اصطلاح آیه و [[بینه]] به کار رفته است <ref>مجموعه آثار، ج۲، ص ۱۶۱؛ راهشناسی، ص ۸۲.</ref> و اصطلاح معجزه را غالباً [[متکلمان]] به کار بردهاند <ref>مجموعه آثار، ج۲، ص ۱۶۱؛ ایضاح المراد، ص ۳۸۱، پاورقی.</ref>. | نکته قابل توجه این که در [[قرآن]] کلمه معجزه استعمال نشده است و به جای آن اصطلاح آیه و [[بینه]] به کار رفته است <ref>مجموعه آثار، ج۲، ص ۱۶۱؛ راهشناسی، ص ۸۲.</ref> و اصطلاح معجزه را غالباً [[متکلمان]] به کار بردهاند <ref>مجموعه آثار، ج۲، ص ۱۶۱؛ ایضاح المراد، ص ۳۸۱، پاورقی.</ref>. | ||
[[معرفت]] آیات قرآنی، توقیفی بوده <ref>غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۱، ص ۶۶.</ref> و [[شناخت]] آن، جز با [[علم الهی]] ممکن نیست، چرا که بعضی از حروف و کلمات مانند المص آیه است، لکن برخی دیگر مثل المر آیه نیست <ref>مناهل العرفان، ج۱، ص ۳۳۹.</ref>. | [[معرفت]] آیات قرآنی، توقیفی بوده <ref>غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۱، ص ۶۶.</ref> و [[شناخت]] آن، جز با [[علم الهی]] ممکن نیست، چرا که بعضی از حروف و کلمات مانند {{متن قرآن|المص}}<ref>سوره اعراف، آیه ۱.</ref> آیه است، لکن برخی دیگر مثل المر آیه نیست <ref>مناهل العرفان، ج۱، ص ۳۳۹.</ref>. | ||
آیه بودن چیزی به اعتبارها و جهات گوناگون فرق کرده و قابل شدت و [[ضعف]] است؛ مثلاً بخشی از قرآن به اعتبار عجز [[بشر]] از آوردن مثل آن، آیه خداست.[[ احکام]] و [[تکالیف الهی]] به اعتبار حصول [[تقوا]] و [[تقرّب]] به سبب آنها، [[آیات]] [[خداوند]] هستند. موجودات [[عینی]] به اعتبار این که وجود و خصوصیات وجودی شان، به وجود و خصوصیات وجودی خداوند دلالت میکند، آیات خداوند میباشند. [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] به [[جهت]] این که در قول و عمل، [[مردم]] را به [[خدا]] [[دعوت]] میکنند باز از [[آیات الهی]] هستند؛ چنان که از [[امام باقر]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا}}<ref>«آنان همه نشانههای ما را دروغ شمردند » سوره قمر، آیه ۴۲.</ref> وارد شده که مراد از آیاتنا همه [[اوصیا]] میباشند. همچنین از [[امام صادق]] و [[امام رضا]] | آیه بودن چیزی به اعتبارها و جهات گوناگون فرق کرده و قابل شدت و [[ضعف]] است؛ مثلاً بخشی از قرآن به اعتبار عجز [[بشر]] از آوردن مثل آن، آیه خداست.[[ احکام]] و [[تکالیف الهی]] به اعتبار حصول [[تقوا]] و [[تقرّب]] به سبب آنها، [[آیات]] [[خداوند]] هستند. موجودات [[عینی]] به اعتبار این که وجود و خصوصیات وجودی شان، به وجود و خصوصیات وجودی خداوند دلالت میکند، آیات خداوند میباشند. [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] به [[جهت]] این که در قول و عمل، [[مردم]] را به [[خدا]] [[دعوت]] میکنند باز از [[آیات الهی]] هستند؛ چنان که از [[امام باقر]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا}}<ref>«آنان همه نشانههای ما را دروغ شمردند » سوره قمر، آیه ۴۲.</ref> وارد شده که مراد از آیاتنا همه [[اوصیا]] میباشند. همچنین از [[امام صادق]] و [[امام رضا]]{{ع}} درباره آیه: {{متن قرآن|وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}}<ref>«و نشانههایی را (برای مردم نهاد) و آنان با ستاره راهیابی میکنند» سوره نحل، آیه ۱۶.</ref> سؤال شده که فرمود: مراد از [[نجم]] [[رسول خدا]]{{صل}} و مراد از علامات [[ائمه]]{{ع}} میباشند <ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۰۷؛ المیزان، ج۱، ص ۲۵۰.</ref>. امور [[خارقالعاده]] و [[معجزات انبیا]] نیز به خصوص [[آیات]] نامیده میشوند، زیرا هم دلالت روشن تری به [[قدرت]] و [[عظمت]] [[الهی]] دارند و هم نشانه [[صدق]] [[انبیا]] در [[دعوی نبوت]] هستند <ref>قرآنشناسی، ج۱، ص ۳۳.</ref>. | ||
[[آیات الهی]] را ابتدا میتوان به دو بخش [[تشریعی]] و [[تکوینی]] تقسیم کرد؛ آیات تشریعی عمدتاً، [[قرآن کریم]] و دیگر [[کتابهای آسمانی]] است <ref>قرآنشناسی، ج۱، ص ۳۴.</ref>. البته برخی از [[آیات قرآنی]] بیانگر آیات تکوینی نیز هستند. و برخی دربردارنده [[معارف]] [[اعتقادی]]، [[احکام عملی]] و یا [[اخلاقیات]] بوده که مایه [[تقرب]] به سوی خداست <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۱۵۹.</ref>. آیات تکوینی [[خداوند]] امور [[عینی]] و خارجی هستند که به وجود خارجی شان، بر [[وحدت]] خداوند در [[خلق]] و اتصاف او به [[صفات کمال]] و تنزّه از [[نقص]] و نیاز دلالت میکنند <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۱۵۸.</ref> که این دسته از آیات الهی باز به دو دسته تقسیم میشود: عادی و خارقالعاده. آیات تکوینی عادی شامل همه پدیدههای [[جهان]] میشود، ولی خارقالعاده دربردارنده امور خارج از عادات و [[معجزات]] [[پیامبران]] است <ref>قرآنشناسی، ج۱، ص ۳۴.</ref>. | [[آیات الهی]] را ابتدا میتوان به دو بخش [[تشریعی]] و [[تکوینی]] تقسیم کرد؛ آیات تشریعی عمدتاً، [[قرآن کریم]] و دیگر [[کتابهای آسمانی]] است <ref>قرآنشناسی، ج۱، ص ۳۴.</ref>. البته برخی از [[آیات قرآنی]] بیانگر آیات تکوینی نیز هستند. و برخی دربردارنده [[معارف]] [[اعتقادی]]، [[احکام عملی]] و یا [[اخلاقیات]] بوده که مایه [[تقرب]] به سوی خداست <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۱۵۹.</ref>. آیات تکوینی [[خداوند]] امور [[عینی]] و خارجی هستند که به وجود خارجی شان، بر [[وحدت]] خداوند در [[خلق]] و اتصاف او به [[صفات کمال]] و تنزّه از [[نقص]] و نیاز دلالت میکنند <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۱۵۸.</ref> که این دسته از آیات الهی باز به دو دسته تقسیم میشود: عادی و خارقالعاده. آیات تکوینی عادی شامل همه پدیدههای [[جهان]] میشود، ولی خارقالعاده دربردارنده امور خارج از عادات و [[معجزات]] [[پیامبران]] است <ref>قرآنشناسی، ج۱، ص ۳۴.</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۴۱: | ||
بدین ترتیب [[یقین]] حاصل میشود که نظام تدبیر هر یک از این قوا، همانند خود آن قوا، از صنع صانع او بوده و نظام عام او و تدبیرش اقتضا میکرده، که چنین نظامی به این قوا بدهد <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۴۰۵.</ref>. | بدین ترتیب [[یقین]] حاصل میشود که نظام تدبیر هر یک از این قوا، همانند خود آن قوا، از صنع صانع او بوده و نظام عام او و تدبیرش اقتضا میکرده، که چنین نظامی به این قوا بدهد <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۴۰۵.</ref>. | ||
در [[روایات]] نیز به اهمیت [[معرفت]] آفاقی و به ویژه انفسی توجه و تأکید بیشتری شده است. [[پیامبر اکرم]] | در [[روایات]] نیز به اهمیت [[معرفت]] آفاقی و به ویژه انفسی توجه و تأکید بیشتری شده است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}}) فرموده است: "هر کس خود را [[شناخت]] خدایش را شناخته است"<ref>{{متن حدیث| مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ}}؛ بحارالانوار، ج۲، ص ۳۲؛ غرر الحکم، ص ۲۳۲.</ref>، [[آگاه]] ترین شما به نفس خود، [[عارف]] ترینتان به خدای خود است <ref>{{متن حدیث|أَعْرَفُكُمْ بِنَفْسِهِ أَعْرَفُكُمْ بِرَبِّهِ}}؛ جامع الاخبار، ص ۴؛ متشابه القرآن، ج۱، ص ۴۴.</ref>. | ||
در نحوه تلازم بین دو معرفت، [[تفاسیر]] متعدّدی بیان شده که به مهمترین آنها اشاره میشود: | در نحوه تلازم بین دو معرفت، [[تفاسیر]] متعدّدی بیان شده که به مهمترین آنها اشاره میشود: |