←عبدالله بن حذافه در دربار خسرو پرویز
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
[[مردم]] هر بار به [[پیامبر]]{{صل}} گفتند: برای آنها که موی و ناخن خود را کوتاه کردهاند هم [[دعا]] فرمائید و پیامبر{{صل}} بار چهارم فرمود: "خدا کسانی را که سر خود را تراشیدند و کسانی را که ناخن خود را کوتاه کردند رحمت فرماید". پیامبر{{صل}} پس از اینکه سر خویش را تراشید، خود را خوشبو فرمود و پیراهن پوشید و برای [[پاسخ گویی]] مردم آماده شد. پیامبر{{صل}} به [[عبدالله بن حذافه]] فرمود تا به مردم بگوید: [[رسول خدا]] میگوید، این روزها [[روز]] [[خوردن و آشامیدن]] و یاد کردن خداست. [[مسلمانان]] [[روزه]] خود را شکستند مگر کسانی که میخواستند پس از [[عمره]] [[تمتع]]، [[حج]] به جا آوردند که پیامبر{{صل}} به آنها اجازه داد که روزهایی را که در [[منی]] هستند، روزه بگیرند. پیامبر{{صل}} در [[روز عید قربان]] که هوا هنوز تاریک بود، همراه [[زنان]] خود از منی به [[مکه]] آمد و به [[اصحاب]] خود فرمود تا در روز از منی به مکه بیایند. پیامبر{{صل}} کنار [[چاه زمزم]] آمد و [[دستور]] داد ظرفی آوردند و ظرف آبی برای حضرت کشیدند که از آن آشامید و باقی ماندهاش را بر روی سر خود ریخت و به مردم فرمود: "ای [[فرزندان عبدالمطلب]]! اگر [[بیم]] نداشتم که مردم بر شما [[غلبه]] کنند، من خودم از [[چاه]] آب میکشیدم"<ref>المغازی، واقدی، ج۳، ص۱۰۸-۱۱۰.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عبدالله بن حذافه (مقاله)|مقاله «عبدالله بن حذافه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۶۶-۶۷.</ref> | [[مردم]] هر بار به [[پیامبر]]{{صل}} گفتند: برای آنها که موی و ناخن خود را کوتاه کردهاند هم [[دعا]] فرمائید و پیامبر{{صل}} بار چهارم فرمود: "خدا کسانی را که سر خود را تراشیدند و کسانی را که ناخن خود را کوتاه کردند رحمت فرماید". پیامبر{{صل}} پس از اینکه سر خویش را تراشید، خود را خوشبو فرمود و پیراهن پوشید و برای [[پاسخ گویی]] مردم آماده شد. پیامبر{{صل}} به [[عبدالله بن حذافه]] فرمود تا به مردم بگوید: [[رسول خدا]] میگوید، این روزها [[روز]] [[خوردن و آشامیدن]] و یاد کردن خداست. [[مسلمانان]] [[روزه]] خود را شکستند مگر کسانی که میخواستند پس از [[عمره]] [[تمتع]]، [[حج]] به جا آوردند که پیامبر{{صل}} به آنها اجازه داد که روزهایی را که در [[منی]] هستند، روزه بگیرند. پیامبر{{صل}} در [[روز عید قربان]] که هوا هنوز تاریک بود، همراه [[زنان]] خود از منی به [[مکه]] آمد و به [[اصحاب]] خود فرمود تا در روز از منی به مکه بیایند. پیامبر{{صل}} کنار [[چاه زمزم]] آمد و [[دستور]] داد ظرفی آوردند و ظرف آبی برای حضرت کشیدند که از آن آشامید و باقی ماندهاش را بر روی سر خود ریخت و به مردم فرمود: "ای [[فرزندان عبدالمطلب]]! اگر [[بیم]] نداشتم که مردم بر شما [[غلبه]] کنند، من خودم از [[چاه]] آب میکشیدم"<ref>المغازی، واقدی، ج۳، ص۱۰۸-۱۱۰.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عبدالله بن حذافه (مقاله)|مقاله «عبدالله بن حذافه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۶۶-۶۷.</ref> | ||
==عبدالله | ===عبدالله در دربار خسرو پرویز=== | ||
[[دعوت]] آخرین [[فرستاده الهی]] [[حضرت محمد]]{{صل}}{{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}<ref> «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref> دعوتی جهانی بوده است. | [[دعوت]] آخرین [[فرستاده الهی]] [[حضرت محمد]]{{صل}}{{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}<ref> «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref> دعوتی جهانی بوده است. | ||