←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
همه ادلههای یادشده، دو [[راهبرد]] «توزیع عادلانه درآمد عمومی» و «صرفهجویی در هزینههای اداری [[حکومت]]» را در جایگاه مهمترین و بنیادیترین آموزه [[اقتصادی]] [[جامعه آرمانی]] [[علوی]] قرار میدهد و تمام [[سیاستها]] و برنامههای اقتصادی دیگر را به صورت [[تابعی]] از راهبرد مزبور در میآورد. [[بدیهی]] است بر پایه این راهبرد، ضریب [[همدلی]] و [[برادری]] در میان [[مسلمانان]] افزایش مییابد و مسیر گردش [[اجتماعی]] تلاش اقتصادی نه بر مبنای [[سود]] و [[رفاه]] شخصی، که بر پایه سود و رفاه جمعی و کسب [[رضایت الهی]] [[استوار]] میگردد و [[فقر]] و [[محرومیت]]، حتی اگر کاملاً محو نشود، مهار و محدود خواهد شد.<ref>[[سید عباس نبوی|نبوی، سید عباس]]، [[جامعه آرمانی (مقاله)| مقاله «جامعه آرمانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۱۸۲.</ref> | همه ادلههای یادشده، دو [[راهبرد]] «توزیع عادلانه درآمد عمومی» و «صرفهجویی در هزینههای اداری [[حکومت]]» را در جایگاه مهمترین و بنیادیترین آموزه [[اقتصادی]] [[جامعه آرمانی]] [[علوی]] قرار میدهد و تمام [[سیاستها]] و برنامههای اقتصادی دیگر را به صورت [[تابعی]] از راهبرد مزبور در میآورد. [[بدیهی]] است بر پایه این راهبرد، ضریب [[همدلی]] و [[برادری]] در میان [[مسلمانان]] افزایش مییابد و مسیر گردش [[اجتماعی]] تلاش اقتصادی نه بر مبنای [[سود]] و [[رفاه]] شخصی، که بر پایه سود و رفاه جمعی و کسب [[رضایت الهی]] [[استوار]] میگردد و [[فقر]] و [[محرومیت]]، حتی اگر کاملاً محو نشود، مهار و محدود خواهد شد.<ref>[[سید عباس نبوی|نبوی، سید عباس]]، [[جامعه آرمانی (مقاله)| مقاله «جامعه آرمانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۱۸۲.</ref> | ||
==[[سیاستهای کلی اقتصادی]] از دیدگاه [[امام علی]]{{ع}}== | |||
در [[نهج البلاغه]] و دیگر مجموعههای [[حدیثی]] مطالب بسیاری از امام علی{{ع}} در خصوص سیاستهای کلی اقتصادی به چشم میخورد که اگر هر فرد و یا [[حکومتی]] در آنها [[تأمل]] و سپس عمل نماید، دستاوردهای درخشانی در جهت رونق [[اقتصادی]] به دست خواهد آورد که در این جا به بعضی از آنها اشاره میکنیم: | |||
===جهتگیری کلی در [[برنامهریزی]] اقتصادی=== | |||
آن [[حضرت]] در قسمتی از نامهاش به [[مالک اشتر]] میفرماید: | |||
{{متن حدیث| وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لَا يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ وَ لَا غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ فَمِنْهَا جُنُودُ اللَّهِ وَ مِنْهَا كُتَّابُ الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ مِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ وَ مِنْهَا عُمَّالُ الْإِنْصَافِ وَ الرِّفْقِ وَ مِنْهَا أَهْلُ الْجِزْيَةِ وَ الْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ النَّاسِ وَ مِنْهَا التُّجَّارُ وَ أَهْلُ الصِّنَاعَاتِ وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ ذَوِي الْحَاجَاتِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ كُلٌّ قَدْ سَمَّى اللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ [وَ فَرِيضَتِهِ] فَرِيضَةً فِي كِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ{{صل}} عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً...}}؛ | |||
و بدان که [[ملت]] آمیزهای است از قشرهای گوناگون که هر جزء آن جز در پیوند با جزء دیگر سامان نمییابد و بخشی [[بینیاز]] از بخش دیگر نیست. بخشی [[لشکریان]] خدایند و گروهی دبیران دیوانی و مردمی، برخی بر پای دارندگان دادند و جمعی [[کارگزاران]] [[انصاف]] و ارفاق بعضی [[اهل]] ذمهاند و جزیهپرداز و شماری [[مسلمان]] و [[خراج]] گذار، بعضی تاجرند و برخی دیگر پیشهوران و صنعتگران و سرانجام، گروهی از قشرهای پایین جامعهاند که نیازمند و زمینگیرند. و [[خداوند]] سهم خاص هر یک را در کتاب خود و [[سنت پیامبر]] -که [[درود خدا]] بر او خاندانش باد - مشخص کرده و در جایگاه بایستهشان نشانده است که به عنوان پیمانی از او در نزد ما محفوظ است. | |||
پس لشکریان با [[رخصت]] [[حق]]، دژهای ملت، آرایه [[زمامداران]]، [[شکوه]] [[دین]] و راههای تحقق امنیتند و ملت جز با تکیه بر آن بر پای خود نمیتواند بایستد. و بر پای ماندن [[سپاهیان]] وابسته به بهرهای است که [[خداوند]] از [[خراج]] به آنان اختصاص داده است تا با [[پیکار]] با [[دشمنان]] نیرو بگیرند، در سامان بخشیدن به [[زندگی]] بر آن تکیه کنند و بر آوردن نیازمندیهایشان را پشتوانهای باشد. | |||
پس نیروهای مسلح و [[کارگزاران]] خراج نیز توان بودنشان نیست جز با تکیه بر داوران و کارکنان و دبیران که بستن [[قراردادها]]، فراهم کردن درآمدها و [[جلب اعتماد]] [[جامعه]] در امور شخصی و عمومی بر عهده آنهاست، و تمامی این اصناف نمیتوانند بر پا بمانند جز با تکیه بر بازرگانان و صنعتداران و نیازمندیهای روزانهای که برآورده میکنند و بازارهایی که به پا میدارند و به نیروی دست و بازوی خویش، نیاز دیگر اصناف را به گوندای بر میآورند که تلاش دیگران به مرز آن نمیرسد و سرانجام، آن پایینترین قشر، یعنی [[نیازمندان]] و زمینگیران، [[حق]] این است که همه از [[یاری]] دیگران بهرهمند شوند. | |||
در [[نظام]] خدایی، همگان در راحت و گشایشند و هر یک را بر [[زمامدار]] حقی است برابر آنچه وضع او را سامان دهد و زمامدار [[مسلمانان]] نمیتواند از زیر بار وظیفهای که در این خصوص خداوند بر دوش او نهاده است به [[شایستگی]] بیرون آید جز با تلاش و کمک گرفتن از [[خدا]] و آماده کردن خود بر [[پایبندی]] به حق و صیر در تمامی موارد، چه سبک باشد و چه سنگین»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۷۶.</ref> | |||
===[[عمران]] و [[آبادانی]] [[کشور]]=== | |||
یکی دیگر از اصول کلی در [[برنامهریزی]] [[اقتصادی]] [[امام علی]]{{ع}} توجه به آبادانی کشور و رونق دادن به کسب و [[تجارت]] است، چنان که میفرماید: | |||
{{متن حدیث|وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا}}؛ | |||
«و سزاوار است که بیشتر از گردآوری خراج و [[مالیات]] به عمران [[زمین]] بیندیشی؛ زیرا خراج جز از راه [[عمران]] به دست نمیآید و هر کس بدون عمران، [[خراج]] بگیرد، [[کشور]] را ویران و [[ملت]] را نابود میکند و فرمانرواییاش، چندان نمیپاید»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | |||
و باز میفرماید: | |||
{{متن حدیث|فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ}}؛ | |||
«تا بخواهی [[آبادانی زمین]] توسعه پذیر است و تنها زمینهساز ویرانیاش ورشکستگی زمینیان است که یگانه رمز آن در [[آزمندی]] [[نفسانی]] [[زمامداران]] به خواسته اندوزی و بدگمانیشان به پاییدن و بهرهگیری ناچیزشان از عبرتها خلاصه میشود»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۷۷.</ref> | |||
===جلوگیری از [[رشد]] انگلهای [[اقتصادی]]=== | |||
[[مسؤولان]] و [[کارگزاران]] هر [[حکومت]] برای خود، [[خواص]] و نزدیکانی دارند که برخی از آنها چشم به استفاده از امکانات و بهرهجویی و [[لذت]] بردن از [[اموال]] [[مردم]] را دارند و اینان انگلهایی هستند که رشد و ازدیاد آنان باعث اضمحلال یک [[نظام]] خواهد شد. [[امام علی]]{{ع}} به کارگزاران خود اکیداً توصیه میکند که از چنین عناصر خطرناکی بپرهیزید، آنجا که میفرماید: | |||
{{متن حدیث|ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ الْأَحْوَالِ وَ لَا تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ قَطِيعَةً وَ لَا يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ فِي شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ}}؛ | |||
«وانگهی، زمامداران را خواص و نزدیکانی است که در وجودشان خصلتهایی چون [[خودکامگی]]، [[چپاولگری]] و [[نامردی]] در [[روابط اقتصادی]] با دیگران وجود دارد. پس بر تو است که اسباب چنین خصلتهایی را ریشهکن نمایی. هیچ گاه به هیچ یک از حاشیه نشینان و خواصت زمینی مبخش و هرگز اجازه مده که بر تو در [[احداث]] کشتزاری [[طمع]] کنند که کشاورزان مجاورش در سهم آب یا کاری که همگان به [[یاری]] یکدیگر انجام دادهاند زیان ببینند یا این که هزینه کشتزار اینان بر آنان [[تحمیل]] شود که در این صورت در عیش و نوششان بهرهای نخواهی داشت، اما [[ننگ]] [[کردار]] بدشان در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر شخص تو خواهد بود»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۷۸.</ref> | |||
===[[امنیت اقتصادی]]=== | |||
[[امنیت]] در برنامهریزیهای [[اقتصادی]]، عامل مهمی است که بدون آن، رونق و [[شکوفایی]] اقتصادی امکانپذیر نیست. منظور از چنین [[امنیتی]]، [[شیوه]] برخورد [[دولت]] با [[تجار]] و کسبه و تولیدکنندگان و [[کارگران]] و [[برنامهریزی]] دولتی در جهت امنیت شغلی آنان است. آن [[حضرت]] در این باره میفرماید: | |||
{{متن حدیث|... وَ لَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ وَ لَا تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلِبَتِهِ وَ لَا تَبِيعُنَّ لِلنَّاسِ فِي الْخَرَاجِ كِسْوَةَ شِتَاءٍ وَ لَا صَيْفٍ وَ لَا دَابَّةً يَعْتَمِلُونَ عَلَيْهَا وَ لَا عَبْداً وَ لَا تَضْرِبُنَّ أَحَداً سَوْطاً لِمَكَانِ دِرْهَمٍ وَ لَا تَمَسُّنَّ مَالَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ مُصَلٍّ وَ لَا مُعَاهَدٍ إِلَّا أَنْ تَجِدُوا فَرَساً أَوْ سِلَاحاً يُعْدَى بِهِ عَلَى أَهْلِ الْإِسْلَامِ فَإِنَّهُ لَا يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ أَنْ يَدَعَ ذَلِكَ فِي أَيْدِي أَعْدَاءِ الْإِسْلَامِ فَيَكُونَ شَوْكَةً عَلَيْهِ}}؛ | |||
«... هرگز مبادا کسی را از ما یحتاجش باز دارید و از رسیدن به خواستهاش بیبهره نمایید، هرگز مبادا از برای گردآوری [[خراج]]، [[پوشاک]] زمستانی یا تابستانی کسی را یا [[حیوان]] سواری را که با آن کار میکند یا برده خدمتکارش را بفروشید، هرگز مبادا احدی از [[مردم]] را برای درهمی بیارزش تازیانه بزنید، و هرگز مبادا به [[مال]] خواسته احدی از مردم - [[مسلمان]] [[نمازگزار]] یا اقلیتهای در گرو [[پیمان]] -دست بیازید، مگر اسب و [[جنگ]] افزاری بیابید که در [[تجاوز]] به [[مسلمانان]] به کار گرفته شده است. در چنین صورتی سزاوار نیست که مسلمان، آنان را در [[اختیار]] [[دشمن]] باقی بگذارد تا بر [[ضد]] مسلمان شوکتی بیابد»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۱.</ref>. | |||
آن حضرت{{ع}} در جای دیگر در همین باره میفرماید: | |||
{{متن حدیث|انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ}}؛ | |||
بر مبنای تقوای خدایی که یگانه است و برای او شریکی نیست به پیش رو! هرگز مبادا [[مسلمانی]] را بیمناکسازی یا بر ([[زمین]] و باغ) او به غیر دلخواهش و به [[زور]] وارد شوی و گذر کنی یا از او چیزی بیشتر از آنچه [[حق خدا]] در [[مال]] اوست بگیری»<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>. | |||
باز میفرماید: | |||
{{متن حدیث|ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لآِخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لَا فَلَا تُرَاجِعْهُ وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ فَخُذْ مَا أَعْطَاكَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَاشِيَةٌ أَوْ إِبِلٌ فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَكْثَرَهَا لَهُ فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلَا تَدْخُلْ عَلَيْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ وَ لَا عَنِيفٍ بِهِ وَ لَا تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَ لَا تُفْزِعَنَّهَا وَ لَا تَسُوءَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا}}؛ | |||
«وانگهی سخن خود را چنین آغاز کنی: [[بندگان خدا]]، مرا [[ولی خدا]] و [[جانشین]] او به سوی شما فرستاده است که حقی را که [[خداوند]] در اموالتان دارد بگیرم. پس آیا در [[اموال]] شما حقی هست که آن را به ولی او بپردازید؟ | |||
در این هنگام اگر گویندهای جواب منفی داد، دیگر سخن خود را تکرار مکن، ولی اگر [[توانگری]] جواب مثبت داد همراهش روان شو با [[پرهیز]] از هر گونه [[هراس]] افکنی، [[تهدید]]، [[سختگیری]] و [[تحمیل]]. پس هر آنچه از زر و سیم (نقدینه) به تو داد بستان. اگر (اموالی از نوع) گاو و گوسفند و شتر داشت، بیاجازه و سرزده بر آن داخل مشو؛ زیرا که (هر چند تو را به عنوان [[نماینده]] [[ولی امر]]، سهمی در آن هست اما) بیشتر آن، [[ملک]] اوست. بنابر این به هنگام آمدن بدان جا نباید با آهنگ زور و [[سلطه]] بر آن دامها وارد شوی، به هیچ روی دامی را رم مده و هراسانش مکن که این، رنجش دامدار را در پی خواهد داشت»<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۶.</ref>۳۷۹ | |||
===رعایت [[حقوق محرومان]] در [[تعیین بودجه اقتصادی]]=== | |||
[[محرومان]] و [[مستضعفان]] همواره مورد توصیه [[حضرت امیر]]{{ع}} بودهاند. آن بزرگوار لحظهای از رسیدگی به حال آنان [[غافل]] نبود. نه تنها خود چنین بود، بلکه این امر را به کارگزارانش هم توصیه میکرد. در این جا یک نمونه از سفارشهای آن [[حضرت]] را در این باره میآوریم: | |||
{{متن حدیث|ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُحْتَاجِينَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ فِي هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظِ لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فِيهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَيْتِ مَالِكِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِي الْإِسْلَامِ فِي كُلِّ بَلَدٍ فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلْأَدْنَى وَ كُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِيتَ حَقَّهُ وَ لَا يَشْغَلَنَّكَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ [بِتَضْيِيعِ التَّافِهِ] بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِمَّ فَلَا تُشْخِصْ هَمَّكَ عَنْهُمْ وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لَهُمْ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لِأُولَئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْيَرْفَعْ إِلَيْكَ أُمُورَهُمْ | |||
ثُمَّ اعْمَلْ فِيهِمْ بِالْإِعْذَارِ إِلَى اللَّهِ [سُبْحَانَهُ] يَوْمَ تَلْقَاهُ فَإِنَّ هَؤُلَاءِ مِنْ بَيْنِ الرَّعِيَّةِ أَحْوَجُ إِلَى الْإِنْصَافِ مِنْ غَيْرِهِمْ وَ كُلٌّ فَأَعْذِرْ إِلَى اللَّهِ فِي تَأْدِيَةِ حَقِّهِ إِلَيْهِ وَ تَعَهَّدْ أَهْلَ الْيُتْمِ وَ ذَوِي الرِّقَّةِ فِي السِّنِّ مِمَّنْ لَا حِيلَةَ لَهُ وَ لَا يَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ وَ ذَلِكَ عَلَى الْوُلَاةِ ثَقِيلٌ وَ الْحَقُّ كُلُّهُ ثَقِيلٌ وَ قَدْ يُخَفِّفُهُ اللَّهُ عَلَى أَقْوَامٍ طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللَّهِ لَهُمْ}}؛ | |||
«خدای را، خدای را، در خصوص [[فرودستان]]، زمینگیران، [[نیازمندان]]، [[گرفتاران]] و دردمندانی که دردشان را هیچ چارهای نیست، چه در میان این قشر، کسانی به دریوزگی روی میآورند و کسانی با نیاز [[آبروداری]] میکنند. پس برای [[خدا]] پاسدار حقی باش که [[خداوند]] بر ایشان تعیین کرده است و تو را به رعایتش [[فرمان]] داده است و از [[بیت المال]] و محصول زمینهای غنیمتی [[اسلام]] - در هر شهری - سهمی برایشان در نظر بگیر،؛ چراکه برای دورترین [[مسلمانان]] همانند نزدیکترینشان سهمی هست و تو مسؤول رعایت [[حق]] همگانی. | |||
پس هرگز مبادا سرمستی [[ریاست]] تو را از آنان باز دارد که انجام گرفتن کارهای فراوان و مهم، [[زمین]] ماندن مسؤولیتهای پیش پا افتاده را پوزشی نتواند بود. پس [[اندیشه]] از آنان بر مدار و روی برمگردان و به ویژه امور کسانی از این قشر را بیشتر پرس و جو کن که چندان کوچک و بیشمارند که به چشم نمیآیند و نمیتوانند به تو دست یابند. بدین منظور برای این گروه از [[نیازمندان]]، بخشی از نیروهای مورد اعتمادت را - که [[خداترس]] و افتادهاند - [[آزاد]] بگذار تا گزارش امورشان را نزد تو آورند، سپس در موردشان به گونهای [[اقدام]] کن که در [[روز]] [[دیدار]] با خدایت پوزشی باشد که این قشر را به [[انصاف]] تو بیش از دیگران نیاز است هر چند عملکرد تو باید به گونهای باشد که در پیشگاه خداوندت در [[ارتباط]] با [[حقوق]] همگان پوزشی پذیرفته باشد. از [[یتیمان]] خردسال و [[پیران]] سالخورده که چارهشان نیست و خود را در موضع درخواست نمینشانند، پیوسته [[دلجویی]] کن و این مسؤولیتی است بس گران بر دوش [[زمامداران]] و حق در هر شکل و مصداق گران است، ولی بسا که [[خداوند]] آن را برای مردمی که [[آخرت]] خواهند و با تکیه زدن بر [[راستی]] [[وعده خداوند]] [[شکیبایی]] میورزند، سبک سازد»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۸۱.</ref> | |||
===ریشهیابی علل تنگناهای [[اقتصادی]]=== | |||
کارشناسان [[علم]] [[اقتصاد]]، هنگامی که در خصوص عوامل رکود اقتصاد یک [[کشور]] بحث میکنند معمولاً به علتهای مادی توجه میکنند، اما در یک [[نظام الهی]]، غیر از اینها به عوامل غیر مادی و [[معنوی]] هم توجه میشود و با ریشهیابی آنها اقتصاد کشوری رونق و [[شکوفایی]] میگیرد، چنان که علی{{ع}} در ریشهیابی تنگناهای اقتصادی میفرماید: | |||
{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِي عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكَاتِ وَ إِغْلَاقِ خَزَائِنِ الْخَيْرَاتِ لِيَتُوبَ تَائِبٌ وَ يُقْلِعَ مُقْلِعٌ وَ يَتَذَكَّرَ مُتَذَكِّرٌ وَ يَزْدَجِرَ مُزْدَجِرٌ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الِاسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَةِ الْخَلْقِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ {{متن قرآن|اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا * وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ}}<ref>«و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است * از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد * و شما را با داراییها و پسران، یاوری کند و برایتان بوستانها پدید آورد و جویبارها پدیدار گرداند» سوره نوح، آیه ۱۰-۱۲.</ref> فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً اسْتَقْبَلَ تَوْبَتَهُ وَ اسْتَقَالَ خَطِيئَتَهُ وَ بَادَرَ مَنِيَّتَهُ}}؛ | |||
آری، هنگامی که [[بندگان خدا]] کارنامهای [[زشت]] ارائه کنند، [[خداوند]] به کاهش میوهها و دریغ داشتن برکتها و فرو بستن درهای [[خزائن]] [[خیرات]]، مبتلاشان میکنند تا شاید که [[توبه]] کاری توبه کند و خودداری، عنان نفس درکشد و مهار سازد. آری، چنین است که خداوند [[استغفار]] را سببی ساخته است برای روزی رسانی و گسترش [[رحمت]] و فرموده است، و از پروردگارتان [[آمرزش]] جویید که بسی [[آمرزنده]] است [[آسمان]] پرباران را به سویتان گسیل میدارد و با [[داراییها]] و [[فرزندان]] به یاریتان میشتابد. [[رحمت خدا]] بر آن کس که از توبه استقبال کند و از خطاها [[پوزش]] طلبد و بر [[مرگ]] پیشی گیرد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۸۲.</ref> | |||
===فرد و [[اقتصاد]]=== | |||
[[امام علی]]{{ع}} هنگامی که [[زندگی فردی]] یک [[مؤمن]] را زمانبندی میکند، برای اقتصاد، همطراز [[عبادت]]، نقش ویژهای قائل است، چنان که میفرماید: | |||
{{متن حدیث|لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ يَرُمُّ [فِيهَا مَعَايِشَهُ] مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي [فِيهَا] بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ وَ لَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِي مَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ}}؛ | |||
«در برنامه [[زندگی]] مؤمن، سه [[زمان]] مشخص است: زمانی که در [[نیایش]] با پروردگارش میگذرد؛ زمانی را که در ترمیم گذران خویش به سر میبرد و در تأمین هزینه زندگیاش میکوشد؛ و زمانی که نفس را با [[لذات]] آن در قلمروی که [[مشروع]] و زیباست، تنها و [[آزاد]] میگذارد. [[خردمند]] را نیز نسزد که جز در یکی از این سه مورد به صحنه در آید: سامان دادن به [[زندگی]] و تلاش [[اقتصادی]]؛ برداشت گامی در راه [[معاد]] و [[لذت]] بردن بدون [[ارتکاب گناه]]»<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار ۳۹۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۸۳.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |