خریم بن اوس در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '=='
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==')
خط ۳۶: خط ۳۶:
==سهم مخصوص خریم در [[فتح]] [[حیره]]==
==سهم مخصوص خریم در [[فتح]] [[حیره]]==
در [[سال دوازدهم هجری]]، وقتی که [[سپاه اسلام]] حیره<ref>حیره یکی از شهرهای هفت گانه بزرگ عراق و در فاصله یک فرسنگی کوفه کنونی قرار داشته است. اکنون اثر قابل ذکری از آن باقی نمانده است. (البلدان، ابن فقیه، ص۲۴۱).</ref> را فتح کرد<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۱۵۰۳.</ref>، [[مردم]] حیره که اکثرا دهقان بودند، [[منتظر]] ماندند که [[خالد بن ولید]] با مردم حیره چه می‌کند. چون کار با آنان به [[صلح]] انجامید، دهقانان از هر [[ناحیه]] نزد او آمدند و با او [[مصالحه]] کردند که از حوالی حیره تا فلالیج و جز آن مقدار هزار هزار و به قولی دو هزار هزار [[درهم]] جز آنچه به خاندان ساسانی می‌پردازند، بپردازند. [[خالد]] به [[ضرار بن ازور]] و [[ضرار بن خطاب]] و [[قعقاع بن عمرو]] و [[مثنی بن حارثه]] و [[عتیبة بن النهاس]] که از امرای او بودند، [[فرمان]] داد که دست به [[هجوم]] و [[غارت]] زنند و همه سواد را تا سواحل دجله به [[تصرف]] درآورند<ref>تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (ترجمه: گنابادی)، ج۱، ص۴۹۴.</ref>. در این هنگام خریم به نزد [[فرمانده]] [[مسلمانان]] رفت و گفت: "[[پیامبر]]{{صل}} دختر [[بقیله]] را به من بخشیده است و بر این گفته [[شاهد]] دارم. دختر بقیله را به من بده". پس خریم دو نفر از [[اصحاب]] را که شاهد [[سخن پیامبر]]{{صل}} بودند، نزد [[خالد]] آورد و دختر بقیله [[مال]] او شد<ref>سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۰، ص۷۳. به صحت این گزارش صالحی شامی از قرن ششم هجری یقینی نداریم و تا حدود زیادی این احتمال هست که این خبر نیز از مجعولات حکومت دمشق برای درست جلوه دادن فتوحات خلفا به دست امثال خالد بن ولید بوده باشد؛ به ویژه به اسارت گرفتن این پیر زال و فروش او!! (یوسفی غروی).</ref>. آن دو نفر [[صحابی]] از [[انصار]] و به نام‌های [[بشیر بن سعید]] و [[محمد بن مسلمه]] بودند. خالد دختر بقیله را از قرداد [[صلح]] مستثنی کرد و او را به خریم داد که او را به هزار [[درهم]] از او خریدند. او زنی پیر بود و از جهت [[سنی]] تناسبی با خریم نداشت. به او گفتند: وای بر تو! او را ارزان فروختی، خانواده‌اش حاضر بودند چند برابر آن مبلغ را به تو بدهند. گفت: "[[گمان]] نمی‌کردم عددی بالاتر از ده تا صد تا وجود داشته باشد"<ref>فتوح البلدان، بلاذری (ترجمه: محمد توکل)، ص۳۴۹.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[خریم بن اوس (مقاله)|مقاله «خریم بن اوس»]]، [[ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص:۵۳-۵۴.</ref>.
در [[سال دوازدهم هجری]]، وقتی که [[سپاه اسلام]] حیره<ref>حیره یکی از شهرهای هفت گانه بزرگ عراق و در فاصله یک فرسنگی کوفه کنونی قرار داشته است. اکنون اثر قابل ذکری از آن باقی نمانده است. (البلدان، ابن فقیه، ص۲۴۱).</ref> را فتح کرد<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۱۵۰۳.</ref>، [[مردم]] حیره که اکثرا دهقان بودند، [[منتظر]] ماندند که [[خالد بن ولید]] با مردم حیره چه می‌کند. چون کار با آنان به [[صلح]] انجامید، دهقانان از هر [[ناحیه]] نزد او آمدند و با او [[مصالحه]] کردند که از حوالی حیره تا فلالیج و جز آن مقدار هزار هزار و به قولی دو هزار هزار [[درهم]] جز آنچه به خاندان ساسانی می‌پردازند، بپردازند. [[خالد]] به [[ضرار بن ازور]] و [[ضرار بن خطاب]] و [[قعقاع بن عمرو]] و [[مثنی بن حارثه]] و [[عتیبة بن النهاس]] که از امرای او بودند، [[فرمان]] داد که دست به [[هجوم]] و [[غارت]] زنند و همه سواد را تا سواحل دجله به [[تصرف]] درآورند<ref>تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (ترجمه: گنابادی)، ج۱، ص۴۹۴.</ref>. در این هنگام خریم به نزد [[فرمانده]] [[مسلمانان]] رفت و گفت: "[[پیامبر]]{{صل}} دختر [[بقیله]] را به من بخشیده است و بر این گفته [[شاهد]] دارم. دختر بقیله را به من بده". پس خریم دو نفر از [[اصحاب]] را که شاهد [[سخن پیامبر]]{{صل}} بودند، نزد [[خالد]] آورد و دختر بقیله [[مال]] او شد<ref>سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۰، ص۷۳. به صحت این گزارش صالحی شامی از قرن ششم هجری یقینی نداریم و تا حدود زیادی این احتمال هست که این خبر نیز از مجعولات حکومت دمشق برای درست جلوه دادن فتوحات خلفا به دست امثال خالد بن ولید بوده باشد؛ به ویژه به اسارت گرفتن این پیر زال و فروش او!! (یوسفی غروی).</ref>. آن دو نفر [[صحابی]] از [[انصار]] و به نام‌های [[بشیر بن سعید]] و [[محمد بن مسلمه]] بودند. خالد دختر بقیله را از قرداد [[صلح]] مستثنی کرد و او را به خریم داد که او را به هزار [[درهم]] از او خریدند. او زنی پیر بود و از جهت [[سنی]] تناسبی با خریم نداشت. به او گفتند: وای بر تو! او را ارزان فروختی، خانواده‌اش حاضر بودند چند برابر آن مبلغ را به تو بدهند. گفت: "[[گمان]] نمی‌کردم عددی بالاتر از ده تا صد تا وجود داشته باشد"<ref>فتوح البلدان، بلاذری (ترجمه: محمد توکل)، ص۳۴۹.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[خریم بن اوس (مقاله)|مقاله «خریم بن اوس»]]، [[ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص:۵۳-۵۴.</ref>.
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==