←جستارهای وابسته
(←منابع) |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
ثانیاً در میان آثار [[تقوا]]، تأثیری که این حالت [[روحی]] بر [[عقل آدمی]] دارد، بسیار [[شایسته]] بررسی و [[تأمل]] است. اکنون این موضوع را بار دیگر بررسی میکنیم. [[حضرت علی]]{{ع}} در روایتی، [[دوستان]] و [[دشمنان]] [[آدمی]] را معرفی میکند و یکی از دوستان وی را «[[دشمن]] دشمن او» بر میشمارد<ref>{{متن حدیث|أَصْدِقَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ فَأَصْدِقَاؤُكَ صَدِيقُكَ وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ وَ أَمَّا أَعْدَاؤُكَ فَعَدُوُّكَ وَ عَدُوُّ صَدِيقِكَ وَ صَدِيقُ عَدُوِّكَ}}؛ (ترجمه نهج البلاغه، حکمت ۲۸۷).</ref>. | ثانیاً در میان آثار [[تقوا]]، تأثیری که این حالت [[روحی]] بر [[عقل آدمی]] دارد، بسیار [[شایسته]] بررسی و [[تأمل]] است. اکنون این موضوع را بار دیگر بررسی میکنیم. [[حضرت علی]]{{ع}} در روایتی، [[دوستان]] و [[دشمنان]] [[آدمی]] را معرفی میکند و یکی از دوستان وی را «[[دشمن]] دشمن او» بر میشمارد<ref>{{متن حدیث|أَصْدِقَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ فَأَصْدِقَاؤُكَ صَدِيقُكَ وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ وَ أَمَّا أَعْدَاؤُكَ فَعَدُوُّكَ وَ عَدُوُّ صَدِيقِكَ وَ صَدِيقُ عَدُوِّكَ}}؛ (ترجمه نهج البلاغه، حکمت ۲۸۷).</ref>. | ||
پیشتر به این نکته اشاره کردیم که آن حضرت، از [[عقل]] به عنوان «[[دوست]] [[انسان]]»<ref>{{متن حدیث|صديق كل امرء عقله}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۹۶۲).</ref> و از [[هوای نفس]] به عنوان «دشمن عقل» نام برده است<ref>{{متن حدیث|الْهَوَى عَدُوَّ الْعَقْلِ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۵۷۷).</ref>. تقوا نیز از جهتی، دشمن [[نفس اماره]] و [[هواهای نفسانی]] است؛ چراکه بنابر فرمایش حضرت علی{{ع}} «[[بنده]] [[شهوت]]، خوارتر از بنده زر خرید است»<ref>{{متن حدیث|عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَذَلُ مِنْ عَبْدِ الرِّقِ}}؛ (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۴۲).</ref>؛ «[[اسیر]] پیامدهای آن است»<ref>{{متن حدیث|قَرِينُ الشَّهَوَاتِ أَسِيرُ التَّبِعَاتِ}}؛ (غررالحکم، شرح خوانساری، ج۴، ص۵۰۳).</ref> و «اسیری است که [[اسارت]] از وی جدا نمیشود»<ref>{{متن حدیث|عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَسِيرٌ لَا يَنْفَكُ أَسْرُهُ}}؛ (غررالحکم، شرح خوانساری، ج۴، ص۳۵۲).</ref>. در حالی که «تقوا، آزادکننده از قید هر [[بندگی]] و رقیتی است»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ... عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ...}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۵۴۹).</ref>. بدینسان، میتوان [[تقوا]] را [[دوست]] [[عقل]] دانست، اما نه [[دوستی]] مستقیم، بلکه دوستی نامستقیم؛ یعنی [[دشمن]] دشمن عقل؛ زیرا «تقوا، دشمن را [[ناتوان]] میکند و دستش را میبندد... و جلو تأثیر دشمن را میگیرد و از این راه دست عقل را باز میکند و به وی [[آزادی]] میدهد»<ref>مرتضی مطهری، ده گفتار، ص۴۹ و ۵۲-۵۳.</ref>.