←جستارهای وابسته
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
به [[باور]] [[امام خمینی]]، جنگهای [[پیامبران]]{{عم}} و [[امامان]]{{عم}} تنها برای [[حفظ]] [[مکتب]] و [[انسانیت]] درمیگرفته<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۳۳۵ – ۳۳۶.</ref> و [[حکمت]] [[تشریع]] چنین احکامی به ناچار و مانند برداشتن غده سرطانی از [[بدن انسان]] بوده است؛ از این رو [[اتهام]] غیر رحمانی بودن [[اسلام]] به دلیل وجود چنین [[تشریعی]] ناصواب است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۳۳۱.</ref>. ایشان جنگهای عالم را به دو دسته طاغوتی و [[توحیدی]] تقسیم کرده و منشأ [[جنگ]] طاغوتی را [[قدرتطلبی]] [[ظالمان]] دانسته که [[هدف]] از آن [[استثمار]] تودهها و مانند آن بوده است؛ اما هدف نهایی جنگهای توحیدی، مانند [[جنگهای پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}}، برپایی [[نظام]] [[عدل]]، [[نجات]] [[مستضعفان]] و [[تربیت]] [[انسانها]] بوده است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۰ – ۵۳۱؛ ج۱۳، ص۱۷۳.</ref>.<ref>[[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد و دفاع (مقاله)| مقاله «جهاد و دفاع»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۲۰۷.</ref> | به [[باور]] [[امام خمینی]]، جنگهای [[پیامبران]]{{عم}} و [[امامان]]{{عم}} تنها برای [[حفظ]] [[مکتب]] و [[انسانیت]] درمیگرفته<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۳۳۵ – ۳۳۶.</ref> و [[حکمت]] [[تشریع]] چنین احکامی به ناچار و مانند برداشتن غده سرطانی از [[بدن انسان]] بوده است؛ از این رو [[اتهام]] غیر رحمانی بودن [[اسلام]] به دلیل وجود چنین [[تشریعی]] ناصواب است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۳۳۱.</ref>. ایشان جنگهای عالم را به دو دسته طاغوتی و [[توحیدی]] تقسیم کرده و منشأ [[جنگ]] طاغوتی را [[قدرتطلبی]] [[ظالمان]] دانسته که [[هدف]] از آن [[استثمار]] تودهها و مانند آن بوده است؛ اما هدف نهایی جنگهای توحیدی، مانند [[جنگهای پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}}، برپایی [[نظام]] [[عدل]]، [[نجات]] [[مستضعفان]] و [[تربیت]] [[انسانها]] بوده است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۰ – ۵۳۱؛ ج۱۳، ص۱۷۳.</ref>.<ref>[[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد و دفاع (مقاله)| مقاله «جهاد و دفاع»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۲۰۷.</ref> | ||
==اقسام [[جهاد]]== | |||
برخی [[فقیهان]] تقسیم چهارگانهای از جهاد به دست دادهاند که براساس آن جهاد یا با [[کفّار]] و مشرکان است یا با شورشیهای داخلی ([[بغاة]]). نیز در فرض جهاد با کفّار، جهاد یا به جهت [[دعوت]] آنان به اسلام است یا به سبب [[دفاع]] در مقابل [[هجوم]] آنان و [[حفظ نفس]] و [[مال]] مسلمانان<ref>شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۲، ص۳۷۹.</ref>. برخی نیز این تقسیمبندی را تا پنج دسته رساندهاند<ref>کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۲۸۷ – ۲۸۹.</ref>؛ اما در تقسیمبندی معروف، فقیهان با توجه به منشأ جنگ، آن را به دو دسته [[جهاد ابتدایی]] و [[دفاعی]] تقسیم کردهاند<ref>حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶ - ۲۴۷؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱۴، ص۲۵؛ منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. ظاهر عبارات [[امام خمینی]] نیز همسو با این تقسیمبندی است<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۶۴.</ref>. [[جهاد ابتدایی]] به [[نبرد]] [[مسلمانان]] با [[کفّار]] برای [[دعوت]] آنان به [[اسلام]] و [[یکتاپرستی]] و [[عدالت]] و [[جهاد دفاعی]] به نبرد با [[متجاوزان]] و مهاجمان برای [[دفاع]] از حوزه اسلام و سرزمینهای مسلمانان و [[حفظ جان]] و [[مال]] و حیثیت مسلمانان گفته میشود<ref>منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۱۱۵.</ref>.<ref>[[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد و دفاع (مقاله)| مقاله «جهاد و دفاع»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۲۰۷.</ref> | |||
===جهاد ابتدایی و شرایط آن=== | |||
[[فقهای اسلام]] در [[وجوب جهاد]]، [[اختلاف]] نظری ندارند، بلکه آن را مانند ضروریات [[اسلامی]] شمردهاند<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸؛ سبزواری، سیدعبدالأعلی، مهذب الأحکام، ج۱۵، ص۸۱.</ref> و [[آیات]] متعددی بر [[وجوب]] آن دلالت میکند<ref>{{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}} «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمیآورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کردهاند حرام نمیدانند و به دین حق نمیگروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹؛ {{متن قرآن|فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ}} «پس هرگاه با کافران (حربی) روبهرو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا میخواست از آنان انتقام میگرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمیسازد» سوره محمد، آیه ۴؛ {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}} «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref> و [[وجوب جهاد]] [[وجوب]] کفایی است<ref>طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد، ص۳۱۲؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱۴، ص۱۵.</ref>. برای [[واجب]] شدن [[جهاد]] بر مکلّف، نه شرط ذکر شده است: [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[آزادی]]، ذکورت، عدم [[عجز از جهاد]]، زمینگیرنبودن، [[بینایی]]، [[سلامت]]، یعنی دچار [[مرضی]] نباشد که موجب عجز از جهاد شود و نیز [[دعوت امام]]{{ع}} یا [[نماینده]] ایشان<ref>ابن براج، قاضی عبدالعزیز، المهذب، ج۱، ص۲۹۳؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، تبصرة المتعلمین، ص۸۷.</ref>. برخی با حذف و ادغام این شرایط، آنها را به چهار شرط: [[تکلیف]]، ذکورت، [[قدرت]] و [[اذن امام]]{{ع}} یا [[فقیه]] رساندهاند<ref>خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۲ - ۳۶۶؛ ایروانی، باقر، دروس تمهیدیة فی الفقه الاستدلالی، ج۱، ص۵۴۷.</ref> و دو شرط اخیر از جمله مهمترین این شرایط محسوب میشود. | |||
مشهور [[فقیهان]] اذن امام [[معصوم]]{{ع}} را شرط دانستهاند<ref>طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۷، ص۱۳ - ۱۴؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۱؛ سبزواری، محمدباقر، کفایة الفقیه، ج۱، ص۳۶۸.</ref>؛ اما به مرور با ابطال [[ادله]] نظریه مشهور از سوی [[فقها]]، کفایت [[اذن]] فقیه در [[زمان غیبت]] تقویت شده است<ref>سبزواری، محمدباقر، کفایة الفقیه، ج۱، ص۳۶۸؛ خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۶؛ منتظری، حسینعلی، نظام الحکم، ص۵۹؛ روحانی، سیدمحمدصادق، فقه الصادق{{ع}}، ج۱۳، ص۳۳ – ۳۶.</ref>. در این میان [[امام خمینی]] در [[عصر غیبت]]، [[فقیهان جامع شرایط]] را در [[مناصب]] [[سیاسی]] و مانند آن [[جانشین]] [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} میشمارد؛ اما [[دعوت]] به [[جهاد ابتدایی]] را از محدوده [[اختیارات فقیه]] خارج میداند<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۵۹.</ref>، هرچند در مباحث [[اجتهادی]] بعدی خود قول مشهور را قابل مناقشه دانسته است<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۶۴.</ref>؛ چنانکه [[صلح]] نیز در دیدگاه [[فقیهان]] منوط به [[اراده امام]]{{ع}} یا [[نایب]] اوست<ref>محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۸۱؛ کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۴۶۸.</ref> و در [[دوره غیبت]]، برعهده [[ولی فقیه]] است<ref>کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۳۵۱ و ۳۵۶؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۱۲.</ref>. در [[نظریه]] [[امام خمینی]]، با توجه به پذیرش [[ولایت مطلقه فقیه]] در [[امور اجتماعی]] - سیاسی از سوی ایشان<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۶۴.</ref>، [[ولایت]] بر مثل صلح نیز طبق قاعده خواهد بود. | |||
از دیگر [[شرایط جهاد]]، [[قدرت]] فرد است؛ بدین معنا که افراد [[بیمار]]، لنگ و [[فقیر]] که توان اداره مخارج راه، عیال و [[سلاح]] خود را ندارند و مانند آنان، مکلّف به [[جهاد]] نیستند. فقیهان در [[اثبات]] این شرط به برخی [[آیات قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای بخشیدن (به راه و راهیان جهاد) نمییابند چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۹۱؛ {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِيمًا}} «بر نابینا و لنگ و بیمار (اگر به جهاد نیایند) گناهی نیست و هر کس از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کند او را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است و هر کس روی برتابد او را عذابی دردناک خواهد کرد» سوره فتح، آیه ۱۷.</ref> استناد کردهاند<ref>عراقی کزازی، آقاضیاء الدین، شرح تبصرة المتعلمین، ج۴، ص۳۲۳؛ خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۳.</ref>. مردبودن [[مجاهد]] نیز از جمله شرایط [[مورد اتفاق]] فقهاست<ref>عراقی کزازی، آقاضیاء الدین، شرح تبصرة المتعلمین، ج۴، ص۳۲۱.</ref> که افزون بر ادعای [[اجماع]] بر آن<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷ – ۸.</ref>، به برخی [[روایات]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۹.</ref> نیز استناد کردهاند<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷.</ref>. از تفصیل [[امام خمینی]] میان شرایط [[دفاع]] و [[جهاد]] برمیآید که افزون بر شرایط عام [[تکلیف]]، اموری مانند مردبودن نیز در [[جهاد ابتدایی]] شرط است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۲۳۹.</ref>.<ref>[[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد و دفاع (مقاله)| مقاله «جهاد و دفاع»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۲۰۸.</ref> | |||
===[[جهاد دفاعی]]=== | |||
دفاع به دو دسته دفاع جمعی و دفاع شخصی تقسیم شده است. منظور از دفاع جمعی، دفاع از [[سرزمین]] و [[جان]] [[مسلمانان]] است که به آن جهاد دفاعی نیز میگویند.<ref>شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۲، ص۳۷۹.</ref>. دفاع [[واجب کفایی]] است و تا وقتی مدافعان به قدر کفایت نرسند، بر همه [[واجب]] است<ref>حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶ - ۲۴۷؛ شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۲، ص۳۸۰؛ امام خمینی، استفتائات، ج۱، ص۴۹۳؛ ج۳، ص۴۶.</ref>. امام خمینی موضوع [[لزوم]] دفاع را [[وظیفه]] همه مسلمانان میدید<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۵۹ – ۱۶۰.</ref>، براساس این دیدگاه، موضوع [[وجوب دفاع]]، محصور در مرز جغرافیایی [[کشورهای اسلامی]] نخواهد بود؛ چنانکه برخی فتاوای جهادی در سدههای اخیر مؤید این مطلب است<ref>ورعی، سید جواد، المبادئ التشریعیة لنظریة الدفاع فی الفقه الاسلامی، مجله فقه أهل البیت{{عم}}، شماره ۳۲، ۱۴۲۴ق، ص۱۵۷.</ref>. | |||
برخی دفاع را صرفاً در صورت به خطرافتادن [[دین اسلام]] واجب دانستهاند؛ بنابراین اگر استیلای [[کفّار]] بر [[بلاد اسلامی]]، به [[اسلام]] زیانی نرساند، دفاع واجب نخواهد بود<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۷؛ سبزواری، سیدعبدالأعلی، مهذب الأحکام، ج۱۵، ص۱۱۲.</ref> و تعبیراتی، چون به خطر افتادن [[کیان اسلام]] «[[بیضة الاسلام]]» در کلمات [[فقها]] میتواند مؤید این مطلب باشد<ref>شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۲، ص۳۸۱ - ۳۸۲؛ خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۸۸ – ۳۸۹.</ref>، هرچند در مقابل، برخی «[[بیضة الاسلام]]» را به مجتمع [[اسلام]] [[تفسیر]] کردهاند که [[ظهور]] در [[سرزمین اسلامی]] دارد<ref>ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۴؛ شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، ج۲، ص۳۰.</ref>؛ چنانکه برخی قدما و متأخران به [[وجوب دفاع]] در صورت به خطر افتادن [[سرزمین]] و مانند آن تصریح کردهاند<ref>حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶؛ کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۲۸۸؛ عراقی کزازی، آقاضیاء الدین، شرح تبصرة المتعلمین، ج۴، ص۳۳۳.</ref>. [[امام خمینی]] از سوی دیگر، دامنه موضوع [[دفاع]] را گسترانده و آن را شامل [[مبارزه]] با استیلای [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] [[دشمن]] نیز دانسته است<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۶۱ – ۴۶۲.</ref>.<ref>[[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد و دفاع (مقاله)| مقاله «جهاد و دفاع»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۲۰۸.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |