جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '{{پایان منابع}}↵↵{{آیات امامت}}' به '{{پایان منابع}}') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
[[صدق]] در لغت به معنای مطابقت [[حکم]] با واقع است<ref>جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.</ref>. به عبارت دیگر، [[صدق]] در اصل [[وصف]] گفتاری است که با واقعیت خارج مطابقت دارد. ولی از آنجا که بر [[عقیده]]، [[نیت]] و [[عزم]] و [[اراده]] نیز قول اطلاق میشود، امور یاد شده نیز به [[وصف]] [[صدق]] و [[راستی]] توصیف میگردند. بر این اساس کسی که عقیدهاش با نفس الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به [[اراده]] خویش [[جامه]] عمل بپوشاند، در [[عقیده]]، [[نیت]] و ارادهاش صادق است<ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲.</ref>. | [[صدق]] در لغت به معنای مطابقت [[حکم]] با واقع است<ref>جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.</ref>. به عبارت دیگر، [[صدق]] در اصل [[وصف]] گفتاری است که با واقعیت خارج مطابقت دارد. ولی از آنجا که بر [[عقیده]]، [[نیت]] و [[عزم]] و [[اراده]] نیز قول اطلاق میشود، امور یاد شده نیز به [[وصف]] [[صدق]] و [[راستی]] توصیف میگردند. بر این اساس کسی که عقیدهاش با نفس الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به [[اراده]] خویش [[جامه]] عمل بپوشاند، در [[عقیده]]، [[نیت]] و ارادهاش صادق است<ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲.</ref>. | ||
[[زمخشری]] گفته است: [[صادقین]] کسانیاند که در [[دین خدا]] از نظر [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق هستند<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.</ref> | [[زمخشری]] گفته است: [[صادقین]] کسانیاند که در [[دین خدا]] از نظر [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق هستند<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|مقاله «آیه صادقین»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۰۳.</ref> [[صادقان]] باید کسانی باشند که هم [[افکار]] و هم گفتار و هم [[رفتار]] آنها مطابق با [[حق]] باشد و کسی که چنین باشد، [[معصوم]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۱۹-۱۲۰.</ref>. | ||
==دلالت [[آیه]]== | ==دلالت [[آیه]]== | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. وجه [[استدلال]] [[آیه]] به این صورت است که این [[امر الهی]] در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در [[جامعه]] وجود داشته باشند. ثانیاً این [[صادقین]] باید دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ زیرا اسم جمع محلّی به الف و لام افاده عموم میکند، یعنی باید [[معصوم]] باشند. چون اگر امکان [[ارتکاب گناه]] و یا [[خطا]] در آنها باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهد بود. از آنجا که [[حکیم]] هیچگاه امر [[عبث]] و محال نمیکند نتیجه این میشود که: | {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. وجه [[استدلال]] [[آیه]] به این صورت است که این [[امر الهی]] در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در [[جامعه]] وجود داشته باشند. ثانیاً این [[صادقین]] باید دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ زیرا اسم جمع محلّی به الف و لام افاده عموم میکند، یعنی باید [[معصوم]] باشند. چون اگر امکان [[ارتکاب گناه]] و یا [[خطا]] در آنها باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهد بود. از آنجا که [[حکیم]] هیچگاه امر [[عبث]] و محال نمیکند نتیجه این میشود که: | ||
#هیچگاه جامعه از صادق مطلق (معصوم) خالی نخواهد بود. | #هیچگاه جامعه از صادق مطلق (معصوم) خالی نخواهد بود. | ||
#[[مؤمنین]] (متّقین) باید همواره همراه و [[مطیع]] [[معصومین]] باشند؛ در غیر این صورت، [[سعادت]] و [[فلاح]] حاصل نخواهد شد. [[بدیهی]] است، بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} تنها افرادی که در مورد آنها اجماعاً [[عصمت]] [[تصوّر]] دارد، [[ائمه دوازدهگانه]]{{ع}} هستند. | # [[مؤمنین]] (متّقین) باید همواره همراه و [[مطیع]] [[معصومین]] باشند؛ در غیر این صورت، [[سعادت]] و [[فلاح]] حاصل نخواهد شد. [[بدیهی]] است، بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} تنها افرادی که در مورد آنها اجماعاً [[عصمت]] [[تصوّر]] دارد، [[ائمه دوازدهگانه]]{{ع}} هستند. | ||