<ref>[[سعید بهشتی|بهشتی، سعید]]، [[تربیت عقلانی (مقاله)| مقاله «تربیت عقلانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۱۴.</ref> | پیشتر به این نکته اشاره کردیم که آن حضرت، از [[عقل]] به عنوان «[[دوست]] [[انسان]]»<ref>{{متن حدیث|صديق كل امرء عقله}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۹۶۲).</ref> و از [[هوای نفس]] به عنوان «دشمن عقل» نام برده است<ref>{{متن حدیث|الْهَوَى عَدُوَّ الْعَقْلِ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۵۷۷).</ref>. تقوا نیز از جهتی، دشمن [[نفس اماره]] و [[هواهای نفسانی]] است؛ چراکه بنابر فرمایش حضرت علی{{ع}} «[[بنده]] [[شهوت]]، خوارتر از بنده زر خرید است»<ref>{{متن حدیث|عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَذَلُ مِنْ عَبْدِ الرِّقِ}}؛ (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۴۲).</ref>؛ «[[اسیر]] پیامدهای آن است»<ref>{{متن حدیث|قَرِينُ الشَّهَوَاتِ أَسِيرُ التَّبِعَاتِ}}؛ (غررالحکم، شرح خوانساری، ج۴، ص۵۰۳).</ref> و «اسیری است که [[اسارت]] از وی جدا نمیشود»<ref>{{متن حدیث|عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَسِيرٌ لَا يَنْفَكُ أَسْرُهُ}}؛ (غررالحکم، شرح خوانساری، ج۴، ص۳۵۲).</ref>. در حالی که «تقوا، آزادکننده از قید هر [[بندگی]] و رقیتی است»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ... عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ...}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۵۴۹).</ref>. بدینسان، میتوان [[تقوا]] را [[دوست]] [[عقل]] دانست، اما نه [[دوستی]] مستقیم، بلکه دوستی نامستقیم؛ یعنی [[دشمن]] دشمن عقل؛ زیرا «تقوا، دشمن را [[ناتوان]] میکند و دستش را میبندد... و جلو تأثیر دشمن را میگیرد و از این راه دست عقل را باز میکند و به وی [[آزادی]] میدهد»<ref>مرتضی مطهری، ده گفتار، ص۴۹ و ۵۲-۵۳.</ref>.<ref>[[سعید بهشتی|بهشتی، سعید]]، [[تربیت عقلانی (مقاله)| مقاله «تربیت عقلانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۱۴.</ref> | ||
==مراتب [[تقوا]]== | |||
[[سعادت]] [[جاودانی]] [[انسان]]، مراتب و درجاتی دارد، و از همین رو تقوا نیز دارای مراتب و درجاتی است: اولین مرتبه از تقوای [[دینی]] و [[الهی]]، [[پرهیز]] از [[گناهان]] است؛ زیرا گناهان، بزرگترین خطر برای [[سعادت ابدی]] انسانند و چون فروگذاردن [[واجب]] نیز [[گناه]] است، پس [[عمل به واجبات]] و ترک [[محرمات]]، نخستین مرتبه از مراتب تقوا است: {{متن حدیث|الْمُتَّقِي مَنِ اتَّقَى الذُّنُوبَ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۲، ص۴۹، ح۱۸۷۱.</ref>؛ «[[پارسا]] کسی است که از گناهان بپرهیزد». یعنی، هیچ امری را فرو نگذارد و هیچ نهیی را مرتکب نشود. | |||
مرتبه دوم تقوا عبارت است از پرهیز از هر آنچه مورد رضای [[پروردگار]] نیست - هرچند [[حرام]] نباشد- و عمل به هر آنچه مقتضای [[خشنودی]] او است؛ هرچند واجب نباشد. این امور در عرف دینی ما «[[مستحبات]]» و «مکروهات» نامیده شده، مورد [[امر و نهی]] خداوندند. هرچند ترک مستحبات و عمل به مکروهات [[عقوبت]] ندارد، موجب نقصان در مراتب [[سعادت آدمی]] میشوند؛ زیرا آنچه انسان را در مراتب کمال پیش میبرد و او را قرین سعادت میسازد، احراز [[خشنودی پروردگار]] است و لازمه تقوا در مراتب بالاتر آن، این است که [[آدمی]] از هر آنچه مخالف [[رضا]] و خشنودی [[حق]] است، اجتناب ورزد و خویشتن را از آن منزه سازد. پس عمل به مستحبات و پرهیز از مکروهات، مرتبه بالاتری از تقوا است. | |||
مرتبه سوم، آن است که آدمی از هر آنچه انسان را از یاد [[خداوند متعال]] بازدارد، پرهیز کند. این مرتبه ویژه [[اولیای خدا]] است که [[حضور قلب]] دائم دارند و هرگونه [[غفلت]] از [[یاد خدا]] را بر خود حرام شمرده، از آن اجتناب میکنند؛ زیرا هر آنچه آنان را از یاد خدا بازدارد. هرچند از مباحات باشد - صدمه و خدشهای در مراتب [[قرب]] و کمال آنان پدید میآورد و آنان را از مراتب بالاتر کمال [[محروم]] میگرداند. از این رو، اجتناب از آن را بر خود لازم میشمارند. پس در یک کلمه میتوان گفت که [[تقوا]]، یعنی اجتناب؛ همچنانکه [[امام]] فرمودند: {{متن حدیث|التَّقْوَى اجْتِنَابٌ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۳، ص۲۲۳، ح۴۲۷۹.</ref>؛ «اجتناب از هر آنچه به [[سعادت آدمی]] ضرر زند». و چون [[سعادت]] [[جاودانی]] [[انسان]] در گرو [[خشنودی خدا]] و نزدیکی به ساحت [[قرب]] او است، پس تقوا، [[خویشتنداری]] و [[پرهیز]] از لغزشهایی است که منافی [[رضوان]] و [[طاعت]] و قرب او است: {{متن حدیث|بِالتَّقْوَى تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَايَا}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۳، ص۲۲۳، ح۴۲۷۹.</ref>؛ «تقوا تب [[لغزشها]] را فرو مینشاند». در [[سخنان امام]] میتوان همه مراتب تقوا را [[مشاهده]] کرد و با توجه به آنها، مفهوم و مراد اصلی را از آن سخنان بهتر دریافت.<ref>[[محمد علی سادات|سادات، محمد علی]]، [[تقوا (مقاله)| مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۶۷.</ref> | |||
===پرهیز از [[شبهات]]=== | |||
لازمه مراتب بالاتر تقوا نه تنها [[پرهیز از محرمات]] [[قطعی]]، که اجتناب از امور شبههناک نیز هست. به عبارت دیگر، در آنجا که احتمال غلتیدن در [[حریم]] ممنوع وجود دارد نیز باید راه پرهیز را در پیش گرفت و این خود بر دو نوع است: نوع اول فاصله گرفتن از حریم ممنوع است با ترک برخی مباحات از [[بیم]] درافتادن در [[حرام]]. این عمل را [[تشبیه]] کردهاند به چریدن حیوان در مرز [[ملک]] ممنوع. به این معنا که هرچند مرز روشن و مشخص است، احتمال [[تجاوز]] او به ملک غیر همچنان وجود دارد و از این رو برای جلوگیری از این [[تعدی]] احتمالی، بهتر است حریمی برای او تعیین شود تا از مرز میان دو ملک، فاصله گیرد و بدان نزدیک نشود. نوع دوم زمانی است که احتمال [[حرمت]] در چیزی که مورد استفاده قرار میگیرد، وجود دارد؛ هرچند [[یقین]] به حرمت آن نیست. مانند اینکه در مثال یادشده، مرز را به [[درستی]] و روشنی نشناسیم و برای پرهیز از تعدی احتمالی، حریمی را مراعات کنیم. بر طبق [[موازین شرع]] [[تصرف]] در چنین اموری حرام نیست، اما شرط تقوا پرهیز از آنها است.<ref>[[محمد علی سادات|سادات، محمد علی]]، [[تقوا (مقاله)| مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۶۸.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |