صراط مستقیم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «حق و باطل هيچ پيامبري مبعوث نشد، مگر آنكه از حق و باطل، بهشت و جهنم، عقل و جهل...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
حق و باطل
حق و باطل
هيچ پيامبري مبعوث نشد، مگر آنكه از حق و باطل، بهشت و جهنم، عقل و جهل و خير و شر سخن گفت و بشر را به برخي امور فراخواند و از برخي امور نهي نمود؛ همه انبياء انسان ها را به خداپرستي، صداقت، عدالت، عفت، احسان، حسن خلق، گذشت، تقوا و... دعوت كردند و از كفر، شرك، بت پرستي، گوساله پرستي، فرعون پرستي، ظلم، نفاق، تجاوز و... نهي كردند.
هیچ پیامبری مبعوث نشد، مگر آنکه از حق و باطل، بهشت و جهنم، عقل و جهل و خیر و شر سخن گفت و بشر را به برخی امور فراخواند و از برخی امور نهی نمود؛ همه انبیاء انسان ها را به خداپرستی، صداقت، عدالت، عفت، احسان، حسن خلق، گذشت، تقوا و... دعوت کردند و از کفر، شرک، بت پرستی، گوساله پرستی، فرعون پرستی، ظلم، نفاق، تجاوز و... نهی کردند.
هيچ پيامبري از سوي خداوند به سوي خلق فرستاده نشد، مگر آنكه عمل به فرامين الهي را موجب رستگاري و سعادت دانست و سرپيچي از اوامر خداوند و عدم تواضع در برابر حق را سبب هلاكت و بدبختي شمرد. كتب آسماني بي هيچ استثنايي از بهشت و نعمت هاي پايان ناپذير آن و نيز از جهنم و عذاب هاي ابدي اش سخن رانده اند. قرآن كريم نيز حاكي از وعده ها، وعيدها، بشارت ها و انذارها است. جاي جاي اين كتاب بي مثال، سخن از بهشت، نعمت هاي بهشتي و خلود اهل آن (بقره 82) و نيز سخن از جهنم و عذاب هاي دردناك و هميشگي بودن آن براي اهلش مي باشد. (بقره 39)
هیچ پیامبری از سوی خداوند به سوی خلق فرستاده نشد، مگر آنکه عمل به فرامین الهی را موجب رستگاری و سعادت دانست و سرپیچی از اوامر خداوند و عدم تواضع در برابر حق را سبب هلاکت و بدبختی شمرد. کتب آسمانی بی هیچ استثنایی از بهشت و نعمت های پایان ناپذیر آن و نیز از جهنم و عذاب های ابدی اش سخن رانده اند. قرآن کریم نیز حاکی از وعده ها، وعیدها، بشارت ها و انذارها است. جای جای این کتاب بی مثال، سخن از بهشت، نعمت های بهشتی و خلود اهل آن (بقره ۸۲) و نیز سخن از جهنم و عذاب های دردناک و همیشگی بودن آن برای اهلش می باشد. (بقره ۳۹)
تعابير و مفاهيمي همچون «النجدين»(بلد10«عليين» (مطففين8«سجين» (مطففين7)، «احسن و اسفل» (تين 4 و 5)، ابرار و فجار (انفطار 13 و 14)، رشدو غي (بقره 254نعيم و جهيم (طور 17 و 18شكر و كفر (كهف 29) و... كه در قرآن كريم آمده است، از اين حقيقت پرده برمي دارد كه دو راه كلي در عالم وجود دارد كه يكي حق است و نور و ديگري باطل است و ظلمت؛ يكي چراغ راه سعادت ابدي انسان است و ديگري شب تار و تحير و بيچارگي.
تعابیر و مفاهیمی همچون «النجدین»(بلد۱۰«علیین» (مطففین۸«سجین» (مطففین۷)، «احسن و اسفل» (تین ۴ و ۵)، ابرار و فجار (انفطار ۱۳ و ۱۴)، رشدو غی (بقره ۲۵۴نعیم و جهیم (طور ۱۷ و ۱۸شکر و کفر (کهف ۲۹) و... که در قرآن کریم آمده است، از این حقیقت پرده برمی دارد که دو راه کلی در عالم وجود دارد که یکی حق است و نور و دیگری باطل است و ظلمت؛ یکی چراغ راه سعادت ابدی انسان است و دیگری شب تار و تحیر و بیچارگی.
سخنان اهل بيت(ع) كه همان تفصيل و تفسير قرآن كريم است، به تواتر لفظي و معنوي شاهد اين دوگانگي در طريق و ضديت حق و باطل است. در حديثي، پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «يا ايهاالناس انما هوالله و الشيطان و الحق و الباطل و الهدي و الضلاله و الرشد و الغي و العاجله و الاجله و العاقبه و الحسنات و السيئات فما كان من حسنات فلله و ما كان من سيئات فللشيطان لعنه الله1؛ همانا خدا است و شيطان، حق است و باطل، هدايت است و گمراهي، راه راست است و نوميدي، دنيا است و آخرت، حسنات است و سيئات، پس هرچه حسنات است از خدا و هرچه سيئات است از شيطان (لعنه الله) است.»
سخنان اهل بیت(ع) که همان تفصیل و تفسیر قرآن کریم است، به تواتر لفظی و معنوی شاهد این دوگانگی در طریق و ضدیت حق و باطل است. در حدیثی، پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «یا ایهاالناس انما هوالله و الشیطان و الحق و الباطل و الهدی و الضلاله و الرشد و الغی و العاجله و الاجله و العاقبه و الحسنات و السیئات فما کان من حسنات فلله و ما کان من سیئات فللشیطان لعنه الله۱؛ همانا خدا است و شیطان، حق است و باطل، هدایت است و گمراهی، راه راست است و نومیدی، دنیا است و آخرت، حسنات است و سیئات، پس هرچه حسنات است از خدا و هرچه سیئات است از شیطان (لعنه الله) است.»
فطرت آدمي نيز شاهد و گواه آن است كه درعالم راستي و ناراستي وجود دارد؛ حق و باطل وجود دارد؛ آدمي فطرتا مي داند كه همه افكار و عقايد، حق نيستند. همه رفتارها و كردارها عدل نيستند، همه گفتارها و پندارها صدق نيستند. همچنان كه وجدان آدمي گواهي مي دهد كه همه اينها باطل نيستند. لذا يكي از موضوعاتي كه در طول تاريخ بشريت، همواره اذهان بشر را به خود مشغول ساخته است، اين است كه راه راست و صراط مستقيم كدام است؟ كدام راه است كه مي تواند انسان را به سعادت ابدي برساند و از عذاب الهي در امان نگه دارد؟
فطرت آدمی نیز شاهد و گواه آن است که درعالم راستی و ناراستی وجود دارد؛ حق و باطل وجود دارد؛ آدمی فطرتا می داند که همه افکار و عقاید، حق نیستند. همه رفتارها و کردارها عدل نیستند، همه گفتارها و پندارها صدق نیستند. همچنان که وجدان آدمی گواهی می دهد که همه اینها باطل نیستند. لذا یکی از موضوعاتی که در طول تاریخ بشریت، همواره اذهان بشر را به خود مشغول ساخته است، این است که راه راست و صراط مستقیم کدام است؟ کدام راه است که می تواند انسان را به سعادت ابدی برساند و از عذاب الهی در امان نگه دارد؟
گرايش فطري بشر به دين و مذهب و پيدايش مذاهب، فرقه ها و نحله هاي گوناگون نيز شاهد آن است كه بشر پيرو حق جويي و فطري اش، يا به دين حق رسيده و بدان پايبند شده و يا در اثر شهوات و شبهات، گمراه شده و به مذهبي باطل گراييده است.
گرایش فطری بشر به دین و مذهب و پیدایش مذاهب، فرقه ها و نحله های گوناگون نیز شاهد آن است که بشر پیرو حق جویی و فطری اش، یا به دین حق رسیده و بدان پایبند شده و یا در اثر شهوات و شبهات، گمراه شده و به مذهبی باطل گراییده است.
تضادها و جنگ هاي بسياري كه در هر برهه از تاريخ بشريت، چه درعرصه فرهنگي و چه درعرصه سياسي به وقوع پيوسته، نشانگر اين است كه همواره بشر اجمالا مي دانسته و مي داند كه همه افكار و انديشه ها و همه روش و رويه ها حق نيستند بلكه حق و باطل و خوب و بد و زشت و زيبا درهمه ابعاد زندگي بشر وجود داشته و دارد. به همين خاطر ازسويي پيامبران كه حجت هاي معصوم خداوند و راهنمايان بي غل و غش بشر بوده اند، دائما همراه بشر بوده و بشريت را به حق و صدق و خوبي ها فراخوانده اند، ولي متاسفانه همواره بندگان شكرگزار، قدردان و متواضع كم بوده اند: «قل من عبادي الشكور» (سبا13) و درمقابل شياطين، فراعنه و سلاطين شهوت ران، رفاه طلب و سلطه خواه، در طول تاريخ از اين ويژگي فطري بشر يعني حق جويي آدمي، سوءاستفاده كرده و خود و مكتب شيطاني شان را حق جلوه داده و عده اي را بدنبال خود كشيده اند. اكثريت انسانها نيز كه اهل تعقل نبوده اند و افكار شيطاني آنها را حق پنداشته اند و به آنها گرويده اند: «اكثرهم لايعقلون» (مائده 103«اكثرهم لايعلمون» (انعام37«اكثرهم لايومنون» (بقره 100) «اكثرهم الفاسقون» (آل عمران 110)
تضادها و جنگ های بسیاری که در هر برهه از تاریخ بشریت، چه درعرصه فرهنگی و چه درعرصه سیاسی به وقوع پیوسته، نشانگر این است که همواره بشر اجمالا می دانسته و می داند که همه افکار و اندیشه ها و همه روش و رویه ها حق نیستند بلکه حق و باطل و خوب و بد و زشت و زیبا درهمه ابعاد زندگی بشر وجود داشته و دارد. به همین خاطر ازسویی پیامبران که حجت های معصوم خداوند و راهنمایان بی غل و غش بشر بوده اند، دائما همراه بشر بوده و بشریت را به حق و صدق و خوبی ها فراخوانده اند، ولی متاسفانه همواره بندگان شکرگزار، قدردان و متواضع کم بوده اند: «قل من عبادی الشکور» (سبا۱۳) و درمقابل شیاطین، فراعنه و سلاطین شهوت ران، رفاه طلب و سلطه خواه، در طول تاریخ از این ویژگی فطری بشر یعنی حق جویی آدمی، سوءاستفاده کرده و خود و مکتب شیطانی شان را حق جلوه داده و عده ای را بدنبال خود کشیده اند. اکثریت انسانها نیز که اهل تعقل نبوده اند و افکار شیطانی آنها را حق پنداشته اند و به آنها گرویده اند: «اکثرهم لایعقلون» (مائده ۱۰۳«اکثرهم لایعلمون» (انعام۳۷«اکثرهم لایومنون» (بقره ۱۰۰) «اکثرهم الفاسقون» (آل عمران ۱۱۰)
صراط مستقيم و صراط جحيم
صراط مستقیم و صراط جحیم
قرآن كريم به دو صراط تصريح كرده است: يكي صراط مستقيم است كه قرآن كريم، 43 بار با تعابير از آن سخن گفته است. علاوه بر اينكه تعابير ديگري همچون«سبيل الله» ، «سواءالسبيل» و... نيز گوياي همين راه حق است.
قرآن کریم به دو صراط تصریح کرده است: یکی صراط مستقیم است که قرآن کریم، ۴۳ بار با تعابیر از آن سخن گفته است. علاوه بر اینکه تعابیر دیگری همچون«سبیل الله» ، «سواءالسبیل» و... نیز گویای همین راه حق است.
و اما صراط دوم، «صراط الجحيم» (صافات 23) است كه قرآن كريم در سوره صافات از آن ياد كرده است.
و اما صراط دوم، «صراط الجحیم» (صافات ۲۳) است که قرآن کریم در سوره صافات از آن یاد کرده است.
نكته جالب توجه اين است كه با آنكه قرآن كريم، راه باطل را نيز با واژه «صراط» يادكرده و آن را «صراط جحيم» ناميده، لكن تنها يك بار واژه «صراط» را در آن به كار برده كه نشانگر بي اعتنايي خداوند به اين صراط پست و حقير است.
نکته جالب توجه این است که با آنکه قرآن کریم، راه باطل را نیز با واژه «صراط» یادکرده و آن را «صراط جحیم» نامیده، لکن تنها یک بار واژه «صراط» را در آن به کار برده که نشانگر بی اعتنایی خداوند به این صراط پست و حقیر است.
نتيجه اينكه همواره بشريت، به دو دسته قابل تقسيم بوده اند:
نتیجه اینکه همواره بشریت، به دو دسته قابل تقسیم بوده اند:
دسته اول كساني هستند كه دنياگرايي، ماده خواهي، رفاه طلبي، همه وجودشان را پركرده و چون بهائم جز به خور و خواب و شهوت نمي انديشند و تمام همتشان معطوف به دنيا است و رويكردي به آخرت ندارند. اينان سعادت را در دنيا، از دنيا و براي دنيا مي بينند و مي جويند و نسبت به حقايق ماورايي عالم هستي، كر و كورند. قرآن كريم درباره اين گروه مي فرمايد: «اين به خاطر آن است كه زندگي دنيا را برآخرت ترجيح دادند و خداوند افراد بي ايمان را هدايت نمي كند. آنها كساني هستند كه خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده و غافلان واقعي همان ها هستند! و ناچار آنها در آخرت زيانكارند. (نحل 107 و 109)
دسته اول کسانی هستند که دنیاگرایی، ماده خواهی، رفاه طلبی، همه وجودشان را پرکرده و چون بهائم جز به خور و خواب و شهوت نمی اندیشند و تمام همتشان معطوف به دنیا است و رویکردی به آخرت ندارند. اینان سعادت را در دنیا، از دنیا و برای دنیا می بینند و می جویند و نسبت به حقایق ماورایی عالم هستی، کر و کورند. قرآن کریم درباره این گروه می فرماید: «این به خاطر آن است که زندگی دنیا را برآخرت ترجیح دادند و خداوند افراد بی ایمان را هدایت نمی کند. آنها کسانی هستند که خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده و غافلان واقعی همان ها هستند! و ناچار آنها در آخرت زیانکارند. (نحل ۱۰۷ و ۱۰۹)
چنين گروهي را خداوند متعال ازصراط مستقيمش منحرف دانسته و در سوره مؤمنون فرموده است: «و به راستي كساني كه به آخرت ايمان ندارند، از راه (درست) سخت منحرفند؛ و ان الذين لايومنون بالاخره عن الصراط لناكبون» (مؤمنون 74)
چنین گروهی را خداوند متعال ازصراط مستقیمش منحرف دانسته و در سوره مؤمنون فرموده است: «و به راستی کسانی که به آخرت ایمان ندارند، از راه (درست) سخت منحرفند؛ و ان الذین لایومنون بالاخره عن الصراط لناکبون» (مؤمنون ۷۴)
و اما گروه دوم كساني هستند كه علاوه بر دنيا، آخرت را نيز در معادلات سعادت طلبانه خود داخل مي كنند و بلكه به آن اصالت مي دهند. سخن اين گروه اين است كه پروردگارا! در دنيا و در آخرت به ما نيكي عطا كن: «ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه» (بقره 201) درحالي كه گروه اول تنها حسنه و نيكي دنيا را طلب مي كردند: «فمن الناس من يقول ربنا آتنا في الدنيا و ما له في الاخره من خلاق» (بقره102) و از مردم كسي است كه مي گويد: «پروردگارا، به ما، درهمين دنيا عطا كن و حال آنكه براي او در آخرت نصيبي نيست
و اما گروه دوم کسانی هستند که علاوه بر دنیا، آخرت را نیز در معادلات سعادت طلبانه خود داخل می کنند و بلکه به آن اصالت می دهند. سخن این گروه این است که پروردگارا! در دنیا و در آخرت به ما نیکی عطا کن: «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه» (بقره ۲۰۱) درحالی که گروه اول تنها حسنه و نیکی دنیا را طلب می کردند: «فمن الناس من یقول ربنا آتنا فی الدنیا و ما له فی الاخره من خلاق» (بقره۱۰۲) و از مردم کسی است که می گوید: «پروردگارا، به ما، درهمین دنیا عطا کن و حال آنکه برای او در آخرت نصیبی نیست
صراط مستقيم؛ راه روشن
صراط مستقیم؛ راه روشن
صراط مستقيم به معناي راه راست و روشن است. لذا در روايتي امام صادق (ع) «صراط مستقيم» را به «الطريق الواضح» يعني «راه روشن و آشكار» تفسير فرمودند. 2 با اين تعريف، طبعاً تعريف صراط غيرمستقيم و صراط جحيم نيز روشن مي شود كه «راه تاريك و ظلماني» است.
صراط مستقیم به معنای راه راست و روشن است. لذا در روایتی امام صادق (ع) «صراط مستقیم» را به «الطریق الواضح» یعنی «راه روشن و آشکار» تفسیر فرمودند. ۲ با این تعریف، طبعاً تعریف صراط غیرمستقیم و صراط جحیم نیز روشن می شود که «راه تاریک و ظلمانی» است.
بنابر اين در واقع «صراط مستقيم» تعبير زيبايي از نور و «صراط جحيم» تعبيري از ظلمت است كه قرآن كريم در آيه 61 مائده: «و يخرجهم من الظلمات الي النور باذنه و يهديهم الي صراط مستقيم» و 93 انعام: «والذين كذبوا باياتنا صم و بكم في الظلمات من يشأ الله يضلله و من يشا يجعله علي صراط مستقيم» بدان اشاره فرموده است. در اين آيات، تقابل نور و ظلمت و صراط مستقيم بودن طرف نور بيان شده است.
بنابر این در واقع «صراط مستقیم» تعبیر زیبایی از نور و «صراط جحیم» تعبیری از ظلمت است که قرآن کریم در آیه ۶۱ مائده: «و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم» و ۹۳ انعام: «والذین کذبوا بایاتنا صم و بکم فی الظلمات من یشأ الله یضلله و من یشا یجعله علی صراط مستقیم» بدان اشاره فرموده است. در این آیات، تقابل نور و ظلمت و صراط مستقیم بودن طرف نور بیان شده است.
اكنون اين سؤال مطرح مي شود كه اين راه روشن چيست؟ چگونه مي توان اين راه روشن را از راه تاريك و ظلماني باز شناخت؟
اکنون این سؤال مطرح می شود که این راه روشن چیست؟ چگونه می توان این راه روشن را از راه تاریک و ظلمانی باز شناخت؟
راه خدا
راه خدا
از ديدگاه قرآن كريم صراط مستقيم، تنها راه خداوند متعال است كه مالك آسمان ها و زمين و همه هستي است: «صراط مستقيم ، صراط الله الذي له ما في السماوات و مافي الارض (شوري 35 و 25) در عالم هستي تنها يك صراط وجود دارد و آن صراط توحيد و خداپرستي و دوري از شرك و بت پرستي است. تنها اين صراط است كه در نهايت انسان را به خدا و رضوان او مي رساند و به سعادت ابدي نائل مي كند و از عذاب الهي و گرفتاري آخرت نجات مي دهد. لذا وجود صراط ديگري غير از آن، شرك و صراط شيطان است كه در نهايت انسان را به خشم و غضب خداوند مبتلا و به جهنم گرفتار مي كند و اين همان «صراط الجحيم» است كه قرآن كريم بدان تصريح كرده و قبلا اشاره كرديم.
از دیدگاه قرآن کریم صراط مستقیم، تنها راه خداوند متعال است که مالک آسمان ها و زمین و همه هستی است: «صراط مستقیم ، صراط الله الذی له ما فی السماوات و مافی الارض (شوری ۳۵ و ۲۵) در عالم هستی تنها یک صراط وجود دارد و آن صراط توحید و خداپرستی و دوری از شرک و بت پرستی است. تنها این صراط است که در نهایت انسان را به خدا و رضوان او می رساند و به سعادت ابدی نائل می کند و از عذاب الهی و گرفتاری آخرت نجات می دهد. لذا وجود صراط دیگری غیر از آن، شرک و صراط شیطان است که در نهایت انسان را به خشم و غضب خداوند مبتلا و به جهنم گرفتار می کند و این همان «صراط الجحیم» است که قرآن کریم بدان تصریح کرده و قبلا اشاره کردیم.
راه بندگي خدا
راه بندگی خدا
ربوبيت خداوند متعال و عبوديت همه خلق، دو حقيقت بزرگ است كه اگر انسان اندكي تعقل كند، وضوح و روشني آنها آشكار خواهد شد. خداوند متعال آيات حقانيت و ربوبيت خود را در آفاق و انفس قرارداده تا پروردگاري اش بر احدي مخفي نماند: «سنريهم آياتنا في الافاق و في انفسهم حتي يتبين لهم انه الحق أ و لم يكف بربك انه علي كل شيء شهيد». فصلت35
ربوبیت خداوند متعال و عبودیت همه خلق، دو حقیقت بزرگ است که اگر انسان اندکی تعقل کند، وضوح و روشنی آنها آشکار خواهد شد. خداوند متعال آیات حقانیت و ربوبیت خود را در آفاق و انفس قرارداده تا پروردگاری اش بر احدی مخفی نماند: «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق أ و لم یکف بربک انه علی کل شیء شهید». فصلت۳۵
لذا پيامبر اكرم (ص) فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ هر كس خودش را بشناسد، پروردگارش را مي شناسد.» و امام رضا (ع) در پاسخ به كسي كه از دليل حدوث عالم سؤال كرد، فرمود: «انت لم تكن ثم كنت و قد علمت انك لم تكون نفسك و لاكونك من هو مثلك؛3 تو وجود نداشتي و پيدا شدي، و قطعا تو خودت را به وجود نياوردي و كسي هم كه مثل تو است تو را به وجود نياورده
لذا پیامبر اکرم (ص) فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ هر کس خودش را بشناسد، پروردگارش را می شناسد.» و امام رضا (ع) در پاسخ به کسی که از دلیل حدوث عالم سؤال کرد، فرمود: «انت لم تکن ثم کنت و قد علمت انک لم تکون نفسک و لاکونک من هو مثلک؛۳ تو وجود نداشتی و پیدا شدی، و قطعا تو خودت را به وجود نیاوردی و کسی هم که مثل تو است تو را به وجود نیاورده
هيچ چيز در عالم نيست، مگر آن كه به زبان گويا فرياد مي زند: من خالقي و رازقي دارم كه نه مثل او هستم و نه او مثل من. امام حسين(ع) در دعاي ملكوتي عرفه، مي فرمايد: «كور است ديده اي كه تو را نبيند... خود را به هر چيز شناساندي و چيزي نيست كه تو را نشناسد... تو خود را در هر چيزي به من شناساندي و تو را در هر چيز روشن ديدم و تو براي هر چيزي روشني»4
هیچ چیز در عالم نیست، مگر آن که به زبان گویا فریاد می زند: من خالقی و رازقی دارم که نه مثل او هستم و نه او مثل من. امام حسین(ع) در دعای ملکوتی عرفه، می فرماید: «کور است دیده ای که تو را نبیند... خود را به هر چیز شناساندی و چیزی نیست که تو را نشناسد... تو خود را در هر چیزی به من شناساندی و تو را در هر چیز روشن دیدم و تو برای هر چیزی روشنی»۴
قرآن كريم به اين دو حقيقت روشن يعني ربوبيت خدا و بندگي خلق، و اينكه آنها، صراط مستقيم خدا است، تصريح فرموده: «ان الله ربي و ربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم؛5 خداوند پروردگار من و پروردگار شما است، پس او را بپرستيد، راه راست همين است». و در سوره يس فرمود: «و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم؛ و اينكه مرا بپرستيد اين راه راست است»(ياسين16) و در سوره زخرف فرموده: «و اتبعون هذا صراط مستقيم؛ و از من پيروي كنيد كه اين راه مستقيم است»(زخرف 16)
قرآن کریم به این دو حقیقت روشن یعنی ربوبیت خدا و بندگی خلق، و اینکه آنها، صراط مستقیم خدا است، تصریح فرموده: «ان الله ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم؛۵ خداوند پروردگار من و پروردگار شما است، پس او را بپرستید، راه راست همین است». و در سوره یس فرمود: «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم؛ و اینکه مرا بپرستید این راه راست است»(یاسین۱۶) و در سوره زخرف فرموده: «و اتبعون هذا صراط مستقیم؛ و از من پیروی کنید که این راه مستقیم است»(زخرف ۱۶)
راه محبت خدا
راه محبت خدا
امام صادق(ع) درباره آيه «اهدنا الصراط المستقيم» فرمود: «يعني خدايا راهنمائي كن كه ملتزم راهي باشيم كه به محبت تو مي انجامد و ما را به دين تو مي رساند و از اينكه از هواي نفس خود و يا از آراء خود پيروي كنيم و هلاك گرديم، باز مي دارد.»6
امام صادق(ع) درباره آیه «اهدنا الصراط المستقیم» فرمود: «یعنی خدایا راهنمائی کن که ملتزم راهی باشیم که به محبت تو می انجامد و ما را به دین تو می رساند و از اینکه از هوای نفس خود و یا از آراء خود پیروی کنیم و هلاک گردیم، باز می دارد.»۶
محبت خدا، آب گوارايي است كه اگر بر كامي بريزد، ديگر تشنه نگردد و اگر بر دلي بريزد، ديگر بي تاب نشود. به تعبير ديگر محبت خدا آتشي است كه اگر در دلي افروخته شود، خرمن غير خدا را بسوزاند و جز دلدادگي به محبوب هيچ نماند: «حب الله نار لايمر علي شيء الااحترق»7 چنين محبتي مخصوص اولياي خدا و مؤمنان حقيقي است: «والذين امنوا اشد حبا لله».(بقره 56) راه اين محبت جز پيروي از رسولان خداوند كه رساننده پيام توحيد هستند، ميسر نمي شود: «قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله؛ بگو اگر خدا را دوست داريد، پس از من پيروي كنيد تا خدا شما را دوست داشته باشد.»(آل عمران 13)
محبت خدا، آب گوارایی است که اگر بر کامی بریزد، دیگر تشنه نگردد و اگر بر دلی بریزد، دیگر بی تاب نشود. به تعبیر دیگر محبت خدا آتشی است که اگر در دلی افروخته شود، خرمن غیر خدا را بسوزاند و جز دلدادگی به محبوب هیچ نماند: «حب الله نار لایمر علی شیء الااحترق»۷ چنین محبتی مخصوص اولیای خدا و مؤمنان حقیقی است: «والذین امنوا اشد حبا لله».(بقره ۵۶) راه این محبت جز پیروی از رسولان خداوند که رساننده پیام توحید هستند، میسر نمی شود: «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله؛ بگو اگر خدا را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد.»(آل عمران ۱۳)
صراط مستقيم؛ دين خدا
صراط مستقیم؛ دین خدا
آن راه روشني كه انسان را در مسير عبوديت و بندگي خداوند حفظ مي كند، و دلدادگان حق و حقيقت را به كوي محبوب مي رساند، دين خداوند است. خداوند حكيم براي آنكه بندگانش تكاليف خود را بشناسند و راه خدا و شيطان را از هم باز شناسند و بتوانند با اطمينان در راه خدا گام بردارند و در شبهات شيطاني گرفتار نشوند، دين خود را از طريق رسولانش فرستاده و راه بندگي را واضح و آشكار ساخته است.
آن راه روشنی که انسان را در مسیر عبودیت و بندگی خداوند حفظ می کند، و دلدادگان حق و حقیقت را به کوی محبوب می رساند، دین خداوند است. خداوند حکیم برای آنکه بندگانش تکالیف خود را بشناسند و راه خدا و شیطان را از هم باز شناسند و بتوانند با اطمینان در راه خدا گام بردارند و در شبهات شیطانی گرفتار نشوند، دین خود را از طریق رسولانش فرستاده و راه بندگی را واضح و آشکار ساخته است.
قرآن كريم در سوره انعام در اين باره فرمود: «قل ائني هداني ربي الي صراط مستقيم دينا قيما مله ابراهيم حنيفا و ما كان من المشركين؛(انعام 16) بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده است؛ ديني پايدار، آيين ابراهيم حق گراي، و او از مشركان نبود.»
قرآن کریم در سوره انعام در این باره فرمود: «قل ائنی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین؛(انعام ۱۶) بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است؛ دینی پایدار، آیین ابراهیم حق گرای، و او از مشرکان نبود.»
امام رضا(ع) در تفسير «اهدنا الصراط المستقيم» فرمود: «طلب ارشاد به سوي دينش و چنگ زدن به ريسمانش و خواهش براي افزون شدن معرفت و شناخت پروردگار خويش است.»8
امام رضا(ع) در تفسیر «اهدنا الصراط المستقیم» فرمود: «طلب ارشاد به سوی دینش و چنگ زدن به ریسمانش و خواهش برای افزون شدن معرفت و شناخت پروردگار خویش است.»۸
بنابر اين وقتي ما از خداوند متعال مي خواهيم كه بار خدايا ما را به راه مستقيم و راست و مصون از هر كجي و ناراستي هدايت فرما، در واقع از پروردگار متعال مي خواهيم كه ما را به سوي دينش كه همه كمالات لايق ما در آن بيان شده و ضامن سعادت ما است، رهنمون گردد. و نيز از عزيز بي همتا مي خواهيم كه به ما توفيقي عنايت كند كه بتوانيم ريسمان الهي را شناخته و به آن چنگ بزنيم. همچنين از او مي خواهيم كه ما را در راه شناخت روزافزون و شايسته وحدانيتش، هدايت كند. اين خواسته ها به قدري مهم است كه در سوره حمد كه ام الكتاب است و تمام حقايق قرآن در آن نهفته است، آمده و نيز به دليل همين اهميت است كه راوي گويد: پشت سر امام صادق(ع) نماز مي خواندم، شنيدم كه حضرت دعا مي كرد و بي شمار به خداوند عرض مي كرد: «اهدنا الصراط المستقيم».9
بنابر این وقتی ما از خداوند متعال می خواهیم که بار خدایا ما را به راه مستقیم و راست و مصون از هر کجی و ناراستی هدایت فرما، در واقع از پروردگار متعال می خواهیم که ما را به سوی دینش که همه کمالات لایق ما در آن بیان شده و ضامن سعادت ما است، رهنمون گردد. و نیز از عزیز بی همتا می خواهیم که به ما توفیقی عنایت کند که بتوانیم ریسمان الهی را شناخته و به آن چنگ بزنیم. همچنین از او می خواهیم که ما را در راه شناخت روزافزون و شایسته وحدانیتش، هدایت کند. این خواسته ها به قدری مهم است که در سوره حمد که ام الکتاب است و تمام حقایق قرآن در آن نهفته است، آمده و نیز به دلیل همین اهمیت است که راوی گوید: پشت سر امام صادق(ع) نماز می خواندم، شنیدم که حضرت دعا می کرد و بی شمار به خداوند عرض می کرد: «اهدنا الصراط المستقیم».۹
دين اسلام
دین اسلام
گفتيم كه دين خدا، همان راه راست و روشني است كه انسان را به توحيد مي رساند و از شرك بازمي دارد. بديهي است هر ديني كه پيامبران از سوي خداوند آورده باشند، در زمان خود اين ويژگي را دارند، لكن كامل ترين دين الهي كه امروز حجت خدا بر خلق بوده و تا قيامت نيز راه سعادت بشر است، دين اسلام است.
گفتیم که دین خدا، همان راه راست و روشنی است که انسان را به توحید می رساند و از شرک بازمی دارد. بدیهی است هر دینی که پیامبران از سوی خداوند آورده باشند، در زمان خود این ویژگی را دارند، لکن کامل ترین دین الهی که امروز حجت خدا بر خلق بوده و تا قیامت نیز راه سعادت بشر است، دین اسلام است.
در روايتي امام باقر و امام صادق(ع) در تفسير «اهدنا الصراط المستقيم» فرمودند: «مراد دين خدا است كه جبرئيل آن را براي حضرت محمد(ص) آورده است.»01
در روایتی امام باقر و امام صادق(ع) در تفسیر «اهدنا الصراط المستقیم» فرمودند: «مراد دین خدا است که جبرئیل آن را برای حضرت محمد(ص) آورده است.»۰۱
قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «فمن يردالله ان يهديه يشرح صدره للاسلام... و هذا صراط ربك مستقيما قد فصلنا الآيات لقوم يذكرون؛ (انعام 521و 621) پس كسي را كه خدا بخواهد هدايت نمايد، سينه اش را براي پذيرش اسلام مي گشايد... و راه راست پروردگارت همين است. ما آيات ]خود[ را براي گروهي كه پند مي گيرند، به روشني بيان نموده ايم
قرآن کریم در این باره می فرماید: «فمن یردالله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام... و هذا صراط ربک مستقیما قد فصلنا الآیات لقوم یذکرون؛ (انعام ۵۲۱و ۶۲۱) پس کسی را که خدا بخواهد هدایت نماید، سینه اش را برای پذیرش اسلام می گشاید... و راه راست پروردگارت همین است. ما آیات ]خود[ را برای گروهی که پند می گیرند، به روشنی بیان نموده ایم
در سوره زخرف .34 نيز مي فرمايد: «فاستمسك بالذي أوحي اليك انك علي صراط مستقيم و انه لذكر لك و لقومك و سوف تسئلون؛ آنچه را بر تو وحي شده محكم بگير كه تو بر صراط مستقيمي و اين يادآوري تو و قوم تو است و بزودي سؤال خواهيد شد.» ظاهر آيه شريفه اين است كه وحي خدا كه همان قرآن كريم و مايه هدايت است، همان دين خدا است كه همان صراط مستقيم است.
در سوره زخرف .۳۴ نیز می فرماید: «فاستمسک بالذی أوحی الیک انک علی صراط مستقیم و انه لذکر لک و لقومک و سوف تسئلون؛ آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی و این یادآوری تو و قوم تو است و بزودی سؤال خواهید شد.» ظاهر آیه شریفه این است که وحی خدا که همان قرآن کریم و مایه هدایت است، همان دین خدا است که همان صراط مستقیم است.
راه بهشت
راه بهشت
امام حسن عسكري(ع) درباره آيه «اهدنا الصراط المستقيم» فرمود: «منظور اين است كه چنانچه ما را در گذشته توفيق داده اي تا از دستور تو اطاعت كنيم، پيوسته موفق بدار تا در آينده نيز مطيع تو باشيم.» سپس فرمودند: «اما صراط مستقيم دو نوع است: يكي صراط دنيا و ديگري صراط آخرت: صراط مستقيم در دنيا آن روش ميانه اي است كه نه غلو دارد و نه كوتاهي و تقصير و نه گرايش به باطل. اما طريق ديگر همان راه مؤمنين به سوي بهشت است كه مستقيم است و انحراف ندارد نه به جانب جهنم و نه به جاي ديگري غير جهنم، فقط مستقيم به سوي بهشت است.»11
امام حسن عسکری(ع) درباره آیه «اهدنا الصراط المستقیم» فرمود: «منظور این است که چنانچه ما را در گذشته توفیق داده ای تا از دستور تو اطاعت کنیم، پیوسته موفق بدار تا در آینده نیز مطیع تو باشیم.» سپس فرمودند: «اما صراط مستقیم دو نوع است: یکی صراط دنیا و دیگری صراط آخرت: صراط مستقیم در دنیا آن روش میانه ای است که نه غلو دارد و نه کوتاهی و تقصیر و نه گرایش به باطل. اما طریق دیگر همان راه مؤمنین به سوی بهشت است که مستقیم است و انحراف ندارد نه به جانب جهنم و نه به جای دیگری غیر جهنم، فقط مستقیم به سوی بهشت است.»۱۱
اميرالمؤمنين(ع) در تفسير سوره حمد كه براي پادشاه روم نوشتند، فرمود: «و اما قول خداوند متعال كه فرمود: «اهدنا الصراط المستقيم» عبارت است از راه روشن كه هر كس در دنيا عمل صالح انجام دهد، در قيامت از آن راه به بهشت رهسپار مي گردد.21
امیرالمؤمنین(ع) در تفسیر سوره حمد که برای پادشاه روم نوشتند، فرمود: «و اما قول خداوند متعال که فرمود: «اهدنا الصراط المستقیم» عبارت است از راه روشن که هر کس در دنیا عمل صالح انجام دهد، در قیامت از آن راه به بهشت رهسپار می گردد.۲۱
راه انبياء(ع)
راه انبیاء(ع)
تا اينجا روشن شد كه صراط مستقيم، راه روشن بندگي، عبوديت و محبت خدا است. و نيز معلوم شد كه بندگي خدا در حقيقت همان عمل به فرامين دين خدا و به خصوص اسلام است. يعني بندگي خدا، چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل جز از راه عمل به دستورات و رهنمودهاي دين ميسر نيست؛ به بيان ديگر، شناخت خداوند چنان كه خود معرفي كرده است، انجام واجبات، ترك محرمات، تخلق به اخلاقيات اسلامي، و پايبندي به آداب اسلام همان طريق بندگي خدا است.
تا اینجا روشن شد که صراط مستقیم، راه روشن بندگی، عبودیت و محبت خدا است. و نیز معلوم شد که بندگی خدا در حقیقت همان عمل به فرامین دین خدا و به خصوص اسلام است. یعنی بندگی خدا، چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل جز از راه عمل به دستورات و رهنمودهای دین میسر نیست؛ به بیان دیگر، شناخت خداوند چنان که خود معرفی کرده است، انجام واجبات، ترک محرمات، تخلق به اخلاقیات اسلامی، و پایبندی به آداب اسلام همان طریق بندگی خدا است.
اكنون اين نكته بايد روشن گردد كه دين خداوند، چيزي جز قول، فعل و تقرير انبياء(ع) نيست و در رأس آنها، خاتم الانبياء(ص) است، البته بديهي است كه قول و فعل و تقرير معصوم همان نور توحيد خداوند و امر و نهي و رضا و غضب او است كه پيامبران(ع) از طريق وحي به آن عالم شده و به تأييد و تسديد و توفيق خداوند، تبليغ مي كنند. از اين رو امام صادق(ع) درباره آيه شريفه «اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم» فرمود: «راه انبياء است كه خدا به آنان نعمت داده است.31
اکنون این نکته باید روشن گردد که دین خداوند، چیزی جز قول، فعل و تقریر انبیاء(ع) نیست و در رأس آنها، خاتم الانبیاء(ص) است، البته بدیهی است که قول و فعل و تقریر معصوم همان نور توحید خداوند و امر و نهی و رضا و غضب او است که پیامبران(ع) از طریق وحی به آن عالم شده و به تأیید و تسدید و توفیق خداوند، تبلیغ می کنند. از این رو امام صادق(ع) درباره آیه شریفه «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم» فرمود: «راه انبیاء است که خدا به آنان نعمت داده است.۳۱
و قرآن كريم درباره پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «انك علي صراط مستقيم؛ تو بر راهي راست قرار داري» (زخرف34) و نيز مي فرمايد: «يس، و القرآن الحكيم، انك لمن المرسلين، علي صراط مستقيم؛ (ياسين 4). يس سوگند به قرآن حكيم كه تو قطعاً از رسولان هستي، بر راه راست (قرار داري
و قرآن کریم درباره پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «انک علی صراط مستقیم؛ تو بر راهی راست قرار داری» (زخرف۳۴) و نیز می فرماید: «یس، و القرآن الحکیم، انک لمن المرسلین، علی صراط مستقیم؛ (یاسین ۴). یس سوگند به قرآن حکیم که تو قطعاً از رسولان هستی، بر راه راست (قرار داری
اميرالمؤمنين و ائمه اطهار(ع)
امیرالمؤمنین و ائمه اطهار(ع)
از آنچه گذشت روشن شد كه راه روشن و صراط مستقيم الهي، اعتقاد به وحدانيت خدا و بندگي او است و پايبندي به دين خدا، تنها راه بندگي است كه از طريق پيامبران ابلاغ مي شود. به عبارت ديگر از ديدگاه قرآن كريم، اطاعت از خدا، راه راست و روشني است كه انسان را به وصال محبوب و به مقامات بالاي بهشت و رضوان الهي مي رساند و اطاعت خدا تنها در اطاعت رسول است: «من يطع الرسول فقط أطاع الله؛ (نساء18) كسي كه از رسول (خدا) اطاعت كند، در حقيقت خدا را اطاعت كرده است.»
از آنچه گذشت روشن شد که راه روشن و صراط مستقیم الهی، اعتقاد به وحدانیت خدا و بندگی او است و پایبندی به دین خدا، تنها راه بندگی است که از طریق پیامبران ابلاغ می شود. به عبارت دیگر از دیدگاه قرآن کریم، اطاعت از خدا، راه راست و روشنی است که انسان را به وصال محبوب و به مقامات بالای بهشت و رضوان الهی می رساند و اطاعت خدا تنها در اطاعت رسول است: «من یطع الرسول فقط أطاع الله؛ (نساء۱۸) کسی که از رسول (خدا) اطاعت کند، در حقیقت خدا را اطاعت کرده است.»
اكنون كه اطاعت از رسول اكرم(ص)، تنها با اطاعت از اميرالمؤمنين و ائمه اطهار(ع) ميسر است. زيرا از سويي اسلام دين خاتم است و تا قيامت پابرجا است و قرآن كامل ترين كتاب وحي است كه بيان حقايق تا قيامت در آن نهفته است و از سوي ديگر با اينكه به تصريح قرآن كريم، پيامبراكرم(ص) مأمور به تبيين آن است: «و أنزلنا اليك الذكر لتبين للناس»، لكن در آن مدت كوتاه رسالت و با آن شرايط جاهلي كه در آن برهه از تاريخ وجود داشته است، يقيناً بيان همه حقايق قرآن تا قيامت، براي عموم مردم ممكن و ميسر نبوده و حكيمانه هم نبود كه تمام حكمت ها را به عموم مردم تعليم كند درحالي كه قرآن كريم اكثرشان را جاهل، غيرمتفكر و غيرمؤمن معرفي كرده: «اكثرهم لايعقلون»(مائده 301«اكثرهم لايعلمون»(انعام 73«اكثرهم لايومنون»(بقره001«اكثرهم الفاسقون»(آل عمران 011)
اکنون که اطاعت از رسول اکرم(ص)، تنها با اطاعت از امیرالمؤمنین و ائمه اطهار(ع) میسر است. زیرا از سویی اسلام دین خاتم است و تا قیامت پابرجا است و قرآن کامل ترین کتاب وحی است که بیان حقایق تا قیامت در آن نهفته است و از سوی دیگر با اینکه به تصریح قرآن کریم، پیامبراکرم(ص) مأمور به تبیین آن است: «و أنزلنا الیک الذکر لتبین للناس»، لکن در آن مدت کوتاه رسالت و با آن شرایط جاهلی که در آن برهه از تاریخ وجود داشته است، یقیناً بیان همه حقایق قرآن تا قیامت، برای عموم مردم ممکن و میسر نبوده و حکیمانه هم نبود که تمام حکمت ها را به عموم مردم تعلیم کند درحالی که قرآن کریم اکثرشان را جاهل، غیرمتفکر و غیرمؤمن معرفی کرده: «اکثرهم لایعقلون»(مائده ۳۰۱«اکثرهم لایعلمون»(انعام ۷۳«اکثرهم لایومنون»(بقره۰۰۱«اکثرهم الفاسقون»(آل عمران ۰۱۱)
بنابراين حكمت خداوند متعال بر اين قرار گرفته است كه انسان هاي معصوم و كاملي را بيافريند و آن ها را اوصيا و خلفاي راستين رسولش قرار دهد و رسولش را موظف كند كه هر چه را خدا به او تعليم كرده به وصي خود تعليم كند آن هم نه تعليم عادي و كلاسيك، بلكه تعليمي كه از هر حرف آن هزار درب علم گشوده مي شود، تا علم و حكمت خداوند بدون هيچ گونه كم و كاست و بدون هيچ گونه تحريف در زمين بماند و موجب هدايت انسان ها وعبوديت حقيقي گردد. لذا پيامبر اكرم(ص) در خطبه غدير خم فرمود: «اي مردم! هيچ علمي نيست مگر آنكه خداوند آن را در من قرار داده، و هر دانشي را كه من مي دانم آن را در امام پرهيزگاران قرار دادم و هيچ علمي نيست مگر آنكه آن را به علي(ع) آموخته ام، او همان امام آشكار است.»41
بنابراین حکمت خداوند متعال بر این قرار گرفته است که انسان های معصوم و کاملی را بیافریند و آن ها را اوصیا و خلفای راستین رسولش قرار دهد و رسولش را موظف کند که هر چه را خدا به او تعلیم کرده به وصی خود تعلیم کند آن هم نه تعلیم عادی و کلاسیک، بلکه تعلیمی که از هر حرف آن هزار درب علم گشوده می شود، تا علم و حکمت خداوند بدون هیچ گونه کم و کاست و بدون هیچ گونه تحریف در زمین بماند و موجب هدایت انسان ها وعبودیت حقیقی گردد. لذا پیامبر اکرم(ص) در خطبه غدیر خم فرمود: «ای مردم! هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من قرار داده، و هر دانشی را که من می دانم آن را در امام پرهیزگاران قرار دادم و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی(ع) آموخته ام، او همان امام آشکار است.»۴۱
همچنين رسول خدا(ص) در احاديث بسياري، چنين مضاميني را فرموده است: «كسي كه از علي(ع) فرمان نبرد، مرا نافرماني كرده، و شخصي كه معصيت مرا انجام دهد، خدا را معصيت نموده، و هر كس كه علي(ع) را اطاعت نمايد، در حقيقت مرا اطاعت نموده، و هر فردي مطيع من باشد، قطعاً از خدا اطاعت كرده، شخصي كه علي(ع) را در گفتار يا كرداري رد نمايد، قطعاً من را رد نموده، و كسي كه مرا رد كند قطعاً خدا را در بالاي عرشش منكر شده است.»51 «كسي كه علي(ع) را دوست بدارد مرا دوست داشته و كسي كه مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته»61 «كسي كه علي(ع) را اذيت كند مرا اذيت كرده، و كسي كه مرا اذيت كند، خدا را اذيت كرده»، «كسي كه با علي(ع) بجنگد، با من جنگيده و كسي كه با من بجنگد، با خدا جنگيده»71 و احاديث متواتر ديگر مانند «علي مني كهارون من موسي؛ علي(ع) نسبت به من مانند هارون نسبت به موسي است» و «علي مني و انا منه؛ علي(ع) از من است و من از او هستم» و «علي مني كنفسي طاعته طاعتي و معصيته معصيتي؛ علي(ع) نسبت به من مانند نفس من است و اطاعت او اطاعت من و معصيت او معصيت من است» و...
همچنین رسول خدا(ص) در احادیث بسیاری، چنین مضامینی را فرموده است: «کسی که از علی(ع) فرمان نبرد، مرا نافرمانی کرده، و شخصی که معصیت مرا انجام دهد، خدا را معصیت نموده، و هر کس که علی(ع) را اطاعت نماید، در حقیقت مرا اطاعت نموده، و هر فردی مطیع من باشد، قطعاً از خدا اطاعت کرده، شخصی که علی(ع) را در گفتار یا کرداری رد نماید، قطعاً من را رد نموده، و کسی که مرا رد کند قطعاً خدا را در بالای عرشش منکر شده است.»۵۱ «کسی که علی(ع) را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته»۶۱ «کسی که علی(ع) را اذیت کند مرا اذیت کرده، و کسی که مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده»، «کسی که با علی(ع) بجنگد، با من جنگیده و کسی که با من بجنگد، با خدا جنگیده»۷۱ و احادیث متواتر دیگر مانند «علی منی کهارون من موسی؛ علی(ع) نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی است» و «علی منی و انا منه؛ علی(ع) از من است و من از او هستم» و «علی منی کنفسی طاعته طاعتی و معصیته معصیتی؛ علی(ع) نسبت به من مانند نفس من است و اطاعت او اطاعت من و معصیت او معصیت من است» و...
بنابراين اميرالمؤمنين(ع) و اولاد معصومش، همان صراط مستقيم خدا تا قيامت هستند كه اطاعت از آنها تنها راه بندگي خدا است. لذا رسول خدا(ص) خطاب به آن حضرت فرمود: «يا علي! تو حجت خدايي و تو باب (تقرب) به خدايي، و تو راه به سوي خدايي، و تويي نبأعظيم، و تويي صراط مستقيم حق»81 و خود آن حضرت فرمود: «أنا خاتم الوصيين و أنا الصراط المستقيم و أنا النبأ العظيم»؛91 منم خاتم اوصيا و منم صراط مستقيم و منم نبأ عظيم
بنابراین امیرالمؤمنین(ع) و اولاد معصومش، همان صراط مستقیم خدا تا قیامت هستند که اطاعت از آنها تنها راه بندگی خدا است. لذا رسول خدا(ص) خطاب به آن حضرت فرمود: «یا علی! تو حجت خدایی و تو باب (تقرب) به خدایی، و تو راه به سوی خدایی، و تویی نبأعظیم، و تویی صراط مستقیم حق»۸۱ و خود آن حضرت فرمود: «أنا خاتم الوصیین و أنا الصراط المستقیم و أنا النبأ العظیم»؛۹۱ منم خاتم اوصیا و منم صراط مستقیم و منم نبأ عظیم
از اين رو ائمه بسياري از آياتي را كه درباره صراط مستقيم آمده است، به اميرالمؤمنين(ع) تفسير و تأويل كرده و به تبع آن حضرت براي ديگر ائمه(ع) نيز ثابت كرده اند.
از این رو ائمه بسیاری از آیاتی را که درباره صراط مستقیم آمده است، به امیرالمؤمنین(ع) تفسیر و تأویل کرده و به تبع آن حضرت برای دیگر ائمه(ع) نیز ثابت کرده اند.
به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي كنيم:
به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:
امام صادق(ع) فرمود: «اهدنا الصراط المستقيم» يعني اميرالمومنين»02 و از امام كاظم(ع) نيز درباره آيه «افمن يمشي مكبا علي وجهه اهدي امن يمشي سويا علي صراط مستقيم» سؤال شد، آن حضرت فرمود: «خدا كسي را كه از ولايت علي(ع) برگشته، به كسي مثل زده است كه به رو افتاده، راه مي رود و در كار خود گمراه است و كسي را كه از علي(ع) پيروي كند، با قامت راست بر راه مستقيم قرار داده و راه مستقيم همان اميرالمؤمنين(ع) است»12
امام صادق(ع) فرمود: «اهدنا الصراط المستقیم» یعنی امیرالمومنین»۰۲ و از امام کاظم(ع) نیز درباره آیه «افمن یمشی مکبا علی وجهه اهدی امن یمشی سویا علی صراط مستقیم» سؤال شد، آن حضرت فرمود: «خدا کسی را که از ولایت علی(ع) برگشته، به کسی مثل زده است که به رو افتاده، راه می رود و در کار خود گمراه است و کسی را که از علی(ع) پیروی کند، با قامت راست بر راه مستقیم قرار داده و راه مستقیم همان امیرالمؤمنین(ع) است»۱۲
مفضل بن عمر گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم؛ صراط چيست؟
مفضل بن عمر گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم؛ صراط چیست؟
فرمود: «راهي به سوي شناختن خداي بزرگ است، و صراط دو گونه است: يكي صراط در دنيا و ديگري صراط در آخرت، اما صراط دنيا امام است كه فرمانبرداري از او واجب است، هر كس كه در دنيا او را شناخت و رهنمودهاي او را به كار بست، در آخرت از صراط كه پلي است به روي جهنم، خواهد گذشت، و هر كس در اينجا امام خود را نشناخت، هنگام گذشتن از صراط آخرت گامش خواهد لغزيد و در آتش دوزخ خواهد افتاد.»22
فرمود: «راهی به سوی شناختن خدای بزرگ است، و صراط دو گونه است: یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت، اما صراط دنیا امام است که فرمانبرداری از او واجب است، هر کس که در دنیا او را شناخت و رهنمودهای او را به کار بست، در آخرت از صراط که پلی است به روی جهنم، خواهد گذشت، و هر کس در اینجا امام خود را نشناخت، هنگام گذشتن از صراط آخرت گامش خواهد لغزید و در آتش دوزخ خواهد افتاد.»۲۲
سلمان فارسي از پيامبر اكرم(ص) نقل مي كند كه روزي آن حضرت، ميان اصحاب نشسته بود، فرمود: هم اكنون شخصي بر شما وارد مي شود كه شبيه عيسي بن مريم است. بعضي از اطرافيان از جاي حركت كرده رفتند تا وارد شوند و آنها صاحب اين امتياز باشند. در اين موقع علي بن ابي طالب(ع) وارد شد. آن مرد به برخي از دوستان خود گفت: چرا محمد(ص) به همين قانع نشد كه علي(ع) را بر ما برتري بخشد و او را به عيسي بن مريم تشبيه كرد، به خدا قسم خداياني كه در جاهليت مي پرستيديم، از او بهتر بودند.
سلمان فارسی از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند که روزی آن حضرت، میان اصحاب نشسته بود، فرمود: هم اکنون شخصی بر شما وارد می شود که شبیه عیسی بن مریم است. بعضی از اطرافیان از جای حرکت کرده رفتند تا وارد شوند و آنها صاحب این امتیاز باشند. در این موقع علی بن ابی طالب(ع) وارد شد. آن مرد به برخی از دوستان خود گفت: چرا محمد(ص) به همین قانع نشد که علی(ع) را بر ما برتری بخشد و او را به عیسی بن مریم تشبیه کرد، به خدا قسم خدایانی که در جاهلیت می پرستیدیم، از او بهتر بودند.
لذا خداوند در همين مجلس ]آيه 75 تا 16 سوره زخرف[ را در شأن علي(ع) نازل نمود: «و لما ضرب ابن مريم مثلا...» كه ترجمه اش اين است:
لذا خداوند در همین مجلس ]آیه ۷۵ تا ۱۶ سوره زخرف[ را در شأن علی(ع) نازل نمود: «و لما ضرب ابن مریم مثلا...» که ترجمه اش این است:
«و هنگامي كه درباره فرزند مريم مثلي زده شد، ناگهان قوم تو به خاطر آن داد و فرياد راه انداختند و گفتند: «آيا خدايان ما بهترند يا او؟! ولي آنها جز ازطريق جدال ]و لجاج[ اين حرف را نزدند، آنان گروهي كينه توز و پرخاشگرند! او فقط بنده اي است كه ما نعمت به او بخشيديم و او را مثلي براي بني اسرائيل قرار داديم و هرگاه بخواهيم به جاي شما در زمين فرشتگاني قرار مي دهيم كه جانشين ]شما[گردند!»
«و هنگامی که درباره فرزند مریم مثلی زده شد، ناگهان قوم تو به خاطر آن داد و فریاد راه انداختند و گفتند: «آیا خدایان ما بهترند یا او؟! ولی آنها جز ازطریق جدال ]و لجاج[ این حرف را نزدند، آنان گروهی کینه توز و پرخاشگرند! او فقط بنده ای است که ما نعمت به او بخشیدیم و او را مثلی برای بنی اسرائیل قرار دادیم و هرگاه بخواهیم به جای شما در زمین فرشتگانی قرار می دهیم که جانشین ]شما[گردند!»
سپس پيامبر(ص) فرمود: خداوند مقام و عظمت امير المؤمنين(ع) را بيان مي كند: «و انه لعلم للساعه فلا تمترن بها و اتبعون هذا صراط مستقيم يعني اميرالمؤمنين»؛ و او سبب آگاهي بر روز قيامت است، هرگز در او ترديد نكنيد و از من پيروي كنيد. اين راه مستقيم است كه منظور اميرالمؤمنين(ع) است.»32
سپس پیامبر(ص) فرمود: خداوند مقام و عظمت امیر المؤمنین(ع) را بیان می کند: «و انه لعلم للساعه فلا تمترن بها و اتبعون هذا صراط مستقیم یعنی امیرالمؤمنین»؛ و او سبب آگاهی بر روز قیامت است، هرگز در او تردید نکنید و از من پیروی کنید. این راه مستقیم است که منظور امیرالمؤمنین(ع) است.»۳۲
همچنين از امام باقر(ع) روايت شده است كه در تفسير آيه شريفه «ان هذا صراطي مستقيما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل» فرمود: «علي بن ابي طالب و ائمه (عليهم السلام) از فرزندان فاطمه زهرا(س) است كه راه خدا هستند، هركس از آنها روي برگرداند داخل در ساير راه ها شده است؛42 و در حديث ديگر از همين امام بزرگوار(ع) درباره همان آيه نقل شده كه فرمود: «منظور از «و ان هذا صراطي مستقيما فاتبعوه» راه امامت است و منظور از «ولا تتبعوا السبل» راه هاي ديگر غير از امامت است.»52
همچنین از امام باقر(ع) روایت شده است که در تفسیر آیه شریفه «ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل» فرمود: «علی بن ابی طالب و ائمه (علیهم السلام) از فرزندان فاطمه زهرا(س) است که راه خدا هستند، هرکس از آنها روی برگرداند داخل در سایر راه ها شده است؛۴۲ و در حدیث دیگر از همین امام بزرگوار(ع) درباره همان آیه نقل شده که فرمود: «منظور از «و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه» راه امامت است و منظور از «ولا تتبعوا السبل» راه های دیگر غیر از امامت است.»۵۲
خلاصه آنكه امامت، امروزه تنها راه نجات و تنها راه بندگي خدا و تنها طريق شناخت توحيد حق و تنها صراط مستقيم خدا است كه اگر كسي از اين راه به سوي خدا برود نجات يافته و كسي از آن تخلف كند هلاك مي شود: «من تبعنا نجا و من تخلف عنا هلك»62
خلاصه آنکه امامت، امروزه تنها راه نجات و تنها راه بندگی خدا و تنها طریق شناخت توحید حق و تنها صراط مستقیم خدا است که اگر کسی از این راه به سوی خدا برود نجات یافته و کسی از آن تخلف کند هلاک می شود: «من تبعنا نجا و من تخلف عنا هلک»۶۲
(مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم)
(مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم)
پانوشت ها:
پانوشت ها:
1-الكافي، شيخ كليني، ج2، ص61، ح2.
۱-الکافی، شیخ کلینی، ج۲، ص۶۱، ح۲.
2-تفسيرالقمي، ج2، ص112
۲-تفسیرالقمی، ج۲، ص۱۱۲
3-بحارالانوار، ج3، ص63، ج 11، التوحيد، ص392، ج3
۳-بحارالانوار، ج۳، ص۶۳، ج ۱۱، التوحید، ص۳۹۲، ج۳
4-بحارالانوار، ج46، ص241
۴-بحارالانوار، ج۴۶، ص۲۴۱
5-(3) آل عمران 15، در آيات 63 سوره مريم و 46 سوره زخرف نيز مشابه همين تعبير آمده است.
۵-(۳) آل عمران ۱۵، در آیات ۶۳ سوره مریم و ۴۶ سوره زخرف نیز مشابه همین تعبیر آمده است.
6-معاني الأخبار، ص33، ج4
۶-معانی الأخبار، ص۳۳، ج۴
7-مصباح الشريعه، ص291 از امام علي(ع)
۷-مصباح الشریعه، ص۲۹۱ از امام علی(ع)
8-من لا يحضر الفقيه، شيخ صدوق، ج1، ص013، ج692
۸-من لا یحضر الفقیه، شیخ صدوق، ج۱، ص۰۱۳، ج۶۹۲
9-تفسيرالعياشي، ج1، ص42، ح62، بحارالأنوار، ج98، ص042، ح64
۹-تفسیرالعیاشی، ج۱، ص۴۲، ح۶۲، بحارالأنوار، ج۹۸، ص۰۴۲، ح۶۴
01-بحارالأنوار ج53، ص563،المناقب ج3، ص37
۰۱-بحارالأنوار ج۵۳، ص۵۶۳،المناقب ج۳، ص۳۷
11-بحارالأنوار، ج8، ص07
۱۱-بحارالأنوار، ج۸، ص۰۷
21-ارشاد القلوب ج2، ص 563، بحارالانوار ج01، ص06
۲۱-ارشاد القلوب ج۲، ص ۵۶۳، بحارالانوار ج۰۱، ص۰۶
31-بحارالأنوار، ج28، ص12، تفسيرالعياشي، ج1، ص22
۳۱-بحارالأنوار، ج۲۸، ص۱۲، تفسیرالعیاشی، ج۱، ص۲۲
41-بحارالأنوار، ج73، ص802
۴۱-بحارالأنوار، ج۷۳، ص۸۰۲
51-معاني الأخبار، ص273، بحارالأنوار، ج83، ص921
۵۱-معانی الأخبار، ص۲۷۳، بحارالأنوار، ج۸۳، ص۹۲۱
61-بحارالأنوار، ج5، ص96
۶۱-بحارالأنوار، ج۵، ص۹۶
71-بحارالأنوار، ج8، ص663
۷۱-بحارالأنوار، ج۸، ص۶۶۳
81-عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص:6
۸۱-عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص:۶
91-بحارالأنوار، ج62، ص5
۹۱-بحارالأنوار، ج۶۲، ص۵
02-بحارالأنوار، ج98، ص042
۰۲-بحارالأنوار، ج۹۸، ص۰۴۲
12-الكافي، ج1، ص:334
۱۲-الکافی، ج۱، ص:۳۳۴
22-معاني الأخبار، ص23
۲۲-معانی الأخبار، ص۲۳
32-بحارالأنوار، ج9، ص632
۳۲-بحارالأنوار، ج۹، ص۶۳۲
42-بحارالأنوار، ج42، ص51
۴۲-بحارالأنوار، ج۴۲، ص۵۱
52-تأويل الآيات الظاهره، ص371: «و أن هذا صراطي مستقيماً فاتبعوه قال طريق الامامه فاتبعوه ولا تتبعوا السبل أي طرقاً غيرها»
۵۲-تأویل الآیات الظاهره، ص۳۷۱: «و أن هذا صراطی مستقیماً فاتبعوه قال طریق الامامه فاتبعوه ولا تتبعوا السبل أی طرقاً غیرها»
62-الأمالي للصدوق، ص703، ح 51 از امام صادق(ع)
۶۲-الأمالی للصدوق، ص۷۰۳، ح ۵۱ از امام صادق(ع)
۰۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش