فرزندان امام حسین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

شیخ مفید، در کتاب الإرشاد، فرزندان امام حسین(ع) را شش تن، نام می‌بَرَد: علی بن الحسین الأکبر، علی بن الحسین الأصغر، جعفر، عبدالله، سَکینه و فاطمه[۱]. در عین حال ابن طلحه، در کتاب مطالب السؤول، از نُه، و ابن فُندُق در لباب الأنساب از ده فرزند نام برده است[۲].

در کتاب الإرشاد آمده است که: امام حسین(ع)، شش فرزند داشت: علی اکبر، که کنیه‌اش ابو محمد و مادرش شاه زنان دختر یزدگرد، شاه ایران بود. علی اصغر[۳]، که با پدرش در کربلا کشته شد... و مادرش اُم لیلا، دختر ابو مرة بن عروة بن مسعود ثقفی بود. جعفر بن حسین، که فرزندی از او نماند و مادرش از قبیله قُضاعه بود و در همان روزگارِ زندگانی امام حسین(ع) در گذشت. عبدالله بن حسین، که در کودکی با پدرش کشته شد. تیری آمد و او را در دامان پدرش ذبح کرد.... سکینه دختر امام حسین(ع)، که مادرش رَباب، دختر امرِؤ القیس بن عَدی کلبی است. رَباب، مادر عبدالله بن حسین نیز بود. فاطمه، دختر امام حسین(ع)، که مادرش اُم اسحاق، دختر طلحة بن عبید الله تَیمی]] است[۴].

از عبد الرحمان بن محمد عَزرَمی اینگونه نقل شده: معاویه، مروان بن حکم را بر مدینه گمارد و به او فرمان داد که برای جوانان قریش، عطایی مقرر بدارد و او هم مقرر کرد. امام زین العابدین(ع) می‌فرماید: من نزد او رفتم. گفت: نامت چیست؟ گفتم: علی بن الحسین. گفت: نام برادرت چیست؟ گفتم: علی. گفت: علی و علی؟! پدرت چه می‌خواهد بکند؟ می‌خواهد نام همه فرزندانش را علی بگذارد؟! سپس، سهم مرا معلوم کرد و من، نزد پدرم باز گشتم و ماجرا را گفتم. [پدرم] فرمود: «وای بر پسر زن کبودْچشمِ[۵] دباغ چرم‌ها. اگر صد فرزند برایم متولد شود، دوست دارم جز نام علی، بر آنها نگذارم»[۶].[۷]

علی اکبر

علی اوسط

علی اصغر

جعفر

محمد

فاطمه

سکینه

منابع

پانویس

  1. الإرشاد، ج۲، ص۱۳۵.
  2. ر.ک: مطالب السؤول، ص۷۳؛ لباب الأنساب، ج۱، ص۳۴۹.
  3. مقصود از علی اکبر در این عبارت امام سجاد(ع) و مراد از علی اصغر برادر شهید اوست که به علی اکبر معروف است.
  4. «كَانَ لِلْحُسَيْنِ(ع) سِتَّةُ أَوْلَادٍ عَلِيُ‏ بْنُ‏ الْحُسَيْنِ‏ الْأَكْبَرُ كُنْيَتُهُ أَبُو مُحَمَّدٍ وَ أُمُّهُ شَاهْ‏زَنَانُ بِنْتُ كِسْرَى يَزْدَجَرْدَ. وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْأَصْغَرُ قُتِلَ مَعَ أَبِيهِ بِالطَّفِّ وَ قَدْ تَقَدَّمَ ذِكْرُهُ فِيمَا سَلَفَ وَ أُمُّهُ لَيْلَى بِنْتُ أَبِي مُرَّةَ بْنِ عُرْوَةَ بْنِ مَسْعُودٍ الثَّقَفِيَّةُ. وَ جَعْفَرُ بْنُ الْحُسَيْنِ لَا بَقِيَّةَ لَهُ وَ أُمُّهُ قُضَاعِيَّةٌ وَ كَانَتْ وَفَاتُهُ فِي حَيَاةِ الْحُسَيْنِ(ع). وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحُسَيْنِ قُتِلَ مَعَ أَبِيهِ صَغِيراً جَاءَهُ سَهْمٌ وَ هُوَ فِي حَجْرِ أَبِيهِ فَذَبَحَهُ وَ قَدْ تَقَدَّمَ ذِكْرُهُ فِيمَا مَضَى. وَ سُكَيْنَةُ بِنْتُ الْحُسَيْنِ وَ أُمُّهَا الرَّبَابُ بِنْتُ إِمْرِئِ الْقَيْسِ بْنِ عَدِيٍّ كَلْبِيَّةٌ وَ هِيَ أُمُّ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ. وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ الْحُسَيْنِ وَ أُمُّهَا أُمُّ إِسْحَاقَ بِنْتُ طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ تَيْمِيَّةٌ» (الإرشاد، ج۲، ص۱۳۵).
  5. کبودْچشمی، صفتی رایج است و چه بسا مراد، بد یُمنی آن باشد. عرب، کبودچشمی را علامت شومی می‌دانستند... و کبودی، بدترین نوع رنگ چشم و مبغوض ترینِ آن در نزد عرب بوده است؛ زیرا رومیان، که کبودچشم بودند، سرسخت‌ترین دشمن آنان بودند.
  6. «اسْتَعْمَلَ مُعَاوِيَةُ مَرْوَانَ بْنَ الْحَكَمِ عَلَى الْمَدِينَةِ وَ أَمَرَهُ أَنْ‏ يَفْرِضَ‏ لِشَبَابِ‏ قُرَيْشٍ‏ فَفَرَضَ لَهُمْ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) فَأَتَيْتُهُ فَقَالَ مَا اسْمُكَ فَقُلْتُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ فَقَالَ مَا اسْمُ أَخِيكَ فَقُلْتُ عَلِيٌّ قَالَ عَلِيٌّ وَ عَلِيٌّ مَا يُرِيدُ أَبُوكَ أَنْ يَدَعَ أَحَداً مِنْ وُلْدِهِ إِلَّا سَمَّاهُ عَلِيّاً ثُمَّ فَرَضَ لِي فَرَجَعْتُ إِلَى أَبِي فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ وَيْلِي عَلَى ابْنِ الزَّرْقَاءِ دَبَّاغَةِ الْأَدَمِ لَوْ وُلِدَ لِي مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِيّاً» (الکافی، ج۶، ص۱۹، ح۷؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۱۱، ح۸).
  7. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰.