اسلام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'افراط و تفریط' به 'افراط و تفریط'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'افراط و تفریط' به 'افراط و تفریط')
خط ۳۰: خط ۳۰:
*نقطه مقابل "[[اسلام]]"، "[[کفر]]"، "[[شرک]]" و "[[مخالفت]] عملی" با آن است. البته تجسم واقعی [[اسلام]] و عینیت آن در [[جامعه]]، در [[کامل‌ترین]] مصداقش در عمل به این [[آیه]] است: {{متن قرآن|أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> آنگاه است که با [[پذیرش]] چنین [[ولایتی]]، [[دین]] به مرحله عالی [[ظهور]] و کمال خود می‌رسد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ...}}<ref>«مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن» سوره احزاب، آیه ۳۵.</ref> دانسته می‌شود که مفهوم "[[اسلام]]" عام است اما مفهوم "[[ایمان]]" خاص.
*نقطه مقابل "[[اسلام]]"، "[[کفر]]"، "[[شرک]]" و "[[مخالفت]] عملی" با آن است. البته تجسم واقعی [[اسلام]] و عینیت آن در [[جامعه]]، در [[کامل‌ترین]] مصداقش در عمل به این [[آیه]] است: {{متن قرآن|أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> آنگاه است که با [[پذیرش]] چنین [[ولایتی]]، [[دین]] به مرحله عالی [[ظهور]] و کمال خود می‌رسد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ...}}<ref>«مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن» سوره احزاب، آیه ۳۵.</ref> دانسته می‌شود که مفهوم "[[اسلام]]" عام است اما مفهوم "[[ایمان]]" خاص.
*بنابراین [[مسلمان]] [[گناه‌کار]] در هنگام [[گناه]] از دایره [[ایمان]] خارج می‌شود نه از [[اسلام]] و شخص [[گناهکار]] به [[اجماع]] [[مسلمانان]] [[کافر]] نیست. پس هر جا که [[ایمان]] باشد [[اسلام]] نیز هست، ولی ممکن است کسی [[اسلام]] آورده باشد اما [[ایمان]] در [[قلب]] و [[روح]] او [[رسوخ]] و [[نفوذ]] ننموده باشد. در میان [[خوارج نهروان]] که در کار و مخالفت‌شان، [[انگیزه]] [[سیاسی]] متحجرانه بر هر چیزی [[غلبه]] داشت، برای توجیه [[کشتار]] بی‌گناهان [[مسلمان]] که از جانب آنان با بی‌رحمی تمام انجام می‌گرفت، گفتند: [[اسلام]] و [[ایمان]] مفهوماً یکی هستند و لذا هر کسی که [[مرتکب گناه]] شود از [[اسلام]] خارج شده و [[قتل]] او جایز است! گفته‌اند پس از آنان بین [[معتزله]] و [[قدریه]] نیز چنین [[اعتقادی]] شکل گرفته است<ref>تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۳۴؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۴۴.</ref>؛ آنان [[معتقد]] بودند که هرکس واجبی را ترک کند یا حرامی را مرتکب شود از [[اسلام]] خارج شده است، [[اشاعره]] گفتند گرچه در برخی [[آیات]]، [[اسلام]] و [[ایمان]] به گونه‌ای آمده که بیانگر نوعی [[یگانگی]] میان آن دو است، اما مضمون این [[آیات]] می‌تواند تنها ناظر به [[وحدت]] مصداقی [[اسلام]] و [[ایمان]] باشد و لزوماً تساوی مفهومی را نمی‌رساند<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۰۷؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۴۵.</ref>؛ مثل [[آیه]] {{متن قرآن|فَأَخْرَجْنَا مَنْ كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«آنگاه هر کس از مؤمنان را که در آن (شهر) بود بیرون بردیم و در آن (شهر) جز یک خانواده از فرمانبرداران نیافتیم» سوره ذاریات، آیه ۳۵-۳۶.</ref> که میان "[[مؤمنین]]" و "[[مسلمین]]" در این [[آیه]] [[وحدت]] مصداقی وجود دارد نه اینکه مفهوماً هر دو یکی باشند وگرنه با [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا}}<ref>«بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> در [[تعارض]] خواهد بود.
