جز
جایگزینی متن - 'حکومت عثمان' به 'حکومت عثمان'
جز (جایگزینی متن - 'سخن امام علی' به 'سخن امام علی') |
جز (جایگزینی متن - 'حکومت عثمان' به 'حکومت عثمان') |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[امام علی]] {{ع}} از آنجا که [[وظیفه]] هدایتگریاش اقتضا میکرد، همواره در [[اندیشه]] [[اصلاح]] [[مردمان]] بود و در این زمینه [[دوست]] و [[دشمن]] برایش یکسان بودند. از اینرو بسیاری از [[نامههای نهج البلاغه]] به منظور [[هدایت]] [[دشمنان]] آن [[حضرت]] نگاشته شده است. [[امام]] در این [[نامه]] تصویر [[زندگی]] جاهلانه [[عمرو بن عاص]] را بیان میکند. [[امام]] خطاب به او فرمود: "تو [[مردانگی]] خد را بهخاطر مردی تبهکار و پردهدر از دست دادی؛ مردی که در محفلش به شخص بزرگوار توهین میکند و در اثر معاشرتش، شخص بردبار را به [[نادانی]] میکشد. پس [[قلب]] تو پیرو [[قلب]] او شده است، چنانکه [[باطن]] و [[سرشت]] تو هم [[سرشت]] اوست. در نتیجه [[دینداری]]، [[امانتداری]]، [[دنیا]] و آخرتت را به باد داد و [[خداوند]] از [[باطن]] تو [[آگاه]] است"<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 784.</ref>. | *[[امام علی]] {{ع}} از آنجا که [[وظیفه]] هدایتگریاش اقتضا میکرد، همواره در [[اندیشه]] [[اصلاح]] [[مردمان]] بود و در این زمینه [[دوست]] و [[دشمن]] برایش یکسان بودند. از اینرو بسیاری از [[نامههای نهج البلاغه]] به منظور [[هدایت]] [[دشمنان]] آن [[حضرت]] نگاشته شده است. [[امام]] در این [[نامه]] تصویر [[زندگی]] جاهلانه [[عمرو بن عاص]] را بیان میکند. [[امام]] خطاب به او فرمود: "تو [[مردانگی]] خد را بهخاطر مردی تبهکار و پردهدر از دست دادی؛ مردی که در محفلش به شخص بزرگوار توهین میکند و در اثر معاشرتش، شخص بردبار را به [[نادانی]] میکشد. پس [[قلب]] تو پیرو [[قلب]] او شده است، چنانکه [[باطن]] و [[سرشت]] تو هم [[سرشت]] اوست. در نتیجه [[دینداری]]، [[امانتداری]]، [[دنیا]] و آخرتت را به باد داد و [[خداوند]] از [[باطن]] تو [[آگاه]] است"<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 784.</ref>. | ||
*[[عمروعاص]] [[دین]] خود را پیرو دنیای [[معاویه]] قرار داد. عمرو با [[معاویه]] [[بیعت]] نکرد، مگر طبق قراری که براساس آن از [[معاویه]] تضمین گرفته و [[معاویه]] نیز [[تعهد]] قطعی کرده بود که [[حکومت مصر]] را در [[آینده]] به او خواهد سپرد. وانگهی [[اموال]] فراوان و زمینهای حاصل خیز بسیار در حال به او واگذار کند و به دو پسر و غلامان [[عمرو عاص]] چندان بدهد که چشم ایشان را پر کند. اما [[سخن امام علی]] {{ع}} درباره [[معاویه]] که فرمود: "[[گمراهی]] او [[آشکار]] است"، سخنی درست و صواب است، زیرا هر [[ستمگری]] [[گمراه]] است.[[معاویه]] پردهها را دریده و مردی بسیار سبکسر بود، همنشینان یاوهگو و افسانهسرا داشت و هیچگاه موقر و موجه نبود. جامههای ابریشمی و دیبا میپوشید و در جامهای زرین و سیمین میآشامید و سوار بر مرکبهایی میشد که زین آراسته به سیم و زر داشت و جلهای دیبا و پارچههای ابریشمی رنگارنگ بر آنها مینهاد. در آن روزگار [[جوان]] بود و [[جوانی]] میکرد و مستی [[جوانی]] و [[حکومت]] و [[قدرت]] در او جمع بود. [[مردم]] در کتابهای [[سیره]] [[نقل]] کردهاند که او به روزگار [[حکومت | *[[عمروعاص]] [[دین]] خود را پیرو دنیای [[معاویه]] قرار داد. عمرو با [[معاویه]] [[بیعت]] نکرد، مگر طبق قراری که براساس آن از [[معاویه]] تضمین گرفته و [[معاویه]] نیز [[تعهد]] قطعی کرده بود که [[حکومت مصر]] را در [[آینده]] به او خواهد سپرد. وانگهی [[اموال]] فراوان و زمینهای حاصل خیز بسیار در حال به او واگذار کند و به دو پسر و غلامان [[عمرو عاص]] چندان بدهد که چشم ایشان را پر کند. اما [[سخن امام علی]] {{ع}} درباره [[معاویه]] که فرمود: "[[گمراهی]] او [[آشکار]] است"، سخنی درست و صواب است، زیرا هر [[ستمگری]] [[گمراه]] است.[[معاویه]] پردهها را دریده و مردی بسیار سبکسر بود، همنشینان یاوهگو و افسانهسرا داشت و هیچگاه موقر و موجه نبود. جامههای ابریشمی و دیبا میپوشید و در جامهای زرین و سیمین میآشامید و سوار بر مرکبهایی میشد که زین آراسته به سیم و زر داشت و جلهای دیبا و پارچههای ابریشمی رنگارنگ بر آنها مینهاد. در آن روزگار [[جوان]] بود و [[جوانی]] میکرد و مستی [[جوانی]] و [[حکومت]] و [[قدرت]] در او جمع بود. [[مردم]] در کتابهای [[سیره]] [[نقل]] کردهاند که او به روزگار [[حکومت عثمان]] در [[شام]] بادهنوشی میکرد. [[امام]] خطاب به عمرو، [[معاویه]] را معرفی میکند و او را [[اسیر]] [[دنیاخواهی]] [[معاویه]] میداند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 785.</ref>. | ||
==فرازی از [[نامه]]== | ==فرازی از [[نامه]]== | ||
*تو دینت را پیرو دنیای کسی کردی که گمراهیاش [[آشکار]] است و [[زشتی]] او پدیدار. آزادمرد را در مجلس خویش به [[زشتی]] یاد میکند و بردبار را به هنگام آمیزش، سفیه میشمارد. تو سر در پی او نهادی و به طلب زیادت او ایستادی، چون سگ که پی شیر رود و به چنگال آن نگرد و زیادت شکار او را [[انتظار]] برد. پس [[دنیا]] و [[آخرت]] خود را به باد دادی و اگر خواهان [[حق]] بودی بر آنچه میخواستی دست مینهادی. اگر [[خدا]] مرا بر تو و پسر [[ابوسفیان]] مسلط ساخت. سزای کاری را که کردید بدهم و اگر مرا عاجز کردن توانید و خود پایدار مانید، آنچه پیش روی شماست برای شما بدتر است (که آن [[عذاب]] خداست)<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 785.</ref>. | *تو دینت را پیرو دنیای کسی کردی که گمراهیاش [[آشکار]] است و [[زشتی]] او پدیدار. آزادمرد را در مجلس خویش به [[زشتی]] یاد میکند و بردبار را به هنگام آمیزش، سفیه میشمارد. تو سر در پی او نهادی و به طلب زیادت او ایستادی، چون سگ که پی شیر رود و به چنگال آن نگرد و زیادت شکار او را [[انتظار]] برد. پس [[دنیا]] و [[آخرت]] خود را به باد دادی و اگر خواهان [[حق]] بودی بر آنچه میخواستی دست مینهادی. اگر [[خدا]] مرا بر تو و پسر [[ابوسفیان]] مسلط ساخت. سزای کاری را که کردید بدهم و اگر مرا عاجز کردن توانید و خود پایدار مانید، آنچه پیش روی شماست برای شما بدتر است (که آن [[عذاب]] خداست)<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 785.</ref>. |