←خردورزی و تعقل
(←شهود) |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
===خردورزی و تعقل=== | ===خردورزی و تعقل=== | ||
{{اصلی|تعقل}} | {{اصلی|تعقل}} | ||
[[پیامبر]]{{صل}} و ائمه{{عم}}، انسانهایی برگزیدهاند و بُعد انسانیشان<ref>خداوند در برخی آیات قرآن کریم از زبان پیامبرش بر این نکته تأکید میکند که ایشان بشری (انسانی) بودهاند که الطاف خاص الهی شامل حالشان شده است و با جهان دیگر از طریق وحی مرتبط شدهاند. تأکید بر بعد بشری در این آیات، قابل توجه است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ}}. این مسئله درباره ائمه{{عم}} نیز صادق است؛ با این تفاوت که به آنان وحی نبوی نمیشود؛ اما آنان دارای علوم ویژه و الهیاند که به شیوههای دیگر به آنان میرسد.</ref> اقتضا میکند که از تعقل و تفکر بهرهمند باشند و استفاده کنند. چنان که اشاره شد، در [[آیات قرآن]] و [[روایات]] [[معصومان]]{{عم}}، تعقل و فهم جایگاهی ممتاز دارد. آیاتی که به [[تدبر]] و تعقل در [[قرآن]] و نشانههای خداوند در [[طبیعت]] و دیگر امور سفارش میکنند، از این جملهاند<ref>ر.ک: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}} «آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲؛ {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ}} «پس آیا در این گفتار نیندیشیدهاند یا آنچه به نیاکانشان نرسیده بود به آنان رسیده است؟» سوره مؤمنون، آیه ۶۸؛ {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ}} «و اوست که زنده میگرداند و میمیراند و پیاپی آمدن شب و روز با اوست؛ آیا خرد نمیورزید؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۰؛ {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}} «آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴؛ {{متن قرآن|... أَفَلَا تَعْقِلُونَ}} «آیا خرد نمیورزید؟» سوره اعراف، آیه ۱۶۹؛ {{متن قرآن|وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}} «و اگر میخواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا میبردیم اما او به دنیاگرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد؛ از این رو داستان او چون داستان سگ است که اگر به او بتازی لهله میزند و اگر او را وانهی (باز) لهله میزند؛ این داستان گروهی است که آیات ما را در» سوره اعراف، آیه ۱۷۶؛ {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ}} «آیا نیندیشیدهاند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیمدهندهای آشکار نیست» سوره اعراف، آیه ۱۸۴؛ {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ}} «آیا با خویش نیندیشیدهاند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بیگمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه ۸؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}} «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱؛ {{متن قرآن|لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ}} «بیگمان کتابی برای شما فرستادهایم که یادکرد شما در آن است، آیا خرد نمیورزید؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰؛ {{متن قرآن|أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ}} «ننگ بر شما و بر آنچه به جای خداوند میپرستید، آیا خرد نمیورزید؟» سوره انبیاء، آیه ۶۷؛ و....</ref>. در [[روایات]] نیز [[عقل]] و [[تدبر]] بسیار [[مدح]] شدهاند<ref>برای نمونه، ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، کتاب العقل و الجهل، ص۲۳؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۱، ص۸۱.</ref>. | |||
در روایتی، [[امام صادق]]{{ع}} نقل کردهاند که [[پدر]] بزرگوارشان به ایشان فرمودند: فرزندم! جایگاه [[شیعیان]] را به اندازه [[روایت]] و [[معرفت]] آنان بشناس! همانا معرفت، [[شناخت]] عمیق روایات است؛ و [[مؤمن]] با شناخت عمیق روایات به بالاترین [[درجات ایمان]] میرسد»<ref>محمد بن علی صدوق، معانی الأخبار، ص۱. سند این روایت، صحیح است.</ref>. در روایت دیگری نیز بر این معنا تأکید شده است که [[فهم]] و شناخت [[حقایق]] دقیق و عمیق یک [[کلام]]، بسیار [[ارزشمند]] است و باید مورد توجه باشد. در این روایت، از امام صادق{{ع}} نقل شده است: «شما [[داناترین]] مردمید، زمانی که معانی سخنان ما را دریابید. همانا کلام ما به هفتاد وجه باز میگردد»<ref>محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۳۲۹. سند این روایت، صحیح است.</ref>. | در روایتی، [[امام صادق]]{{ع}} نقل کردهاند که [[پدر]] بزرگوارشان به ایشان فرمودند: فرزندم! جایگاه [[شیعیان]] را به اندازه [[روایت]] و [[معرفت]] آنان بشناس! همانا معرفت، [[شناخت]] عمیق روایات است؛ و [[مؤمن]] با شناخت عمیق روایات به بالاترین [[درجات ایمان]] میرسد»<ref>محمد بن علی صدوق، معانی الأخبار، ص۱. سند این روایت، صحیح است.</ref>. در روایت دیگری نیز بر این معنا تأکید شده است که [[فهم]] و شناخت [[حقایق]] دقیق و عمیق یک [[کلام]]، بسیار [[ارزشمند]] است و باید مورد توجه باشد. در این روایت، از امام صادق{{ع}} نقل شده است: «شما [[داناترین]] مردمید، زمانی که معانی سخنان ما را دریابید. همانا کلام ما به هفتاد وجه باز میگردد»<ref>محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۳۲۹. سند این روایت، صحیح است.</ref>. |