شاهد بر نبوت
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شاهد بر نبوت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
شاهد بر نبوت به معنای قراین و شواهدی که می توان برای اثبات نبوت پیامبری از پیامبران الهی به کار میرود.
مقدمه
- یکی از راههای شناخت پیامبران، مطالعه در احوال و آثار ایشان و گردآوری قراین و شواهد است. این قراین و شواهد را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
- پیشینه مدعی پیامبری: انسان در طول مدتی که در میان مردم زیست میکند، اعمال و رفتار خاصی را از خود بروز میدهد. این عملکردها آیینهای است که روحیات، اخلاق و اندیشههای او را بهروشنی نشان میدهد. مدعی مقام نبوت نیز از این پیشینه برخوردار است و میتوان از آن بهعنوان نشانهای بر صدق ادعایش بهره جست. چنانکه پیشتر اشاره شد، همه انبیای الهی از میان مردم برخاسته و برنامه زندگی آنها در پیش روی همگان بوده است. تاریخ گواهی میدهد که همه پیامبران خدا قبل از بعثت، در میان قوم خود به خوشنامی، صلاح، سداد و امانتداری، راستگویی و سایر خصلتهای پسندیده انسانی شناخته میشدند. آنان نهتنها هیچ سابقه ناشایستی در اخلاق و رفتار خود، چه فردی و چه اجتماعی، نداشتند، بلکه در میان همگان به خردمندی، فهم و درایت مشهور بودند، بهگونهای که کسی نمیتوانست کوچکترین نقطه ضعفی در اخلاق و رفتار آنان پیدا کند. خود این خصوصیت برای انسانهای باانصاف زمینهای بود تا پس از مشاهده سایر قراین و شواهد، به صداقت آنان در ادعایشان ایمان بیاورند.
- شرایط محیط دعوت: یکی از عوامل تعلیم و تربیت هر انسانی محیط و جامعهای است که در آن رشد و پرورش یافته است. اگر شخص از جامعهای برخیزد که در آن آثاری از علم و فرهنگ و تمدن وجود نداشته باشد و سپس با تعلیمات حکیمانه و عالمانه آنان را به مترقیترین فرهنگها و تمدنهای انسانی دعوت نماید و مدعی باشد که این تعالیم را از خداوند دریافت کرده است، این خود نشاندهنده درستی ادعای اوست.
- محتوای دعوت: مدعی نبوت ناگزیر مردم را بهسوی عقاید، آرمآنها، اخلاق و احکامی دعوت میکند که مدعی است از جانب خداوند متعال آورده است. بررسی این آموزهها و قوانین ازنظر مطابقت آنها با خرد و وجدان جمعی انسانها و نیز تأثیر آنها در سازندگی فردی و اجتماعی، میتواند نشان دهد که این مدعی نبوت تا چه اندازه در ادعای خود صادق است.
- گروندگان و یاوران: ایمان آورندگان به یک مدعی نبوت، شاخص خوبی برای شناخت وی میباشند. معمولاً کسانی که ارتباط نزدیکی با یک فرد دارند بیش از سایرین او را میشناسند و وضعیت روحی، اعتقادی و اخلاقی او را میدانند. حال اگر همین افراد در شمار نخستین کسانی باشند که به او میگروند، این خود نشانهای است بر اینکه وی در میان این افراد از سابقه قابل قبولی برخوردار بوده است. یا اگر انسانهای نیکوکار، خردمند و فرزانه جامعه به وی بگروند، این خود نشان میدهد که دعوت وی از استحکام فکری، عقلی و اخلاقی قابلتوجهی برخوردار است.
- پایداری در دعوت: هر مدعی جایگاه و مقامی بههرحال با مخالفتهایی روبرو میگردد. مدعی نبوت نیز از این واقعیت برکنار نیست. میزان پایداری و ازخودگذشتگی مدعی نبوت در برابر مخالفتهای و کارشکنیهایی که در بعضی موارد به جنگ و ستیزهای سخت منجر میشود و خطرات جانی و مالی فراوانی ممکن است در برداشته باشد، به نوبه خود وسیله مناسبی برای تشخیص صداقت وی در ادعایش میباشد.
- باید توجه داشت که هرکدام از این قراین بهتنهایی ممکن است در تشخیص درستی ادعای یک مدعی نبوت کارساز نباشد، اما زمانی که همه این شرایط و قراین درباره یک نفر تحقق پیدا کند و بهحکم عقل سلیم، انسان به یقین میرسد که وی در ادعای خود صادق است.
- زمانی که نامه پیامبر اکرم (ص) به قیصر روم رسید، احتمال داد که وی همان پیامبر(ص) موعود تورات و انجیل باشد، ازاینرو در پی تحقیق برآمد. در همان زمان ابوسفیان همراه با گروهی از قریش برای تجارت به شام رفته بودند. قیصر آنان را احضار کرد و از آنها درباره ویژگیهای پیامبر اکرم(ص) پرسید و پس از دریافت پاسخ، گفت: اگر پاسخهای شما درست باشد، او بیگمان پیامبر است [۱][۲]
- این روش که انسان با نظر به مجموعهای از قراین و شواهد ظنی، به حقانیت یک پیامبر یقین پیدا کند، یکی از روشهای عقلایی و رایج بشری برای دستیابی به واقعیتهاست.
قراین و شواهد دیگری برای اثبات پیامبری
- اگر انسانی که مظهر امانتداری و پاکدامنی و صداقت است، مدعی نبوت شود، این حالات او شاهدی قوی بر راستگویی او خواهد بود.
- ظهور شخص مدعی پیامبری در جامعهای که از پیشرفت علمی و اخلاقی قابلملاحظهای برخوردار نیست و قرینه دیگری است.
- گرویدن انسانهای فهیم و پاکدامن به شخص مدعی، قرینهای بر حقانیت اوست.
- آنکه شخص مدعی برای دستیابی به اهداف خویش از راههای معقول و عادلانه بهره گیرند نه فریبکاری و بیعدالتی.
- در اصول اولیه دعوت خود دچار تبدل رأی نگردد و در برخورد با سختیها ثبات قدم داشته باشد.
- مجموعه قوانین و معارف معقول و جامع در زمینه خدا، انسان و جهان از حقانیت آورنده آن حکایت میکند [۳].
راههای دیگر شناخت انبیا
- عقل به دلیل جامعیت و عادلانه بودن قوانین و تعالیم انبیا، بشری بودن آن را ممتنع میداند و حکم میکند که قطعاً از سوی خداوند نازل شده است. این راه، بهصورت مستقل، برای کسانی مفید است که با تسلط بر شاخههای مختلف علوم بشری، بتوانند عمق تعالیم انبیا را تشخیص دهند. چهبسا گفته شود ارائه چنین تعالیم عظیمی در واقع، معجزه است.
- پیامبران کاملترین مردمان زمانه خود میباشند، انسانها سه گروه هستند:
- کسانی که به کمال مطلوب خود نرسیدهاند.
- کسانی که به مطلوب رسیدهاند اما قادر به تکمیل دیگران نیستند.
- کسانی که به کمال رسیدهاند و قادرند دیگران را نیز به کمال برسانند.
- پس اگر شخصی ادعای نبوت کرد و با نظر در احوال او روشن گشت که اولاً، قوای نظری و عملی او در اوج کمال است. ثانیاً، با تعالیم خویش ناقصان را به کمال شایسته آنها میرساند، چنین شخصی قطعاً دارای مقام نبوت است.
- این راه شناخت از یکسو نیازمند داشتن اطلاعات وسیع و از سوی دیگر، درگرو مطالعه دقیق احوال و زندگانی شخص مدعی است [۴].
منابع
جستارهای وابسته
- پیامبر (نبی)
- نبوت در قرآن
- نبوت در حدیث
- نبوت در کلام اسلامی
- نبوت در حکمت اسلامی
- نبوت در عرفان اسلامی
- نبوت در فلسفه دین
- نبوت از دیدگاه بروندینی
- نبوت مطلق
- نبوت مقید
- نبوت خاصه
- نبوت عامه
- نبوت تشريعى
- نبوت تبلیغی
- شؤون نبوت
- کارکردهای نبوت
- تکثر نبوت
- اهداف نبوت
- اثبات نبوت
- مقام نبوت
- درجه نبوت
- فلسفه بعثت
- وجوب بعثت
- ضرورت نبوت
- نبوت زن
- نبوت مشترکه
- اتصال نبوت ها
- اجتبای نبوت
- ادعای نبوت
- انقطاع نبوت
- آیات نبوت
- احادیث نبوت
- بقای نبوت
- تجدید نبوت
- تعلیم غیبی به غیر نبی
- احکام نبوت
- خصایص نبوت
- ضروریات نبوت
- ضرورت نبوت
- قدم نبوت
- کمال نبوت
- ختم نبوت
- مدعی نبوت
- فعل پیامبر
- ويژگی پیامبر
- مقامهای پیامبر
- نبوت برادران یوسف پیامبر
- معجزه
- وحی
- ولایت
- نبوغ عقلی
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع بشارت پیامبر
پانویس
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۳۷۰.
- ↑ محمد تقی سبحانی و رضا برنجکار، معارف و عقاید، ص ۱۸۳-۱۸۵.
- ↑ محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۵۳-۵۵.
- ↑ محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۵۵ و ۵۶.