قبیله همدان در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'قبایل یمن' به 'قبایل یمن'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قبایل یمن' به 'قبایل یمن')
خط ۲۹: خط ۲۹:
== [[اسلام]] قبیله هَمدان ==
== [[اسلام]] قبیله هَمدان ==
نخستین [[دیدار]] و آشنایی همدانیان با [[رسول خدا]]{{صل}} در موسم [[حج]] در ایام [[تبلیغ]] و [[دعوت]] [[رسول مکرم اسلام]]{{صل}} در [[مکه]] اتفاق افتاد. مردم این قبیله پس از [[آگاهی]] از [[ظهور]] رسول خدا{{صل}}، فردی به نام [[قیس بن نَمَط بن قیس]]<ref> حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۲۲۰.</ref> و به [[نقلی]] دیگر [[قیس بن مالک بن سعد همدانی ارحبی]] را به مکه فرستادند.<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۶؛ ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۴۶</ref> قیس اسلام پذیرفت و قول مساعدت و [[یاری]] به [[پیامبر]]{{صل}} داد. [[حضرت]] او را به سوی قومش فرستاد و بدو فرمود چنانچه [[قبیله]] او [[اسلام]] آورند به سرزمین‌شان [[سفر]] خواهند کرد. بدین‌سان برخی از [[همدانیان]]، اسلام آوردند و پس از [[غسل]] در «جَوف المِحوَرَه» روی به سوی [[قبله]] ([[قدس]]) نمودند. قیس در بازگشت نزد [[رسول خدا]]{{صل}}، ایشان را از اسلام قومش با خبر کرد.<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱،ص۲۵۶.</ref> ابن‌سعد در روایتی دیگر از شخص دیگری که او نیز از شاخه ارحب [[همدان]] است خبر داده و آورده است او با رسول خدا{{صل}} [[دیدار]] داشته است. این مرد که [[عبدالله بن قیس بن ام‌غزال]] نام داشت پس از این دیدار به [[حضرت]] [[وعده]] داد که با ایشان در سال بعد هم دیدار نماید. [[پیامبر]]{{صل}} او را به سوی قومش فرستاد اما وی توسط فردی از [[بنی‌زبید]] مشهور به [[ذباب]] کشته شد.<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۷.</ref>.<ref> معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۵۲-۵۳.</ref> از این [[روایات]]، می‌توان به اسلام تعدادی از افراد [[قبیله همدان]] در سال‌های نخست [[ظهور اسلام]] پی برد.
نخستین [[دیدار]] و آشنایی همدانیان با [[رسول خدا]]{{صل}} در موسم [[حج]] در ایام [[تبلیغ]] و [[دعوت]] [[رسول مکرم اسلام]]{{صل}} در [[مکه]] اتفاق افتاد. مردم این قبیله پس از [[آگاهی]] از [[ظهور]] رسول خدا{{صل}}، فردی به نام [[قیس بن نَمَط بن قیس]]<ref> حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۲۲۰.</ref> و به [[نقلی]] دیگر [[قیس بن مالک بن سعد همدانی ارحبی]] را به مکه فرستادند.<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۶؛ ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۴۶</ref> قیس اسلام پذیرفت و قول مساعدت و [[یاری]] به [[پیامبر]]{{صل}} داد. [[حضرت]] او را به سوی قومش فرستاد و بدو فرمود چنانچه [[قبیله]] او [[اسلام]] آورند به سرزمین‌شان [[سفر]] خواهند کرد. بدین‌سان برخی از [[همدانیان]]، اسلام آوردند و پس از [[غسل]] در «جَوف المِحوَرَه» روی به سوی [[قبله]] ([[قدس]]) نمودند. قیس در بازگشت نزد [[رسول خدا]]{{صل}}، ایشان را از اسلام قومش با خبر کرد.<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱،ص۲۵۶.</ref> ابن‌سعد در روایتی دیگر از شخص دیگری که او نیز از شاخه ارحب [[همدان]] است خبر داده و آورده است او با رسول خدا{{صل}} [[دیدار]] داشته است. این مرد که [[عبدالله بن قیس بن ام‌غزال]] نام داشت پس از این دیدار به [[حضرت]] [[وعده]] داد که با ایشان در سال بعد هم دیدار نماید. [[پیامبر]]{{صل}} او را به سوی قومش فرستاد اما وی توسط فردی از [[بنی‌زبید]] مشهور به [[ذباب]] کشته شد.<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۷.</ref>.<ref> معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۵۲-۵۳.</ref> از این [[روایات]]، می‌توان به اسلام تعدادی از افراد [[قبیله همدان]] در سال‌های نخست [[ظهور اسلام]] پی برد.
همچنین بر پایه پاره‌ای از گزارشات، پیش از بازگشت رسول خدا{{صل}} از [[غزوه تبوک]]، [[عمیر ذومران بن افلح بن شراحیل]] -از [[ملوک]] و [[فرمانروایان]] قبیله همدان- با سایر ملوک [[حِمیَر]] [[مسلمان]] شده بودند و موضوع را به [[زرعة بن سیف بن ذی یزن]] خبر داده، [[مالک بن مراره رهاوی]] را با نامه‌ای نزد پیامبر{{صل}} فرستادند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در بازگشت از [[تبوک]]، نامه‌ای به خط [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} خطاب به عمیر و سایر [[مسلمانان]] قبیله همدان نوشت و ضمن ابراز [[خرسندی]] از اسلام آنان، ایشان را در [[امان خدا]] و [[رسول]]{{صل}} نامید.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۸۱؛ ابن‌اثیر، اسد الغابه، ج۳، ص۷۹۴.</ref> سپس در [[عام‌الوفود]] ([[سال نهم هجرت]]) جمعی از سران قبیله همدان از جمله [[مالک بن نمط]]، [[ابوثَور]]، [[مالک بن أیفَع]]، [[ضِمام بن مالک سلمانی]] و [[عمیرة بن مالک خارفی]] در حالی که عمامه‌های عدنی بر سر بسته و لباس‌های فاخر پوشیده بر مرکب و اسب‌های بسیار عالی سوار بودند و شخصی در پیشاپیش آنان [[رجز]] می‌خواند و رؤسای [[قبیله همدان]] را [[مدح]]، و اوضاع [[اقتصادی]] و جغرافیایی و قهرمانان آن را می‌ستود بر [[رسول خدا]]{{صل}} وارد شدند<ref> ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج ۴، ص۲۶۸.</ref> و از [[اسلام]] خود و [[قبیله]] خبر دادند.<ref> ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۹۷.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} نیز ضمن [[ستایش]] از این قبیله همدان در این [[دیدار]]،<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۱.</ref> فرمانی برای [[همدانیان]] نوشت و سرزمین‌شان را به آنان واگذار نمود.<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۱؛ احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۴۹۵.</ref> اما در برخی دیگر از گزارشات، [[مسلمان]] شدن همه [[مردم]] [[یمن]] - به ویژه همدانیان - پس از سریه علی{{ع}} به یمن در [[سال دهم هجری]] بیان شده است. بر اساس این گزارشات، رسول خدا{{صل}} در [[سال نهم هجری]] نخست [[خالد بن ولید]] را به یمن نزد بنی‌همدان گُسیل داشت تا مردم را به [[دین اسلام]] [[دعوت]] کند. خالد با جمعی سوی یمن رهسپار شد و شش ماه در آنجا توقف کرد ولی یک نفر هم مسلمان نشد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را در پی خالد به این [[سرزمین]] فرستاد و [[فرمان]] داد که خالد بن ولید به [[مدینه]] برگردد و از [[اصحاب]] و [[یاران]] خالد خواست چنانچه مایل باشند می‌توانند در ملازمت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بمانند و اگر [[تمایل]] نداشتند، می‌تواند به مدینه مراجعت کنند. ایشان همچنین نامه‌ای خطاب به قبیله همدان نوشت و با امیرالمؤمنین{{ع}} همراه کرده، ایشان را در اواخر سال دهم هجری به یمن اعزام فرمود. علی{{ع}} به سوی یمن حرکت کرد و چون نزدیک قبیله رسید، [[طایفه]] [[همدان]] در برابر [[حضرت]] صف کشیده، مصمم به [[جنگ]] با ایشان شدند. علی{{ع}} نیز [[سپاه]] خود را [[منظم]] کرد و [[شمشیر]] به دست گرفته، نزد مردم آنان رفت و با [[شجاعت]] تمام در مقابل ایشان ایستاد و نامۀ پیامبر{{صل}} را برای آنان با صدای رسا قرائت فرمود و همه را از [[دعوت پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} [[آگاه]] نمود.<ref> ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص۱۰۵.</ref> گفتار و کلمات کوتاه [[حضرت]] در شنوندگان بسیار مؤثر واقع شد چندان که [[مردم]] [[همدان]] چون از منظور و دعوت پیامبر{{صل}} مطلع شدند، همگی در یک [[روز]] به دست [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[مسلمان]] شدند و حضرت، [[پیامبر]]{{صل}} را به توسط [[نامه]] از این واقعه باخبر کرد.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳۲</ref> پیامبر{{صل}} پس از اطلاع از موضوع، [[سجده شکر]] به‌جای آورد و بر [[قبیله همدان]] [[درود]] فرستاد<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱، ص۳۹۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۲۶ -۳۰.</ref> پس از [[اسلام]] [[همدانیان]]، دیگر [[قبایل]] [[یمن]] نیز به [[تبعیت]] از این [[قبیله]]، اسلام آوردند.<ref> حجری یمانی، مجموع بلدان الیمن، ج۲، ص۷۵۳.</ref>  
همچنین بر پایه پاره‌ای از گزارشات، پیش از بازگشت رسول خدا{{صل}} از [[غزوه تبوک]]، [[عمیر ذومران بن افلح بن شراحیل]] -از [[ملوک]] و [[فرمانروایان]] قبیله همدان- با سایر ملوک [[حِمیَر]] [[مسلمان]] شده بودند و موضوع را به [[زرعة بن سیف بن ذی یزن]] خبر داده، [[مالک بن مراره رهاوی]] را با نامه‌ای نزد پیامبر{{صل}} فرستادند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در بازگشت از [[تبوک]]، نامه‌ای به خط [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} خطاب به عمیر و سایر [[مسلمانان]] قبیله همدان نوشت و ضمن ابراز [[خرسندی]] از اسلام آنان، ایشان را در [[امان خدا]] و [[رسول]]{{صل}} نامید.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۸۱؛ ابن‌اثیر، اسد الغابه، ج۳، ص۷۹۴.</ref> سپس در [[عام‌الوفود]] ([[سال نهم هجرت]]) جمعی از سران قبیله همدان از جمله [[مالک بن نمط]]، [[ابوثَور]]، [[مالک بن أیفَع]]، [[ضِمام بن مالک سلمانی]] و [[عمیرة بن مالک خارفی]] در حالی که عمامه‌های عدنی بر سر بسته و لباس‌های فاخر پوشیده بر مرکب و اسب‌های بسیار عالی سوار بودند و شخصی در پیشاپیش آنان [[رجز]] می‌خواند و رؤسای [[قبیله همدان]] را [[مدح]]، و اوضاع [[اقتصادی]] و جغرافیایی و قهرمانان آن را می‌ستود بر [[رسول خدا]]{{صل}} وارد شدند<ref> ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج ۴، ص۲۶۸.</ref> و از [[اسلام]] خود و [[قبیله]] خبر دادند.<ref> ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۹۷.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} نیز ضمن [[ستایش]] از این قبیله همدان در این [[دیدار]]،<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۱.</ref> فرمانی برای [[همدانیان]] نوشت و سرزمین‌شان را به آنان واگذار نمود.<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۱؛ احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۴۹۵.</ref> اما در برخی دیگر از گزارشات، [[مسلمان]] شدن همه [[مردم]] [[یمن]] - به ویژه همدانیان - پس از سریه علی{{ع}} به یمن در [[سال دهم هجری]] بیان شده است. بر اساس این گزارشات، رسول خدا{{صل}} در [[سال نهم هجری]] نخست [[خالد بن ولید]] را به یمن نزد بنی‌همدان گُسیل داشت تا مردم را به [[دین اسلام]] [[دعوت]] کند. خالد با جمعی سوی یمن رهسپار شد و شش ماه در آنجا توقف کرد ولی یک نفر هم مسلمان نشد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را در پی خالد به این [[سرزمین]] فرستاد و [[فرمان]] داد که خالد بن ولید به [[مدینه]] برگردد و از [[اصحاب]] و [[یاران]] خالد خواست چنانچه مایل باشند می‌توانند در ملازمت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بمانند و اگر [[تمایل]] نداشتند، می‌تواند به مدینه مراجعت کنند. ایشان همچنین نامه‌ای خطاب به قبیله همدان نوشت و با امیرالمؤمنین{{ع}} همراه کرده، ایشان را در اواخر سال دهم هجری به یمن اعزام فرمود. علی{{ع}} به سوی یمن حرکت کرد و چون نزدیک قبیله رسید، [[طایفه]] [[همدان]] در برابر [[حضرت]] صف کشیده، مصمم به [[جنگ]] با ایشان شدند. علی{{ع}} نیز [[سپاه]] خود را [[منظم]] کرد و [[شمشیر]] به دست گرفته، نزد مردم آنان رفت و با [[شجاعت]] تمام در مقابل ایشان ایستاد و نامۀ پیامبر{{صل}} را برای آنان با صدای رسا قرائت فرمود و همه را از [[دعوت پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} [[آگاه]] نمود.<ref> ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص۱۰۵.</ref> گفتار و کلمات کوتاه [[حضرت]] در شنوندگان بسیار مؤثر واقع شد چندان که [[مردم]] [[همدان]] چون از منظور و دعوت پیامبر{{صل}} مطلع شدند، همگی در یک [[روز]] به دست [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[مسلمان]] شدند و حضرت، [[پیامبر]]{{صل}} را به توسط [[نامه]] از این واقعه باخبر کرد.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳۲</ref> پیامبر{{صل}} پس از اطلاع از موضوع، [[سجده شکر]] به‌جای آورد و بر [[قبیله همدان]] [[درود]] فرستاد<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱، ص۳۹۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۲۶ -۳۰.</ref> پس از [[اسلام]] [[همدانیان]]، دیگر [[قبایل یمن]] نیز به [[تبعیت]] از این [[قبیله]]، اسلام آوردند.<ref> حجری یمانی، مجموع بلدان الیمن، ج۲، ص۷۵۳.</ref>  


حضور [[حضرت علی]]{{ع}} در میان همدانیان و مسلمان شدن دسته جمعی آنها در [[سال دهم هجری]]، سنگ بنای [[گرایش]] این قبیله به سوی [[اهل بیت]]{{ع}} و [[تشیع]] بود. چندان که شاخه‌های بنی‌همدان جز شاخه بنی‌ناعط که به جهت [[دشمنی]] با بنی‌سبیع - شاخه دیگر همدان که [[شیعه]] بودند - برای مدتی [[عثمانی]] گردیدند، همه شیعه بودند.<ref> دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۴۹۹.</ref>
حضور [[حضرت علی]]{{ع}} در میان همدانیان و مسلمان شدن دسته جمعی آنها در [[سال دهم هجری]]، سنگ بنای [[گرایش]] این قبیله به سوی [[اهل بیت]]{{ع}} و [[تشیع]] بود. چندان که شاخه‌های بنی‌همدان جز شاخه بنی‌ناعط که به جهت [[دشمنی]] با بنی‌سبیع - شاخه دیگر همدان که [[شیعه]] بودند - برای مدتی [[عثمانی]] گردیدند، همه شیعه بودند.<ref> دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۴۹۹.</ref>
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش