←ضرورت وجود امام
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
ذکر [[خدای تعالی]] و آرامش و سکون خاطر در دل جای نمیگیرد مگر به [[تعلیم]] مربّیِ کامل که همه راههای [[آخرت]] را طی نموده و زبانش به {{متن حدیث|سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي}} گویاست و تنها اوست که [[شایستگی]] [[مقام امامت]] و [[هدایتگری]] را دارد. | ذکر [[خدای تعالی]] و آرامش و سکون خاطر در دل جای نمیگیرد مگر به [[تعلیم]] مربّیِ کامل که همه راههای [[آخرت]] را طی نموده و زبانش به {{متن حدیث|سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي}} گویاست و تنها اوست که [[شایستگی]] [[مقام امامت]] و [[هدایتگری]] را دارد. | ||
بر محقّق و ناقدِ [[بصیر]] و مؤمنِ [[خبیر]] پوشیده نیست که این نحوه از [[استدلال]] بر [[لزوم امام]] را که مبتنی بر [[حفظ]] [[اجتماع]] و تمدّن [[بشر]] و بر اساس رعایت [[حقوق]] و عدم [[تجاوز]] به دیگران و پیدایش [[مدینه فاضله]] بر پایه [[تعاون]] بقاء (نه [[تنازع]] بقاء) است، بسیاری از متکلّمین اقامه نموده و با این [[برهان]] و نظیر آن خواستهاند مسئله [[لزوم]] [[نیاز به وجود امام]] را [[اثبات]] کنند. ولی باید دانست و [[اعتقاد قلبی]] داشت که [[مقام امام]] از این [[مسئولیّت]] بالاتر و [[وظیفه]] او با ارجتر است، چنان که در [[روایات]] بسیار به این امر مهمّ تصریح شده مانند آن که: «[[حیات بشر]] به او بستگی دارد و اگر او نباشد [[زمین]] اهلش را در کام خود فرو میبرد»<ref>{{متن حدیث|کما عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ لَمَاجَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ}}. (بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۵۹ حدیث ۷۹).</ref> و «او ریسمان [[خداوند]]»<ref>{{متن حدیث|عن أبی جعفر{{ع}}: آل محمّد{{صل}} هم حبل الله الذی أمرنا بالاعتصام به، قال الله: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ}}}}. (تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۹۴ حدیث ۱۲۳).</ref> و «[[اسم اعظم]]»<ref>فی الحدیث: {{متن حدیث|إنّ أمیرالمؤمنین{{ع}} مرّ فی طریق فسایره خیبریّ فمرّ بواد قد سال، فرکب الخیبری مرطه و عبر علی الماء، ثمّ نادی أمیرالمؤمنین{{ع}}: یا هذا! لو عرفتَ ما عرفتُ لجزتَ کما جزتُ، فقال له أمیرالمؤمنین{{ع}}: مکانک، ثمّ أومأ بیده إلی الماء فجمد و مرّ علیه، فلمّا رأی الخیبری ذلک أکبّ علی قدمیه، و قال له: یا فتی! ما قلتَ حتّی حوّلت الماء حجراً؟ فقال له أمیرالمؤمنین{{ع}}: فما قلتَ أنتَ حتّی عبرتَ علی الماء؟ فقال الخیبریّ: أنا دعوتُ الله باسمه الأعظم، فقال له أمیرالمؤمنین{{ع}}: و ما هو؟ قال: سألته باسم وصیّ محمّد{{صل}}. فقال أمیرالمؤمنین{{ع}}: أنا وصیّ محمّد. فقال الخیبریّ: إنّه لحقّ، ثمّ أسلم}}. مدینة المعاجز، ج۱، ص۴۳۰، حدیث ۲۹۰.</ref> و «[[آیت]] کبرای [[حق]]»<ref>فی الحدیث: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا آيَةَ اللَّهِ الْعُظْمَى}}. الإقبال، ج۲، ص۶۰۸؛ المزار الکبیر، ج۲۰۶.</ref> و «قوام عالم»<ref>در زیارت جامعه: {{متن حدیث|سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْكَانَ الْبِلَادِ}}. من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰ در حدیث دیگر: {{متن حدیث|نَحْنُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ}} (تفسیر القمی، ج۲، ص۶۱) در روایت دیگر: {{متن حدیث|هُمْ قُوَّامُ الْأَرْضِ وَ بِهِمْ يَنْزِلُ الْغَيْثُ}} (تفسیر الفرات الکوفی، ج۱۷۲) در باب زیارت بقیع وارد شده: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكُمُ الْقُوَّامَ فِي الْبَرِيَّةِ}} (کافی، ج۴، ص۵۵۹).</ref> و «[[والیان]] [[امر خداوند]]»<ref>در احادیث وارد شده که امام باقر{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ بَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ لِسَانُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ}}. کافی، ج۱، ص۱۴۵، حدیث ۷.</ref> و «مایه [[حیات]] دلها» و «باعث [[اطمینان]] [[قلوب]]» و... است. | بر محقّق و ناقدِ [[بصیر]] و مؤمنِ [[خبیر]] پوشیده نیست که این نحوه از [[استدلال]] بر [[لزوم امام]] را که مبتنی بر [[حفظ]] [[اجتماع]] و تمدّن [[بشر]] و بر اساس رعایت [[حقوق]] و عدم [[تجاوز]] به دیگران و پیدایش [[مدینه فاضله]] بر پایه [[تعاون]] بقاء (نه [[تنازع]] بقاء) است، بسیاری از متکلّمین اقامه نموده و با این [[برهان]] و نظیر آن خواستهاند مسئله [[لزوم]] [[نیاز به وجود امام]] را [[اثبات]] کنند. ولی باید دانست و [[اعتقاد قلبی]] داشت که [[مقام امام]] از این [[مسئولیّت]] بالاتر و [[وظیفه]] او با ارجتر است، چنان که در [[روایات]] بسیار به این امر مهمّ تصریح شده مانند آن که: «[[حیات بشر]] به او بستگی دارد و اگر او نباشد [[زمین]] اهلش را در کام خود فرو میبرد»<ref>{{متن حدیث|کما عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ لَمَاجَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ}}. (بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۵۹ حدیث ۷۹).</ref> و «او ریسمان [[خداوند]]»<ref>{{متن حدیث|عن أبی جعفر{{ع}}: آل محمّد{{صل}} هم حبل الله الذی أمرنا بالاعتصام به، قال الله: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ}}}}. (تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۹۴ حدیث ۱۲۳).</ref> و «[[اسم اعظم]]»<ref>فی الحدیث: {{متن حدیث|إنّ أمیرالمؤمنین{{ع}} مرّ فی طریق فسایره خیبریّ فمرّ بواد قد سال، فرکب الخیبری مرطه و عبر علی الماء، ثمّ نادی أمیرالمؤمنین{{ع}}: یا هذا! لو عرفتَ ما عرفتُ لجزتَ کما جزتُ، فقال له أمیرالمؤمنین{{ع}}: مکانک، ثمّ أومأ بیده إلی الماء فجمد و مرّ علیه، فلمّا رأی الخیبری ذلک أکبّ علی قدمیه، و قال له: یا فتی! ما قلتَ حتّی حوّلت الماء حجراً؟ فقال له أمیرالمؤمنین{{ع}}: فما قلتَ أنتَ حتّی عبرتَ علی الماء؟ فقال الخیبریّ: أنا دعوتُ الله باسمه الأعظم، فقال له أمیرالمؤمنین{{ع}}: و ما هو؟ قال: سألته باسم وصیّ محمّد{{صل}}. فقال أمیرالمؤمنین{{ع}}: أنا وصیّ محمّد. فقال الخیبریّ: إنّه لحقّ، ثمّ أسلم}}. مدینة المعاجز، ج۱، ص۴۳۰، حدیث ۲۹۰.</ref> و «[[آیت]] کبرای [[حق]]»<ref>فی الحدیث: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا آيَةَ اللَّهِ الْعُظْمَى}}. الإقبال، ج۲، ص۶۰۸؛ المزار الکبیر، ج۲۰۶.</ref> و «قوام عالم»<ref>در زیارت جامعه: {{متن حدیث|سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْكَانَ الْبِلَادِ}}. من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰ در حدیث دیگر: {{متن حدیث|نَحْنُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ}} (تفسیر القمی، ج۲، ص۶۱) در روایت دیگر: {{متن حدیث|هُمْ قُوَّامُ الْأَرْضِ وَ بِهِمْ يَنْزِلُ الْغَيْثُ}} (تفسیر الفرات الکوفی، ج۱۷۲) در باب زیارت بقیع وارد شده: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكُمُ الْقُوَّامَ فِي الْبَرِيَّةِ}} (کافی، ج۴، ص۵۵۹).</ref> و «[[والیان]] [[امر خداوند]]»<ref>در احادیث وارد شده که امام باقر{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ بَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ لِسَانُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ}}. کافی، ج۱، ص۱۴۵، حدیث ۷.</ref> و «مایه [[حیات]] دلها» و «باعث [[اطمینان]] [[قلوب]]» و... است.<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]] ص ۹۵.</ref> | ||
====وجه دوّم==== | ====وجه دوّم==== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
اول این که به [[راه هدایت]] و سعادت از طرف پروردگار [[آگاه]] باشد و در ثانی دارای نشانه ای بر [[صدق]] دعوی خود باشد؛ اگر چه امر اول خود دلیل و [[برهان]] روشنی بر صدق دعوی اوست و لکن از آن جایی که [[عامه]] [[بشر]] در ابتداء امر [[جاهل]] و [[نادان]] میباشند، ناگزیر از این است که علامت بر صدق کلمات خود داشته باشد و لذا [[قرآن مجید]] در ذکر قصه هر [[پیامبری]] میفرماید که او را فرستادیم و با او بود [[آیات]] بیّنات<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ}} «و بیگمان پیش از تو پیامبرانی به سوی قوم آنان فرستادیم که برای آنها برهانها (ی روشن) آوردند» سوره روم، آیه ۴۷؛ و بسیاری از آیات دیگر که به این مطلب اشاره میکند.</ref>. | اول این که به [[راه هدایت]] و سعادت از طرف پروردگار [[آگاه]] باشد و در ثانی دارای نشانه ای بر [[صدق]] دعوی خود باشد؛ اگر چه امر اول خود دلیل و [[برهان]] روشنی بر صدق دعوی اوست و لکن از آن جایی که [[عامه]] [[بشر]] در ابتداء امر [[جاهل]] و [[نادان]] میباشند، ناگزیر از این است که علامت بر صدق کلمات خود داشته باشد و لذا [[قرآن مجید]] در ذکر قصه هر [[پیامبری]] میفرماید که او را فرستادیم و با او بود [[آیات]] بیّنات<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ}} «و بیگمان پیش از تو پیامبرانی به سوی قوم آنان فرستادیم که برای آنها برهانها (ی روشن) آوردند» سوره روم، آیه ۴۷؛ و بسیاری از آیات دیگر که به این مطلب اشاره میکند.</ref>. | ||
حالِ بشر و [[انبیاء]] مانند کسانی است که در بیابان [[تاریکی]] راه را گم کرده و حیران و سرگردان باشند و هیچ راه نجاتی برای خود نبینند و میدانند اگر راه را پیدا کنند به مقصد و [[سعادت]] رسیده و از [[ظلمات]]، خلاصی مییابند و نیز اگر [[رجوع]] به [[دانش]] خود کنند میدانند که مجتمعاً یا منفرداً راه را نتوانند پیدا کنند و در این حال [[مشاهده]] کنند که کسی از میان برخواسته با کمال [[اطمینان]] و [[سکینه]] و [[وقار]] میرود و میگوید: ای گمشدگان راه و مقصد و [[گمراهان]] بیابان [[حیرت]] و [[ضلالت]]! [[خداوند]] عالم راه را به من آموخته و مرا [[مأمور]] نموده که شما را به [[راه هدایت]] [[راهنمایی]] کنم و به سر [[منزل]] سعادت برسانم؛ به راهی که من میروم بیائید و [[پیروی]] من نمایید و با من نشانههای [[راستی و درستی]] است و ببینید که هیچ [[تزلزل]] و شکی در مدعای خود ندارد و با او دلائل و نشانههای بسیاری بر راستی و درستی او است...؛ در این صورت آیا [[عقل]] [[حکم]] نمیکند که باید پیروی از این شخص نمود؟ و آیا در این مثال، گمشدگان پیروی او نخواهند کرد و درنگ خواهند نمود؟! | حالِ بشر و [[انبیاء]] مانند کسانی است که در بیابان [[تاریکی]] راه را گم کرده و حیران و سرگردان باشند و هیچ راه نجاتی برای خود نبینند و میدانند اگر راه را پیدا کنند به مقصد و [[سعادت]] رسیده و از [[ظلمات]]، خلاصی مییابند و نیز اگر [[رجوع]] به [[دانش]] خود کنند میدانند که مجتمعاً یا منفرداً راه را نتوانند پیدا کنند و در این حال [[مشاهده]] کنند که کسی از میان برخواسته با کمال [[اطمینان]] و [[سکینه]] و [[وقار]] میرود و میگوید: ای گمشدگان راه و مقصد و [[گمراهان]] بیابان [[حیرت]] و [[ضلالت]]! [[خداوند]] عالم راه را به من آموخته و مرا [[مأمور]] نموده که شما را به [[راه هدایت]] [[راهنمایی]] کنم و به سر [[منزل]] سعادت برسانم؛ به راهی که من میروم بیائید و [[پیروی]] من نمایید و با من نشانههای [[راستی و درستی]] است و ببینید که هیچ [[تزلزل]] و شکی در مدعای خود ندارد و با او دلائل و نشانههای بسیاری بر راستی و درستی او است...؛ در این صورت آیا [[عقل]] [[حکم]] نمیکند که باید پیروی از این شخص نمود؟ و آیا در این مثال، گمشدگان پیروی او نخواهند کرد و درنگ خواهند نمود؟!<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]] ص ۹۹.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |