رفاعة بن شداد بجلی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۱۷: خط ۱۷:
==[[رفاعه]] در [[مراسم]] [[خاک‌سپاری]] [[ابوذر]]==
==[[رفاعه]] در [[مراسم]] [[خاک‌سپاری]] [[ابوذر]]==
*[[مرحوم کشی]] [[روایت]] زیر را به [[نقل]] از [[حلام بن ذر غفاری]] [[روایت]] می‌کند: [[ابوذر]] تا زمان [[مرگ]] در "رَبَذَه" بود؛ پس او هنگام [[مرگ]] به زنش گفت: "یکی از گوسفندانت را بکش و گوشت آن را بپز؛ زمانی که گوشت آن پخته شد، بر سر [[راه]] بنشین و اوّل قافله‌ای را که دیدی، بگو: ای [[بندگان]] [[مسلمان]] [[خدا]]! این، [[ابوذر]]، [[صحابی]] [[رسول]] خداست؛ درگذشته و به [[ملاقات]] پروردگارش رفته است؛ به من برای [[دفن]] او [[یاری]] رسانید. [[رسول خدا]]{{صل}} به من خبر داد که در [[سرزمین]] [[غربت]] می‌میرم و مردمانی [[صالح]] از [[امت]] آن [[حضرت]]، [[غسل]] و [[دفن]] و [[نماز]] من را عهده‌دار می‌شوند"<ref>رجال الکشی، ص۶۵.</ref>.
*[[مرحوم کشی]] [[روایت]] زیر را به [[نقل]] از [[حلام بن ذر غفاری]] [[روایت]] می‌کند: [[ابوذر]] تا زمان [[مرگ]] در "رَبَذَه" بود؛ پس او هنگام [[مرگ]] به زنش گفت: "یکی از گوسفندانت را بکش و گوشت آن را بپز؛ زمانی که گوشت آن پخته شد، بر سر [[راه]] بنشین و اوّل قافله‌ای را که دیدی، بگو: ای [[بندگان]] [[مسلمان]] [[خدا]]! این، [[ابوذر]]، [[صحابی]] [[رسول]] خداست؛ درگذشته و به [[ملاقات]] پروردگارش رفته است؛ به من برای [[دفن]] او [[یاری]] رسانید. [[رسول خدا]]{{صل}} به من خبر داد که در [[سرزمین]] [[غربت]] می‌میرم و مردمانی [[صالح]] از [[امت]] آن [[حضرت]]، [[غسل]] و [[دفن]] و [[نماز]] من را عهده‌دار می‌شوند"<ref>رجال الکشی، ص۶۵.</ref>.
*او در ادامه درباره [[زندگی]] [[مالک اشتر]] می‌نویسد: [[محمد بن علقمه بن اسود نخعی]] گفته است: "با گروهی به قصد انجام [[حج]] بیرون آمدم که در میان آنها [[مالک بن حارث اشتر]]، [[عبدالله بن فضل تیمی]] و [[رفاعه بن شداد بجلی]] نیز حضور داشتند؛ وقتی به [[رَبَذه]] رسیدیم، ناگهان زنی را دیدیم که بر سر [[راه]] [[ایستاده]] و می‌گوید: "ای [[بندگان]] [[مسلمان]] [[خدا]]، این، [[ابوذر]]، [[صحابی]] [[رسول]] خداست که در [[غربت]] از [[دنیا]] رفت و کسی نیست که مرا برای [[دفن]] او [[یاری]] کند!" پس به یکدیگر نگریستیم و [[خدا]] را بر اینکه ما را در این مسیر سوق داد، ستودیم و برای آن [[مصیبت]] {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref> بر زبان آوردیم؛ سپس با آن [[زن]] به [[راه]] افتادیم و به [[آماده‌سازی]] [[ابوذر]] پرداختیم و در [[کفن]] کردن او بر هم [[سبقت]] می‌جستیم و سپس برای [[غسل]] او به هم کمک کردیم تا اینکه از آن فارغ شدیم. سپس [[مالک اشتر]] را پیش انداختیم و او با ما بر او [[نماز]] گزارد و سرانجام [[ابوذر]] را [[دفن]] کردیم؛ پس [[مالک اشتر]] بر کنار [[قبر]] او ایستاد و گفت: "پروردگارا! این، [[ابوذر]]، [[صحابی]] [[رسول]] خداست؛ تو را در میان [[عابدان]] پرستید و در [[راه]] تو با [[مشرکان]] جنگید و دگرگونی در او [[راه]] نیافت، لیکن منکر را دید و به زبان و [[قلب]] آن را [[تغییر]] داد تا اینکه به [[جفا]] و [[تبعید]] و حرمان و بی‌احترامی گرفتار آمد، سپس تنها و غریبانه در گذشت. خدایا! کسی که او را [[محروم]] ساخت، [[درهم]] کوب و او را از [[شهر]] [[هجرت]] [[ابوذر]] و [[حرم]] پیامبرت، دور گردان!" پس ما دست‌هامان را بلند کردیم و همه با هم آمین گفتیم. سپس آن [[زن]]، گوسفندی را که پخته بود، آورد و گفت: "ابوذر شما را قسم داده که تا این [[غذا]] را نخورید از اینجا نروید". ما هم آن [[غذا]] را خوردیم و سپس رهسپار شدیم"<ref>رجال الکشی، ص۶۶ و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۸۱.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[رفاعه بن شداد بجلی (مقاله)|مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۳۳۲-۳۳۳.</ref>
*او در ادامه درباره [[زندگی]] [[مالک اشتر]] می‌نویسد: [[محمد بن علقمه بن اسود نخعی]] گفته است: "با گروهی به قصد انجام [[حج]] بیرون آمدم که در میان آنها [[مالک بن حارث اشتر]]، [[عبدالله بن فضل تیمی]] و [[رفاعه بن شداد بجلی]] نیز حضور داشتند؛ وقتی به [[رَبَذه]] رسیدیم، ناگهان زنی را دیدیم که بر سر [[راه]] [[ایستاده]] و می‌گوید: "ای [[بندگان]] [[مسلمان]] [[خدا]]، این، [[ابوذر]]، [[صحابی]] [[رسول]] خداست که در [[غربت]] از [[دنیا]] رفت و کسی نیست که مرا برای [[دفن]] او [[یاری]] کند!" پس به یکدیگر نگریستیم و [[خدا]] را بر اینکه ما را در این مسیر سوق داد، ستودیم و برای آن [[مصیبت]] {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref> بر زبان آوردیم؛ سپس با آن [[زن]] به [[راه]] افتادیم و به [[آماده‌سازی]] [[ابوذر]] پرداختیم و در [[کفن]] کردن او بر هم [[سبقت]] می‌جستیم و سپس برای [[غسل]] او به هم کمک کردیم تا اینکه از آن فارغ شدیم. سپس [[مالک اشتر]] را پیش انداختیم و او با ما بر او [[نماز]] گزارد و سرانجام [[ابوذر]] را [[دفن]] کردیم؛ پس [[مالک اشتر]] بر کنار [[قبر]] او ایستاد و گفت: "پروردگارا! این، [[ابوذر]]، [[صحابی]] [[رسول]] خداست؛ تو را در میان [[عابدان]] پرستید و در [[راه]] تو با [[مشرکان]] جنگید و دگرگونی در او [[راه]] نیافت، لکن منکر را دید و به زبان و [[قلب]] آن را [[تغییر]] داد تا اینکه به [[جفا]] و [[تبعید]] و حرمان و بی‌احترامی گرفتار آمد، سپس تنها و غریبانه در گذشت. خدایا! کسی که او را [[محروم]] ساخت، [[درهم]] کوب و او را از [[شهر]] [[هجرت]] [[ابوذر]] و [[حرم]] پیامبرت، دور گردان!" پس ما دست‌هامان را بلند کردیم و همه با هم آمین گفتیم. سپس آن [[زن]]، گوسفندی را که پخته بود، آورد و گفت: "ابوذر شما را قسم داده که تا این [[غذا]] را نخورید از اینجا نروید". ما هم آن [[غذا]] را خوردیم و سپس رهسپار شدیم"<ref>رجال الکشی، ص۶۶ و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۸۱.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[رفاعه بن شداد بجلی (مقاله)|مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۳۳۲-۳۳۳.</ref>


==[[رفاعه]] در زمان [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}}==
==[[رفاعه]] در زمان [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}}==
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش