اعجاز قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اعجاز (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

اعجاز قرآن خارق العاده بودن قرآن و ناتوانی دیگران از آوردن مثل آن[۱].

واژه‌شناسی لغوی

  • اعجاز مصدر باب افعال از ریشه "ع‌ ـ‌ ج‌ ـ‌ ز" به معنای ناتوان ساختن یا ناتوان یافتن کسی یا چیزی به‌کار رفته [۲] و در قرآن کریم به معنای نخست آمده است:﴿﴿ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ [۳][۴].
  • واژه معجزه، اسم فاعل ماده "عجز" از باب افعال به معنای ناتوان‌کننده است [۵].
  • معجزه عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از قدرت افراد عادی بیرون است و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکان‌پذیر می‌باشد. معجزه عملی است از طرف مدعی نبوت که دارای شرایط و خصوصیاتی است و نشانه‌ای روشن و دلیلی آشکار بر صدق ادعای آورنده آن است[۶].
  • اعجاز در لغت به معنای ناتوان گردانیدن است؛ یعنی فردی یا چیزی منشأ ضعف و ناتوانی انسان می‌گردد[۷]. و در اصطلاح متکلمان دو گونه تعریف برای معجزه یافت می‌شود: در برخی از تعریف‌ها معجزه به نبوت اختصاص یافته است و اعجاز کار خارق العاده‌ای است که مدعی نبوت برای اثبات راست‌گویی خود می‌آورد [۸]، ولی در بیشتر تعریف‌ها معجزه به نبوت اختصاص ندارد، بلکه هرگونه کار خارق العاده‌ای را که برای اثبات ادعایی الهی انجام می‌شود، شامل می‌گردد [۹][۱۰].

اعجاز در اصطلاح

  • اعجاز و معجزه از اصطلاحات کلامی و به معنای امری خارق العاده همراه با تحدی و سالم از معارضه است که خداوند آن را به دست پیامبرش پدید می‌آورد تا نشان راستی رسالت وی باشد[۱۱] اصطلاح معجزه و اعجاز به این معنا در قرآن کریم به‌کار نرفته؛ اما الفاظ دیگری آمده که بر معجزه حمل شده است؛ مانند: بینه و آیه﴿﴿ وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [۱۲]، برهان﴿﴿ اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ [۱۳]، سلطان﴿﴿ قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ [۱۴]، بصیرت﴿﴿ قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ [۱۵] و شئ مبین﴿﴿قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُّبِينٍ [۱۶][۱۷].
  • اما اعجاز قرآن ترکیبی اضافی و بدین معناست که قرآن کریم معجزه پیامبر اسلام(ص) و دلیلی بر راستی رسالت وی از سوی خداوند‌است[۱۸].
  • پیامبر اسلام(ص) افزون بر داشتن معجزاتی شبیه آنچه پیامبران پیشین از آن برخوردار بودند[۱۹] از معجزه قرآن کریم نیز برخوردار بوده که اصلی‌ترین معجزه آن حضرت است. راغب معجزات را به دو قسم حسی و عقلی تقسیم کرده و معتقد است که بیشتر معجزات عرضه شده بر امتهای پیشین، مانند ناقه صالح، طوفان نوح، عصای موسی و غیره حسی و بیشتر معجزات عرضه شده بر مخاطبان پیامبر اسلام(ص)، مانند خبر دادن از غیب و آوردن حقایق علمی بدون آموختن از کسی عقلی بوده است. قرآن کریم با برخورداری از امتیازی خاص، معجزه و نشانه‌ای معرفی شده که هر دو جنبه حسی و عقلی را در خود فراهم آورده‌است، با این ویژگی که تا پایان جهان باقی و در دسترس همه بشر قرار‌دارد [۲۰][۲۱].
  • امتیاز دیگر این معجزه جاودان الهی آن است که در عین برخورداری از وصف اعجاز، کتاب تشریع و مشتمل بر معارف وحیانی است، ازاین‌رو خود شاهد صدق خویش است و در عین حال که مدعی وحیانی بودن است معارف موجود در آن نیز دلیل بر وحیانی و الهی بودن آن است [۲۲][۲۳].
  • بحث درباره اعجاز قرآن کریم به عنوان متنی مقدس که از سوی خداوند نازل شده و بشر را قدرت آفریدن متنی همانند آن نیست، به زمان نزول آن باز می‌گردد و در خود قرآن کریم در ضمن آیاتی موسوم به "آیات تحدّی" به آن تصریح شده است. به اعتقاد دانشمندان، هر امر خارق‌العاده‌ای معجزه نیست، بلکه زمانی معجزه است که: اولاً مدعی پیامبری، آن کار خارق‌العاده را شاهد صدق ادعای خود معرفی کند. ثانیاً مخاطبانش را به هماوردی و معارضه فرا خواند. ثالثاً مخاطبان انگیزه معارضه داشته باشند. رابعاً از معارضه سالم بماند [۲۴]. این ۴‌ مورد را می‌توان مبانی یا ارکان [۲۵] اعجاز قرآن معرفی کرد. در قرآن کریم به آیاتی برمی‌خوریم که همه مخاطبان را دعوت کرده تا اگر در الهی بودن قرآن تردیدی دارند همانند آن یا ۱۰ سوره یا یک سوره مانند آن را بیاورند﴿﴿ وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ [۲۶]، ﴿﴿ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ [۲۷]، ﴿﴿ قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا [۲۸][۲۹].

اعجاز قرآن در قرآن

  • قرآن خود به صراحت و قاطعیت بیان می‌کند که هرگز نمی‌توانند سوره‌ای همانند آن بیاورند﴿﴿ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ [۳۰]، ازاین‌رو اعجاز قرآن پیوندی ناگسستنی با تحدّی دارد، به‌گونه‌ای که هرجا سخن از اعجاز باشد باید سخن از تحدّی و هماوردطلبی نیز به میان آید و لازم است تحدّی به همان وجهی باشد که درباره آن ادعای اعجاز شده است، افزون بر این، مقدار قرآنی که به عنوان معجزه مطرح است نیز از آیات تحدّی به‌دست‌ می‌آید[۳۱].
  • در آیات تحدّی از کسانی که قرآن کریم را ساخته پیامبر دانسته و می‌پنداشتند قرآن چیزی جز افسانه پیشینیان نیست و خود آنان نیز قادر بر آفرینش چنین متنی هستند:﴿﴿ لَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ [۳۲] خواسته شده تا سخنی همانند قرآن:﴿﴿ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ [۳۳] یا ۱۰‌ سوره همانند آن: ﴿﴿قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ [۳۴] یا یک سوره همانند آن:﴿﴿ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ [۳۵] بیاورند، بنابراین، حداقل مقدار اعجاز قرآن در سخنی کامل و جامع از قرآن یا یک سوره از آن است. مفسران در تفسیر "حدیث" و "سوره" در آیات پیشین بر یک نظر نیستند [۳۶]؛ اما مسلّماً نه در قرآن کریم و نه در روایات، درباره یک آیه از قرآن تحدی نشده است، ازاین‌رو یک آیه از قرآن در صورتی که حدیث و سخنی کامل با پیامی مستقل و روشن نباشد به تنهایی برخوردار از وصف اعجاز نیست؛ اما همین آیه درکنار سایر آیات که سوره را شکل می‌دهد ـ‌ حتی سوره‌ای کوتاه مانند کوثر‌ ـ معجزه است و به آن تحدّی شده‌است [۳۷][۳۸].
  • سوره‌های قرآن از آغاز مشتمل بر وصف اعجاز و مایه اعجاب سخنوران عرب بوده؛ اما تحدّی قرآن در برابر مشرکان و معجزه خواندن آن پس از آن صورت گرفت که برخی ناباوران، الهی بودن این کتاب آسمانی را به دیده تردید یا انکار نگریستند و آن را ساخته شخص پیامبر معرفی کردند، بر همین اساس به باور برخی دانشمندان اسلامی معجزه از آن جهت برای پیامبر ضرورت دارد که موجب دفع یا رفع شبهه از ذهن مخاطب شده و زمینه هرگونه انکاری را از میان ببرد؛ اما برای عرضه دین حق که با فطرت بشری هماهنگ است نیازی به آن نیست [۳۹][۴۰].
  • به هر حال نخستین موضع‌گیریها در برابر آیات قرآن به عصر نزول و دوران مکه باز می‌گردد که برخی سخن شناسان عرب را به خضوع در برابر آیات وحی وا داشت. در آن زمان تقریباً با تلاش قابل توجهی ازسوی مخاطبان در پاسخگویی به تحدّی قرآن کریم و آوردن سوره‌ای همانند یکی از سوره‌های آن مواجه نمی‌شویم[۴۱] و آنچه انجام شده در مقام معارضه با قرآن نبوده است [۴۲]، چنان که از سوی مسلمانان نیز ـ‌ به جز تأکید بر آیات تحدّی‌ ـ هیچ‌گونه بحث و استدلالی برای اثبات اعجاز قرآن گزارش نشده است[۴۳].
  • برای نخستین بار در اواخر قرن نخست هجری شاهد ظهور اصطلاح معجزه هستیم؛ در روایتی از امام سجاد(ع) واژه معجزه در معنای مصطلح آن به‌کار رفته است [۴۴]، چنان‌که همین اصطلاح در روایتی از امام رضا(ع) نیز دیده می‌شود که در آن به "اعجاز در نظم" اشاره شده است [۴۵]؛ اما ظاهراً مجادلات کلامی در باب اعجاز قرآن و ظهور اصطلاح معجزه به قرن دوم هجری و پس از واصل‌ بن‌ عطا شیخ معتزله باز می‌گردد. این نظریه از واصل نقل شده است که اعجاز قرآن ذاتی آن نیست، بلکه به این است که خدا اندیشه مردم را از معارضه با آن باز گردانده است[۴۶] این سخن بعدها مبنای نظریه نظّام معتزلی در قول به "صَرْفه" گردید که با وجود تفسیرهای متفاوت از صرفه تا مدتها در میان متکلمان به ویژه معتزلیان و دانشمندان شیعی، طرفدارانی داشت [۴۷][۴۸].
  • نظّام با رد اعجاز در نظم و تألیف قرآن و در کنار طرح نظریه صرفه که عامل اعجاز قرآن را در بیرون از متن قرآن معرفی می‌کند خبرهای غیبی موجود در قرآن را نیز جنبه‌ای از اعجاز قرآن معرفی کرده‌است [۴۹] آن‌گونه که ابوالحسن اشعری از نظّام نقل می‌کند ظاهر نظریه اعجاز در نظم قرآن کم و بیش در عصر نظّام مطرح بوده و نظّام از مخالفان آن بوده است[۵۰][۵۱].
  • سپس جاحظ به مخالفت با صرفه برخاست و با نگارش کتاب نظم‌القرآن، به دفاع از نظریه اعجاز در نظم قرآن پرداخت. نظم‌القرآن اکنون در دست نیست و تنها در برخی دیگر از آثار جاحظ [۵۲] و آثار دانشمندان پس از وی از آن یاد شده‌است[۵۳][۵۴].
  • در آغاز قرن چهارم، محمد‌ بن‌ زید واسطی در اثری به نام اعجاز القرآن که به دست ما نرسیده نظریه نظم قرآن جاحظ را پی گرفت؛ وی نخستین کسی بود که نام اعجاز القرآن را بر اثرش نهاد[۵۵]. در همین قرن ابوهاشم جبایی فصاحت را معیار اعجاز قرآن معرفی و آن را به روانی واژگان و نیکویی معنا تفسیر کرد. او این نظریه را در برابر نظریه نظم‌القرآن قرار داد و با نظریه نظم القرآن به شدت مخالفت کرد [۵۶]. ابوهاشم جبایی همچنین نبودِ ناسازگاری و اختلاف میان آیاتِ به تدریج نازل شده قرآن را، دلیل دیگری بر معجزه بودن آن به شمار آورد[۵۷]. بدین ترتیب این نظریه که برگرفته از آیه ۸۲ سوره نساء: ﴿﴿ أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا [۵۸] است جنبه دیگری از اعجاز قرآن را پیش روی ما نهاد. در نیمه دوم قرن چهارم رمانی در رساله‌اش، النکت فی اعجازالقرآن به بیان وجوه مختلف اعجاز قرآن پرداخته و در کنار وجوه پیشگفته به "اعجاز در بلاغت" قرآن نیز توجه کرده و در ضمن بررسی‌۱۰ صناعت ادبی موجود در قرآن به تبیین ویژگیهای بلاغی آن پرداخته است [۵۹] خطّابی دانشمند معاصر رمانی نیز با تأکید بر اعجاز در بلاغت قرآن، تأثیرگذاری آیات را بر جان مخاطبان وجه دیگری از اعجاز قرآن شمرد [۶۰] که پس از وی عنوان "اعجاز تأثیری" به خود‌گرفت [۶۱][۶۲].
  • در آغاز قرن پنجم باقلانی معارف بلند قرآن کریم از پیامبری امّی را مورد توجه قرار داد و این جنبه را نیز به دیگر وجوه اعجاز قرآن افزود [۶۳]. سپس عبدالقاهر جرجانی با اینکه خود پیرو نظریه نظم قرآن بود؛ اما همه آنچه را بر فصاحت و بلاغت و نظم قرآن و به‌طور کلی به جنبه‌های ادبی ـ‌ هنری آن مرتبط می‌شد در دو کتاب دلائل الاعجاز و اسرارالبلاغه به بحث گذاشت و رسماً دو دانش معانی و بیان را پایه‌گذاری کرد[۶۴].
  • از آن پس بحث درباره اعجاز قرآن با وسعت بیشتری پی گرفته شد و مفسران به گردآوری وجوه گوناگون اعجاز قرآن و شرح و بسط آرای پیشینیان پرداختند و تقریباً تا قرن سیزدهم نظریه جدیدی در باب اعجاز قرآن دیده‌ نمی‌شود [۶۵]. سیوطی در معترک‌ الاقران در رویکردی اغراق‌آمیز همه وجوه اعجاز قرآن را که پیش از وی مورد بحث قرار گرفته بود گرد آورد و تا ۳۵ وجه رساند؛ اما بسیاری از این وجوه همچون حسن تألیف، وجود مجاز، تشبیه و استعاره، کنایه و تعریض، ایجاز و اطناب، صنایع بدیعی، اشتمال بر جمله‌های خبری و انشایی، قَسَمها و ضرب‌المثلها به تنهایی نمی‌تواند معیار اعجاز قرآن تلقی شود، بلکه باید مجموعه این آرایه‌های ادبی را تحت عنوان "اعجاز بیانی" مورد بحث قرار داد، افزون بر این، برخی از وجوهی را که سیوطی معرفی کرده ربطی به اعجاز قرآن ندارد [۶۶][۶۷].
  • مطالعات در باب اعجاز قرآن در زمان معاصر فارغ از منازعات کلامی و به‌طور گسترده‌تر مورد توجه قرار گرفته و یکی از مباحث زیربنایی و اصلی در حوزه علوم قرآنی قرار داده شده، با این تفاوت که قرآن‌پژوهان معاصر با بدیهی دانستن اصل اعجاز قرآن، به تحلیل و تبیین وجوه مختلف آن برآمده‌اند. در المنار از ۷ وجه از وجوه اعجاز قرآن یاد شده است [۶۸]. در میان وجوه یاد شده "اعجاز در تشریعیات" قرآن کریم نیز در کنار "اعجاز در معارف"، مورد توجه قرار گرفته است. در همین زمان بلاغی از مفسران شیعی نیز در کنار وجوه مختلف اعجاز، اعجاز در تشریعیات قرآن را نام برده؛ اما از سوی برخی فقیهان شیعی که جایگاهی برای اندیشه‌های فلسفی در تبیین معارف وحیانی و قرآن کریم معتقد نبودند، اعجاز در معارف قرآن به معنای عامش که شامل تشریعیات قرآن نیز باشد، یگانه وجه اعجاز قرآن معرفی شده و حتی برخلاف نظر مشهور که آیات تحدّی را به جنبه‌های لفظی و بیانی قرآن کریم ناظر می‌دانستند، این دسته آیات را ناظر به جنبه‌های علمی و معارفی قرآن معرفی کردند [۶۹][۷۰].
  • نیز رافعی در اعجاز القرآن و البلاغة النبویه با ارائه بحثی نسبتاً جامع، وجه دیگری از اعجاز را با عنوان "اعجاز در آهنگ و موسیقی" برخاسته از نظم الهی کلمات قرآن را مطرح کرد. گرچه اعجاز در نظم آهنگ می‌تواند زیرمجموعه اعجاز بیانی قرآن قرار گیرد[۷۱]. و کم و بیش در گذشته در ضمن مباحث نظم قرآن و اعجاز در فصاحت، اشاراتی مبهم به آن شده است؛ اما رافعی به‌طور روشن و گسترده، با تأکید بر موسیقی برآمده از نظم حاکم بر چینش الفاظ قرآن، در هنگام قرائت و تأثیر آن بر مخاطب، این وجه اعجاز قرآن را مطرح ساخت [۷۲][۷۳].
  • از سوی دیگر ابتدا رشید رضا [۷۴] و سپس طنطاوی در جواهرالقرآن در رویکردی بی‌سابقه به کشفیات علوم تجربی در زمینه‌های مختلف و تطبیق آنها بر قرآن کریم، زمینه طرح "اعجاز علمی" آن را فراهم آوردند که با اقبال نسبتاً گسترده‌ای از سوی دانشمندان اسلامی مواجه گردید و تألیفات فراوانی در این حوزه عرضه شد. در دهه‌های اخیر نظریه "نظم ریاضی" و "اعجاز عددی" نیز به دایره وجوه اعجاز قرآن افزوده شد. کاشف این نظریه، رشاد خلیفه پژوهشگر مصری با دکترای بیوشیمی بود که پس از سه سال کار مداوم با رایانه بر روی قرآن نظریه اعجاز عددی را عرضه کرد. وی نتیجه پژوهش خود را در دو کتاب معجزة القرآن الکریم و علیها تسعة عشر ارائه داد و نظم ریاضی موجود در قرآن را نشانه وحیانی بودن و عدم تحریف به زیادی یا نقصان قرآن دانست. شگفتی و فوق‌العادگی نظم ریاضی به‌کار رفته درباره تعداد و تکرار حروف و کلمات قرآن و نیز تکرار کلمات متناظر یا متضاد قابل انکار نیست؛ اما ادعاهای رشاد خلیفه نیز مبالغه‌آمیز و گاه خلاف واقع و تکلف‌آمیز می‌نماید، ازاین‌رو با اینکه پس از وی گروهی به بسط نظریه او روی آوردند، گروهی نیز به شدت به نقد آن پرداختند.
  • نکته قابل توجه در بحث اعجاز قرآن در همه ابعادش به شخصیت آورنده آن مربوط می‌شود. به گواهی تاریخ، پیامبر اسلام(ص) به عنوان آورنده قرآن امّی بود [۷۵] و قرآن کریم نیز بر آن تأکید کرده است:﴿﴿ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [۷۶] وی تا پیش از پیامبری و نزول قرآن نه کتابی خوانده بوده و نه خط می‌نوشت:﴿﴿ وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ [۷۷] در محیطی دور از فرهنگ و شکوفایی علمی، با سپری کردن دوران یتیمی، فقر و گم‌گشتگی ﴿﴿ أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى وَوَجَدَكَ عَائِلا فَأَغْنَى [۷۸] قرآن را بر بشر عرضه کرد. این همه در کنار ویژگیهای قرآن کریم همراه با آیات تحدّی، اعجاز قرآن را تردیدناپذیر ساخت. در همین راستا برخی مفسران با ارجاع ضمیر ﴿﴿مِّثْلِهِ به ﴿﴿عَبْدِنَا در آیه ۲۳ سوره بقره:﴿﴿ وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ [۷۹] معتقدند قرآن به این وجه نیز تحدّی کرده است و بر اعجاز آن با توجه به ویژگیهای آورنده‌اش تأکید کرده‌اند [۸۰][۸۱].
  • از اعجاز، علاوه بر علم کلام در علوم القرآن و کتاب‌های تفسیر قرآن نیز بحث می‌شود و در علم کلام هم در نبوت عامه و هم در نبوت خاصه مطرح گردیده است. در نبوت خاصه درباره معجزات پیامبر اسلام(ص) بحث می‌شود که مهم‌ترین آنها قرآن کریم است. درباره اعجاز قرآن علاوه بر بحث‌هایی که در کتاب‌های کلامی‌ و تفسیری شده کتاب‌های جداگانه‌ای نیز تألیف گردیده است[۸۲].
  • اولین کسی که درباره اعجاز قرآن دست به تألیف زده، ابو عبیده معمر بن مثنی بوده، با این حال قدیمی‌ترین اثری که در این زمینه به دست ما رسیده، رساله بیان اعجاز القرآن نوشته، ابو سلیمان محمد بن محمد بن ابراهیم بُستی می‌باشد [۸۳]. از آن زمان تاکنون دانشمندان بزرگی از همه فرقه‌ها چه در کتاب‌های کلامی‌ و تفسیری و چه به صورت مستقل، مطالب ارزشمندی درباره اعجاز قرآن نوشته‌اند که کتاب‌های الموضح عن جهة اعجاز القرآن از سید مرتضی، دلائل الاعجاز از عبدالقاهر جرجانی، الطراز فی أسرار البلاغة وحقائق الاعجاز از یحیی بن حمزه علوی زیدی و در دوره معاصرالمعجزة الخالدة تألیف هبة اللّه شهرستانی، اعجاز القرآن، نوشته مصطفی صادق الرافعی از زمره آنها می‌باشند[۸۴].

نظریه صرفه

  • در مقابل اندیشه اعجاز ادبی قرآن، برخی متکلمین رأی دیگری ارائه کردند که به نظریه صرفه معروف است. این نظریه برای نخستین بار در قرن سوم توسط ابو اسحاق نظّام، پیشوای معتزلیان و عیسی بن صبیح مزدار ملقب به راهب معتزله مطرح شد. پس از آنها گروهی دیگر از متکلمان اهل سنت و امامیه آن را پذیرفتند [۸۵] قائلین به نظریه صرفه معتقدند که هر چند قرآن در جایگاه بسیار بلندی از فصاحت و بلاغت قرار دارد، اما آوردن کلامی‌ همانند قرآن امکان دارد و خارج از حیطه قدرت انسان نیست و بعضی از انسان‌ها توانایی معارضه با قرآن را دارند ولی خداوند با قدرت خویش از این کار جلوگیری می‌کند و نمی‌گذارد کسی در انجام این کار کامیاب شود چنان که خداوند فرموده است: کسانی که ناروا راه خودخواهی و استکبار را در پهنای زمین برگزیدند از هرگونه گزند و آسیب رسانی به آیات خویش باز می‌داریم[۸۶] با این همه در تبیین نظریه صرفه سه تفسیر مختلف ارائه شده است[۸۷][۸۸]:
  • ۱. خداوند انگیزه کسانی که در صدد معارضه با قرآن برمی‌آیند را از بین می‌برد و همت انجام این کار را از آنها باز می‌ستاند[۸۹][۹۰].
  • ۲. خداوند پس از بعثت پیامبر(ص) مردم را از علومی‌ که برای معارضه با قرآن لازم بود، محروم ساخته است و این امر به دو صورت تحقق یافته است[۹۱]:
  • الف) محو ساختن علوم موجود بشری که برای مبارزه با قرآن به کار می‌آید[۹۲].
  • ب) حاصل نشدن علوم لازم برای مبارزه با قرآن در نزد بشر [۹۳][۹۴].
  • ۳. خداوند کسانی که انگیزه و دانش لازم را برای معارضه با قرآن دارند به قهر و جبر از این کار باز می‌دارد [۹۵][۹۶].

نقد نظریه صرفه

  • بر نظریه صرفه نقدهای فراوانی وارد شده است که به چند مورد اشاره می‌شود[۹۷]:
  1. نظریه صرفه با آیات تحدّی[۹۸] منافات دارد، زیرا ظهور این آیات آن است که خود قرآن با تمام ویژگی های منحصر به فردش ذاتاً معجزه است[۹۹].
  2. بر اساس نظریه صرفه، بزرگان فصاحت و بلاغت عرب، ذاتاً توانایی آوردن مثل قرآن را داشتند، ولی خداوند پس از بعثت پیامبر اکرم(ص) و نزول قرآن به طریق خارق العاده از این کار جلوگیری کرده است، بنابراین باید قبل از نزول قرآن صرفی نبوده و لازم می‌آید که میان عرب جاهلی سخنانی که به لحاظ فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشند، یافت شود در حالی که هیچ یک از آثار به جای مانده از ادبیات دوران جاهلیت همتای قرآن نیست. همین امر نشان می‌دهد که اعجاز قرآن صرفه نیست بلکه به کمالات ذاتی آن است که در تک تک آیاتش، وجود دارد[۱۰۰][۱۰۱].

اعجاز بیانی قرآن

اثبات اعجاز قرآن

وجوه اعجاز قرآن کریم

معجزه بودن قرآن

  • قرآن کریم، تنها کتاب آسمانی است که با صراحت و قاطعیّت تمام، اعلام کرده هیچکس توان آوردن کتابی همانند آن را ندارد و حتی اگر همه آدمیان و جنّیان با یکدیگر همکاری کنند قدرت چنین کاری را نخواهند داشت.[۱۰۲] و نه تنها قدرت برآوردن کتاب کاملی مثل کل قرآن را ندارند بلکه قدرت برآوردن ده سوره[۱۰۳] و حتی یک سوره یک سطری را هم نخواهند داشت.[۱۰۴]
  • سپس با بیشترین تأکیدات، همگان را مورد "تحدی" قرار داده و به معارضه طلبیده و عدم قدرت ایشان را بر چنین کاری، دلیل بر خدایی بودن این کتاب و رسالت پیامبر گرامی اسلام(ص) دانسته است[۱۰۵][۱۰۶].
  • پس جای شکی نیست این کتاب شریف، ادّعای معجزه‌ بودن خودش را دارد و آورنده این کتاب، آن را به‌ عنوان معجزه‌ای جاودانی و برهانی قاطع بر پیامبری خودش، به همه جهانیان و برای همیشه، عرضه داشته است. و هم اکنون بعد از گذشتن چهارده قرن، این ندای الهی هر صبح و شام به‌ وسیله فرستنده‌های دوست و دشمن، به گوش جهانیان می‌رسد و حجت را بر ایشان تمام می‌کنند[۱۰۷].
  • از سوی دیگر می‌دانیم پیامبر اسلام(ص) از نخستین روز اظهار دعوتش، با دشمنان سرسخت و کینه‌توزی مواجه شد که از هیچ‌گونه تلاش و کوششی برای مبارزه با این آیین الهی، کوتاهی نکردند و پس از نومید شدن از تأثیر تهدیدات و تطمیعات، کمر به قتل آن حضرت بستند که با تدبیر الهی، این توطئه هم از هجرت شبانه و مخفیانه آن بزرگوار به سوی مدینه، خنثی شد. و بعد از هجرت هم بقیه عمر شریفش را در جنگ‌های متعدّد با مشرکان و همدستان یهودی آنان سپری کرد. و از هنگام رحلت آن حضرت تا امروز هم همواره منافقین داخلی و دشمنان خارجی درصدد خاموش‌ کردن این نور الهی بوده و هستند و از هیچ کاری در این راه فروگذار نکرده و نمی‌کنند و اگر آوردن کتابی مانند قرآن کریم، امکان می‌داشت هرگز از آن، صرف نظر نمی‌کردند[۱۰۸].
  • در این عصر هم که همه دولت‌های بزرگ دنیا اسلام را بزرگترین دشمن برای سلطه ظالمانه خودشان شناخته و کمر مبارزه جدّی با آن بسته‌اند و همه‌ گونه امکانات مالی و علمی و سیاسی و تبلیغاتی را در اختیار دارند اگر می‌توانستند اقدام به تهیه یک سطر مشابه یکی از سوره‌های کوچک قرآن می‌کردند و آن را به‌ وسیله رسانه‌های گروهی و وسایل تبلیغات جهانی عرضه می‌داشتند. زیرا این کار، ساده‌ترین و کم‌هزینه‌ترین و مؤثرترین راه برای مبارزه با اسلام و جلوگیری از گسترش آن است[۱۰۹].
  • بنابراین، هر فرد عاقلی که جویای حقیقت باشد با توجه به این نکات، یقین خواهد کرد قرآن کریم، کتابی استثنائی و غیرقابل تقلید است و هیچ فرد یا گروهی با هیچ آموزش و تمرینی نمی‌تواند مانند آنرا بیاورد. یعنی همه ویژگی‌های یک معجزه (خارق‌العاده‌ بودن، الهی و غیرقابل تقلید بودن، و به‌ عنوان دلیلی بر صحّت نبوّت ارائه شدن) را داراست. و از این روی، بهترین دلیل قاطع بر صدق دعوت پیامبر اکرم(ص) و حقّانیت دین مقدس اسلام می‌باشد. و از بزرگترین نعمت‌های الهی بر جامعه انسانی همین است که این کتاب شریف را به گونه‌ای نازل فرموده که همواره به‌ صورت معجزه‌ای جاویدان باقی بماند و دلیل صدق و صحّتش را با خودش داشته باشد. دلیلی که درک دلالت آن نیازی به تحصیل و تخصص ندارد و برای هر فردی قابل فهم و پذیرش است[۱۱۰].

مؤلفه‌های معجزه بودن قرآن

  1. تحدی قرآن: فراخوان مبارز طلبی قرآن، از طریق دوست و دشمن، به گوش همه جهانیان رسیده و کسی به این ندا، پاسخ نگفته است.
  2. تلاش مخالفان برای هماوردی با قرآن: مخالفان پیامبر اسلام با جدی گرفتن مسئله، درصدد بررسی قرآن و همانند آوری برای آن برآمدند و با به‌ کارگیری تمام توان علمی و اقتصادی خویش به ستیزه در برابر آن پرداختند.
  3. ناکامی همانند آوران: کتاب‌های تاریخ و علوم قرآن، تلاش افراد متعددی را گزارش کرده است که درصدد همانند آوری برای قرآن برآمده‌اند اما نمونه‌هایی ارائه داده‌اند که تنها باعث رسوایی‌شان شده. از سوی دیگر، اگر نمونه‌های دیگری وجود می‌داشت، به دلیل اهمیت مسئله و با وجود دشمنان قسم‌خورده و ... حتماً در دسترس ما قرار می‌گرفت[۱۱۱].
  • مخالفان قرآن، اهل فصاحت و بلاغت بودند و بیشترین انگیزه را برای همانند آوری داشتند. قرآن آداب و رسوم آنان را نادرست و خرافی قلمداد می‌کرد و درعین‌حال در آیات تحدی، هر نکته‌ای را برای ترغیب آنان استفاده می‌کرد که اگر در مقابل کوششی صورت نگیرد باید انگیزه‌هایش را جست‌وجو کرد[۱۱۲].

مراد از سوره در آیات تحدی

  • مراد از سوره در آیات تحدی همین سوره اصطلاحی است؟ علامه طباطبائی معتقد است: مراد از کلمه "سوره" بخشی از سخن است که برای هدفی خاص ایراد شده است و "سور" به معنای دیوار است. مقصود از "سوره"، بخشی از آیات به‌هم‌ پیوسته و دارای نظم خاص است که می‌تواند شامل حتی یک آیه هم بشود. بنابراین، بخشی از معارف را که با حصاری محدود شده باشد، "سوره" گویند. یکی از شواهد این تلقی از کلمه "سوره"، آیه ۳۴ سوره شریفه طور است که به جای کلمه "سوره" از کلمه "حدیث" استفاده شده که شامل یک آیه کامل هم می‌شود. در نتیجه، آیات تحدی، علاوه بر سوره‌های مصطلح، شامل آیات با ویژگی‌های مذکور نیز می‌شود[۱۱۳].

ابعاد وجوه اعجاز قرآن

  • چه ویژگی‌ای در قرآن وجود دارد که کسی نمی‌تواند مثلش را بیاورد؟ زیرا قرآن در وجوه مختلفی مثل فصاحت و بلاغت و معارف و عدم تناقض، خارق‌العاده است .

۱. فصاحت و بلاغت در متن قرآن:فصاحت در اصطلاح اهل ادب به معنای شیوایی کلمات و گوش‌نواز بودن آهنگ آنهاست و بلاغت به معنای گویایی است به‌ طوری‌ که بیان آن معنا با توجه به مقتضیات حال و شرایط زمانی و مکانی به بهتر از آن وجود میسر نباشد. خدای متعال، کلمات قرآن را به شیواترین و خوش‌آهنگ ترکیبات به کار گرفته و به بهترین وجه مقصود خود را رسانده است. سرّ آنکه کسی نمی‌تواند مثل قرآن بیاورد این است که خدای متعال، هم هدفش را بهتر از همه می‌شناسد و هم حال بندگانش را بهتر از همه می‌داند و هم احاطه‌اش به ترکیبات لفظ از همه بیشتر است[۱۱۴].

  • پیامبر اعظم اسلام(ص)، به هنگام نماز شب، آیات شریف قرآن را با صوتی دل‌نشین تلاوت می‌کردند. سران مخالفان اسلام، در سیاسی شب، مخفیانه برای شنیدن قرآن می‌آمدند. در یکی از این شب‌ها سپیده‌دم به یکدیگر برخورد کردند و یکدیگر را از عاقبت این کار بیم دادند و سرزنش کردند.
  • شبهه: ازآنجاکه علت فاعلی از فعل خویش قوی‌تر است، چگونه می‌توان فرض کرد که انسان از فعل و معلول خویش ضعیف‌تر باشد؟
  • پاسخ: ممکن است شخصی، تسلط بالایی به الفاظ و معانی آنها داشته باشد ولی همین شخص نتواند با آن الفاظ سخن بگوید.
  • اعجاز در فصاحت و بلاغت سه جهت دارد: ۱. احاطه به لغات. ۲. قدرت بیان. ۳. قدرت فکر و لطافت ذوق. آنچه مولود قریحه انسان است، همان وضع الفاظ و کلمات مفرد برای معانی خاص است. اما نحوه تنظیم مطالب، مربوط به عالم وضع الفاظ نیست بلکه مربوط به مهارت و ذوق خاصی در فن سخنرانی و بلاغت است. لذا ممکن است کسی زبان را خوب بداند اما نتواند درست سخنرانی کند... برای مثال آیا محال است آهنگری، در برابر شمشیر ساخته خودش که در دست مردی شجاع‌تر است، عاجز بماند؛ پس خدای متعال هم می‌تواند انسان‌ها را با همان زبانی ناتوان سازد که از سوی خودشان وضع شده[۱۱۵].

۲. معارفی بی‌مانند از فردی درس نخوانده: صدور معارف فرا عادی از فردی بدون پیشینه علمی و آموزشی، وجه دیگری برای اعجاز قرآن است. که در آیه ۴۸ سوره عنکبوت آمده است که اگر پیامبر پیش از این، از قدرت بیان چنین کلماتی برخوردار بود، اهل باطل در اعجاز قرآن تردید می‌کردند. همچنین بر اساس آیه ۱۶ سوره یونس خداوند به پیامبر می‌فرماید به مردم بگو: ... شاهد الهی بودن این سخنان آن است که من یک عمر میان شما زندگی کردم، ولی هرگز از این کلمات بر زبانم جاری نشده است. ملازمه امی بودن پیامبر و معجزه بودن قرآن ازآن‌روست که از سویی قرآن دارای علوم و احکام و قوانینی است که با دیگر کتب بشری قابل‌ مقایسه نیست.

  • از سوی دیگر این کتاب بزرگ، به‌ وسیله فردی درس نخوانده، در محیطی دور از تمدن ارائه شده و در طول ۴۰ سال حتی یکبار چنین جملاتی از نبی مکرم شنیده نشده، اما در رأس چهل سالگی ناگهان کتابی آورد که فحول و عقلای قومش از آوردن چون آن عاجز ماندند.
  • بنابراین آوردن کتابی با این ویژگی از سوی فردی‌امی با آن خصوصیات و سوابق، خارج از توان بشر بوده[۱۱۶].

۳. عدم اختلاف در قرآن: یکی دیگر از وجود اعجاز قرآن کریم پیراستگی از اختلاف و تناقض است که در آیه ۸۲ سوره نساء اشاره شده است. چه ویژگی‌ای در قرآن است که عدم وجود اختلاف، کاشف از الهی بودن آن است؟

  • این اعجاز، مبتنی بر سه مقدمه است:
  • الف. آیات قرآن از جهت محتوا و سطح بلاغت هماهنگی کامل دارند.
  • ب. بین بشری بودن قرآن و راه یافتن اختلاف در آن، ملازمه وجود دارد.
  • ج. با تدبر در قرآن می‌توان هماهنگی آیاتش را کشف کرد[۱۱۷].

شرایط و عوامل زمینه‌ساز اختلاف

۱. ویژگی‌های انسان: انسان دارای تکامل تدریجی است و این تکامل تدریجی، تفاوت محسوسی را در دستاوردهای فکری و علمی انسان به دنبال دارد.

  • تأثیرپذیری و خطاپذیری انسان ازجمله عوامل پیدایش اختلاف در آثار اوست. به دلیل همین خطاپذیری، پس از پی بردن به خطا، گفته پیشین خود را نقص می‌کند.
  • از سوی دیگر انسان‌ها ازنظر استعداد متفاوت‌اند لذا آثارشان در زمینه‌های مختلف از جهت قوت و ضعف متفاوت است.

هر فردی، برخی کمالات را دارا می‌شود و در برخی از آنها به اوج می‌رسد و این محدودیت هم، موجب تفاوت آثار متعدد یک انسان می‌شود.

  • انسان مانند تمام موجودات عالم، محکوم به تحول و تکامل است و نمی‌توان داستان‌هایی برای همه شئون بشری عرضه کند که با تکامل بشر، متحول نشود.
  • خلاصه: تکامل تدریجی، خطا و تأثیرپذیری، تفاوت استعدادها و محدودیت انسان، سبب پیدایش ناهماهنگی در آثار اوست[۱۱۸].

۲. ویژگی‌های قرآن: شرایط و مدت‌زمان نزول قرآن و برخی ویژگی‌های آن به‌گونه‌ای است که با عوامل اختلاف آفرین در آثار انسانی تطابق دارد. پیامبر در طی ۲۳ سال نزول قرآن، در شرایط و اوضاع و احوال فردی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بسیار گوناگونی قرار داشت که زمینه تأثیرپذیری و اختلاف در اندیشه‌های پیامبر را فراهم می‌آورد اما هیچ ناهماهنگی در قرآن به چشم نمی‌خورد و اگر هست تأمل و دقت رنگ می‌بازد[۱۱۹].


منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  2. مفردات، ص‌۵۴۷؛ لسان العرب، ج‌۹، ص‌۵۸، «عجز».
  3. و شما به ستوه آورنده‌ی خداوند نیستید؛ سوره انعام، آیه:۱۳۴.
  4. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸
  5. مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱.
  6. مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱.
  7. لسان العرب، ج۹، ص ۵۸.
  8. قواعد المرام، ص ۱۲۷و شرح المواقف، ج۸، ص ۲۲۳.
  9. رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص ۲۸۳؛ المنقذ من التقلید، ج۱، ص ۳۸۴، ارشاد الطالبین، ص ۳۰۶، البیان فی تفسیر القرآن، ص ۳۳ و ایضاح المراد، ص ۳۸۸.
  10. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  11. المحصل، ص۴۸۹؛ کشف‌الفوائد، ص۲۷۱؛ المواقف، ص‌۳۳۹.
  12. و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانه‌ای است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسیبی نرسانید که عذابی دردناک شما را فرو گیر؛ سوره اعراف، آیه:۷۳.
  13. دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه) ، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه:۳۲.
  14. پیامبرانشان به آنها گفتند: ما جز بشری مانند شما نیستیم امّا خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منّت می‌گذارد (و به او رسالت می‌بخشد) و ما را نشاید که جز به اذن خداوند برهانی برای شما بیاوریم و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند؛ سوره ابراهیم، آیه:۱۱.
  15. بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم؛ سوره انعام، آیه:۱۰۴.
  16. موسی گفت: حتّی اگر چیزی روشنگر برایت آورده باشم؟ ؛ سوره شعراء، آیه:۳۰.
  17. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸
  18. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸
  19. المغنی، ص‌۴۰۷.
  20. مقدمة جامع التفاسیر، ص‌۱۰۲‌ـ‌۱۰۳؛ الاتقان، ج‌۱، ص‌۲۵۲؛ التمهید، ج‌۴، ص‌۱۸.
  21. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸
  22. مقدمه ابن‌خلدون، ص۹۵؛ التمهید، ج۴، ص۱۹ـ۲۰.
  23. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸
  24. تفسیر قرطبی، ج‌۱، ص‌۵۰‌ـ‌۵۱.
  25. ر.ک: اعجاز‌القرآن، نصار، ص‌۲۸۶‌ـ‌۲۹۶؛ قرآن‌شناسی، ج‌۱، ص‌۱۳۶‌ـ‌۱۴۱.
  26. و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید ؛ سوره بقره، آیه:۲۳.
  27. یا می‌گویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم می‌توانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
  28. بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد؛ سوره اسراء، آیه: ۸۸.
  29. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۹
  30. و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است؛ سوره بقره، آیه:۲۴.
  31. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۹
  32. و اگر می‌خواستیم مانند آن می‌گفتیم؛ این (آیات) جز افسانه‌های پیشینیان نیست؛ سوره انفال، آیه:۳۱.
  33. گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
  34. بگو اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
  35. چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید؛ سوره بقره، آیه:۲۳.
  36. مناهل العرفان، ج‌۲، ص‌۲۱۴؛ اعجاز القرآن، نصار، ص‌۹۴‌ـ‌۱۰۶؛ قرآن‌شناسی، ج‌۱، ص‌۱۲۹‌ـ‌۱۳۰.
  37. الاتقان، ج‌۲، ص‌۲۶۴‌ـ‌۲۶۵.
  38. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۹
  39. التمهید، ج‌۴، ص‌۱۶.
  40. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۰
  41. المغنی، ص‌۲۷۳.
  42. ر.ک: التمهید، ج‌۴، ص‌۲۱۸‌ـ‌۲۸۱؛ اعجاز القرآن، نصار، ص‌۱۱۲‌ـ‌۱۶۵.
  43. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۰
  44. بحارالانوار، ج۱۱، ص۷۱؛ ج۲۱، ص۲۳۸‌ـ‌۲۳۹.
  45. عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج‌۲، ص‌۲۸۶؛ بحارالانوار، ج‌۱۷، ص‌۲۱۱.
  46. مباحث فی اعجاز القرآن، ص‌۴۰.
  47. التمهید، ج‌۴، ص‌۱۳۸‌ـ‌۱۹۰.
  48. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۰
  49. مقالات الاسلامیین، ج‌۱، ص‌۳۲۱.
  50. مقالات الاسلامیین، ج‌۱، ص‌۳۲۱.
  51. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۰
  52. مباحث فی اعجاز القرآن، ص‌۴۱.
  53. اعجازالقرآن، رافعی، ص‌۲۷؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۲.
  54. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۱
  55. الفهرست، ص‌۳۰۳.
  56. المغنی، ص‌۱۹۷.
  57. المغنی، ص‌۳۲۸.
  58. آیا به قرآن نیک نمی‌اندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند می‌بود در آن اختلاف بسیار می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه:۸۲.
  59. ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، ص‌۷۶.
  60. بیان اعجاز القرآن، ص‌۶۶‌ـ‌۶۷.
  61. بیان اعجاز القرآن، ص‌۷۰‌ـ‌۷۲؛ مناهل العرفان، ج‌۲، ص‌۲۸۴ به‌ بعد.
  62. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۱
  63. اعجاز القرآن، رافعی، ص‌۳۳.
  64. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۱
  65. تفسیر ماوردی، ج‌۱، ص‌۳۰‌ـ‌۳۳؛ التسهیل، ج‌۱، ص۱۴؛ البرهان فی علوم‌القرآن، ج۱، ص۲۲۶‌ـ‌۲۳۹.
  66. معترک الاقران، ج‌۱، ص‌۱۲، ۲۲‌ـ‌۲۳، ۴۳، ۵۸، ۶۶، ۷۳، ۸۳، ۱۰۳، ۱۶۳، ۳۵۷، ۳۶۶، ۳۸۵.
  67. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۲
  68. تفسیر المنار، ج‌۱، ص‌۱۹۸‌ـ‌۲۱۰.
  69. ابواب‌الهدی، ص۳؛ بیان‌الفرقان، ج۲، ص۱۹۶ـ۱۹۷، ۱۹۹، ۲۰۶.
  70. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۲
  71. علوم قرآنی، ص‌۳۷۴‌ـ‌۳۸۰.
  72. اعجاز القرآن والبلاغة النبویه، ص‌۲۲۰‌ـ‌۲۳۵.
  73. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۳
  74. تفسیر المنار، ج‌۱، ص‌۲۱۰‌ـ‌۲۱۳.
  75. السیر والمغازی، ص‌۱۲۱؛ السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۲۸۵.
  76. همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۷.
  77. و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی می‌خواندی و نه به دست خویش آن را می‌نوشتی که آنگاه، تباه‌اندیشان، بدگمان می‌شدند؛ سوره عنکبوت، آیه:۴۸.
  78. آیا یتیمت نیافت و در پناه گرفت؟و تو را گم‌گشته یافت و راه نمود.و تو را نیازمند یافت و بی‌نیاز کرد؛ سوره ضحی، آیه: ۶ - ۸.
  79. و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید ؛ سوره بقره، آیه:۲۳.
  80. جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۲۴۰؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱، ص‌۱۱۸.
  81. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۴
  82. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  83. علوم قرآنی، ص ۳۴۳.
  84. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  85. الذخیرة فی علم الکلام، ص ۳۷۸، اوائل المقالات، ص ۱۶۶ و ۱۶۷و تقریب المعارف، ص ۱۵۷.
  86. سوره اعراف، آیه:۱۴۶؛ الالهیات، ج۳، ص ۳۳۸.
  87. الطراز، ج۳، ص ۳۹۱ و ۳۹۲، قواعد المرام، ص ۱۳۲.
  88. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  89. شرح المواقف، ص ۲۴۶.
  90. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  91. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  92. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  93. اعجاز القرآن، ص ۱۴۴، قواعد المرام، ص ۱۳۲و شرح المواقف، ج۸، ص ۲۴۶.
  94. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  95. الذخیره، ص ۳۷۸ و مناهج الیقین ص ۴۲۱.
  96. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  97. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  98. سوره هود، آیه:۱۳- ۱۴؛ سوره یونس، آیه:۳۸- ۳۹.
  99. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  100. البیان فی تفسیر القرآن، ص ۸۳.
  101. بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
  102. ر. ک: سوره اسراء، آیه ۸۸.
  103. ر. ک: سوره هود، آیه ۱۳.
  104. ر. ک: سوره یونس، آیه ۳۸.
  105. ر. ک: سوره بقره، آیه ۲۳، ۲۴.
  106. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص:۲۶۱.
  107. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص:۲۶۱.
  108. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص:۲۶۲.
  109. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص:۲۶۲.
  110. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص:۲۶۲.
  111. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص:۱۴۲.
  112. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص:۱۴۴.
  113. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص:۱۴۴ - ۱۴۵.
  114. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص:۱۴۵ - ۱۴۶.
  115. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص:۱۴۷ - ۱۴۸.
  116. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص:۱۴۹ - ۱۵۰.
  117. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص:۱۵۰.
  118. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص:۱۵۱ - ۱۵۲.
  119. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص:۱۵۳.