#به این مطلب که «صادقین» همان [[ائمه معصومین]]{{عم}} هستند در [[روایات]] نیز اشاره شده است: {{متن حدیث|عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> قَالَ الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الصِّدِّيقُونَ بِطَاعَتِهِمْ}}<ref>کافی، ج۱، باب ما فرض الله عزّوجلّ، حدیث ۲، ص۲۹۸، مترجم و نگاه کنید حدیث ۱ همین باب.</ref>؛ یعنی [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: [[صادقین]] همان [[ائمه]] هستند (که به سبب [[اطاعت از خدا]] صادق و [[صدیق]] هستند). | #به این مطلب که «صادقین» همان [[ائمه معصومین]]{{عم}} هستند در [[روایات]] نیز اشاره شده است: {{متن حدیث|عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> قَالَ الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الصِّدِّيقُونَ بِطَاعَتِهِمْ}}<ref>کافی، ج۱، باب ما فرض الله عزّوجلّ، حدیث ۲، ص۲۹۸، مترجم و نگاه کنید حدیث ۱ همین باب.</ref>؛ یعنی [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: [[صادقین]] همان [[ائمه]] هستند (که به سبب [[اطاعت از خدا]] صادق و [[صدیق]] هستند). | ||
#امامتِ به امر: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> و {{متن قرآن|وَ جَعَلْنَا مِنهْمْ أَئمَّةً يهَدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبرَواْ وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref> | #امامتِ به امر: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> و {{متن قرآن|وَ جَعَلْنَا مِنهْمْ أَئمَّةً يهَدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبرَواْ وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شكيب ورزيدند و به آيات ما يقين داشتند برخى از آنان را پيشوايانى گمارديم كه به فرمان ما (مردم را) رهنمايى مىكردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>. وجه [[استدلال]] در این دو [[آیه]] به این ترتیب است که: در آیه اول میفرماید در فعل [[خیرات]] را به آنان [[وحی]] کردیم و در این جا به دو نکته باید توجّه کرد: یکی آنکه «الخیرات» افاده عموم میکند و شامل همه کارهای خوب میشود و [[بدیهی]] است که [[گناه]] و [[نافرمانی]] نقیض آن است. همچنین [[اشتباه]] و [[انحراف]] [[خیر]] نیست و چون «الخیرات» همه [[افعال]] و دیدگاههای [[امام]] را در بر میگیرد. ارتکاب هرنوع گناه و یا هر [[خطا]] و اشتباهی خلاف {{متن قرآن|فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}} است. پس از این [[کلام]] [[خدای تعالی]] نتیجه گرفته میشود که: امام تحت [[عنایات]] خاص [[الهی]] از ارتکاب هر نوع گناه و اشتباهی مصون است. نکته دوم واژه {{متن قرآن|أَوْحَيْنَا}} است. وحی به معنای القای سرّی و سریع یک [[پیام]] است، طوری که هیچ [[القاء شیطانی]] نتواند در آن راه یابد و چون [[خداوند]] فعل خیرات را به [[امامان]] وحی فرموده است، این پیام به صورت پنهانی و دفعی به امام میرسد و در واقع به منزله «[[برهان]] [[رب]]» است که امام را از هر خطا و عصیانی [[حفظ]] میکند. از ذیل آیه نیز [[عصمت امام]] استفاده میشود چون «[[عابد]]» بودن ائمه را با لفظ {{متن قرآن|كَانُوا}} مستمر کرده است و از طرفی «عابد» صفت مشبه است که دارا بودن صفت را به نحو ثبوت و مستمر افاده میکند و خلاصه امام «عابد» است و روشن است که «عابد» مغایر «[[عاصی]]» است. | ||
وجه استدلال به [[آیه]] دوم بیشتر با استفاده از جمله {{متن قرآن|وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و به آیات ما یقین داشتند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> است. از این جمله استفاده میشود که [[امام]] نسبت به [[آیات الهی]] به [[درجه]] «ایقان» رسیده است و برای رسیدن به این درجه باید [[ملکوت]] [[آسمانها]] و [[زمین]] را [[مشاهده]] کرده باشد. چون [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>. ملکوت یعنی [[حقیقت]] و [[باطن]] اشیا و اینکه پس از مشاهده حقایق اشیاء ملاحظه خواهد شد [[هویّت]] و هستی آنها تنها ربط و تعلّق و [[وابستگی]] به [[خدا]]ست و جز همین ملکیّت و مملوکیّت برای ذات [[حق]]، حقیقت دیگری ندارند. (دقت کنید). حال کسی که چنین بینشی پیدا کند، (ملکوت آسمانها و زمین را مشاهده کند)، خواهد دید که [[گناه]] [[ملکوتی]] بسیار [[زشت]] و تنفرآور دارد. طوری که حتّی [[تصوّر]] ارتکاب آن را نیز در مخیّله خود راه نمیدهد. چنان که ما انسانهای عادی تصوّر بسیاری از [[گناهان]] را نیز در [[ذهن]] خود نمیکنیم، تا چه رسد به ارتکاب آن. آنجا که تا اندازهای از حقیقت و ملکوت بعضی [[اعمال]] [[آگاه]] هستیم. [[فکر]] انجام آن را نیز نمیکنیم؛ چون کمابیش چهره زشت و نفرتانگیز آن را مشاهده میکنیم. هیچ [[انسان]] [[عاقل]] و علاقمند به [[حمایت]] خود فکر خوردن مقدار زیادی سم مهلک را به مخیّله خود راه نمیدهد، هرگز فکر خوردن مدفوع دیگران با وجود غذاهای [[پاک]] و [[حلال]] را نمیکند. هیچ گاه بدون [[لباس]] در [[اجتماع]] حاضر نمیشود و... . | وجه استدلال به [[آیه]] دوم بیشتر با استفاده از جمله {{متن قرآن|وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و به آیات ما یقین داشتند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> است. از این جمله استفاده میشود که [[امام]] نسبت به [[آیات الهی]] به [[درجه]] «ایقان» رسیده است و برای رسیدن به این درجه باید [[ملکوت]] [[آسمانها]] و [[زمین]] را [[مشاهده]] کرده باشد. چون [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>. ملکوت یعنی [[حقیقت]] و [[باطن]] اشیا و اینکه پس از مشاهده حقایق اشیاء ملاحظه خواهد شد [[هویّت]] و هستی آنها تنها ربط و تعلّق و [[وابستگی]] به [[خدا]]ست و جز همین ملکیّت و مملوکیّت برای ذات [[حق]]، حقیقت دیگری ندارند. (دقت کنید). حال کسی که چنین بینشی پیدا کند، (ملکوت آسمانها و زمین را مشاهده کند)، خواهد دید که [[گناه]] [[ملکوتی]] بسیار [[زشت]] و تنفرآور دارد. طوری که حتّی [[تصوّر]] ارتکاب آن را نیز در مخیّله خود راه نمیدهد. چنان که ما انسانهای عادی تصوّر بسیاری از [[گناهان]] را نیز در [[ذهن]] خود نمیکنیم، تا چه رسد به ارتکاب آن. آنجا که تا اندازهای از حقیقت و ملکوت بعضی [[اعمال]] [[آگاه]] هستیم. [[فکر]] انجام آن را نیز نمیکنیم؛ چون کمابیش چهره زشت و نفرتانگیز آن را مشاهده میکنیم. هیچ [[انسان]] [[عاقل]] و علاقمند به [[حمایت]] خود فکر خوردن مقدار زیادی سم مهلک را به مخیّله خود راه نمیدهد، هرگز فکر خوردن مدفوع دیگران با وجود غذاهای [[پاک]] و [[حلال]] را نمیکند. هیچ گاه بدون [[لباس]] در [[اجتماع]] حاضر نمیشود و... . | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
# [[مفاد آیه صادقین چیست؟ (پرسش)]] | # [[مفاد آیه صادقین چیست؟ (پرسش)]] | ||
# [[صادقین چه کسانی هستند؟ (پرسش)]] | # [[صادقین چه کسانی هستند؟ (پرسش)]] | ||
#[[شأن نزول آیه صادقین چیست؟ (پرسش)]] | # [[شأن نزول آیه صادقین چیست؟ (پرسش)]] | ||
#[[آیه صادقین چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)]] | # [[آیه صادقین چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)]] | ||
# [[آیه صادقین چگونه بر ضرورت وجود امام دلالت دارد؟ (پرسش)]] | # [[آیه صادقین چگونه بر ضرورت وجود امام دلالت دارد؟ (پرسش)]] | ||
#[[آیه صادقین چگونه بر عصمت صادقین دلالت میکند؟ (پرسش)]] | # [[آیه صادقین چگونه بر عصمت صادقین دلالت میکند؟ (پرسش)]] | ||
#[[آیا درباره مصداق صادقین اختلافی وجود دارد؟ (پرسش)]] | # [[آیا درباره مصداق صادقین اختلافی وجود دارد؟ (پرسش)]] | ||
#[[مراد از صادقین در آیه صادقین چه کسانی هستند؟ (پرسش)]] | # [[مراد از صادقین در آیه صادقین چه کسانی هستند؟ (پرسش)]] | ||
# [[آیه صادقین چگونه بر وجوب پیروی از امام دلالت دارد؟ (پرسش)]] | # [[آیه صادقین چگونه بر وجوب پیروی از امام دلالت دارد؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان پرسشهای وابسته}} | {{پایان پرسشهای وابسته}} |