←عمرو بن امیه ضمری و مقدمات غزوه بنی نضیر
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
[[ابن اسحاق]] [[روایت]] میکند: هنگامی که [[عمرو بن امیه ضمری]] [[اسیر]] شد و به آنها گفت که از [[طایفه]] [[مضر]] است، [[عامر بن طفیل]] موی پیشانیاش را تراشید و او را به عوض [[نذری]] که مادرش کرده بود، [[آزاد]] کرد<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۳، ص۶۷۹؛ المغازی، واقدی، ج۱، ص۳۴۸. همین مطلب را طبرسی در مجمع البیان، ج۲، ص۴۴۱. از او نقل کرده و علامه مجلسی از او در بحار الانوار، ج۲۰، ص۱۴۸ نقل کرده است.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عمرو بن امیه ضمری (مقاله)|مقاله «عمرو بن امیه ضمری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص ۳۸۱-۳۸۲.</ref> | [[ابن اسحاق]] [[روایت]] میکند: هنگامی که [[عمرو بن امیه ضمری]] [[اسیر]] شد و به آنها گفت که از [[طایفه]] [[مضر]] است، [[عامر بن طفیل]] موی پیشانیاش را تراشید و او را به عوض [[نذری]] که مادرش کرده بود، [[آزاد]] کرد<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۳، ص۶۷۹؛ المغازی، واقدی، ج۱، ص۳۴۸. همین مطلب را طبرسی در مجمع البیان، ج۲، ص۴۴۱. از او نقل کرده و علامه مجلسی از او در بحار الانوار، ج۲۰، ص۱۴۸ نقل کرده است.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عمرو بن امیه ضمری (مقاله)|مقاله «عمرو بن امیه ضمری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص ۳۸۱-۳۸۲.</ref> | ||
==عمرو بن امیه ضمری و مقدمات | ==عمرو بن امیه ضمری و مقدمات غزوه بنی نضیر== | ||
{{همچنین|غزوه بنی نضیر}} | |||
عمرو بن امیه بعد از آزادی، از آنجا حرکت کرد تا به قرقره که نام قناتی است، رسید<ref>این قنات از طائف سرچشمه میگیرد و به نواحی ارحضیه و قرقرة الکدر در ناحیه معدن میریزد که تا مدینه ۱۶۰ کیلومتر فاصله دارد. (معجم البلدان، یاقوت حموی، ج۴، ص۴۴۱).</ref>. او در آنجا دو نفر از [[قبیله بنی عامر]] را دید که آنها هم در سایهای که او نشسته بود، در حال استراحت بودند. او از آنها پرسید: از چه طایفهای هستید؟ گفتند: از [[بنی عامر]]. پس [[صبر]] کرد تا هر دو به [[خواب]] رفتند و سپس ناگهان بر آنها حمله کرد و به [[انتقام]] یارانش آنها را کشت. هنگامی که به مدینه وارد شد، این موضوع را هم به [[رسول خدا]]{{صل}} خبر داد و آن [[حضرت]] فرمود: "باید دیه دو نفری را که کُشتی بپردازم؛ زیرا آنها در [[پناه]] رسول خدا{{صل}} بودند". سپس فرمود: "این حوادث به خاطر [[ابوبراء]] است؛ زیرا من از سرانجام این کار میترسیدم"<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۳، ص۶۷۹.</ref>. | عمرو بن امیه بعد از آزادی، از آنجا حرکت کرد تا به قرقره که نام قناتی است، رسید<ref>این قنات از طائف سرچشمه میگیرد و به نواحی ارحضیه و قرقرة الکدر در ناحیه معدن میریزد که تا مدینه ۱۶۰ کیلومتر فاصله دارد. (معجم البلدان، یاقوت حموی، ج۴، ص۴۴۱).</ref>. او در آنجا دو نفر از [[قبیله بنی عامر]] را دید که آنها هم در سایهای که او نشسته بود، در حال استراحت بودند. او از آنها پرسید: از چه طایفهای هستید؟ گفتند: از [[بنی عامر]]. پس [[صبر]] کرد تا هر دو به [[خواب]] رفتند و سپس ناگهان بر آنها حمله کرد و به [[انتقام]] یارانش آنها را کشت. هنگامی که به مدینه وارد شد، این موضوع را هم به [[رسول خدا]]{{صل}} خبر داد و آن [[حضرت]] فرمود: "باید دیه دو نفری را که کُشتی بپردازم؛ زیرا آنها در [[پناه]] رسول خدا{{صل}} بودند". سپس فرمود: "این حوادث به خاطر [[ابوبراء]] است؛ زیرا من از سرانجام این کار میترسیدم"<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۳، ص۶۷۹.</ref>. | ||