قاسم فرزند پیامبر خاتم
مقدمه
بیشتر مورخان، قاسم را بزرگترین برادر حضرت فاطمه(س) میدانند؛ زیرا کنیه پیامبر(ص) (ابوالقاسم) برگرفته از نام اوست و همه منابعی که به شمارش فرزندان رسول خدا(ص) پرداختهاند، از قاسم شروع کردهاند[۱]. قاسم اولین فرزند پیامبر(ص) بود که درگذشت[۲]. آن حضرت(ص) از مرگ قاسم بسیار اندوهگین شد، تا حدی که در تشییع جنازه او در حالی که به کوهی از کوههای مکه مینگریست، گفت: «ای کوه! اگر آنچه به من رسید، به تو میرسید، تو را خُرد میکرد»[۳].
درباره سن قاسم هنگام وفات، میان دو[۴] و چهار سال[۵] اختلافنظر وجود دارد. بنا بر خبری دیگر، قاسم پس از بعثت (در مکه) در گذشته است. قاسم، فرزند رسول الله(ص)، به سنی رسیده بود که میتوانست بر چهارپا سوار شود و با شتر به سفر برود و پس از آنکه درگذشت، گفته شد که محمد(ص) از جانب فرزندش ابتر گردید و آنگاه خداوند سورۀ کوثر را نازل کرد[۶]. همچنین گفته شده است که قاسم پیش از بعثت، در مکه به دنیا آمد و در کودکی پس از آنکه به سن تمییز رسید، درگذشت؛ زنده بود تا راه افتاد، ولی از شیر گرفته نشده بود[۷]. البته با توجه به اینکه قاسم اولین فرزند پیامبر(ص) بوده و پیامبر(ص) پانزده سال پیش از بعثت ازدواج کرده است، درباره مرگ او در کودکی شکی باقی نمیماند. در روایتی که علامه مجلسی از ابن عباس نقل کرده، آمده است که اولین فرزند حضرت محمد(ص)، در مکه پیش از نبوت، قاسم بود که به وسیله نام او، پیامبر(ص) کنیه گرفت. پس از او زینب، سپس رقیه، بعد فاطمه و سپس امکلثوم متولد شدند. قاسم در کودکی از دنیا رفت و سن او را مختلف نوشتهاند[۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳۳، ج۳، ص۷؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۳۹؛ بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوة، ج۲، ص۶۸.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳۳؛ ج۳، ص۷.
- ↑ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۲.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳۳.
- ↑ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۲.
- ↑ ابن اسحاق، السیر و المغازی، ج۵، ص۲۲۹؛ دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهرة النبویه، ص۶۷؛ ابن اثیر جزری، اسدالغابه، ج۴، ص۱۸۸؛ سیوطی، جلالالدین، الدرالمنثور، ج۶، ص۴۰۴.
- ↑ صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹.
- ↑ بهارالانوار ج۲۲، ص۱۶۶.
- ↑ محرمی، غلام حسن، مقاله «برادران و خواهران فاطمه»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص ۱۱۳.