*بنابراین [[مسلمان]] [[گناه‌کار]] در هنگام [[گناه]] از دایره [[ایمان]] خارج می‌شود نه از [[اسلام]] و شخص [[گناهکار]] به [[اجماع]] [[مسلمانان]] [[کافر]] نیست. پس هر جا که [[ایمان]] باشد [[اسلام]] نیز هست، ولی ممکن است کسی [[اسلام]] آورده باشد اما [[ایمان]] در [[قلب]] و [[روح]] او [[رسوخ]] و [[نفوذ]] ننموده باشد. در میان [[خوارج نهروان]] که در کار و مخالفت‌شان، [[انگیزه]] [[سیاسی]] متحجرانه بر هر چیزی [[غلبه]] داشت، برای توجیه [[کشتار]] بی‌گناهان [[مسلمان]] که از جانب آنان با بی‌رحمی تمام انجام می‌گرفت، گفتند: [[اسلام]] و [[ایمان]] مفهوماً یکی هستند و لذا هر کسی که [[مرتکب گناه]] شود از [[اسلام]] خارج شده و [[قتل]] او جایز است! گفته‌اند پس از آنان بین [[معتزله]] و [[قدریه]] نیز چنین [[اعتقادی]] شکل گرفته است<ref>تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۳۴؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۴۴.</ref>؛ آنان [[معتقد]] بودند که هرکس واجبی را ترک کند یا حرامی را مرتکب شود از [[اسلام]] خارج شده است، [[اشاعره]] گفتند گرچه در برخی [[آیات]]، [[اسلام]] و [[ایمان]] به گونه‌ای آمده که بیانگر نوعی [[یگانگی]] میان آن دو است، اما مضمون این [[آیات]] می‌تواند تنها ناظر به [[وحدت]] مصداقی [[اسلام]] و [[ایمان]] باشد و لزوماً تساوی مفهومی را نمی‌رساند<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۰۷؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۴۵.</ref>؛ مثل [[آیه]] {{متن قرآن|فَأَخْرَجْنَا مَنْ كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«آنگاه هر کس از مؤمنان را که در آن (شهر) بود بیرون بردیم و در آن (شهر) جز یک خانواده از فرمانبرداران نیافتیم» سوره ذاریات، آیه ۳۵-۳۶.</ref> که میان "[[مؤمنین]]" و "[[مسلمین]]" در این [[آیه]] [[وحدت]] مصداقی وجود دارد نه اینکه مفهوماً هر دو یکی باشند وگرنه با [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا}}<ref>«بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> در [[تعارض]] خواهد بود.
*[[دین اسلام]] آن‌گونه که [[قرآن کریم]] آن را معرفی کرده [[دینی]] است که با [[فطرت انسان]] هماهنگ است {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref> «بنابراین با درستی آیین  روی (دل) را برای این دین راست بدار!  بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>؛ تعالیم‌اش [[متعادل]] و به دور از [[افراط و تفریط]] است و در نتیجه [[امت اسلامی]] هم امتی در [[حد وسط]] و به دور از [[افراط و تفریط]] باید باشد{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref> «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>؛
*[[دین اسلام]] آن‌گونه که [[قرآن کریم]] آن را معرفی کرده [[دینی]] است که با [[فطرت انسان]] هماهنگ است {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref> «بنابراین با درستی آیین  روی (دل) را برای این دین راست بدار!  بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>؛ تعالیم‌اش [[متعادل]] و به دور از [[افراط]] و [[تفریط]] است و در نتیجه [[امت اسلامی]] هم امتی در [[حد وسط]] و به دور از [[افراط]] و [[تفریط]] باید باشد{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref> «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>؛
*این [[دین]] به دور از [[سستی]] و [[فتور]] و [[ضعف]] و ناروایی است و سرتاسر آن [[حق]] و [[حقیقت]] است:
*این [[دین]] به دور از [[سستی]] و [[فتور]] و [[ضعف]] و ناروایی است و سرتاسر آن [[حق]] و [[حقیقت]] است:
:*{{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref> «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری  جزیه بپردازند یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده می‌شوند؟ آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند برآنند که نور خداوند را با دهان‌هاشان  خاموش گردانند و خداوند جز این نمی‌خواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۲۹-۳۳.</ref>؛
:*{{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref> «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری  جزیه بپردازند یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده می‌شوند؟ آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند برآنند که نور خداوند را با دهان‌هاشان  خاموش گردانند و خداوند جز این نمی‌خواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۲۹-۳۳.</ref>؛
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش