انفال در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۲۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث انفال است. "انفال" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل انفال (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.


مقدمه

اموال اختصاص یافته به رسول خدا (ص) و امامان (ع) را اَنفال می‌گویند و از این موضوع هرچند فقها به تفصیل در بخش پایانی کتاب خمس یا در بابی مستقل تحت همین عنوان بحث کرده‏‌اند، لیکن از آن در باب‌های جهاد و احیاء موات نیز سخن گفته‏‌اند.[۱].

معنای واژه انفال

انفال، جمع نَفْل یا نَفَل به معنای زیادی، بخشش و غنیمت است.[۲] وجه نام گذاری اموال ویژه پیامبر (ص) و پس از آن حضرت، ائمه(ع) به انفال که از قرآن کریم نشأت گرفته[۳] این است که خداوند به منظور گرامی‌داشت و برتری بخشیدن وجود مبارک رسول خدا (ص) و امامان (ع) بر دیگران، افزون بر خمس، انفال را نیز به آنان اختصاص داده است.[۴] در این جا به دو محور مهم آن، یعنی انواع انفال و احکام آن اشاره می‏‌کنیم.[۵].

انواع و مصادیق انفال

انفال انواع و مصادیق مختلفی دارد که به این موارد اشاره می‌شود.

زمین کافران: زمین کافران که مسلمانان بدون جنگ و خونریزی بر آن دست یافته‌‏اند؛ خواه مالکانش آن را رها کرده باشند، مانند زمین‌های یهودیان بنی نضیر در مدینه، و یا خود آنان به حکومت اسلامی داده باشند، مانند فدک.[۶] به این نوع، فی‌ء نیز گفته می‌‏شود.[۷]

زمین موات: زمین موات یعنی زمینی که به سبب موانعی همچون بی آبی یا آب گرفتگی و مانند آن، بدون عمران و اصلاح قابل بهره برداری نیست؛ خواه مالکی داشته و از بین رفته یا آن را رها کرده باشد و یا از اصل، مالکی نداشته باشد، مانند بیابان‌ها.[۸] زمین مواتی که مالک مشخص دارد، در صورتی که وی، به غیر احیاء، مانند ارث بردن یا خریدن، مالک آن شده باشد، در ملک او باقی است و از انفال به شمار نمی‌‏رود، لیکن در صورتی که آن زمین را به احیاء تملّک کرده باشد، در اینکه تبدیل زمین به موات، سبب خروج آن از ملک مالک می‏شود یا نه، اختلاف است.[۹]

زمین‌های بی مالک: ساحل دریا و کناره رود و هر زمین بدون مالک؛ هرچند موات نباشد، مانند برخی جزایر.[۱۰] قلّه کوه‌ها، درّه‏‌ها، نیستان‌‏ها و جنگل‌ها.[۱۱]

اموال پادشاهان کافر: اموال اختصاصی پادشاهان کافر، اعم از منقول (صفایا) و غیرمنقول.[۱۲]

غنائم برگزیده: غنائم برگزیده؛ یعنی بهترین‌های غنائم. در اینکه صفایای غنائم از انفال است یا تنها در صورتی که امام (ع) آنها را برای خود برگزیند از انفال می‏‌گردد، اختلاف است.[۱۳]

غنائم در جنگ بی اذن امام: به قول مشهور غنائمی که با جنگیدن بدون اذن امام (ع) به دست آمده باشد.[۱۴]

ارث بدون وارث: ارث بدون وارث هم از مصادیق انفال می‌باشد.

معادن: در اینکه معدن به طور مطلق جزء انفال است یا به طور مطلق نیست و یا تنها معادنی که در زمین متعلّق به امام (ع)، مانند زمین موات وجود دارد، از انفال می‏‌باشد، اختلاف است.[۱۵][۱۶].


حکم تصرف در انفال

انفال ملک رسول خدا (ص) و پس از آن حضرت، ملک ائمه (ع) است. از این رو، هر گونه تصرف در آن، بدون اذن آنان جایز نیست؛ لیکن در زمان غیبت، تصرف در انفال و تملّک آن، برای شیعه بنابر قول مشهور مباح است؛ هرچند در قلمرو آن اختلاف است که تمامی انواع انفال است یا آنچه که به مناکح (نکاح کنیزهای به اسارت گرفته شده در جنگ بدون اذن امام)، مساکن (منازل واقع در زمین‌های امام) و متاجر (خرید و فروش غنائم جنگی که جنگ بدون اذن امام صورت گرفته و نیز داد و ستد یا اجاره زمین‌ها و درختان متعلّق به امام) مرتبط می‌‏شود. همچنین در اینکه مراد از مناکح، مساکن و متاجر چیست و اینکه مباح از آنها، تنها انفال است یا خمس و یا هر دو، اختلاف وجود دارد.[۱۷] اقوال دیگری نیز در این مسئله مطرح است.[۱۸][۱۹].

اباحه انفال برای شیعیان

قول به حلّیت و اباحه مطلق انفال برای شیعیان در عصر غیبت، به مشهور نسبت داده شده است.[۲۰] همچنین بر حلّیت تصرف در مثل زمین موات، ادّعای اجماع و اتّفاق شده است.[۲۱][۲۲].

حرمت تصرف در انفال

تصرف غیر شیعه در انفال حرام است و به تصریح برخی با خریدن، احیاء و غیر آن مالک آن نمی‌‏شود.[۲۳] برخی تملّک برای غیر شیعه را نیز صحیح دانسته‌‏اند.[۲۴][۲۵].


جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر. ک. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.
  2. مستند الشیعة ج۱۰، ص۱۳۹
  3. انفال /سوره۸، آیه ۱
  4. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۵
  5. ر. ک. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.
  6. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۵
  7. مجمع البحرین ج۴، ص۳۵۴
  8. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۷-۱۱۹
  9. مستند الشیعة ج۱۰، ص۱۴۶
  10. مستند العروة (خمس) ج۱۵، ص۳۶۶
  11. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۰-۱۲۲
  12. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۳
  13. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۴-۱۲۶
  14. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۶-۱۲۸
  15. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۹-۱۳۲
  16. ر. ک. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.
  17. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۳۳
  18. مدارک تحریر الوسیلة ج۳، ص۷۰۲ـ۷۰۳
  19. ر. ک. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.
  20. مستند الشیعة ج۱۰، ص۱۶۵
  21. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۳۶
  22. ر. ک. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.
  23. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۴۱
  24. منیة الطالب ج۲، ص۲۶۹.
  25. ر. ک. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.