مسئولیت در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آموختن قرآن' به 'آموختن قرآن'
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
جز (جایگزینی متن - 'آموختن قرآن' به 'آموختن قرآن')
خط ۲۶: خط ۲۶:
[[مدیریت]]، زمانی کار آمد و کامل خواهد بود که علاوه بر [[مراقبت]] و نظارت، بر عملکرد کارگزار، همراه با [[محاسبه]] و نیز تنبیه و [[تشویق]] باشد. مدیر موفق باید از زیردستان خود گزارش کار بخواهد تا از [[پیشرفت]] [[کارها]] باخبر شود. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز درباره مسئولیتی که به افراد واگذار می‌کرد، از آنان گزارش می‌خواست؛ چنانکه در خبر فرستادن ابن أتبیّه برای جمع‌آوری صدقات آمده است: هنگامی که از [[مأموریت]] بازگشت، [[پیامبر]]{{صل}} از او گزارش خواست و هنگامی که قسمتی از صدقات را به [[بیت‌المال]] تحویل داد، به [[پیامبر]]{{ع}}{{صل}} گفت: "این، برای شماست" و قسمتی را نزد خود نگه داشت و گفت: "این به من هدیه شده است"؛ [[پیامبر]]{{صل}} از این کار او به شدت ناراحت شد و بالای [[منبر]] رفت و پس از [[حمد]] و ثنای [[خدا]] فرمود: "چرا عاملی را که برای جمع آوری صدقات می‌فرستیم، می‌گوید: "این، برای شماست و این، به من هدیه شده است؟" آیا اگر او در خانه [[پدر]] یا مادرش نشسته بود، چیزی به او هدیه می‌دادند؟ [[سوگند]] به آنکه جانم در دست اوست! هیچ یک از شما به [[بیت‌المال]] چنگ نمی‌اندازد، مگر اینکه در [[روز قیامت]] او را در حالی که آن چیز وبال گردنش شده است، به [[محشر]] وارد می‌کنند؛ آن چیز، یا شتری است که از خود صدا در می‌آورد، یا گاوی است که نفیر می‌کشد، یا گوسفندی است که با صدای بلند بع بع می‌کند"<ref>البخاری، صحیح، ج ۸، ص ۶۶؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۶، ص ۱۱ - ۱۲؛ ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۳۷۳ و ابن خزیمه، صحیح، ج ۴، ص ۵۴.</ref>.
[[مدیریت]]، زمانی کار آمد و کامل خواهد بود که علاوه بر [[مراقبت]] و نظارت، بر عملکرد کارگزار، همراه با [[محاسبه]] و نیز تنبیه و [[تشویق]] باشد. مدیر موفق باید از زیردستان خود گزارش کار بخواهد تا از [[پیشرفت]] [[کارها]] باخبر شود. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز درباره مسئولیتی که به افراد واگذار می‌کرد، از آنان گزارش می‌خواست؛ چنانکه در خبر فرستادن ابن أتبیّه برای جمع‌آوری صدقات آمده است: هنگامی که از [[مأموریت]] بازگشت، [[پیامبر]]{{صل}} از او گزارش خواست و هنگامی که قسمتی از صدقات را به [[بیت‌المال]] تحویل داد، به [[پیامبر]]{{ع}}{{صل}} گفت: "این، برای شماست" و قسمتی را نزد خود نگه داشت و گفت: "این به من هدیه شده است"؛ [[پیامبر]]{{صل}} از این کار او به شدت ناراحت شد و بالای [[منبر]] رفت و پس از [[حمد]] و ثنای [[خدا]] فرمود: "چرا عاملی را که برای جمع آوری صدقات می‌فرستیم، می‌گوید: "این، برای شماست و این، به من هدیه شده است؟" آیا اگر او در خانه [[پدر]] یا مادرش نشسته بود، چیزی به او هدیه می‌دادند؟ [[سوگند]] به آنکه جانم در دست اوست! هیچ یک از شما به [[بیت‌المال]] چنگ نمی‌اندازد، مگر اینکه در [[روز قیامت]] او را در حالی که آن چیز وبال گردنش شده است، به [[محشر]] وارد می‌کنند؛ آن چیز، یا شتری است که از خود صدا در می‌آورد، یا گاوی است که نفیر می‌کشد، یا گوسفندی است که با صدای بلند بع بع می‌کند"<ref>البخاری، صحیح، ج ۸، ص ۶۶؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۶، ص ۱۱ - ۱۲؛ ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۳۷۳ و ابن خزیمه، صحیح، ج ۴، ص ۵۴.</ref>.


همچنین زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} مصعب را برای [[آموختن]] [[قرآن]] و [[فقه]] به [[انصار]] به [[مدینه]] فرستاد؛ وقتی او به [[مکه]] بازگشت، نخست به خانه [[پیامبر]]{{صل}} رفت و به خانه خود نزدیک هم نشد و درباره وضع [[انصار]] و سرعت ایشان در [[مسلمان]] شدن گزارش داد و چون [[پیامبر]]{{صل}} [[منتظر]] [[اسلام آوردن]] ایشان بود، از اخباری که مصعب داد، بسیار [[خشنود]] شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۸۷ - ۸۸؛ أحمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۰۷ - ۴۰۸؛ تاریخ الطبری، ج ۶، ص ۱۰۸ - ۱۰۹ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۸.</ref>.
همچنین زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} مصعب را برای [[آموختن قرآن]] و [[فقه]] به [[انصار]] به [[مدینه]] فرستاد؛ وقتی او به [[مکه]] بازگشت، نخست به خانه [[پیامبر]]{{صل}} رفت و به خانه خود نزدیک هم نشد و درباره وضع [[انصار]] و سرعت ایشان در [[مسلمان]] شدن گزارش داد و چون [[پیامبر]]{{صل}} [[منتظر]] [[اسلام آوردن]] ایشان بود، از اخباری که مصعب داد، بسیار [[خشنود]] شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۸۷ - ۸۸؛ أحمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۰۷ - ۴۰۸؛ تاریخ الطبری، ج ۶، ص ۱۰۸ - ۱۰۹ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۸.</ref>.


همچنین در [[سریه]] "[[عبدالله بن أبی حدرد]]" که پیش از [[فتح مکه]] بود، [[پیامبر]]{{صل}} "[[عبدالله بن أبی حدرد]]" را با گروهی از [[مسلمانان]]، مانند "[[ابو قتاده حارث بن ربیعی]]" و "[[محلم بن جثامة]]" به سوی [[قبیله]] "إضم" فرستاد. آنها رفتند تا به اراضی آنها رسیدند و در آنجا "[[عامر بن اضبط اشجعی]]" با آنان روبرو شد؛ در حالی که سوار بر شتری بود و مختصر متاعی با ظرفی شیر به همراه داشت و چون آنها مطابق [[دستور]] [[اسلام]] بر آنها [[سلام]] کرد، از او گذشتند؛ ولی "[[محلم بن جثامة]]" به [[دلیل]] اختلافی که از پیش با او داشت، بر وی حمله کرده، او را کشت و شترش را با آنچه همراه داشت، به [[غنیمت]] گرفت. اما زمانی که آنها به نزد [[رسول خدا]]{{صل}} برگشتند و جریان را برای آن حضرت شرح دادند، [[رسول الله]]{{صل}} ناراحت شدند و [[خدای تعالی]] این [[آیه]] را نازل فرمود<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۵، السیرة النبویه، ص ۶۲۶؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۵۷۸ - ۵۷۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۳۶ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۳۰۵.</ref>: "ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید، چون در [[راه خدا]] بیرون می‌روید، به تحقیق و جستجو پردازید و به آن کس که اظهار [[اسلام]] کند، نگویید تو [[مؤمن]] نیستی، تا از متاع ناچیز [[دنیا]] بهره ببرید که غنیمت‌های بسیار نزد خداست. قبلاً خودتان نیز همین‌گونه بودید و [[خدا]] بر شما منّت نهاد. پس، خوب تحقیق و بررسی کنید که [[خدا]] همواره به آن‌چه انجام می‌دهید، [[آگاه]] است"<ref>سوره نساء، آیه ۹۴.</ref>.<ref>[[علی محمد تاج‌الدین|تاج‌الدین، علی محمد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۱۴.</ref>
همچنین در [[سریه]] "[[عبدالله بن أبی حدرد]]" که پیش از [[فتح مکه]] بود، [[پیامبر]]{{صل}} "[[عبدالله بن أبی حدرد]]" را با گروهی از [[مسلمانان]]، مانند "[[ابو قتاده حارث بن ربیعی]]" و "[[محلم بن جثامة]]" به سوی [[قبیله]] "إضم" فرستاد. آنها رفتند تا به اراضی آنها رسیدند و در آنجا "[[عامر بن اضبط اشجعی]]" با آنان روبرو شد؛ در حالی که سوار بر شتری بود و مختصر متاعی با ظرفی شیر به همراه داشت و چون آنها مطابق [[دستور]] [[اسلام]] بر آنها [[سلام]] کرد، از او گذشتند؛ ولی "[[محلم بن جثامة]]" به [[دلیل]] اختلافی که از پیش با او داشت، بر وی حمله کرده، او را کشت و شترش را با آنچه همراه داشت، به [[غنیمت]] گرفت. اما زمانی که آنها به نزد [[رسول خدا]]{{صل}} برگشتند و جریان را برای آن حضرت شرح دادند، [[رسول الله]]{{صل}} ناراحت شدند و [[خدای تعالی]] این [[آیه]] را نازل فرمود<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۵، السیرة النبویه، ص ۶۲۶؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۵۷۸ - ۵۷۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۳۶ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۳۰۵.</ref>: "ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید، چون در [[راه خدا]] بیرون می‌روید، به تحقیق و جستجو پردازید و به آن کس که اظهار [[اسلام]] کند، نگویید تو [[مؤمن]] نیستی، تا از متاع ناچیز [[دنیا]] بهره ببرید که غنیمت‌های بسیار نزد خداست. قبلاً خودتان نیز همین‌گونه بودید و [[خدا]] بر شما منّت نهاد. پس، خوب تحقیق و بررسی کنید که [[خدا]] همواره به آن‌چه انجام می‌دهید، [[آگاه]] است"<ref>سوره نساء، آیه ۹۴.</ref>.<ref>[[علی محمد تاج‌الدین|تاج‌الدین، علی محمد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۱۴.</ref>
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش