معلا بن علا
مقدمه
نام وی در منابع پیشین و متأخر نیامده است. ولی صاحب «ینابیع المودة» مینویسد: وی پس از حنظله آهنگ نبرد کرد و این چنین رجز خواند:
لاتَنْکِروني فَاَنَا ابنُ الْکَلْبِ | عَبْلُ الّذِراعَیْن شَدیدُ الّضَرْبِ | |
إنّي غلامٌ واثقٌ بِرَبّي | حَسْبِي به مَوْلایَ أيّ الْحَسْبِ | |
لاراهبُ الْمَوْتَ بِدارِ الحَربِ | أفُوزُ بِالْجَنَّةِ یَوْمَ الکَرْبِ[۱] |
- اگر مرا نمیشناسید من از قبیله کلب هستم، بازوانی ستبر و کوبنده دارم. من جوانی هستم که با خدای خود پیمان بستهام و او مرا در مقابل همه چیز کافی است. در جنگ ترس از مرگ نیست، و روز سختی بهشت را در مییابم.
آنگه به جنگ پرداخت و بیست تن از سربازان ابن سعد را کشت. سرانجام ضربات شمشیر و نیزه پیکرش را مجروح ساخت و دشمن سرش را جدا کرد و سوی حسین(ع) افکند. مادرش سر فرزند را در برگرفت و گفت: ای فرزندم در برابر دیدگان پسر رسول خدا کشته شدی. سپس خطاب به دشمن گفت: ای بد مردمان، گواهی میدهم که یهود و نصاری از شما بهترند[۲].[۳]
منابع
- جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا
پانویس
- ↑ ینابیع المودة، ص۳۹۸.
- ↑ ینابیع المودة، ص۳۹۸.
- ↑ جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص:۳۶۳.