←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←مقدمه) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
خواص، به مفهوم مورد نظر [[امام علی]]{{ع}} که با توجه به آموزههای [[وحیانی]] تعریف میشود، برای [[مدیریت]] [[حیات]] جمعی و [[اداره امور]] [[سیاسی]] [[جوامع]] [[ضرورت]] دارد و بدون آنها [[نظام اجتماعی]] نابسامان و اهداف [[دینی]] غیر قابل تحقق خواهد بود. از سوی دیگر، خواص به دلیل [[تصدی]] [[امور اجتماعی]] در عرصههای گوناگون حیات بشری در معرض [[تهدید]] آفتها و آسیبهای جدی قرار دارند که [[حضرت]] همواره این طبقه را به آنها توجه میدهد. | |||
در قطعهای از [[عهدنامه]] [[امام]] به [[مالک اشتر]] که پیشتر نقل کردیم، به پارهای از ویژگیهای خواص اشاره شده است که نشان میدهد آسیبها و آفاتی از ناحیه خواص متوجه [[حکومت]] و [[جامعه]] است و به آن زیان میرساند. این آسیبها عبارتند از: | در قطعهای از [[عهدنامه]] [[امام]] به [[مالک اشتر]] که پیشتر نقل کردیم، به پارهای از ویژگیهای خواص اشاره شده است که نشان میدهد آسیبها و آفاتی از ناحیه خواص متوجه [[حکومت]] و [[جامعه]] است و به آن زیان میرساند. این آسیبها عبارتند از: | ||
#هزینه خدماتی که [[دولت]] برای [[تأمین رفاه]] خواص متحمل میشود، سنگین و سرسامآور است<ref>{{متن حدیث|وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِي مَئُونَةً فِي الرَّخَاءِ}}، (نهج البلاغه، نامه ۵۳).</ref>. | #هزینه خدماتی که [[دولت]] برای [[تأمین رفاه]] خواص متحمل میشود، سنگین و سرسامآور است<ref>{{متن حدیث|وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِي مَئُونَةً فِي الرَّخَاءِ}}، (نهج البلاغه، نامه ۵۳).</ref>. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
#خدمات آنان در برابر هزینههایی که به دولت [[تحمیل]] میکنند ناچیز است و در موارد نیاز، صحنه را خالی میکنند<ref>{{متن حدیث|وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ}}؛ (نهج البلاغه، نامه ۵۳).</ref>. | #خدمات آنان در برابر هزینههایی که به دولت [[تحمیل]] میکنند ناچیز است و در موارد نیاز، صحنه را خالی میکنند<ref>{{متن حدیث|وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ}}؛ (نهج البلاغه، نامه ۵۳).</ref>. | ||
در بخش دیگری از همین [[نامه]]، امام به بیان آسیبهایی میپردازد که خواص به آن مبتلایند. از نظر وی، در اطراف هر [[زمامداری]] گروهی خاص گرد میآیند که صاحب [[اسرار]] اویند و معمولاً افرادی [[خودخواه]] و [[اهل]] دست درازیاند و در [[داد و ستد]]، [[انصاف]] را رعایت نمیکنند. بر این اساس، [[امام]] به مالک سفارش میکند که ریشه این گروه را از طریق بریدن اسباب پیدایش آن از بین ببرد. از دید امام، آنچه این گروه را نزد [[زمامدار]] پدید میآورد، همان است که امروزه با اصطلاح «رانت» از آن یاد میشود. رانتخواری یکی از عوامل مهم شکلگیری گروه | در بخش دیگری از همین [[نامه]]، امام به بیان آسیبهایی میپردازد که خواص به آن مبتلایند. از نظر وی، در اطراف هر [[زمامداری]] گروهی خاص گرد میآیند که صاحب [[اسرار]] اویند و معمولاً افرادی [[خودخواه]] و [[اهل]] دست درازیاند و در [[داد و ستد]]، [[انصاف]] را رعایت نمیکنند. بر این اساس، [[امام]] به مالک سفارش میکند که ریشه این گروه را از طریق بریدن اسباب پیدایش آن از بین ببرد. از دید امام، آنچه این گروه را نزد [[زمامدار]] پدید میآورد، همان است که امروزه با اصطلاح «رانت» از آن یاد میشود. رانتخواری یکی از عوامل مهم شکلگیری گروه خواص است؛ به همین دلیل به مالک میفرماید: | ||
به هیچ یک از اطرافیان و طرفدارانت بخششهای زمینی نداشته باش و | به هیچ یک از اطرافیان و طرفدارانت بخششهای زمینی نداشته باش و [[رفتار]] تو چنان باشد که هیچ یک از آنان [[انتظار]] تصاحب [[زمین]] نداشته باشند؛ [زیرا اگر چنین باشد]، به [[همسایگان]] آن زمین که از [[توده]] [[مردم]] هستند در آبیاری و انجام امور مشترک زیان رسانده، هزینه خویش را بر دیگران [[تحمیل]] میکنند؛ بدینسان بهره و [[خوشی]] آن به آنان میرسد و وبال آن در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر گردن زمامدار است<ref>{{متن حدیث|وَ لَا تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِيعَهُ وَ لَا يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ فِي شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | ||
[[اقطاع]] یا [[بخشش]] زمینی، رسمی بود که از [[زمان عمر]] رواج یافت و عبارت بود از اینکه [[خلیفه]] قطعه خاصی از زمینهای [[فتح]] شده را به یکی از افراد وامیگذاشت. [[خراج]] ([[مالیات]] مخصوص زمین) را از آن بر میداشت و در عوض، مالیات اندکی به جای خراج بر آن وضع میکرد. [[عثمان]] نیز این رسم را درباره بسیاری از [[نزدیکان]] خویش و [[بنی امیه]] به دلخواه و بسته به [[میزان]] علاقهاش به اطرافیان [[اعمال]] میکرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاعه، ج۱، باب ۱۵، ص۲۶۹.</ref>. | [[اقطاع]] یا [[بخشش]] زمینی، رسمی بود که از [[زمان عمر]] رواج یافت و عبارت بود از اینکه [[خلیفه]] قطعه خاصی از زمینهای [[فتح]] شده را به یکی از افراد وامیگذاشت. [[خراج]] ([[مالیات]] مخصوص زمین) را از آن بر میداشت و در عوض، مالیات اندکی به جای خراج بر آن وضع میکرد. [[عثمان]] نیز این رسم را درباره بسیاری از [[نزدیکان]] خویش و [[بنی امیه]] به دلخواه و بسته به [[میزان]] علاقهاش به اطرافیان [[اعمال]] میکرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاعه، ج۱، باب ۱۵، ص۲۶۹.</ref>. | ||
این [[سنت]] به تدریج شکاف و قطببندی عمیقی در [[جامعه]] پدید آورد. در [[آینده]] به بیان اقدامهای [[امام]] در برابر | این [[سنت]] به تدریج شکاف و قطببندی عمیقی در [[جامعه]] پدید آورد. در [[آینده]] به بیان اقدامهای [[امام]] در برابر خواص که از این طریق شکل گرفتند، خواهیم پرداخت. | ||
امام به مالک سفارش میکند که خواص خویش را از میان کسانی برگزیند که با [[فرمانروایان]] [[ستمکار]] پیشین [[همکاری]] نداشتهاند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. این سفارش، نشان دهنده [[مخالفت]] امام با [[نخبهگرایی]] است. نخبگانی که در امر [[سیاست]] و اداره [[امور اجتماعی]] [[مهارت]] دارند، طبقه و گروهی خاص هستند که در حکومتهای گوناگون حاضرند و در مقایسه با [[حاکمان]] [[ثبات]] بیشتری دارند؛ [[وزیران]] از همین گروه سرآمد هستند. بر همین اساس، [[حضرت]] میفرماید: | امام به مالک سفارش میکند که خواص خویش را از میان کسانی برگزیند که با [[فرمانروایان]] [[ستمکار]] پیشین [[همکاری]] نداشتهاند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. این سفارش، نشان دهنده [[مخالفت]] امام با [[نخبهگرایی]] است. نخبگانی که در امر [[سیاست]] و اداره [[امور اجتماعی]] [[مهارت]] دارند، طبقه و گروهی خاص هستند که در حکومتهای گوناگون حاضرند و در مقایسه با [[حاکمان]] [[ثبات]] بیشتری دارند؛ [[وزیران]] از همین گروه سرآمد هستند. بر همین اساس، [[حضرت]] میفرماید: | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
کسی را به [[وزارت]] برگزین که هیچ [[ستمگری]] را بر [[ستم]] و هیچ [[گناهکاری]] را بر گناهش [[یاری]] نکرده باشد. چنین افرادی کم هزینهتر از دیگرانند و خدمات آنان از سایرین بهتر است. اینان پیشتر از همه برای تو مهر میورزند و با غیر تو کمتر [[الفت]] میگیرند. این افراد را «خواص» نشستهای سری و مجالس آشکار خود قرار ده<ref>{{متن حدیث|مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ لَا آثِماً عَلَى إِثْمِهِ أُولَئِكَ أَخَفُّ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً وَ أَحْنَى عَلَيْكَ عَطْفاً وَ أَقَلُّ لِغَيْرِكَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِكَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِكَ وَ حَفَلَاتِكَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | کسی را به [[وزارت]] برگزین که هیچ [[ستمگری]] را بر [[ستم]] و هیچ [[گناهکاری]] را بر گناهش [[یاری]] نکرده باشد. چنین افرادی کم هزینهتر از دیگرانند و خدمات آنان از سایرین بهتر است. اینان پیشتر از همه برای تو مهر میورزند و با غیر تو کمتر [[الفت]] میگیرند. این افراد را «خواص» نشستهای سری و مجالس آشکار خود قرار ده<ref>{{متن حدیث|مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ لَا آثِماً عَلَى إِثْمِهِ أُولَئِكَ أَخَفُّ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً وَ أَحْنَى عَلَيْكَ عَطْفاً وَ أَقَلُّ لِغَيْرِكَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِكَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِكَ وَ حَفَلَاتِكَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | ||
[[چاپلوسی]] از دیگر آسیبهای جدی | [[چاپلوسی]] از دیگر آسیبهای جدی خواص است که [[زمامدار]] را [[تهدید]] میکند. این نکته مورد توجه [[امام]] بوده است و به مالک گوشزد میکند: | ||
سپس مقدمترین آنان نزد تو کسی باشد که [[حقیقت]] تلخ را برای تو بهتر از دیگران میگوید و برای انجام دادن اموری که برای [[اولیای خدا]] [[شایسته]] نیست، در کمترین حد [[یاری]] میکند؛ هرچند انجام این امور بسیار مورد نظر تو باشد؛ بنابراین پیوند خویش را با خویشتنداران و [[راستگویان]] برقرار نما و آنان را تمرین ده که در [[ستایش]] تو [[مبالغه]] نکنند و تو را در باطلی که انجام ندادی، نستایند؛ زیرا ستایش، [[تکبر]] میآورد و به [[گردنکشی]] نزدیک میسازد<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ الْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلَّا يُطْرُوكَ وَ لَا يَبْجَحُوكَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ}}؛ (نهج البلاغه، نامه ۵۳).</ref>. | سپس مقدمترین آنان نزد تو کسی باشد که [[حقیقت]] تلخ را برای تو بهتر از دیگران میگوید و برای انجام دادن اموری که برای [[اولیای خدا]] [[شایسته]] نیست، در کمترین حد [[یاری]] میکند؛ هرچند انجام این امور بسیار مورد نظر تو باشد؛ بنابراین پیوند خویش را با خویشتنداران و [[راستگویان]] برقرار نما و آنان را تمرین ده که در [[ستایش]] تو [[مبالغه]] نکنند و تو را در باطلی که انجام ندادی، نستایند؛ زیرا ستایش، [[تکبر]] میآورد و به [[گردنکشی]] نزدیک میسازد<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ الْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلَّا يُطْرُوكَ وَ لَا يَبْجَحُوكَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ}}؛ (نهج البلاغه، نامه ۵۳).</ref>. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
سفارش [[حضرت]] به مالک از این جهت جنبه مردمگرایانه مییابد که حضور او را برای آشنایی با دیدگاهها، نیازها و مطالبات مردم میداند، نه صرفاً حضوری برای [[جلب حمایت]] آنان و [[فریفتن]] [[خلق]]. | سفارش [[حضرت]] به مالک از این جهت جنبه مردمگرایانه مییابد که حضور او را برای آشنایی با دیدگاهها، نیازها و مطالبات مردم میداند، نه صرفاً حضوری برای [[جلب حمایت]] آنان و [[فریفتن]] [[خلق]]. | ||
از مطالب پیشین میتوان دریافت، | از مطالب پیشین میتوان دریافت، خواص از دیدگاه حضرت گروهی هستند که در [[جامعه]] و [[حکومت]] به [[ضرورت]] وجود دارند. این گروه به دلیل موقعیت و جایگاهشان، دارای آفات و آسیبهایی هستند و [[نظام سیاسی]] باید به گونهای باشد که ضمن بهرهگیری از آنان، آسیبها و آفات آنان را نیز دفع و برای آن چارهجویی کند که در این صورت میتوان به [[اصلاح جامعه]] [[امید]] بست. [[ابن ابی الحدید]]، به نقل از [[نامه]] اردشیر پسر بابک به فرزندانش، [[ارتباط]] اصلاح جامعه به [[اصلاح]] خواص را چنین توضیح میدهد: | ||
همانا هر [[زمامداری]] را خواصی هست و هر یک از خواص او نیز خواصی داشته، به همین ترتیب، خواص خواص نیز دارای خواصی هستند تا این که کل [[اهل]] [[کشور]] را شامل شود؛ پس هنگامی که [[زمامدار]]، خواص خویش را بر طریق درست [[استوار]] دارد، هر یک از خواص او نیز خواص خود را چنین میکند تا این که احوال عموم [[مردم]] به [[صلاح]] میگراید<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۷، ص۱۲۹.</ref>.<ref>[[سید علی میرموسوی|میرموسوی، سید علی]]، [[عوام و خواص (مقاله)| مقاله «عوام و خواص»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۳۳۷.</ref> | همانا هر [[زمامداری]] را خواصی هست و هر یک از خواص او نیز خواصی داشته، به همین ترتیب، خواص خواص نیز دارای خواصی هستند تا این که کل [[اهل]] [[کشور]] را شامل شود؛ پس هنگامی که [[زمامدار]]، خواص خویش را بر طریق درست [[استوار]] دارد، هر یک از خواص او نیز خواص خود را چنین میکند تا این که احوال عموم [[مردم]] به [[صلاح]] میگراید<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۷، ص۱۲۹.</ref>.<ref>[[سید علی میرموسوی|میرموسوی، سید علی]]، [[عوام و خواص (مقاله)| مقاله «عوام و خواص»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۳۳۷.</ref> | ||