ابوزوائد یمانی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۳۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

نام وی دانسته نیست، اما گفته شده از اهالی مدینه بود[۱]. نسبت او را جهنی[۲] و شامی[۳] نیز گفته‌اند. ابن اثیر[۴] در یمانی بودن او تردید کرده و گفته است ابونعیم[۵] و ابوموسی که نسبت او را یمانی دانسته‌اند، اگر مراد از یمانی، سکونت او در یمن است، بیشتر او را ساکن مدینه دانسته‌اند و اگر مراد قبایل یمن است، این نیز مبتنی است بر اینکه قضاعه را از حمیر، و جهینه را از قضاعه بدانیم. با توجه به اینکه قضاعه از حمیر دانسته شده[۶] و جهینه از قضاعه [۷]، می‌توان گفت ابوزوائد یمنی و ساکن مدینه بوده است. دولابی[۸]، ابن عبدالبر[۹] و عده‌ای، او را صحابی دانسته‌اند[۱۰]. تمام اطلاعات مربوط به ابوالزوائد برای ذوالزوائد نیز ذکر شده است؛ از این رو، برخی ابوزوائد را همان ذو زوائد [۱۱]، و برخی نیز نام صحیح او را ذوالزوائد دانسته‌اند[۱۲]؛ چنانکه ابن عبدالبر[۱۳]، اطلاعاتی را که دیگر منابع برای ابوالزوائد ذکر کرده‌اند، تنها برای ذوالزوائد آورده و هیچ اشاره‌ای به ابوالزوائد نکرده است. طبرانی[۱۴]، ابوزوائد را همان ذوالاصابع فرض کرده، در حالی که ابوزوائد، ساکن مدینه[۱۵]، ولی ذوالأصابع، ساکن بیت المقدس بود[۱۶]. البته با توجه به اینکه ابوزوائد را شامی نیز گفته‌اند، اختلاف محل سکونت، موجب تغایر میان ابوزوائد و ذوالاصابع نمی‌شود، اما چون اطلاعات مربوط به هر کدام برای دیگری نیامده است، احتمال یکی بودن آن دو منتفی است. از ابوامامة بن سهل نقل شده است که نخستین نماز عید قربان را مردی از صحابه به نام ابوزوائد خواند[۱۷]، اما ابن اثیر[۱۸] در این روایت تردید کرده و گفته است از طریق صحیح از ام هانی بنت ابی طالب نقل شده است که رسول خدا (ص) نخستین نماز عید قربان را روز فتح مکه - یوم الفتح - در مکه خواند. از این رو ممکن است خبر ام هانی به أبوامامه نرسیده باشد[۱۹]. همچنین گفته شده ابوزوائد در حجة الوداع از رسول خدا (ص) شنید که مردم را امر و نهی و به نیکی سفارش کرد و سپس فرمود: "آیا رسالتم را انجام دادم"[۲۰]. باز همو نقل کرده که رسول خدا (ص) در حجة الوداع فرمود: "عطا و بخشش را مادام که عطا و بخشش است بپذیرید، ولی وقتی قریش پادشاهی را ربود و عطا رشوه شد، آن را نگیرید"[۲۱][۲۲]

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، ج۲، ص۲۱۷؛ مزی، ج۳۵، ص۴۲؛ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۳۰۵.
  2. ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۳۴۴.
  3. ابن ابی حاتم، ج۳، ص۴۴۸.
  4. ابن اثیر، ج۶، ص۱۱۹.
  5. ابونعیم، ج۵، ص۲۹۰۳.
  6. ابن حزم، ص۴۴۰؛ کحاله، ج۲، ص۶۰۸.
  7. بخاری، ج۴، ص۳۳۵؛ سمعانی، ج۲، ص۵۱۷؛ کحاله، ج۱، ص۲۶۴.
  8. دولابی، ج۱، ص۵۷.
  9. ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۱.
  10. ابن اثیر، ج۶، ص۱۱۹؛ ابن حجر، ج۲، ص۳۴۴؛ ذهبی، ج۲، ص۱۶۹؛ مزی، ج۳۵، ص۴۲.
  11. ابن حجر، ج۷، ص۱۳۲.
  12. ابن اثیر، ج۲، ص۲۱۲.
  13. ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۱.
  14. طبرانی، ج۴، ص۲۳۷.
  15. ابن اثیر، ج۶، ص۱۱۹.
  16. ابن اثیر، ج۲، ص۲۱۲.
  17. طبرانی، ج۱، ص۳۰۵؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۳۲۸؛ ابن حجر، ج۲، ص۳۴۴.
  18. ابن اثیر، ج۶، ص۱۲۰.
  19. ابن اثیر، ج۶، ص۱۲۰.
  20. «أَلاَ هَلْ بَلَّغْتُ؟....»؛ ابو داود، ج۲، ص۲۰؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۵۶؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۰۳.
  21. « خُذُوا الْعَطَاءِ ما كانَ عَطاءُ فَإِذَا تَجَافَتْ قُرَيْشِ الْمَلِكِ فِيمَا بَيْنَهُمَا وَ صَارَ الْعَطَاءِ رِشْوَةً عَلَى دِينِكُمْ فَلا تَأْخُذُوهُ »؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۵۶؛ بیهقی، ج۶، ص۳۵۹.
  22. محمدی، رمضان، مقاله «ابوزوائد یمانی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۱۲.