ظلم‌ستیزی از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ']]،' به '، [['
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
جز (جایگزینی متن - ']]،' به '، [[')
خط ۱۸: خط ۱۸:


===ممنوعیت اعانت [[ظالم]]===
===ممنوعیت اعانت [[ظالم]]===
اگر [[ظالمان]] و [[ستمگران]] در [[جامعه]] [[یار]] و [[یاور]] نداشته باشند، نمی‌توانند [[دست]] به [[ظلم]] بزنند و یا [[ظلم]] را ادامه دهند به این جهت در منابع [[دینی]] از معاونت و هر گونه کمک رسانی به [[ظالم]] سخت [[نهی]] شده است. [[قرآن]] کریم می‌‌فرماید: «{{متن قرآن|وَلَا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید  که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>» [[زمخشری]] در ذیل این [[آیه]] نکاتی دارد که ذکر آن خالی از [[لطف]] نیست. او می‌‌گوید: «[[نهی]] در [[آیه]] شامل فرو رفتن درخواسته‌های [[ظالمان]]، [[ارتباط]] با آنها، [[همراهی]]، [[همنشینی]]،[[ زیارت]]، [[مسامحه]] کاری با آنان، [[راضی]] بودن به [[اعمال]] آنها، تشبّه به آنان، زی [[ستمگران]] را به‏‌خود گرفتن،[[ چشم]] داشت به کمک آنها و یاد نمودن از [[ظالمان]] با [[تعظیم]] را شامل می‌‌شود. هنگامی که زُهَری با [[سلاطین]] [[ارتباط]] پیدا کرد، [[برادر دینی]]<ref>ظاهراً مراد از برادر دینی، امام سجاد{{ع}} است که در نامه معروف خود به محمد بن مسلم زهری او را نصیحت کرد. ر. ک: تحف العقول، بحرانی، انتشارات آل علی، قم، ۱۳۸۲ ش، ص۴۸۲.</ref> او برایش نوشت: [[خداوند]] ما و تو را از [[فتنه‌ها]] [[حفظ]] کند و بر تو رحم نماید تا گرفتار [[دوزخ]] نشوی. بدان کم ترین چیزی که تو مرتکب شده ای و سبک ترین باری که بر دوش داری این است که با اُنس خود، [[ستمگر]] را از [[وحشت]] [[تنهایی]] رها ساخته‌ای، و [[راه]] [[گمراهی]] را با نزدیک شدن به کسی که [[حق]] را ادا و [[باطل]] را رها نکرده است، هموار ساخته‌ای. تو را به خود نزدیک کرده است تا تو را محور چرخش دستگاه [[ظلم و ستم]] خود قرار دهد؟! در ادامه می‌‌گوید: «[[سفیان]] گفته است: در جهنّم وادیی است که جز قاریانی که به [[زیارت]] شاهان ([[ظالم]]) رفته‌اند، کسی در آنجا جای ندارد. و اوراعی می‌‌گوید: در نزد [[خداوند]] مبغوض‌تر از عالمی که به [[ملاقات]] شاه ([[ظالم]]) می‌‌رود، نیست. و [[محمد بن مسلم]] گفته است: نشستن مگس بر [[نجاست]] محبوب‌تر است از [[قاریان]] دربار شاهان [[ستمگر]] و [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ دَعا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ فَقَدْ اَحَبَّ اَنْ یعْصَی اللهُ فِی اَرْضِهِ}}؛ کسی که برای بقای ظالمی [[دعا]] کند (در واقع) [[دوست]] دارد که در [[زمین]] [[خداوند]] [[معصیت]] شود». از [[سفیان]] سؤال شد که ظالمی در بیابان در شُرف هلاکت است، آیا می‌‌شود به او آب داد؟ گفت: نه، گفته شد: از [[تشنگی]] می‌‌میرد؟ گفت: بگذار بمیرد [تا [[زمین]] از وجود ناپاک او پاک شود]»<ref> الکشاف، زمخشری، ج ۲، ص ۴۳۳ ـ ۴۳۴.</ref>.
اگر [[ظالمان]] و [[ستمگران]] در [[جامعه]] [[یار]] و [[یاور]] نداشته باشند، نمی‌توانند [[دست]] به [[ظلم]] بزنند و یا [[ظلم]] را ادامه دهند به این جهت در منابع [[دینی]] از معاونت و هر گونه کمک رسانی به [[ظالم]] سخت [[نهی]] شده است. [[قرآن]] کریم می‌‌فرماید: «{{متن قرآن|وَلَا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید  که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>» [[زمخشری]] در ذیل این [[آیه]] نکاتی دارد که ذکر آن خالی از [[لطف]] نیست. او می‌‌گوید: «[[نهی]] در [[آیه]] شامل فرو رفتن درخواسته‌های [[ظالمان]]، [[ارتباط]] با آنها، [[همراهی]]، [[همنشینی]]، [[ زیارت]]، [[مسامحه]] کاری با آنان، [[راضی]] بودن به [[اعمال]] آنها، تشبّه به آنان، زی [[ستمگران]] را به‏‌خود گرفتن،[[ چشم]] داشت به کمک آنها و یاد نمودن از [[ظالمان]] با [[تعظیم]] را شامل می‌‌شود. هنگامی که زُهَری با [[سلاطین]] [[ارتباط]] پیدا کرد، [[برادر دینی]]<ref>ظاهراً مراد از برادر دینی، امام سجاد{{ع}} است که در نامه معروف خود به محمد بن مسلم زهری او را نصیحت کرد. ر. ک: تحف العقول، بحرانی، انتشارات آل علی، قم، ۱۳۸۲ ش، ص۴۸۲.</ref> او برایش نوشت: [[خداوند]] ما و تو را از [[فتنه‌ها]] [[حفظ]] کند و بر تو رحم نماید تا گرفتار [[دوزخ]] نشوی. بدان کم ترین چیزی که تو مرتکب شده ای و سبک ترین باری که بر دوش داری این است که با اُنس خود، [[ستمگر]] را از [[وحشت]] [[تنهایی]] رها ساخته‌ای، و [[راه]] [[گمراهی]] را با نزدیک شدن به کسی که [[حق]] را ادا و [[باطل]] را رها نکرده است، هموار ساخته‌ای. تو را به خود نزدیک کرده است تا تو را محور چرخش دستگاه [[ظلم و ستم]] خود قرار دهد؟! در ادامه می‌‌گوید: «[[سفیان]] گفته است: در جهنّم وادیی است که جز قاریانی که به [[زیارت]] شاهان ([[ظالم]]) رفته‌اند، کسی در آنجا جای ندارد. و اوراعی می‌‌گوید: در نزد [[خداوند]] مبغوض‌تر از عالمی که به [[ملاقات]] شاه ([[ظالم]]) می‌‌رود، نیست. و [[محمد بن مسلم]] گفته است: نشستن مگس بر [[نجاست]] محبوب‌تر است از [[قاریان]] دربار شاهان [[ستمگر]] و [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ دَعا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ فَقَدْ اَحَبَّ اَنْ یعْصَی اللهُ فِی اَرْضِهِ}}؛ کسی که برای بقای ظالمی [[دعا]] کند (در واقع) [[دوست]] دارد که در [[زمین]] [[خداوند]] [[معصیت]] شود». از [[سفیان]] سؤال شد که ظالمی در بیابان در شُرف هلاکت است، آیا می‌‌شود به او آب داد؟ گفت: نه، گفته شد: از [[تشنگی]] می‌‌میرد؟ گفت: بگذار بمیرد [تا [[زمین]] از وجود ناپاک او پاک شود]»<ref> الکشاف، زمخشری، ج ۲، ص ۴۳۳ ـ ۴۳۴.</ref>.


در [[منابع اهل سنّت]] در باب اعانت [[ظالمان]] و شاهان [[ستمگر]] به نکات خوبی اشاره شده است که نمونه‌هایی ذکر می‌‌گردد:
در [[منابع اهل سنّت]] در باب اعانت [[ظالمان]] و شاهان [[ستمگر]] به نکات خوبی اشاره شده است که نمونه‌هایی ذکر می‌‌گردد:
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش