اسلام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [))
خط ۱۲: خط ۱۲:
کلمۀ اسلام هشت بار و مشتقات آن ۱۳۴ مرتبه در [[قرآن]] به کار رفته است. [[اسلام در قرآن]] با "[[دین]]" و "[[ملت]]" مترادف آمده است. برخی [[آیات]]، [[اسلام]] را "[[دین]]"، برخی "[[دین الله]]" و برخی "[[دین قیم]]" خوانده‌اند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۰.</ref>.  
کلمۀ اسلام هشت بار و مشتقات آن ۱۳۴ مرتبه در [[قرآن]] به کار رفته است. [[اسلام در قرآن]] با "[[دین]]" و "[[ملت]]" مترادف آمده است. برخی [[آیات]]، [[اسلام]] را "[[دین]]"، برخی "[[دین الله]]" و برخی "[[دین قیم]]" خوانده‌اند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۰.</ref>.  


دین اسلام [[آیین]] [[صلح]]، [[سلامت]] و [[امنیت]] است<ref>آل عمران، آیۀ ۱۰۳.</ref>. برخی صاحب‌نظران با توجه به آیۀ {{متن قرآن|فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}}<ref>«پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را می‌جویند» سوره جن، آیه ۱۴.</ref> [[اسلام]] را کوشش برای جست و جوی [[رستگاری]] تعریف کرده‌اند<ref>دائرة المعارف الاسلامیة، ج ۳، ص ۳۴۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۸.</ref>  
دین اسلام [[آیین]] [[صلح]]، [[سلامت]] و [[امنیت]] است<ref>آل عمران، آیۀ ۱۰۳.</ref>. برخی صاحب‌نظران با توجه به آیۀ {{متن قرآن|فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}}<ref>«پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را می‌جویند» سوره جن، آیه ۱۴.</ref> [[اسلام]] را کوشش برای جست و جوی [[رستگاری]] تعریف کرده‌اند<ref>دائرة المعارف الاسلامیة، ج ۳، ص ۳۴۹.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۸.</ref>  


*اسلام در لغت از ماده [[سلم]] و مشتقات آن به صورت [[تسلیم]]، [[سلام]]، مُسَلَّمه، اِستِسْلام و سَلَم نیز به معنی [[صلح]]، [[آشتی]]، [[مسالمت]]، [[تسلیم شدن]] و [[خضوع]] به کار رفته است.
*اسلام در لغت از ماده [[سلم]] و مشتقات آن به صورت [[تسلیم]]، [[سلام]]، مُسَلَّمه، اِستِسْلام و سَلَم نیز به معنی [[صلح]]، [[آشتی]]، [[مسالمت]]، [[تسلیم شدن]] و [[خضوع]] به کار رفته است.
خط ۹۸: خط ۹۸:
* [[جامع‌ترین]] تعبیر درباره [[جاهلیت]] را از زبان [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج‌البلاغه]] بشنویم: "[[خداوند]] [[پیامبر]]{{صل}} را هنگامی فرستاد که [[مردم]] در وادی [[گمراهی]] سرگردان بودند و در بیابان [[فتنه]] کوکورانه می‌رفتند؛ [[هواهای نفسانی]] بر لب پرتگاه هلاکتشان برده، بلند پروازی و [[خودپسندی]] دچار لغزششان نموده و [[جاهلیت]] تاریک سبک‌سرشان ساخته بود. در ناآرامی کار و بار و بلای [[جهل]] گرفتار بودند. آن [[حضرت]]{{صل}} [[خیرخواهی]] را در [[حق]] آنان به نهایت رساند به راه [[حق]] رفت و به [[حکمت]] و [[اندرز]] [[نیکو]] [[دعوت]] فرمود"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۵.</ref>.
* [[جامع‌ترین]] تعبیر درباره [[جاهلیت]] را از زبان [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج‌البلاغه]] بشنویم: "[[خداوند]] [[پیامبر]]{{صل}} را هنگامی فرستاد که [[مردم]] در وادی [[گمراهی]] سرگردان بودند و در بیابان [[فتنه]] کوکورانه می‌رفتند؛ [[هواهای نفسانی]] بر لب پرتگاه هلاکتشان برده، بلند پروازی و [[خودپسندی]] دچار لغزششان نموده و [[جاهلیت]] تاریک سبک‌سرشان ساخته بود. در ناآرامی کار و بار و بلای [[جهل]] گرفتار بودند. آن [[حضرت]]{{صل}} [[خیرخواهی]] را در [[حق]] آنان به نهایت رساند به راه [[حق]] رفت و به [[حکمت]] و [[اندرز]] [[نیکو]] [[دعوت]] فرمود"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۵.</ref>.
*در معرفی [[اسلام]] نیز زیباترین تعریف از [[امام علی]]{{ع}} است که فرمود: "[[اسلام]] را چنان وصفی کنم که کسی پیش از من [[وصف]] نکرده باشد: "[[اسلام]] همان [[تسلیم]] است و [[تسلیم]] همان [[یقین]] و [[یقین]] همان [[تصدیق]] کردن و [[تصدیق]] کردن همان [[اقرار]] نمودن و [[اقرار]] نمودن همان به جای آوردن و به جای آوردن همان پرداختن به عمل است"<ref> {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ، وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ، وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ، فَالتَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ، وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ، وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ}}؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۲۵.</ref>.
*در معرفی [[اسلام]] نیز زیباترین تعریف از [[امام علی]]{{ع}} است که فرمود: "[[اسلام]] را چنان وصفی کنم که کسی پیش از من [[وصف]] نکرده باشد: "[[اسلام]] همان [[تسلیم]] است و [[تسلیم]] همان [[یقین]] و [[یقین]] همان [[تصدیق]] کردن و [[تصدیق]] کردن همان [[اقرار]] نمودن و [[اقرار]] نمودن همان به جای آوردن و به جای آوردن همان پرداختن به عمل است"<ref> {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ، وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ، وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ، فَالتَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ، وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ، وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ}}؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۲۵.</ref>.
* [[حقیقت اسلام]] که همان [[تسلیم]] مطلق در برابر [[خدای یکتا]] است در نگاه [[عرفانی]] نیز [[شایسته]] بیان است: "[[تسلیم]] بالاترین درجات راه عموم [[مردم]] است و برای آن سه [[درجه]] است: [[درجه]] نخست، آن است که سالک آنچه از [[غیب]] رسد و بر اوهام او گران آید چون بداند که با خواست و [[اراده]] و [[مشیت الهی]] تحقق یافته است هرگز به آن اعتراضی روا ندارد، بلکه کاملاً نسبت به آن منقاد و [[مطیع]] باشد. [[درجه]] دوم، آن است که سالک را به حال [[تسلیم]] کند و قصد را به [[کشف]] [[تسلیم]] کند و رسم را به [[حقیقت]] [[تسلیم]] کند یعنی ذات خود را [[تسلیم]] کند تا در [[شهود]] [[حقیقت]] فانی گردد. [[درجه]] سوم، آن است که ما سوی [[الله]] را به [[حق]] [[تسلیم]] کند به گونه‌ای که از [[مشاهده]] این [[تسلیم]]، سالم و منزّه باشد به این نحو که [[مشاهده]] کند این [[حق تعالی]] است که او را به خویش [[تسلیم]] کرده است<ref>شرح منازل السائرین، ص۱۰۴ و ۱۰۵.</ref>.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اسلام - کوشا (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>
* [[حقیقت اسلام]] که همان [[تسلیم]] مطلق در برابر [[خدای یکتا]] است در نگاه [[عرفانی]] نیز [[شایسته]] بیان است: "[[تسلیم]] بالاترین درجات راه عموم [[مردم]] است و برای آن سه [[درجه]] است: [[درجه]] نخست، آن است که سالک آنچه از [[غیب]] رسد و بر اوهام او گران آید چون بداند که با خواست و [[اراده]] و [[مشیت الهی]] تحقق یافته است هرگز به آن اعتراضی روا ندارد، بلکه کاملاً نسبت به آن منقاد و [[مطیع]] باشد. [[درجه]] دوم، آن است که سالک را به حال [[تسلیم]] کند و قصد را به [[کشف]] [[تسلیم]] کند و رسم را به [[حقیقت]] [[تسلیم]] کند یعنی ذات خود را [[تسلیم]] کند تا در [[شهود]] [[حقیقت]] فانی گردد. [[درجه]] سوم، آن است که ما سوی [[الله]] را به [[حق]] [[تسلیم]] کند به گونه‌ای که از [[مشاهده]] این [[تسلیم]]، سالم و منزّه باشد به این نحو که [[مشاهده]] کند این [[حق تعالی]] است که او را به خویش [[تسلیم]] کرده است<ref>شرح منازل السائرین، ص۱۰۴ و ۱۰۵.</ref><ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اسلام - کوشا (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>


==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
*برخی نیز با [[اذعان]] به عام بودن معنای [[اسلام]]، یعنی [[انقیاد]] و [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]]، در [[آیه]] ۸۵ [[سوره]] آل‌عمران گفته‌اند: [[اسلام]] به معنای عام خود هنگامی تحقق می‌یابد که شخص در برابر همه حقایقی که از سوی [[خداوند]] آمده [[تسلیم]] و پذیرا باشد، و کسی که به [[تعالیم]] [[پیامبر اسلام]] [[ایمان]] نیاورد [[اسلام]] به معنای عام نیز در [[حق]] او محقق نخواهد شد<ref>من وحی القرآن، ج‌۶، ص‌۱۳۸‌ـ‌۱۳۹.</ref>، ازاین‌رو کسانی که در گفتار و [[رفتار]]، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را [[تصدیق]] نکنند [[وصف]] [[اسلام]] را به هیچ یک از معانی آن نخواهند داشت<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*برخی نیز با [[اذعان]] به عام بودن معنای [[اسلام]]، یعنی [[انقیاد]] و [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]]، در [[آیه]] ۸۵ [[سوره]] آل‌عمران گفته‌اند: [[اسلام]] به معنای عام خود هنگامی تحقق می‌یابد که شخص در برابر همه حقایقی که از سوی [[خداوند]] آمده [[تسلیم]] و پذیرا باشد، و کسی که به [[تعالیم]] [[پیامبر اسلام]] [[ایمان]] نیاورد [[اسلام]] به معنای عام نیز در [[حق]] او محقق نخواهد شد<ref>من وحی القرآن، ج‌۶، ص‌۱۳۸‌ـ‌۱۳۹.</ref>، ازاین‌رو کسانی که در گفتار و [[رفتار]]، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را [[تصدیق]] نکنند [[وصف]] [[اسلام]] را به هیچ یک از معانی آن نخواهند داشت<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*بر این اساس برخی [[مفسران]] اصولا اطلاق [[اسلام]] را پس از [[نسخ]] سایر [[شرایع]] بر آنها صحیح ندانسته<ref>الفرقان، ج‌۳، ص‌۲۳۶‌ـ‌۲۳۷.</ref>، آنها را [[مرضی]] [[خداوند]] نمی‌دانند؛ ولی برخی دیگر با توجه به سیاق [[آیات]]، مراد از [[اسلام]] را در این [[آیات]] [[تسلیم]] شدن در برابر [[حق]] و همان [[دین]] واحد و مشترک همه [[انبیا]] دانسته‌اند<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۳۳۸‌ـ‌۳۳۹.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*بر این اساس برخی [[مفسران]] اصولا اطلاق [[اسلام]] را پس از [[نسخ]] سایر [[شرایع]] بر آنها صحیح ندانسته<ref>الفرقان، ج‌۳، ص‌۲۳۶‌ـ‌۲۳۷.</ref>، آنها را [[مرضی]] [[خداوند]] نمی‌دانند؛ ولی برخی دیگر با توجه به سیاق [[آیات]]، مراد از [[اسلام]] را در این [[آیات]] [[تسلیم]] شدن در برابر [[حق]] و همان [[دین]] واحد و مشترک همه [[انبیا]] دانسته‌اند<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۳۳۸‌ـ‌۳۳۹.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*با فرض [[پذیرش]] این قول نیز می‌توان گفت که [[کامل‌ترین]] مصداق چنین [[تسلیم]] و انقیادی در [[شریعت]] [[پیامبر|محمد]]{{صل}} وجود دارد. با استفاده از [[آیه‌ولایت]] می‌توان گفت [[کامل‌ترین]] مصداق این [[انقیاد]] و [[تسلیم]] هنگامی محقق می‌شود که [[مسلمان]] پس از [[ولایت]] [[رسول خدا]]{{صل}}، [[ولایت]] [[اولواالامر]] را پذیرفته باشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref> با [[ولایت]]، [[دین]] تمام و [[نعمت]] کامل می‌گردد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا }}<ref>امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم؛ سوره مائده، آیه: ۳.</ref><ref>المیزان، ج‌۵، ص‌۱۸۱‌ـ‌۱۸۲؛ نمونه، ج‌۴، ص‌۲۶۳‌ـ‌۲۶۹.</ref> و شاید از‌همین‌روست که در برخی [[روایات]] نیز [[اسلام]] در [[آیات]] گذشته بر خصوص [[مذهب شیعه]] [[تطبیق]] شده است<ref>التبیان، ج۲، ص۵۲۱؛ بحارالانوار، ج‌۶۶، ص۱۲۸.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*با فرض [[پذیرش]] این قول نیز می‌توان گفت که [[کامل‌ترین]] مصداق چنین [[تسلیم]] و انقیادی در [[شریعت]] [[پیامبر|محمد]]{{صل}} وجود دارد. با استفاده از [[آیه‌ولایت]] می‌توان گفت [[کامل‌ترین]] مصداق این [[انقیاد]] و [[تسلیم]] هنگامی محقق می‌شود که [[مسلمان]] پس از [[ولایت]] [[رسول خدا]]{{صل}}، [[ولایت]] [[اولواالامر]] را پذیرفته باشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref> با [[ولایت]]، [[دین]] تمام و [[نعمت]] کامل می‌گردد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا }}<ref>امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم؛ سوره مائده، آیه: ۳.</ref><ref>المیزان، ج‌۵، ص‌۱۸۱‌ـ‌۱۸۲؛ نمونه، ج‌۴، ص‌۲۶۳‌ـ‌۲۶۹.</ref> و شاید از‌همین‌روست که در برخی [[روایات]] نیز [[اسلام]] در [[آیات]] گذشته بر خصوص [[مذهب شیعه]] [[تطبیق]] شده است<ref>التبیان، ج۲، ص۵۲۱؛ بحارالانوار، ج‌۶۶، ص۱۲۸.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*در [[آیات قرآن]] [[سبقت]] جستن در اتصاف به [[اسلام]]، [[فضیلت]] و ارزشی مهم برای [[پیامبر اسلام]]{{صل}} شمرده شده است: {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلاَ يُطْعَمُ قُلْ إِنِّيَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref> بگو آیا جز خداوند آفریننده آسمان‌ها و زمین را سرور گزینم و اوست که (روزی) می‌خوراند و به او نمی‌خورانند؟ بگو فرمان یافته‌ام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) می‌شود و (به من گفته‌اند) هرگز از مشرکان مباش!؛ سوره انعام، آیه: ۱۴.</ref> و نیز {{متن قرآن|لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ}}<ref> که او را شریکی نیست و به این فرمان یافته‌ام و من نخستین مسلمانم؛ سوره انعام، آیه:۱۶۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref> و فرمان یافته‌ام که نخستین فرمانبردار باشم؛ سوره زمر، آیه:۱۲.</ref>. برخی [[مفسران]] [[سبقت]] و تقدم [[رسول خدا]]{{صل}} را در [[اسلام]] دلیلی بر [[شرافت]] [[اسلام]] دانسته‌اند<ref>التبیان، ج‌۴، ص‌۳۳۶.</ref> و بعضی بر این عقیده‌اند که اگر این [[سبقت]] و تقدم در میان [[امت]] [[نبی‌ اکرم]]{{صل}} باشد زمانی و رتبی است؛ ولی اگر به‌طور مطلق و در میان همه [[انسان‌ها]] باشد اول بودن فقط به لحاظ رتبه خواهد بود<ref>المیزان، ج‌۷، ص‌۳۳.</ref>؛ همچنین افزون بر [[فضیلت]] و [[ارزش]] [[سبقت]] جستن و تقدم در [[اسلام]]، [[حفظ]] و استمرار این [[وصف]] تا هنگام [[مرگ]] نیز در آیاتی چند مورد تأکید قرار گرفته است. نمونه آن خطاب [[قرآن]] به [[امت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ }}<ref> ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۰۲.</ref> برخی [[مفسران]] در ذیل این [[آیه]] تأکید کرده‌اند که مراد از‌این امر، [[وجوب]] [[حفظ]] و استمرار بخشیدن به [[وصف]] [[اسلام]] است؛ نه تنها تحصیل آن در هنگام‌ [[مرگ]]<ref>تفسیر بیضاوی، ج‌۱، ص‌۱۴۳؛ تفسیر ابی‌السعود، ج‌۱، ص۳۹۴.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*در [[آیات قرآن]] [[سبقت]] جستن در اتصاف به [[اسلام]]، [[فضیلت]] و ارزشی مهم برای [[پیامبر اسلام]]{{صل}} شمرده شده است: {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلاَ يُطْعَمُ قُلْ إِنِّيَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref> بگو آیا جز خداوند آفریننده آسمان‌ها و زمین را سرور گزینم و اوست که (روزی) می‌خوراند و به او نمی‌خورانند؟ بگو فرمان یافته‌ام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) می‌شود و (به من گفته‌اند) هرگز از مشرکان مباش!؛ سوره انعام، آیه: ۱۴.</ref> و نیز {{متن قرآن|لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ}}<ref> که او را شریکی نیست و به این فرمان یافته‌ام و من نخستین مسلمانم؛ سوره انعام، آیه:۱۶۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref> و فرمان یافته‌ام که نخستین فرمانبردار باشم؛ سوره زمر، آیه:۱۲.</ref>. برخی [[مفسران]] [[سبقت]] و تقدم [[رسول خدا]]{{صل}} را در [[اسلام]] دلیلی بر [[شرافت]] [[اسلام]] دانسته‌اند<ref>التبیان، ج‌۴، ص‌۳۳۶.</ref> و بعضی بر این عقیده‌اند که اگر این [[سبقت]] و تقدم در میان [[امت]] [[نبی‌ اکرم]]{{صل}} باشد زمانی و رتبی است؛ ولی اگر به‌طور مطلق و در میان همه [[انسان‌ها]] باشد اول بودن فقط به لحاظ رتبه خواهد بود<ref>المیزان، ج‌۷، ص‌۳۳.</ref>؛ همچنین افزون بر [[فضیلت]] و [[ارزش]] [[سبقت]] جستن و تقدم در [[اسلام]]، [[حفظ]] و استمرار این [[وصف]] تا هنگام [[مرگ]] نیز در آیاتی چند مورد تأکید قرار گرفته است. نمونه آن خطاب [[قرآن]] به [[امت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ }}<ref> ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۰۲.</ref> برخی [[مفسران]] در ذیل این [[آیه]] تأکید کرده‌اند که مراد از‌این امر، [[وجوب]] [[حفظ]] و استمرار بخشیدن به [[وصف]] [[اسلام]] است؛ نه تنها تحصیل آن در هنگام‌ [[مرگ]]<ref>تفسیر بیضاوی، ج‌۱، ص‌۱۴۳؛ تفسیر ابی‌السعود، ج‌۱، ص۳۹۴.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.


خط ۲۱۸: خط ۲۱۸:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']]
#[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اسلام - کوشا (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اسلام - کوشا (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش