اطاعت
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اطاعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
اطاعت فرمانبرداری
واژهشناسی لغوی
- این واژه از ریشه "ط ـ وـ ع" "ضد کَرْه" بهمعنای فرمان بردن[۱] همراه با خضوع و رغبت است[۲]. در تفاوت اطاعت با "اِتّباع" و "اجابت" گفتهاند: اطاعت فرمانبری از موجودی برتر است، در حالی که اِتّباع، مطلق پیروی با فرمان یا بدون فرمان، و اجابت، پذیرش درخواست موجود زیر دست است[۳].
- واژه اطاعت و مشتقات آن ۷۸ بار در قرآن بهکار رفته و مضمون آن از برخی آیات نیز که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست، استفاده میشود[۴].
اقسام اطاعت
- اطاعت بر دو گونه تکوینی و تشریعی است[۵]:
اطاعت تکوینی
- این اطاعت خود در دو بخش قابل بررسی است[۶]:
- ۱. اطاعت تکوینی از فرمان الهی: موجودات عالم دو نحوه وجود دارند: یکی وجود علمی که جایگاه آن صُقع ربوبی است و دیگری وجود عینی که ظرف آن مرتبه فعل خداوند و عالَم خارج است. وجود علمی اشیا سایهها و مرتبه نازله اسما و صفات در مرتبه واحدیت است و از لوازم ذات، بلکه به اعتباری عین ذات حق است[۷]، ازاینرو اطاعت در آن قابل تصور نیست؛ امّا وجود عینی اشیا مسبوق به اراده خداست:﴿﴿ إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴾﴾[۸] خطاب ﴿﴿كُنْ﴾﴾ به مرتبه شیئیت اشیا که همان وجود علمی آنهاست، تعلق دارد و بر اثر آن اشیا با طوع و رغبت "بدون تجافی" از مرحله علم به مرحله عین درآمده و بهصورت وجود خارجی ظاهرمیشوند. این همان چیزی است که از آن به "اطاعت تکوینی" اشیا تعبیر شده و همه موجودات، اعم از جاندار و بیجان و عاقل و غیرعاقل را در برمیگیرد.
- بدیهی است که امتثال و فرمانبرداری یاد شده از روی میل و رغبت است؛ نه کره و اضطرار، ازاینرو میتوان آن را اطاعت نامید؛ ولی باید خاطرنشان کرد که موجودات عالم ماده را دو وجهه است: ملکوتی و مُلْکی. با توجه به وجهه ملکوتی آنها که سراسر علم و شعور و حیات و اراده و قدرت و حضور است، فرمانبرداری از روی میل و رغبت به وضوح قابل تصور است؛ ولی با توجه به وجهه مُلْکی اشیا و مراعات خصوصیات عالم ماده که عالم احتجاب و تزاحم و تضاد است، فرمانبرداری موجودات به نحو کره و اجبار رخ مینماید و چنانچه هر دو وجهه پیشگفته مورد نظر قرار گیرد از اطاعت به "اسلام" تعبیر میشود که اعم از طوع و کره است:﴿﴿وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا ﴾﴾[۹][۱۰].
- افزون بر اطاعت تکوینی، اشیا در اصل تحقق وجود آنها، در پذیرش هرگونه تغییر و تحولی در اوصاف و کمالات وجود "ذاتی و عرضی" نیز مطیع فرمان پروردگارند و آیاتی که از عبودیّت﴿﴿ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا ﴾﴾[۱۱]، سجده﴿﴿ وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ ﴾﴾[۱۲]، تسبیح﴿﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴾﴾[۱۳] و قنوتِ ﴿﴿ وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴾﴾[۱۴]؛ ﴿﴿وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴾﴾[۱۵] همه موجودات پرده برمیدارد، هریک حکایت از اطاعت اشیا در اوصاف وجود دارد؛ همچنین در آیاتی به اطاعت تکوینی برخی از موجودات در اوصاف وجود اشاره شده است؛ مانند زمین که در داستان حضرت نوح(ع) آب خود را فرو برد:﴿﴿يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ ﴾﴾[۱۶]، آسمان که در همان واقعه از باران باز ایستاد:﴿﴿يَا سَمَاء أَقْلِعِي ﴾﴾[۱۷]، چشم و گوش و پوست مجرمان که به زیان آنان شهادت میدهند:﴿﴿ حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴾﴾[۱۸]، اصحاب سبت که به بوزینه تبدیل شدند: ﴿﴿ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴾﴾[۱۹]، آتش نمرود که بر حضرت ابراهیم(ع) سرد و سلامت شد:﴿﴿يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلامًا ﴾﴾[۲۰]، زمین که به فرمان خدا رام انسان است:﴿﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ ذَلُولا ﴾﴾[۲۱]، بلد طیّب که به اذن خدا گیاه خود را میرویاند:﴿﴿ وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ﴾﴾[۲۲]، حجاره سجّیل "سنگِ گِل" که اصحاب ابرهه را هدف قرار داد:﴿﴿ تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ ﴾﴾[۲۳]، آسمان که به فرمان خدا شکافته میشود:﴿﴿إِذَا السَّمَاء انشَقَّتْ وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ ﴾﴾[۲۴]، زمین که به اذن حق اخبار خویش را باز میگوید:﴿﴿ يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴾﴾[۲۵]، بادها که درختان را بارورمیسازند:﴿﴿ وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ ﴾﴾[۲۶] و زنبور عسل که از کوهها خانه اختیار میکند و از شهد همه میوهها عسل میسازد:﴿﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴾﴾[۲۷][۲۸].
- ۲. اطاعت تکوینی از غیر خداوند: اطاعت تکوینی موجودات ـ در اصلِ وجود و کمالات و اوصاف ـ بالاصاله در برابر فرمان الهی است؛ ولی با مشیّت الهی، ممکن است موجودات از فرمان انسانهایی همچون پیامبران نیز در هر دو بعد یاد شده اطاعت تکوینی داشته باشند، چنان که کوهها و پرندگان در تسخیر حضرت داود(ع) بوده و از او اطاعت میکردند و به هر جا که اراده وی بود، بازمیگشتند:﴿﴿ إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالإِشْرَاقِ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ ﴾﴾[۲۹][۳۰] و جریان باد و شیطانهای بنّا و غوّاص و شیطانهای در غل و زنجیر که مطیع و فرمانبر حضرت سلیمان(ع) بودند: ﴿﴿فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ ﴾﴾[۳۱][۳۲] و آفریدن پرنده از گل و زنده ساختن مردگان و شفادادن کور مادرزاد که به اذن خداوند، به دست حضرت عیسی(ع) صورت گرفت:﴿﴿وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي ﴾﴾[۳۳] و افتادن خرما از درخت خشکیده که برای مریم واقع شد:﴿﴿تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ﴾﴾[۳۴] و اطاعت اجزای به هم آمیخته ۴ مرغ در پی فراخواندن حضرت ابراهیم(ع):﴿﴿فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ﴾﴾[۳۵][۳۶].
اطاعت تشریعی
- اطاعت تشریعی فرمانبری ارادی از حکم و قانونی است که از ناحیه شخصِ برخوردار از حق تشریع و آمریت، اعتبار شده باشد. بدیهی است که این اطاعت در حوزه رفتار ارادی موجوداتی مختار، مانند انسان معنا مییابد و پذیرش آن در گرو نفی مسلک جبر و بر مبنای ارادی بودن اطاعت است که اطاعت و عصیان، ارزش یا ضد ارزش محسوب میشود. موارد اطاعت تشریعی به شرح زیر است[۳۷]:
- اطاعت از خداوند: بر اساس نگرش توحیدی در ربوبیت تشریعی، حق اطاعت بالاصاله، ویژه ذات ربوبی است و اطاعت از حکم و فرمان غیر خداوند اگر به فرمان و اذن الهی نباشد، به شرک در اطاعت منتهی میشود. شماری از آیات قرآن به اطاعت از خدا اشاره کرده و آن را لازم شمرده است: ﴿﴿قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ ﴾﴾[۳۸] امر به اطاعت از خداوند، در آیات یاد شده ارشادی است؛ نه مولوی و گرنه موجب تسلسل میشود، چون این عقل انسان است که او را به اطاعت از پروردگار وا میدارد و آیات ﴿﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ ﴾﴾ وی را به آن حکم عقلی ارشاد میکند[۳۹] یا میتواند تأکید حکم عقل باشد[۴۰][۴۱].
- اطاعت از پیامبر اسلام(ص): در آیات فراوانی، اطاعت از پیامبر اسلام(ص) در ردیف اطاعت از خدا، مطرح شده است؛ مانند:﴿﴿قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ ﴾﴾[۴۲]، ﴿﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾﴾[۴۳] با توجه به اینکه اطاعت از پیامبر(ص) به دستور خدا لازم شده است، اطاعت از وی اطاعت از خدا محسوب میشود[۴۴]: ﴿﴿ مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ﴾﴾[۴۵] نه تنها در زمین که در آسمانها نیز پیامبر واجب الاطاعه است و فرمانش را فرشتگان اطاعت میکنند، ازاینرو در شب معراج، فرشتگان به فرمان پیامبر درهای بهشت را گشودند[۴۶]: ﴿﴿مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ ﴾﴾[۴۷] و چون شریعت محمدی(ص) تا قیامت پابرجاست، اطاعت از فرمانهای آن حضرت پس از وفات ایشان نیز واجب است[۴۸][۴۹].
- آیات مربوط به اطاعت از رسول اکرم(ص)دو دسته است: در برخی از آنها کلمه ﴿﴿أَطِيعُواْ﴾﴾ تکرار نشده ﴿﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾﴾[۵۰]؛ ﴿﴿ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَؤُلاء دِينُهُمْ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴾﴾[۵۱] و در برخی دیگر تکرار شده است؛ مانند: ﴿﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾﴾[۵۲]؛ ﴿﴿ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ﴾﴾[۵۳]؛ ﴿﴿ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ﴾﴾[۵۴] در دسته نخست که ﴿﴿أَطِيعُواْ﴾﴾ تکرار نشده، میتوان گفت معنای اطاعت از رسول، همان اطاعت از خداست؛ ولی در دسته دوم در باره وجه تکرار ﴿﴿أَطِيعُواْ﴾﴾ با آنکه به نصّ سوره نساء آیه ۸ اطاعت از رسول، همان اطاعت از خداست، مفسّران نظراتی متفاوت ارائه دادهاند[۵۵]:
- الف. برای مبالغه است[۵۶] و اطاعت پیامبر، مانند اطاعت از خداست[۵۷][۵۸].
- ب. برای دفع توّهم کسی است که قائل به " حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ" بوده و میپندارد پیروی از احکام پیامبر که در قرآن نیامده، واجب نیست[۵۹][۶۰].
- ج. ﴿﴿أَطِيعُوا اللَّهَ﴾﴾ یعنی وجوب پیروی از کتاب الهی و ﴿﴿وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾﴾ یعنی وجوب پیروی از سنّت نبوی[۶۱][۶۲].
- د. مقصود آن است که اطاعت رسول هم باید به قصد اطاعتاللّه باشد[۶۳][۶۴].
- هـ. شخصیت پیامبر اسلام(ص) دو حیثیت دارد: حیثیت تبلیغ وحی الهی و آگاه کردن مردم از معارف و احکام شریعت و تفصیل کلیات قرآن، و حیثیت زمامداری و ولایت او بر جامعه. زمامدار به اقتضای رهبری لازم است برای اداره جامعه و حفظ اساس نظام اسلامی، فرمان بدهد و مردم نیز به اطاعت از احکام حکومتی وی موظّفاند. اطاعت از این اوامر در حقیقت اطاعت خداست؛ ولی برای بیان لزوم اطاعت در این احکام، واژه اطاعت تکرار شدهاست[۶۵][۶۶].
- اطاعت از اولی الامر: گروهی دیگر که در قرآن به اطاعت از آنان امر شده، اولیالامر هستند:﴿﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾﴾[۶۷] مفسّران عامه اولیالامر را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب پیامبر، خلفای راشدین، اهل علم و فقه، فرماندهان جنگی، والیان و حاکمان و اهل حلوعقد تطبیق کردهاند[۶۸]؛ امّا بیشتر مفسران شیعه، براساس مطلق و بیقید و شرط بودن امر به اطاعت از اولیالامر، لزوم عصمت اولیالامر را استفاده کرده و آن را بر امامان دوازدهگانه(ع) تطبیق دادهاند. این مطلب در روایات فراوان منقول از اهل بیت(ع) نیز تأکید شده است، چون وجوب اطاعت مطلق مانند اطاعت از خدا و رسول در صورتی پذیرفتنی است که فرد از خطا مصون باشد و هرگز بهکار خطا و زشت فرمان ندهد و چنین ویژگی را در امیران یا عالمان نمیتوان یافت، بنابراین، اولیالامر به امامان دوازدهگانه اختصاص خواهد داشت [۶۹]. البته کسانی هم که اولیالامر را خصوص معصوم نمیدانند، بر این معنا تأکید میورزند که اطاعت از امیران و رهبران سیاسی جامعه اطاعت مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که فرمانروایی آنها بر اساس مصالح عمومی اجتماعی بوده و عصیان و تخطّی از اوامر الهی نباشد[۷۰] در روایات نیز نقل شده که اطاعت، در معروف است و در فرمان به معصیت روا نیست[۷۱] از امیرمؤمنان(ع) نقل شده است که امام حق باید بر اساس عدل حکمرانی کند و امانتدار باشد و در این صورت است که مردم باید از او فرمانبرداری کنند[۷۲]، پس نظام سیاسی حاکم بر جامعه در صورتی مشروعیت دارد و میتواند الزام سیاسی کند که در مقام اجرا و تنفیذ حکمِ نازل شده از سوی خداوند باشد و طبق قوانین شرعی حکم کند و چنانچه التزام سیاسی جامعه از نظام، موجب معصیت الهی باشد باید ترک گردد[۷۳]"کسی که از مخلوق در معصیت الهی پیروی کند، دین ندارد"[۷۴][۷۵].
- اطاعت از پیامبران: خداوند به اطاعت از همه پیامبران فرمان داده است:﴿﴿ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ﴾﴾[۷۶] و قرآن از پیامبرانی چون حضرت عیسی، حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت لوط و حضرت شعیب(ع) نقل میکند که پیام مشترک آنان برای قوم خود، امر به تقوای الهی و اطاعت از خویش بوده است: ﴿﴿ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴾﴾[۷۷] در پارهای از موارد، پیش از بیان پیام بالا، جمله ﴿﴿ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴾﴾[۷۸] ذکر شده و نشان میدهد که پیامبران، چون رسول الهی بوده و برای بر دوشگرفتن بار سنگین رسالت، امین هستند، همین امانتداری علّت لزوم اطاعت از ایشان است[۷۹] و تکرار این پیام از سوی پیامبران اولواالعزم و غیر اولواالعزم گویای جوهره و فلسفه بعثت است؛ یعنی دعوت به اطاعت از کارهایی که مقرّب ثواب و مبعّد عقاب میشود و سعادت بشریّت را تأمین میکند. پیامبران، هرچند در برخی فروع جزئی شریعت، بر اثر مقتضیات زمانی گوناگوناند؛ ولی در پیام اطاعت هم آوا بودند[۸۰][۸۱].
- اطاعت از شوهر: فرمانبری زن از همسر خود در مسائل زناشویی، از مواردی است که خداوند بدان فرمان داده است. از رسول خدا(ص) نقل است که "بهترین زنان، کسی است که وقتی به او فرمان دادی، از تو اطاعت کند". زنی که مخالفت کند و ناشزه شود، از پارهای حقوق از جمله حق همخوابی محروم میگردد[۸۲] و چنانچه از سرپیچی دست برداشت و مطیع گردید، شوهر حق ستم و آزار وی را ندارد: ﴿﴿ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً ﴾﴾[۸۳][۸۴].
آثار اطاعت از خدا و رسول
- بهرهمندی از رحمت الهی:﴿﴿وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴾﴾[۸۶][۸۷].
- ورود به بهشت: ﴿﴿وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ﴾﴾[۸۸] ورود اهل طاعت به بهشت طبق قاعده عقلی وجوب وفا به وعده است که ترک آن ظلم محسوب میشود[۸۹][۹۰].
- قرار گرفتن در کنار نعمت داده شدگان:﴿﴿ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا ﴾﴾[۹۱][۹۲].
- پاداش نیکو و عدم کاستی در آن: ﴿﴿فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا ﴾﴾[۹۳]،﴿﴿وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا ﴾﴾[۹۴][۹۵][۹۶].
- رسیدن به فوز بزرگ:﴿﴿وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا ﴾﴾[۹۷] برخی با تمسک به آیات ۶۶ سوره مائده/۵؛ ۹۶ سوره اعراف و ۵۲ سوره نور، وسعت روزی و گشایش درهای خیر را هم از آثار اطاعت دانستهاند[۹۸]. در مقابل، پیامدهای سوء اطاعت نکردن از خدا و رسول و نافرمانی امر و نهی الهی، گریبانگیر خود فرد وجامعه عصیانگر میشود. وظیفه پیامبر(ص) تنها رساندن پیام الهی است[۹۹]: ﴿﴿ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ﴾﴾[۱۰۰] و این انسان است که با عصیان فرمان خدا و رسول، گرفتار گمراهی آشکار خواهد شد[۱۰۱]:﴿﴿ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا مُّبِينًا﴾﴾[۱۰۲][۱۰۳].
اطاعتهای نامشروع
- اطاعتهای نامشروع، دو دسته است: دسته نخست مواردی است که پیامبر اکرم(ص) و یاران وی یا همه مؤمنان صریحاً از اطاعت نهی شدهاند "شمارههای ۱ ـ ۸" و دسته دوم مواردی که پیامدهای سوء برخی اطاعتهای نادرست، به پیامبر یا مؤمنان گوشزد شده است "شمارههای ۹ ـ ۱۳"[۱۰۴].
- اطاعت از کافران:﴿﴿فَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ ﴾﴾[۱۰۵][۱۰۶].
- اطاعت از منافقان:﴿﴿وَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ﴾﴾[۱۰۷] طبق اطلاق این آیه، اطاعت از کافران و منافقان، هرچند دعوت به حق کنند جایز نیست و انجام دادن کار حق باید برای خود حق باشد؛ نه برای دعوت کافران و منافقان[۱۰۸][۱۰۹].
- اطاعت از تکذیب کنندگان: ﴿﴿فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ ﴾﴾[۱۱۰]. که هرگونه موافقت گفتاری و رفتاری با آنان حرام است[۱۱۱][۱۱۲].
- اطاعت از بسیار سوگند خورنده پست: کهاهل عیبجویی و سخنچینی است و از کار خیر، بسیار منع میکند و متجاوز، گنهکار، کینهتوز، پرخور، خشن و بیریشه است:﴿﴿وَلا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَّهِينٍ هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِيمٍ مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ﴾﴾[۱۱۳]. خداوند در آیات یاد شده به ۹ صفت زشت اشاره فرموده و پیامبر را از اطاعت صاحبان چنین اوصافی بازداشته است. درحقیقت خداوند با این نهی خواسته افراد مزبور را به حاشیه اجتماع براند تا دیگران ـ با توجه به روحیه تأثیرپذیری انسانها ـ تحت تأثیر آنها قرار نگیرند[۱۱۴][۱۱۵].
- اطاعت از غافلان از یاد خدا و پیروان هوای نفس:﴿﴿وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ﴾﴾[۱۱۶][۱۱۷].
- اطاعت از گناهکاران:﴿﴿وَلا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا ﴾﴾[۱۱۸] تعلیق نهی از اطاعت بر صفت گناهکاری و کفر، مفید علیّت این دو ویژگی برای حرمت مطلق اطاعت از کافران و فاسقان است، و حرمت اختصاص به جایی ندارد که آنها دعوت به گناه یا کفر میکنند[۱۱۹]. در موارد پیشگفته خطاب نهی متوجه پیامبر اکرم(ص) بود. در دو مورد نیز خطاب نهی متوجه همه مؤمنان یا متوجه انسان است که بهترتیب عبارت است از[۱۲۰]:
- اطاعت از مسرفان که اهل فساد در زمیناند:﴿﴿ وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴾﴾[۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳].
- اطاعت کورکورانه از پدر و مادر، در دعوت به شرک:﴿﴿ وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا ﴾﴾[۱۲۴]، ﴿﴿ وَإِن جَاهَدَاكَ عَلَى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا ﴾﴾[۱۲۵][۱۲۶].
- اطاعت از اکثریت:﴿﴿ وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ ﴾﴾[۱۲۷] مهمترین ویژگی اطاعت از اکثریت که باعث گمراهی است پیروی از حدس و گمان است. انسان در امور جزئی زندگی دنیا معمولا چارهای جز پیروی از حدس و گمان ندارد؛ ولی در امور اساسی زندگی و سعادت و شقاوت ابدی نمیتواند از کسانی که مبنای نظرشان گمان است و به عالم واقع و کشف یقینی راهی ندارند پیروی کند، ازاینرو قرآن هم پیامبر را از اطاعت اکثریت بازمیدارد و هم به مردم هشدار میدهد که فراموش نکنید، پیامبر خدا در میان شماست و خیر و رشد جامعه در گرو اطاعت مردم از اوست؛ نهاینکه وی پیرو مردم باشد و طبق هوای آنها ـ که بیشتر ریشه در گمان داشته و مبنای عقلانی ندارد ـ حرکت کند:﴿﴿لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الأَمْرِ لَعَنِتُّمْ ﴾﴾[۱۲۸][۱۲۹].
- اطاعت از برخی همسران و فرزندان:﴿﴿إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ﴾﴾[۱۳۰]، چون بعضی از همسران و فرزندان دشمن انساناند و انسان را از اطاعت الهی باز میدارند[۱۳۱][۱۳۲].
- اطاعت از بزرگان و سران گمراه: در قیامت، اهل دوزخ میگویند: خدایا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنان ما را گمراهساختند: ﴿﴿إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا ﴾﴾[۱۳۳] سرّ این اطاعت را میتوان در دو امر جستوجو کرد: استخفاف مردم به وسیله سران خود، و فسق مردم:﴿﴿ فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴾﴾[۱۳۴][۱۳۵].
- اطاعت از کافران و نفاق افکنان از اهل کتاب: قرآن در این باره به مؤمنان هشدار میدهد که فرجام اینگونه اطاعتها ارتداد و بازگشت به کفر است:﴿﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ ﴾﴾[۱۳۶] و عاقبتی جز زیانکاری نخواهد داشت:﴿﴿ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ ﴾﴾[۱۳۷][۱۳۸].
- اطاعت از پیروان شیاطین: آنان که با مؤمنان به مجادله برمیخیزند تا احکام خدا را زیر سؤال ببرند: ﴿﴿ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴾﴾[۱۳۹][۱۴۰].
منابع
پانویس
- ↑ مقاییساللغه، ج۳، ص۴۳۱؛ المصباح، ج۲، ص۳۸۰، «طوع».
- ↑ مفردات، ص۵۲۹؛ التحقیق، ج۷، ص۱۳۸، «طوع».
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۷۷، «تبع».
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ شرح فصوص الحکم، ص۶۲.
- ↑ فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲.
- ↑ با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند؛ سوره آل عمران، آیه:۸۳.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ جز این نیست که هر که در آسمانها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده میآید؛ سوره مریم، آیه:۹۳.
- ↑ و هر که در آسمانها و زمین است و سایههایشان خواه و ناخواه سپیدهدمان و دیرگاه عصرها خدای را سجده میبرند؛ سوره رعد، آیه:۱۵.
- ↑ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، خداوند را به پاکی میستاید، همان که فرمانفرمای بسیار پاک پیروزمند فرزانه است؛ سوره جمعه، آیه:۱.
- ↑ و هر که در آسمانها و زمین است از آن اوست؛ همگان فرمانبردار اویند؛ سوره روم، آیه:۲۶.
- ↑ و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند؛ سوره بقره، آیه:۱۱۶.
- ↑ ای زمین آبت را فرو خور؛ سوره هود، آیه:۴۴.
- ↑ ای آسمان (از باریدن) باز ایست؛ سوره هود، آیه: 44.
- ↑ تا چون بدانجا رسند گوش و چشمها و پوستهایشان بر آنان به آنچه میکردند، گواهی دهند و به پوستهای تن خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن میآورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد؛ سوره فصلت، آیه: ۲۰ - ۲۱.
- ↑ به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده؛ سوره بقره، آیه:۶۵.
- ↑ ای آتش! سرد و بیگزند باش؛ سوره انبیاء، آیه:۶۹.
- ↑ اوست که زمین را برای شما رام کرد؛ سوره ملک، آیه:۱۵.
- ↑ و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون میآید؛ سوره اعراف، آیه:۵۸.
- ↑ که بر آنان سنگریزههایی از گلسنگ فرو میافکندند؛ سوره فیل، آیه:۴.
- ↑ هنگامی که آسمان شکاف بردارد،و گوش به (فرمان) پروردگارش بسپارد و (همین) او را سزیده باد ؛ سوره انشقاق، آیه: ۱ - ۲.
- ↑ در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید؛ سوره زلزله، آیه:۴.
- ↑ و بادها را بارورکننده فرستادیم؛ سوره حجر، آیه:۲۲.
- ↑ و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین!سپس از (گل) همه میوهها بخور و راههای هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگهای گوناگون برمیآید که در آن برای مردم درمانی است، بیگمان در این، نشانهای است برای گروهی که میاندیشند؛ سوره نحل، آیه: ۶۸ - ۶۹.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ ما کوهها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش میکردند.و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز میگشتند ؛ سوره ص، آیه: ۱۸ - ۱۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۷۳۱.
- ↑ پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا میخواست به نرمی روان میشد.و هم دیوساران را از بنّا و غوّاص؛ سوره ص، آیه: ۳۶ - ۳۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج۸، ص۷۴۳ـ۷۴۴.
- ↑ هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی؛ سوره مائده، آیه:۱۱۰.
- ↑ خرمایی چیده بر تو فرو ریزد؛ سوره مریم، آیه:۲۵.
- ↑ چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند؛ سوره بقره، آیه:۲۶۰.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ بگو از خداوند فرمان برید؛ سوره آل عمران، آیه:۳۲.
- ↑ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۶۴.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۵۸۹.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ بگو از خداوند فرمان برید؛ سوره آل عمران، آیه:۳۲.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ جامعالبیان، مج، ۴، ج۵، ص۲۴۲.
- ↑ هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است؛ سوره نساء، آیه:۸۰.
- ↑ کشف الاسرار، ج۱۰، ص۳۹۸.
- ↑ آنجا فرمانگزاری امین است؛ سوره تکویر، آیه:۲۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۰.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه:۳۳.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان میگفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره انفال، آیه: ۴۹.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید؛ سوره نور، آیه:۵۴.
- ↑ و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید؛ سوره تغابن، آیه:۱۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۹۹.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۵۹۰.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۹۹.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۳ـ۲۰۴؛ مجمعالبیان، ج۳، ص۹۹ـ۱۰۰؛ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۳.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ التبیان، ج۲، ص۵۹۰.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۸۸؛ ج۹، ص۹۵، ۳۳۸؛ ج۱۸، ص۲۴۷.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴ـ۱۴۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۱۰۰؛ نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷ـ۵۰۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۸ـ۳۹۸، ۴۰۸ـ۴۱۲.
- ↑ جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۸.
- ↑ صحیح البخاری، ج۸، ص۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۵۲۵ـ۵۲۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۳؛ التحریر والتنویر، ج۵، ص۹۶.
- ↑ تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶ـ۲۷۷؛ ج۸، ص۳۰۸.
- ↑ " لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق"؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۹۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.
- ↑ از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!؛ سوره آل عمران، آیه:۵۰.
- ↑ من برای شما پیامبری امینم؛ سوره شعراء، آیه: ۱۰۷.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۲۹۶.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۳۰۰.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۸۲ـ۹۹.
- ↑ اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید؛ سوره نساء، آیه:۳۴.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۳۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ سوره نساء، آیه:۱۳.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۳۵.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند؛ سوره نساء، آیه:۶۹.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد؛ سوره فتح، آیه:۱۶.
- ↑ و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند؛ سوره حجرات، آیه: ۱۴.
- ↑ جامع البیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۱۸۵.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است؛ سوره احزاب، آیه:۷۱.
- ↑ کشف الاسرار، ج۳، ص۱۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۳۷.
- ↑ جامع البیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۱۵۸.
- ↑ و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیامرسانی آشکار است؛ سوره تغابن، آیه:۱۲.
- ↑ جامع البیان، مج۱۲، ج۲۳، ص۱۶ـ۱۷.
- ↑ هر کس از خدا و فرستادهاش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است؛ سوره احزاب، آیه:۳۶.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ از کافران فرمان نبر ؛ سوره فرقان، آیه:۵۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ از کافران و منافقان فرمانبرداری مکن؛ سوره احزاب، آیه: ۱و ۴۸.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۳۱۳.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ از دروغانگاران پیروی مکن!؛ سوره قلم، آیه:۸.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۳۷۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و از هر سوگندخواره فرومایهای فرمان مبر!خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی،بازدارنده خیری، تجاوزکاری، بزهکاری،درشتخویی، فراسوی آن: بیتباری؛ سوره قلم، آیه:۱۰ - ۱۳.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۳۷۱ـ۳۷۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه:۲۸.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر؛ سوره انسان، آیه:۲۴.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۱۴۱.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید؛ سوره شعراء، آیه:۱۵۱.
- ↑ جامع البیان، مج۱۱، ج۱۹، ص۱۲۵.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و اگر در تو کوشیدند تا چیزی را که دانشی درباره آن نداری شریک من سازی، از آن دو فرمان نبر!؛ سوره عنکبوت، آیه:۸.
- ↑ و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمیدانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر؛ سوره لقمان، آیه:۱۵.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی میکشانند؛ جز پندار را پی نمیگیرند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره انعام، آیه:۱۱۶.
- ↑ اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی میافتید؛ سوره حجرات، آیه:۷.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید؛ سوره تغابن، آیه:۱۴.
- ↑ جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۸، ص۱۵۸؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۴۵۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند؛ سوره احزاب، آیه:۶۷.
- ↑ آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند؛ سوره زخرف، آیه:۵۴.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۰۰.
- ↑ از زیانکاران میگردید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۴۹.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵
- ↑ شیطانها بیگمان در یاران خویش میدمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود؛ سوره انعام، آیه:۱۲۱.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۲۷ - ۵۳۵