|
|
خط ۱۰۵: |
خط ۱۰۵: |
| #اگر مدعی [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] علاوه بر ادعای آن، مدعی [[پیام آسمانی]] جدید در غیر قالب [[شریعت]] [[اسلام]] باشد، چنین علمی با اصل [[خاتمیت]] تعارض پیدامی کند، اما هیچ [[شیعی]] مدعی آن نیست که [[امامان]] چنین ادعایی داشتند، بلکه خود [[ائمه]] بعد از توصیف [[علم]] خود به [[الهام]] و الهی در [[مقام]] زدودن چنین [[شبهه]] ای برآمده و متذکر شدند که بعد از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پیامبری نخواهد آمد. | | #اگر مدعی [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] علاوه بر ادعای آن، مدعی [[پیام آسمانی]] جدید در غیر قالب [[شریعت]] [[اسلام]] باشد، چنین علمی با اصل [[خاتمیت]] تعارض پیدامی کند، اما هیچ [[شیعی]] مدعی آن نیست که [[امامان]] چنین ادعایی داشتند، بلکه خود [[ائمه]] بعد از توصیف [[علم]] خود به [[الهام]] و الهی در [[مقام]] زدودن چنین [[شبهه]] ای برآمده و متذکر شدند که بعد از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پیامبری نخواهد آمد. |
| #اگر مقصود مدعی تهافت [[علم لدنی]] با [[خاتمیت]] این باشد که [[امامان]] در پرتو [[علم غیب]] خود، مدعی [[عصمت]]، [[حجیت]] گفتار و [[تشریع]] در بعض [[احکام]] اسلاماند، در اینباره باید گفت: اولاً: اصل ادعای [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] با [[خاتمیت]] منافات ندارد، اما آنچه در نظر مستشکل منافات دارد، ادعای [[حجیت]] و [[تشریع]] است که [[حجیت]] و [[تشریع]] آنان به اذن الهی - که [[شارع]] حقیقی [[اسلام]] است - و [[تفویض]] [[پیامبر اسلام]]می باشد و در حقیقت آن نه منافی [[خاتمیت]] بلکه متمم و مکمل آن نیزمیباشد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۰۱ - ۲۱۰.</ref>. | | #اگر مقصود مدعی تهافت [[علم لدنی]] با [[خاتمیت]] این باشد که [[امامان]] در پرتو [[علم غیب]] خود، مدعی [[عصمت]]، [[حجیت]] گفتار و [[تشریع]] در بعض [[احکام]] اسلاماند، در اینباره باید گفت: اولاً: اصل ادعای [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] با [[خاتمیت]] منافات ندارد، اما آنچه در نظر مستشکل منافات دارد، ادعای [[حجیت]] و [[تشریع]] است که [[حجیت]] و [[تشریع]] آنان به اذن الهی - که [[شارع]] حقیقی [[اسلام]] است - و [[تفویض]] [[پیامبر اسلام]]می باشد و در حقیقت آن نه منافی [[خاتمیت]] بلکه متمم و مکمل آن نیزمیباشد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۰۱ - ۲۱۰.</ref>. |
|
| |
| ==اکتسابی یا موهبتی بودن==
| |
| این عنوان در پی یافتن پاسخ این [[پرسش]] است که آیا شیوههای معرفی شده برای [[علوم برگزیدگان خداوند]]، روشهایی عمومیاند؛ به گونهای که دیگر افراد [[بشر]] نیز در صورتی که بخواهند، میتوانند به آنها دست یابند؛ یا موهبتی و ویژه آنان بودهاند و افراد دیگر، حتی با تلاش بسیار نیز به آنها دست نمییابند؟
| |
| چنانکه در بحث روشهای [[علم آموزی]] [[برگزیدگان خداوند]] بیان شد، بخشی از [[علوم پیامبران]] و [[برگزیدگان الهی]]، به شیوههای عادی مانند حواس یا [[تعقل]] کسب میشود. تردیدی نیست که این بخش از [[دانش]] آنان اکتسابی است و [[مردم]] دیگر نیز میتوانند به این شیوهها به دانشهای مشابه برسند. آنچه جای [[تأمل]] و بررسی بیشتر دارد، دانشهای غیر عادی [[پیامبران]] و دیگر برگزیدگان خداوند است؛ دانشهایی که به روشهای عادی مانند استفاده از حواس و [[تفکر]] [[عقلی]] به دست نمیآیند. آیا شیوههایی مانند [[وحی]]، [[شهود]] و [[الهام]]، ویژه این [[برگزیدگان]] است یا دیگر افراد نیز میتوانند با این شیوهها به معارفی مشابه علوم برگزیدگان خداوند دست یابند؟
| |
|
| |
| چنان که اشاره شد، شیوههای مختلف یادشده را میتوان در سه دسته کلی [[حسی]]، عقلی و [[قلبی]] جمع کرد. این شیوهها به طور کلی خاص نیستند و نوع بشر به آنها دسترسی دارند و کم یا زیاد از طریق آنها علومی را کسب میکنند. بنابراین شیوههایی که پیامبران و دیگر برگزیدگان خداوند برای دریافت [[علوم]] از آنها استفاده میکنند، کاملا متمایز از شیوههای بشری نیستند.
| |
|
| |
| نکتهای که باید در این زمینه بیشتر به آن توجه کرد این است که اگر چه [[خداوند]] [[استعداد]] و توان استفاده از شیوههای عقلی، حسی و قلبی را در نوع بشر قرار داده است، اما [[انسانها]] به یک اندازه از این استعداد و توان بهره مند نیستند و به یک اندازه از آن استفاده نمیکنند. برخی، حواسی قویتر از دیگران دارند؛ مثلا [[بینایی]] یا [[شنوایی]] برخی قویتر از دیگران است. استفاده افراد از این ابزارها نیز متفاوت است: برخی بر اثر [[مداومت]] در استفاده از [[قوه]] [[عقل]] خود، به دانشهایی [[عقلی]] میرسند که دیگران نمیرسند؛ برخی استعدادهای [[حسی]] خود را [[رشد]] میدهند و در [[رقابت]] با دیگران، پیش میافتند؛ برخی نیز با [[ریاضت]] و برنامههای سلوکی خاص، بر قوت [[قلبی]] خود میافزایند و تجربیات و شهودهایی دارند که دیگران آن را تجربه نکردهاند.
| |
|
| |
| چنان که بین [[مردم]] تفاوتهایی جدی در بهرهمندی و استفاده از ابزارهای [[معرفتی]] وجود دارد، بین آنان و [[پیامبران]] و دیگر [[برگزیدگان خداوند]] نیز در [[میزان]] بهرهمندی و استفاده از شیوههای یادشده، تفاوتهای جدی وجود دارد. اگرچه مراتبی از دریافتهای عقلی، قلبی و حسی در نوع افراد [[بشر]] دیده میشود، اما [[خداوند]] به برگزیدگانش استعدادهای ویژه عطا کرده است که در نتیجه آن میتوانند به مراتبی از دانشهای سه گانه برسند که دیگران از آن بیبهرهاند.
| |
|
| |
| [[وحی پیامبرانه]]، اگرچه اغلب به شیوه قلبی و [[شهودی]] بر پیامبران نازل میشود، مرتبهای از [[علوم]] قلبی است که انسانهای عادی از دسترسی به آن عاجزند. به دلیل تمایز این قسم از [[وحی]] با دیگر مراتب علوم قلبی، میتوان درباره آن، همانند [[الهام]] و [[شهود]]، با عنوانی مستقل سخن گفت. این شیوه مخصوص پیامبران خداوند است. تعابیر گوناگون [[قرآن]] مانند {{متن قرآن|أَنْزَلْنَا}}، {{متن قرآن|أَرْسَلْنَا}}، {{متن قرآن|بَعَثْنَا}} و {{متن قرآن|ءِوَحِينَا}} نشان دهنده آن است که آغازگر این حرکت [[علمی]] خداوند بوده است؛ نه اینکه پیامبران در نتیجه تلاش خود بدان رسیده باشند. در [[آیات]] گوناگون، از زبان پیامبران نقل شده است که خود را تابع [[وحی الهی]] دانسته و توان ارائه معجزاتی بیش از آن یا بیان حکمی از نزد خود را [[نفی]] کردهاند:
| |
| {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمیبرند میگویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بیگمان من اگر با پروردگارم نافر» سوره یونس، آیه ۱۵.</ref><ref>همچنین ر.ک: یونس، ۱۹، انعام، ۵۰؛ اعراف، ۱۸۸ و ۲۰۳؛ ص، ۷۰؛ هود، ۳۳؛ ابراهیم، ۱۱.</ref>.
| |
|
| |
| این [[وابستگی]] [[علمی]]، تنها [[نشانه]] [[توحید افعالی]] نیست؛ از حیث توحید افعالی، [[علوم]] همه [[انسانها]] وابسته به [[خداوند]] است و او [[معلم]] کل است؛ بلکه افزون بر آن، بیانگر آن است که [[علم پیامبران]] موهبتی است، نه اکتسابی. آنان در [[نزول وحی]] دخالتی ندارند. در [[اختیار]] [[پیامبر]] نیست که چه زمانی بر او [[وحی]] شود و چه [[زمان]] نشود؛ بلکه [[دریافت وحی]]، موهبتی خاص است که خداوند برخی [[بندگان]] [[برگزیده]] خود را به آن ممتاز ساخته است. [[شعار]] [[پیامبران]] را میتوان در این جمله [[قرآن]] خلاصه کرد: {{متن قرآن|إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref>.
| |
|
| |
| [[الهام]]، بر خلاف [[وحی نبوی]]، شیوهای است که اختصاص به [[برگزیدگان خداوند]] ندارد و حتی افراد عادی نیز از برخی مراتب آن بهره مندند؛ اما مراتبی از آن یا برخی از علوم الهامی، ویژه برگزیدگان خداوند است. [[شهود]] نیز همانند الهام، اگرچه شیوهای عام است و افراد دیگر نیز میتوانند با [[تهذیب نفس]] به شهودهایی دست یابند، اما به نظر میرسد که برخی مراتب آن، مانند [[مشاهده]] [[اعمال]] [[مردم]] - چنان که در فصل قبل یاد شد - ویژه برگزیدگان خداوند است. بهرهمندی از [[رؤیاهای صادقه]] و نیروی [[تعقل]] نیز همین گونه است، که به رغم عمومی بودن اصل شیوه، بهرهمندی از برخی علوم از طریق این شیوهها، به عنایتهای ویژه [[الهی]] نیازمند است<ref>به پیوست این فصل مراجعه شود. در پیوست، نمونههایی از علوم موهبتی برگزیدگان خداوند که در قرآن آمده، بررسی شده است.</ref>.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]].</ref>
| |
|
| |
|
| == پرسشهای وابسته == | | == پرسشهای وابسته == |