بحث:مقام اهل حق
سید علی حسینی میلانی
در کتاب: با پیشوایان هدایتگر جلد 2
وَ اَنتُم اَهلُهُ وَ مَعدِنُهُ؛ و شما اهل و معدن آن هستید. اهل بیت (ع) اهل حق و معدن آن هستند حق نزد آنها و هر جا که باشد از آنهاست. از آن بزرگواران (ع) گاهی به معدن، گاهی به خزائن و گاهی به عیبه تعبیر میکنند. بنابراین، ائمّه (ع) همان علم و دانشی هستند که هیچ گونه جهلی در آن راه ندارد، آنان نورند که ظلمتی در آن راه ندارد، کمالاند که نقصی در آن نیست، عدلاند که هیچ گونه ظلم و ستمی در آن نیست و هدایتی هستند که ضلالتی در آن نیست؛ خلاصه آنان، حق محض هستند. آری، سیره، روش و منش حضرت امیرالمؤمنین (ع) برای ما درس است و اگر به آن عمل کرده بودیم و از آن حضرت به واقع پیروی نموده بودیم چنین نبودیم که هستیم. در روایتی آمده: ابن عباس گوید: در حضور امیر مؤمنان علی (ع) سخن از خلافت به میان آوردم، آن حضرت فرمود: أما والله، لقد تقمصّها ابن أبیقحافة أخوتیم و أنّه لیعلم أنّ محلّی منها محلّ القطب من الرحی... فما راعنی إلّا والناس إلیّ کعرف الضبع قد انثالوا علی من کلّ جانب حتّی لقد وطیء الحسنان و شقّ عطفای...؛@علل الشرائع: 1 / 150 و 151، معانی الأخبار: 361، بحار الأنوار: 29 / 497 – 499، حدیث 1.& آگاه باشید به خدا سوگند! پسر ابوقحافه (ابابکر)، جامۀ خلافت را به زور بر تن کرد، در حالی که میدانست جایگاه من نسبت به خلافت و جانشینی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت میکنند... روز بیعت، فراوانی مردم چون یالهای پرپشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند تا آنکه نزدیک بود حسن و حسین (ع) را لگدمال کنند و ردای من از دو طرف پاره شد... . مردم در آغاز این گونه با حضرت علی (ع) بیعت کردند، بعد از بیعت آمدند و گفتند: ای امیرالمؤمنان! مهلتی بدهید و با معاویه کاری نداشته باشید، تا فعلاً مدینه آرام بشود و سلطنت، ریاست، خلافت و امامت شما در بلاد حجاز مستقر بشود. أتأمرونی أن أطلب النصر بالجور؟ لا والله! ولا أفعل ما طلعت شمس ولاح فی السماء نجم، لو کان مالهم لی لواسیت بینهم و إنّما هو أموالهم...؛@الأمالی، شیخ مفید: 176، حدیث 6، الغارات: 1 / 75، بحار الأنوار: 41 / 108 – 109، حدیث 15، وسائل الشیعه: 15 / 107، حدیث 30. این سخن زیبا در شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: 2 / 203، الإمامة و السیاسه: 1 / 132 با اندکی تفاوت نقل شده است.& آیا به من میگویید با ظلم و ستم بر مسلمانانی که به آنها مسلّط شدهام، پایههای حکومتم را استوار سازم و بر دشمنانم پیروز شوم؟ نه، به خدا سوگند! هرگز چنین نخواهد شد تا روزگار باقی است و تا وقتی که ستارهای در آسمان میبینم. به خدا سوگند! اگر این اموال، مال من بود در میان آنها به تساوی تقسیم میکردم، چه رسد به این که اموال خودشان است. آری، معاویه نباید یک لحظه در حکومت باشد. از این روست که برخی نادانان ایراد میکنند و میگویند: امیرالمؤمنین (ع) سیاست نداشتند(!!)
ص329 تا 331