اهل حق در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۱: خط ۴۱:


[[اهل حق]] پنج چیز را در عرض هم [[مقدس]] می‌‌شمارند: ۱. بیابس، اعم از ساج ناری و پردی وری. بیابس ساج ناری [[عهد]] و پیمانی است که در محضر [[خورشید]] بسته شده. در این [[پیمان]]، [[خداوند]] با هفتن شرط کرده که در [[طول عمر]] عالم هر یک از جسدی به [[جسد]] دیگر درآیند و [[مردم]] را [[ارشاد]] و [[رهبری]] کنند <ref>برهان الحق، ص۴۳ـ ۴۴، اهل حق، ص۵۷</ref>، ۲. [[کلام]] سرانجام، که به [[عقیده]] اهل حق شیره و جوهر بطون [[حقیقی]] [[قرآن]] است <ref>برهان الحق، ص۵۷۲</ref> و کلام سایر بزرگان اهل حق، ۳. جم و جمخانه (جمع و جمع [[خانه]]) یعنی [[اجتماع]] [[جماعت]] اهل حق برای [[عبادت]] و [[اذکار]] و [[اوراد]] اختصاصی، ۴. آنچه در جمخانه به عنوان [[نذر]] و طبق [[قانون]] اهل حق بر آن [[دعا]] خوانده شده است <ref>سرودهای دینی یارسان، ص۱۵۲ـ ۱۶۱</ref>، ۵. شرط و [[اقرار]] یا همان عهد و [[میثاق]] و [[بیعت]] <ref>برهان الحق، ص۲۶ـ ۲۷</ref>.<ref>[[عبدالرحیم سلیمانی بهبهانی|سلیمانی بهبهانی، عبدالرحیم]]، [[اهل حق (مقاله)|مقاله «اهل حق»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۵۷.</ref>
[[اهل حق]] پنج چیز را در عرض هم [[مقدس]] می‌‌شمارند: ۱. بیابس، اعم از ساج ناری و پردی وری. بیابس ساج ناری [[عهد]] و پیمانی است که در محضر [[خورشید]] بسته شده. در این [[پیمان]]، [[خداوند]] با هفتن شرط کرده که در [[طول عمر]] عالم هر یک از جسدی به [[جسد]] دیگر درآیند و [[مردم]] را [[ارشاد]] و [[رهبری]] کنند <ref>برهان الحق، ص۴۳ـ ۴۴، اهل حق، ص۵۷</ref>، ۲. [[کلام]] سرانجام، که به [[عقیده]] اهل حق شیره و جوهر بطون [[حقیقی]] [[قرآن]] است <ref>برهان الحق، ص۵۷۲</ref> و کلام سایر بزرگان اهل حق، ۳. جم و جمخانه (جمع و جمع [[خانه]]) یعنی [[اجتماع]] [[جماعت]] اهل حق برای [[عبادت]] و [[اذکار]] و [[اوراد]] اختصاصی، ۴. آنچه در جمخانه به عنوان [[نذر]] و طبق [[قانون]] اهل حق بر آن [[دعا]] خوانده شده است <ref>سرودهای دینی یارسان، ص۱۵۲ـ ۱۶۱</ref>، ۵. شرط و [[اقرار]] یا همان عهد و [[میثاق]] و [[بیعت]] <ref>برهان الحق، ص۲۶ـ ۲۷</ref>.<ref>[[عبدالرحیم سلیمانی بهبهانی|سلیمانی بهبهانی، عبدالرحیم]]، [[اهل حق (مقاله)|مقاله «اهل حق»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۵۷.</ref>
==[[عقاید]] [[اهل حق]]==
اهل حق [[آیین]] و مسلک خود را عصاره و [[حقیقت]] همه [[شرایع]] گذشته می‌‌دانند. به [[زعم]] آنها، [[قرآن]] در اصل ۳۲جزء بوده که ۳۰ جزء موجود، فرع [[دین]] است و دو جزء دیگر، اصل آن. و آن اصل که سرّ مگو است در سینه [[پیامبر]]{{صل}} مانده و برای عموم فاش نشده بلکه سینه به سینه از [[امامان]] به [[حضرت مهدی]]{{ع}} رسیده و آن [[حضرت]] این سرّ را که فرقان نام گرفت به زبان کردی بیان کرده است <ref>حق الحقایق، ص۲۰۱ـ ۲۰۲و گنجینه یاری، ص۱۲۸ـ ۱۳۰</ref>.
نزد اهل حق [[کمال معنوی]] چهار مرحله دارد: [[شریعت]]، [[طریقت]]، [[معرفت]] و حقیقت. با [[شریعت اسلام]] مرحله اول ختم شد، طریقت یعنی آنکه با [[ولایت علی]]{{ع}} به مسلک اهل حق درآیند، با [[اطاعت از اولوالامر]] آنان که به [[مقام]] مظهریت و [[مشیّت]] رسیده‌اند که مصداق اتم آن [[سلطان]] [[اسحاق]] است به مقام معرفت برسند، و آن گاه در مرحله چهارم [[حق]] و حقیقت را دریابند تا کمال را در وصال و بقا را در فنا ببینند. به این ترتیب دوره طریقت و معرفت در ولایت علی{{ع}} طی شد، و [[ظهور]] سلطان اسحاق آغاز پیدایش مرحله حقیقت شد <ref>برهان الحق، ص۷ـ۱۵ و ۴۰۴ـ ۴۰۵</ref>. از همین رو شریعت را پوست و صدف، و آیین اهل حق را مغز و دُرّ صدف می‌‌خوانند<ref>حق الحقایق، ص۲۰</ref>، عصاره بطون [[حقیقی]] قرآن را در [[کلام]] سرانجام <ref>برهان الحق، ص۵۷۲</ref> و [[دستورات]] سلطان اسحاق را [[تکامل]] یافته [[شریعت محمدی]] می‌‌دانند <ref>نگاهی گذرا به تاریخ و فلسفه اهل حق، ص۱۹۲</ref>.<ref>[[عبدالرحیم سلیمانی بهبهانی|سلیمانی بهبهانی، عبدالرحیم]]، [[اهل حق (مقاله)|مقاله «اهل حق»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۵۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۸۵۷

ویرایش