|
|
خط ۵: |
خط ۵: |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | ==مقدمه== |
| *مؤرخان و نسبشناسان ثمره [[ازدواج خدیجه با پیامبر]]{{صل}} را دو پسر و چهار دختر دانستهاند: [[قاسم]] و [[عبدالله]] معروف به طیب و [[طاهر]]، [[زینب]]، [[امکلثوم]]، رقیه و [[فاطمه]]{{س}}<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶- ۴۰۵.</ref>.
| | مؤرخان و نسبشناسان ثمره [[ازدواج خدیجه با پیامبر]]{{صل}} را دو پسر و چهار دختر دانستهاند: [[قاسم]] و [[عبدالله]] معروف به طیب و [[طاهر]]، [[زینب]]، [[امکلثوم]]، رقیه و [[فاطمه]]{{س}}<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶- ۴۰۵.</ref>. |
| *به تبع نفی [[ازدواج]] [[خدیجه]]{{س}} با غیر از [[رسول خدا]]{{صل}}، درباره بعضی از [[فرزندان]] منتسب به [[خدیجه]]{{س}} نیز ملاحظاتی مترتب است که بدان پرداخته میشود:
| | |
| #[[نقل]] است که [[زینب]] و رقیه، [[فرزندان]] [[خدیجه]]{{س}} نبودهاند؛ بلکه [[فرزندان]] هاله، [[خواهر]] [[حضرت خدیجه]]{{س}} بودهاند. هاله با مردی مخزومی [[ازدواج]] کرده و از او [[صاحب]] دختری به نام هاله شده بود. سپس به واسطه [[مرگ]] یا [[طلاق]] شوهر، هاله (هاله [[مادر]]) با مردی تمیمی به نام ابوهند [[ازدواج]] کرد و از او نیز فرزندی به نام [[هند]] به [[دنیا]] آورد. این مرد تمیمی، [[همسر]] دیگری نیز داشته است که از او دو دختر به نامهای [[زینب]] و رقیه متولد شدند تا اینکه این [[زن]] و سپس شوهر تمیمی هاله [[وفات]] کردند. بعد از [[مرگ]] آنها، [[هند]] به [[قوم]] و عشیرهاش ملحق شد<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۲.</ref>؛ اما هاله و فرزندش و نیز [[فرزندان]] [[همسر]] دیگر آن مرد تمیمی تنها ماندند که [[خدیجه]]{{س}} آنان را نزد خود آورده بود. هاله ([[مادر]]) بعد از [[ازدواج]] [[رسول خدا]]{{صل}} با [[خدیجه]]{{س}} از [[دنیا]] رفت و این دو [[کودک]] نزد [[خدیجه]]{{س}} باقی ماندند و از آنجا که [[عرب]] ربیبه را دختر شخص میدانستند <ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۳؛ ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ اشاره دارد که زینب دختر هاله بنت خویلد بوده است. عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۳۴.</ref>؛ از اینرو این دختران را به [[حضرت رسول]]{{صل}} منسوب میکردند؛ در حالی که آنها [[فرزندان]] ابیهند شوهر [[خواهر]] [[خدیجه]]{{س}} بودند<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۴.</ref>. مؤیداتی نیز این مطلب را [[تأیید]] و [[پشتیبانی]] میکنند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۴-۱۱۵.</ref>. | | به تبع نفی [[ازدواج]] [[خدیجه]]{{س}} با غیر از [[رسول خدا]]{{صل}}، درباره بعضی از [[فرزندان]] منتسب به [[خدیجه]]{{س}} نیز ملاحظاتی مترتب است که بدان پرداخته میشود: |
| #[[رسول خدا]]{{صل}} و [[خدیجه]]{{س}} بنا به تصریح برخی از مؤرخان تا قبل از [[بعثت]]، تنها [[صاحب]] پسری بودند و بقیه [[فرزندان]] ایشان پس از [[بعثت]] متولد شدند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۱۴؛ مطهر بن طاهر مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۶.</ref>. حال آنکه [[نقل]] شده است: در [[جاهلیت]]، دخترانی از [[رسول خدا]]{{صل}} به [[عقد]] [[ابوالعاص]] و [[عتبه بن ابیلهب]] در آمدند که پس از [[بعثت]] پسر ابیلهب با [[اصرار]] و [[اجبار]] [[پدر]]، [[همسر]] خود (رقیه) را [[طلاق]] داد<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۳۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۱.</ref>. همچنین [[روایت]] شده است که رقیه پس از [[طلاق]] و پیش از [[هجرت]] [[مسلمانان]] [[حبشه]]، [[همسر]] [[عثمان]] شد و سپس همراه او به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۴۰؛ مطهر بن طاهر مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۷.</ref>. میدانیم که [[هجرت به حبشه]] در [[سال پنجم هجری]] صورت گرفته است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۲۹؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۷۴.</ref>؛ پس چگونه ممکن است، رقیهای که پس از [[بعثت]] به [[دنیا]] آمده است، قبل از [[بعثت]] با پسر ابیلهب و پس از [[بعثت]] با [[عثمان]] [[ازدواج]] کرده باشد. این موضوع، دستکم در بردارنده این امر میتواند باشد که این دخترها، [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} نبودند؛ بلکه ربیبههای ایشان بودند؛ وگرنه چه توجیه دیگری میتوان نسبت بدین امر پیدا کرد. شاید مهمترین دستاویز برای [[اثبات وجود]] [[هند]] به عنوان [[فرزند]] [[خدیجه]]{{س}}، بهویژه در بین [[شیعیان]]، روایتی از [[امام حسن]]{{ع}} است. [[امام حسن]]{{ع}} در این [[روایت]] از [[هند بن ابیهاله]]، به عنوان دایی یاد میکند و اوصاف [[رسول خدا]]{{صل}} را از او جویا میشود. | | #[[نقل]] است که [[زینب]] و رقیه، [[فرزندان]] [[خدیجه]]{{س}} نبودهاند؛ بلکه [[فرزندان]] هاله، [[خواهر]] [[حضرت خدیجه]]{{س}} بودهاند. هاله با مردی مخزومی [[ازدواج]] کرده و از او [[صاحب]] دختری به نام هاله شده بود. سپس به واسطه [[مرگ]] یا [[طلاق]] شوهر، هاله (هاله [[مادر]]) با مردی تمیمی به نام ابوهند [[ازدواج]] کرد و از او نیز فرزندی به نام [[هند]] به [[دنیا]] آورد. این مرد تمیمی، [[همسر]] دیگری نیز داشته است که از او دو دختر به نامهای [[زینب]] و رقیه متولد شدند تا اینکه این [[زن]] و سپس شوهر تمیمی هاله [[وفات]] کردند. بعد از [[مرگ]] آنها، [[هند]] به [[قوم]] و عشیرهاش ملحق شد<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۲.</ref>؛ اما هاله و فرزندش و نیز [[فرزندان]] [[همسر]] دیگر آن مرد تمیمی تنها ماندند که [[خدیجه]]{{س}} آنان را نزد خود آورده بود. هاله ([[مادر]]) بعد از [[ازدواج]] [[رسول خدا]]{{صل}} با [[خدیجه]]{{س}} از [[دنیا]] رفت و این دو [[کودک]] نزد [[خدیجه]]{{س}} باقی ماندند و از آنجا که [[عرب]] ربیبه را دختر شخص میدانستند<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۳؛ ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ اشاره دارد که زینب دختر هاله بنت خویلد بوده است. عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۳۴.</ref>؛ از اینرو این دختران را به [[حضرت رسول]]{{صل}} منسوب میکردند؛ در حالی که آنها [[فرزندان]] ابیهند شوهر [[خواهر]] [[خدیجه]]{{س}} بودند<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۴.</ref>. مؤیداتی نیز این مطلب را [[تأیید]] و [[پشتیبانی]] میکنند. |
| *در این [[روایت]] که با {{متن حدیث| سَأَلْتُ خَالِي هِنْدَ بْنَ أَبِي هَالَةَ عَنْ حِلْيَةِ رَسُولِ اللَّه...}} آغاز شده است، ایراداتی وجود دارد که به آنها پرداخته میشود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۵.</ref>:
| | #[[رسول خدا]]{{صل}} و [[خدیجه]]{{س}} بنا به تصریح برخی از مؤرخان تا قبل از [[بعثت]]، تنها [[صاحب]] پسری بودند و بقیه [[فرزندان]] ایشان پس از [[بعثت]] متولد شدند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۱۴؛ مطهر بن طاهر مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۶.</ref>. حال آنکه [[نقل]] شده است: در [[جاهلیت]]، دخترانی از [[رسول خدا]]{{صل}} به [[عقد]] [[ابوالعاص]] و [[عتبه بن ابیلهب]] در آمدند که پس از [[بعثت]] پسر ابیلهب با [[اصرار]] و [[اجبار]] پدر، [[همسر]] خود (رقیه) را [[طلاق]] داد<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۳۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۱.</ref>. همچنین [[روایت]] شده است که رقیه پس از [[طلاق]] و پیش از [[هجرت]] [[مسلمانان]] [[حبشه]]، [[همسر]] [[عثمان]] شد و سپس همراه او به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۴۰؛ مطهر بن طاهر مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۷.</ref>. میدانیم که [[هجرت به حبشه]] در [[سال پنجم هجری]] صورت گرفته است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۲۹؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۷۴.</ref>؛ پس چگونه ممکن است، رقیهای که پس از [[بعثت]] به [[دنیا]] آمده است، قبل از بعثت با پسر ابیلهب و پس از بعثت با [[عثمان]] [[ازدواج]] کرده باشد. این موضوع، دستکم در بردارنده این امر میتواند باشد که این دخترها، [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} نبودند؛ بلکه ربیبههای ایشان بودند؛ وگرنه چه توجیه دیگری میتوان نسبت بدین امر پیدا کرد. شاید مهمترین دستاویز برای [[اثبات وجود]] [[هند]] به عنوان [[فرزند]] [[خدیجه]]{{س}}، بهویژه در بین [[شیعیان]]، روایتی از [[امام حسن]]{{ع}} است. [[امام حسن]]{{ع}} در این [[روایت]] از [[هند بن ابیهاله]]، به عنوان دایی یاد میکند و اوصاف [[رسول خدا]]{{صل}} را از او جویا میشود. |
| | |
| | در این [[روایت]] که با {{متن حدیث| سَأَلْتُ خَالِي هِنْدَ بْنَ أَبِي هَالَةَ عَنْ حِلْيَةِ رَسُولِ اللَّه...}} آغاز شده است، ایراداتی وجود دارد که به آنها پرداخته میشود: |
| #اشکالات سندی این [[روایت]]، که تمامی از یک طریق و آن هم از طریق مردی از [[بنیتمیم]] از [[فرزند]] ابیهاله از [[امام حسن]]{{ع}} [[روایت]] شده است. | | #اشکالات سندی این [[روایت]]، که تمامی از یک طریق و آن هم از طریق مردی از [[بنیتمیم]] از [[فرزند]] ابیهاله از [[امام حسن]]{{ع}} [[روایت]] شده است. |
| #تمام این [[روایت]] پُر از [[شک]] و [[ریبه]] است. | | #تمام این [[روایت]] پُر از [[شک]] و [[ریبه]] است. |
| #اصلاً در وجود فرزندی به نام [[هند]] برای [[خدیجه]]{{س}}، همانگونه که گفته شد تردید جدی وجود دارد. | | #اصلاً در وجود فرزندی به نام [[هند]] برای [[خدیجه]]{{س}}، همانگونه که گفته شد تردید جدی وجود دارد. |
| #[[امام حسن]]{{ع}}، خود [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و همراه او در [[واقعه مباهله]] و... حضور داشته است. چه دلیلی وجود دارد که این مطلب را از [[هند بن ابیهاله]] بپرسد؟ اصلاً چرا [[حضرت]]{{صل}} از [[پدر]] بزرگوارشان که بیش از همه به احوال [[پیامبر]]{{صل}} [[آگاه]] بود و [[یار]] و [[یاور]] همیشگی آن [[حضرت]] و [[وصی]] و [[جانشین]] به [[حق]] ایشان بود، نپرسید؟ | | #[[امام حسن]]{{ع}}، خود [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و همراه او در [[واقعه مباهله]] و... حضور داشته است. چه دلیلی وجود دارد که این مطلب را از [[هند بن ابیهاله]] بپرسد؟ اصلاً چرا [[حضرت]]{{صل}} از پدر بزرگوارشان که بیش از همه به احوال [[پیامبر]]{{صل}} [[آگاه]] بود و [[یار]] و [[یاور]] همیشگی آن [[حضرت]] و [[وصی]] و [[جانشین]] به [[حق]] ایشان بود، نپرسید؟ |
| #ما هیچ نصی - هر چند جعلی - در دست نداریم که ثابت کند [[هند]] با [[رسول خدا]]{{صل}} [[زندگی]] میکرده است، یا نزدیک او و در [[مجلسی]] از مجالس او شرکت داشته است و یا در [[جنگی]] حضور یافته است<ref>جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۵-۱۱۶.</ref>. | | #ما هیچ نصی ـ هر چند جعلی ـ در دست نداریم که ثابت کند [[هند]] با [[رسول خدا]]{{صل}} [[زندگی]] میکرده است، یا نزدیک او و در [[مجلسی]] از مجالس او شرکت داشته است و یا در [[جنگی]] حضور یافته است<ref>جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۱۴-۱۱۶؛ [[اعظم رحمت آبادی|رحمت آبادی، اعظم]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)| مقاله «حضرت خدیجه»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۱]]، ص ۸۳.</ref> |
| | |
| ==[[فرزندان حضرت خدیجه]]{{س}}==
| |
| [[خدیجه]]{{س}} [[مادر]] تمام [[فرزندان حضرت]] محمد{{صل}}، به جز [[ابراهیم]] است<ref>حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۹؛ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۴۰۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۲، ص۱۵۱.</ref>. درباره تعداد [[فرزندان]] او از [[پیامبر]]{{صل}}، [[اختلاف]] وجود دارد. بعضی از دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله (که بنا بر قولی همان طاهر است) و چهار دختر به نامهای [[فاطمه]]، [[زینب]]، [[رقیه]] و [[امکلثوم]] نام بردهاند<ref>حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۹؛ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۴۰۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۲، ص۱۵۱.</ref>. بعضی دیگر از سه پسر به نامهای قاسم، طاهر و [[طیب]] سخن گفتهاند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۱۹۱؛ ابن اثیر جزری، الکامل، ج۵، ص۴۳۵.</ref>. [[ابوالقاسم کوفی]]، رقیه و زینب را فرزندخواندگان خدیجه{{س}} و [[حضرت محمد]]{{صل}} دانسته و دلیل آن را [[قبح]] [[ازدواج]] این دو [[دختر پیامبر]]{{صل}} با [[ابوالعاص]] و [[عتبة بن ابولهب]] ذکر کرده است، هر چند که این ازدواجها در دوره [[جاهلیت]] صورت گرفته باشد<ref>کوفی، علی بن احمد، الاستغاثه، ص۱۱۱ – ۱۱۲.</ref>. به گفته [[کوفی]]، [[حضرت خدیجه]]{{س}} خواهری به نام [[هاله]] داشت که با مردی از [[بنیمخزوم]] ازدواج کرد و دو دختر، به نامهای رقیه و زینب، به [[دنیا]] آورد و بعد با مردی از [[بنیتمیم]]، به نام [[ابوهند]]، ازدواج نمود و صاحب پسری به نام [[هند]] شد. ابوهند پس از چندی درگذشت و هاله با فرزندانش تحت [[سرپرستی]] خدیجه{{س}} قرار گرفت. هاله بعد از [[ازدواج حضرت]] محمد{{صل}} درگذشت و هند که بزرگ شده بود، به [[بادیه]] نزد عشیرهاش رفت، ولی سرپرستی [[دختران]] هاله را حضرت محمد{{صل}} و خدیجه{{س}} بر عهده گرفتند و طبق [[سنت]] [[اعراب]]، هرکس سرپرستی [[یتیمی]] را بر عهده میگرفت، آن [[کودک]] به او منتسب میشد<ref>کوفی، علی بن احمد، الاستغاثه، ص۱۱۲ - ۱۱۳.</ref>.
| |
| | |
| اما [[مورخان]] بعدی اختلافی ندارند که زینب و رقیه فرزندان حضرت خدیجه{{س}} از پیامبر{{صل}} هستند و [[اخبار]] فراوانی در این باره رسیده است<ref>حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۹؛ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۴۰۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۲، ص۱۵۱.</ref>. [[هند]] پسر [[خدیجه]]{{س}} از [[ابوهاله]] بود و سالها پس از خدیجه{{س}} [[زندگی]] کرد و بعدها، بنا به [[نقلی]]، در [[جنگ جمل]] به [[شهادت]] رسید<ref>ابن اثیر جزری، اسد الغابه، ج۵، ص۷۱؛ حلبی، علی بن برهان، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۲۹.</ref>. [[حدیث]] [[وصف]] [[رسول الله]]{{صل}} - که به درخواست [[حسن بن علی]]{{ع}}، هند آن را بیان کرده - مشهور است<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۴۳۶.</ref>. خود هند گفته است: «پدرم [[رسول خدا]]{{صل}} و مادرم خدیجه{{س}} و خواهرم [[فاطمه]]{{س}} و برادرم قاسم است»<ref>ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص۱۳۳؛ حلبی، علی بن برهان، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۲۹.</ref>.
| |
| | |
| نکته دیگر اینکه سالها پس از [[رحلت]] خدیجه{{س}}، خواهرش [[هاله]] در [[مدینه]] به [[منزل]] رسول خدا{{صل}} رفت و اجازه ورود خواست و تا [[پیامبر]]{{صل}} صدای او را شنید، به یاد خدیجه{{س}} افتاد و مشعوف شد و با صدای بلند، هاله را [[دعوت]] نمود که وارد شود<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۳۱؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۴.</ref>. این [[روایت]] - که در منابع گوناگون ضبط شده است - گزارش [[مرگ]] هاله را در دوران [[حیات]] خدیجه{{س}} مخدوش میکند. از سویی دیگر، [[ابوالعاص بن ربیع]]، داماد پیامبر{{صل}} و [[همسر]] [[زینب]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۰: ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶، ص۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۸۳-۱۸۴.</ref>، که بعدها [[اسلام]] آورد، پسر هاله ([[خواهر خدیجه]]{{س}}) بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۰- ۳۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۸، ص۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۸۴.</ref> که نشان میدهد زینب دختر خدیجه{{س}} بوده است، وگرنه ممکن نبود که او با زینب [[ازدواج]] کند. در مجموع، این اختلافنظرها در مورد [[فرزندان]] پسر است و درباره چهار دختر داشتن [[حضرت محمد]]{{صل}} و خدیجه{{س}} تا [[قرن سوم]] اختلافی وجود نداشته است. اما درباره دختر بزرگ ایشان [[اختلاف]] نظر وجود دارد؛ بعضی [[رقیه]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۲ - ۱۲۳؛ ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول{{صل}}، ص۴۴؛ حلبی، علی بن برهان، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۹۱.</ref> و برخی [[زینب]]<ref>حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۴۴؛ طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی، ص۱۵۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۸۳.</ref> را بزرگتر دانستهاند، ولی بیشتر بر آناند که [[فاطمه]]{{س}} کوچکترین آنان بوده است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۲ - ۱۲۴؛ ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول{{صل}}، ص۴۴؛ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۱۱.</ref>. هر چند این نظر مخالفانی نیز دارد<ref>ر.ک: حلبی، علی بن برهان، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۹۱.</ref>.
| |
| | |
| فاصله [[سنی]] [[فرزندان خدیجه]]{{س}} یک سال بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳۳ – ۱۳۴؛ ج۸، ص۱۶.</ref>. وی برای هر [[فرزندی]] که به [[دنیا]] میآورد، دایه میگرفت، به جز فاطمه{{س}} که خودش او را شیر داد<ref>امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۱۱.</ref>.<ref>[[اعظم رحمت آبادی|رحمت آبادی، اعظم]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)| مقاله «حضرت خدیجه»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۱]]، ص ۸۳.</ref>
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |