جامعیت قرآن
- این مدخل از زیرشاخههای بحث قرآن است. "جامعیت قرآن" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جامعیت قرآن (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
از جمله مباحث مبنایی مربوط به شناخت قرآن که در چگونگی فهم و تفسیر آن نقش دارد، جامعیت قرآن است. نوع برداشت هر مفسری از گسترۀ موضوعات و مسائل قرآن و نیز چگونگی و میزان بیان آنها، در برداشت او از معانی و مقاصد آیات و بالتبع، نحوۀ تعامل وی با این کتاب الهی و بهرهگیری از آن تأثیرگذار است. با تفاوت نوع نگرش به جامعیت قرآن، چگونگی تفسیر بسیاری از آیات و در نتیجه، ترسیم محدودۀ رهنمودها و قوانین و احکام قابل استفاده از قرآن، و میزان نقشآفرینی آن در زندگی انسان نیز متفاوت خواهد شد. [۱]
چیستی و انواع جامعیت قرآن
- از نظر برخی از مفسرین، [۲] جامع بودن قرآن معنایی قریب به «کامل بودن» آن دارد، یعنی گونه ایی از کمال برای قرآن متصور میشود. از نگاه این مفسرین، کمال قرآن منحصر در وجه خاصی نیست، بلکه دستکم دو حیثیت میتواند داشته باشد: ممکن است کمال قرآن، از جهت «نحوۀ بیان» آن باشد و نیز احتمال دارد کامل بودن قرآن از حیث «گسترۀ موضوعات و مسائل» آن باشد. لذا جامعیت قرآن، به دو گونۀ اساسی قابل تصویر است. [۳]
- اتکای جامعیت نوع اول بر کمال قرآن از جهت همه جانبه بودن بیانش است و به گسترۀ مسائل و موضوعات آن کاری ندارد و در جامعیت نوع دوم، سخن از گسترۀ مطالب و موضوعاتی است که آیات قرآن آنها را پوشش میدهد. آیا قرآن شامل تمام علوم، فنون و معارف و بیانگر همۀ نیازهای آدمی است یا اینکه مطالبش محدود به گسترۀ خاصی از موضوعات و نیازهاست؟ غالباً وقتی از جامعیت قرآن سخن به میان میآید، نوع دوم آن به ذهن متبادر میشود. و باید دانست از تلفیق نوع اول و دوم جامعیت قرآن نوع سومی فرض میشود که بر اساس آن، کمال قرآن هم از جهت نحوۀ بیان و هم از جهت گسترۀ موضوعات یکجا جمع میگردد. [۴]
دلایل و شواهد جامعیت قرآن
جامعیت قرآن از حیث نحوۀ بیان
- قرآن مجید کتابی است کامل؛ بدین معنی که هم هدف کامل انسانیت را در خود دارد و هم آن هدف را به کاملترین وجه بیان کرده است. هدف انسانیت جهانبینی کامل و به کار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی مناسب و ملازم با آن جهانبینی است، قرآن مجید تشریح کامل این مقصود را بر عهده دارد. هر چیزی که بشر در پیمودن راه سعادت و خوشبختی از اعتقاد و عمل به آن نیازمند میباشد، در قرآن کریم به طور کامل بیان شده است. [۵]
- ویژگیهایی چون «بیان کردن هدف به کاملترین وجه» و «تشریح کامل مقاصد» و «به طور کامل بیان کردن نیازهای بشر در مسیر سعادت» میتواند مستقلاً معیاری برای جامع بودن قرآن در نحوۀ بیان آن به حساب آید و به روشنی بر جامعیت قسم اول دلالت کند.[۶]
جامعیت قرآن از حیث گستره مسائل
عمومیت تحدی و جامعیت قرآن
- عمومیت تحدی و اعجاز قرآن، مبیِّن آن است که هماوردطلبی عام قرآن برای همانندآوری، مستلزم اعجاز همه جانبه و بالتبع جامعیت این کتاب در تمام جهات است. وقتی قرآن به همۀ موضوعات و مسائلی که برای انسان امکان ورود فکری و عملی در آنها میسر است، تحدی میکند، لازمهاش جامع بودن و اشتمال آن بر همۀ آن مسائل در حد اعجاز است. [۷]
- برخی از اندیشمندان گفته اند: «عمومیت تحدی نسبت به جن و انس در صورتی معنا دارد که دایرهاش تمام اوصاف و ویژگیها و زمینههایی را که امکان تفاضل و سبقتجویی در آنها وجود دارد را دربرگیرد. بر این اساس، قرآن برای فرد بلیغ و سخنور در بلاغتش، برای حکیم در حکمتش، برای عالم در علمش، برای عالم علوم اجتماعی در تخصص خاص خودش، برای قانونگذاران و حقوقدانان در قانونگذاریشان، برای اهل سیاست در سیاستشان، برای حاکمان و والیان در حکومتشان و برای تمام جهانیان در آنچه به صورت همگانی بدان دست نمیتوانند یافت، مانند غیب، اختلاف در حکم و علم و بیان، معجزه است و کسی مانند آنرا نمیتواند بیاورد. پس قرآن مدعی عمومیت اعجاز خود از تمام جهات است.» [۸]
- این سخن بدان معناست که قرآن در تمام زمینههای جدی معرفتی که بشر با آن درگیر است، مطالبی دارد که فوق همانندآوری است. پس تحدی عام قرآن اثبات کنندۀ اعجازش در تمام جهات یاد شده است. لذا لازمۀ عمومیت هماوردطلبی قرآن، اشتمال آن بر همۀ زمینههای معرفتی و مهارتی بشر و به عبارت دیگر جامعیت آن در تمام جهات است. [۹]
جامعیت و تحدی به علم و معرفت
- علاوه بر تحدی عام، تحدی قرآن به علم و معرفت مورد توجه قرار گرفته است و قرآن از طریق آیاتی چون ﴿﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾﴾،[۱۰] ﴿﴿وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۱۱] و امثال آن، به خصوصِ علم و معرفت تحدی کرده است. با سیر و بررسی در متن تعالیم اسلام، میتوان به این امر واقف شد که اسلام از طریق بیان کلیات در قرآن و ارجاع جزئیات به پیامبر اکرم، متعرض ریز و درشت معارف الهی فلسفی، اخلاق فاضله، قوانین فرعی دینی اعم از عبادی، معاملی، سیاسی، اجتماعی و هر آنچه که با فعل و عمل انسان تماس و ارتباط مییابد، شده است؛ البته بر مدار فطرت و اصل توحید. از سوی دیگر، بقاء انطباق این امور بر صلاح انسان را با گذشت زمان با آیاتی چون آیۀ ۹ سورۀ حجر و آیۀ ۴۲ سورۀ سجده بیان و تضمین کرده است. [۱۲]
- از این بیان استفاده میشود، قرآن باید مشتمل بر علوم گوناگونی باشد که فوق همانندآوری است و اگر چنین است، پس جامع آن علوم مختلف است؛ زیرا، مراد از علم و معرفت، نوع خاصی از معرفت، همانند معرفت تجربی نیست، بلکه معرفت به صورت مطلق است که شاخههای مختلف دانش را دربرمیگیرد. از سوی دیگر، با فرض اشتمال قرآن بر کلیات تعالیم اسلام و هر آنچه به نحوی با فعل و عمل آدمی ارتباط دارد و مصونیت آن از همانندآوری و تغییر و تحول و تکامل، باید این کتاب حداقل جامع اصول و کلیات تمام علومی باشد که با عمل انسان ربط پیدا میکنند. [۱۳]
برخی از جنبه های جامعیت قرآن
جامعیت تبیینی قرآن
[۱۴] مراد از جامعیت تبیینی قرآن در دیدگاه امام آن است که ایشان از رهگذر اعتقاد به تبیان کلّ شیءٍ بودن قرآن، این کتاب آسمانی را بیان کنندة همة سؤالات و نیازمندیهای بشریت برای رسیدن به سعادت و کمال حقیقی وی میداند که احکام و دستورات هر یک در قرآن بهروشنی انعکاس یافته است. آنجا که امام چنین میفرماید: قرآن مجید و سنّت شامل همة دستورات و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد. درکافی فصلی است بهعنوان «تمام احتیاجات مردم در کتاب و سنّت بیان شده است» و «کتاب» یعنی قرآن، «تبیانُ کُلِّ شیءٍ» است. روشنگر همه چیز و همة امور است. امام سوگند یاد میکند (طبق روایات) که تمام آنچه ملت احتیاج دارد در کتاب و سنّت هست و در این شکی نیست(امام خمینی 1381: 29). امام خمینی علاوه بر بیان گسترة جامعیت تبیینی قرآن در مرحلة نظری به این جامعیت در مرحلة عینی و عملی در منطق رفتاری و رسالی انبیاء الهی نیز اشاره نموده که این موضوع چگونه در آموزههای مربوط به نبوت عامه و همچنین آموزههای جامع نگرانه قرآن مورد اهتمام جدی قرار گرفته است و از این جهت میان قرآن و سنّت، ترابط و تعامل جامعی از حیث مقصدشناسی وجود دارد: انبیا هم همان چیزهایی که مربوط به روح و مربوط به مقامات عقلیه و مربوط به مراکز غیبیه است برای ما بیان کردهاند، و قرآن هم بیان کرده است و اهلش میدانند، و هم آن چیزهایی که وظایف شخصیه است و دخیل در ترقیات انسان و تکامل انسان است، در سنّت و در کتاب بیان شده است و هم آن چیزهایی که مربوط به اجتماع است و امور سیاسی است و امور اجتماعی است و راجع به تنظیم و تربیت اجتماع است، بیان فرموده است(امام خمینی 1385ج 3: 237).
2-4) جامعیت تربیتی قرآن با مطالعه نگاهها و نگاشتههای قرآن شناختی امام خمینی باید اذعان نمود که بیشترین حجم از سخنان و مکتوبات ایشان در خصوص تبیین گستره و قلمرو جامعیت قرآن به بیان مؤلفههای جامعیت تربیتی قرآن اختصاص یافته است تا جایی که امام نیز دامنة جامعیت تربیتی و معرفتی قرآن را متمایزتر و ممتازتر از سایر ابعاد و شئون جامعیتی آن دانسته است که البته خاستگاه چنین بینشی را باید در پافشاری ایشان بر اصل جامعیت خاص و اعتدالی قرآن جستجو نمود. از این رو، امام دربارة جامعیت تربیتی و معرفتی قرآن چنین میفرماید: قرآن شریف، با آنکه جامع همة معارف و حقایق اسماء و صفات است و هیچ کتاب آسمانی و غیر آن، مثل آن، مُعرِّفی ذات و صفات حق تعالی را ننموده و همین طور جامع اخلاق و دعوت به مبدأ و معاد و زهد و ترک دنیا و رفض طبیعت و سبکبار شدن از عالم ماده و رهسپار شدن به سرمنزل حقیقت است، بهطوری که مثل آن متصور نیست؛ معذلک چون سایر کتب مصنَّفه مشتمل نشده بر ابوابی و فصولی و مقدّمه و خاتمه و این از قدرت کامله منشیء آن است که محتاج به این وسایل و وسایط در القاء غرض خود نبوده. و از این جهت میبینیم که گاهی با نصف سطر، برهانی را که حکماء با چندین مقدمات باید بیان کنند، بهصورت غیر شبیه به برهان میفرماید (امام خمینی 1382: 63-62). در عبارات فوق که صراحتاً از جامعیت قرآن با تعبیر «قرآن شریف جامع همة معارف و حقایق» یاد شده است، امام خمینی از یکسو با نگاهی ژرف و عمیق و در عین حال جامع و تفصیلی به جامعیت تربیتی و معرفت شناختی قرآن با تکیه بر یادکرد آن از معارف و حقایق توحیدی در قالبهای شناخت اسماء و صفات الهی پرداخته و سپس با نگاهی مقایسهای و مقارنهای میان قرآن، این کتاب مقدس و آسمانی با سایر کتابهای آسمانی و غیر آن از ابتدا تاکنون چنین استنباط و استنتاج مینماید که هیچ کتاب آسمانی و غیر آسمانی در معرفی جامعیت ابعاد و زوایای پیدا و پنهان مسائل خداشناختی و توحیدی همانند قرآن نیست و بهپای آن نمیرسد و از سوی دیگر، با رویکردی ریزبینانه و تیزبینانه نسبت به مهمترین و کاربردیترین مباحث تربیتی قرآن، همانند اخلاقیات، مرگ اندیشی و آخرتگرایی این بخش از آموزههای ظریف و دقیق قرآن را در اوج کمال و جامعیت آن با رویکردهای تربیتی، معرفتی و هدایتی بیان میکند بهگونهای که قرآن کریم را طلایهدار و تکسوار میدان مقایسه با کتابهای پیشین آسمانی و غیر آسمانی میداند. امام خمینی در بیانی دیگر، قلمرو جامعیت تربیتی و اخلاقی قرآن را اینگونه توصیف مینماید: «کتابی است که آدمی باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند، یک همچون کتابی است که هم معنویات انسان را درست میکند و هم حکومت را درست میکند». همه چیز توی قرآن هست» (امام خمینی 1385 ج 3: 349). و در فرازی دیگر، قرآن را معلّم انسانها و نیز نسخة تربیت بشر، معرفی و چنین میفرماید: «انسان همه چیز است و باید همة احتیاجاتش را قرآن تأمین بکند، انسان یک اعجوبهای است که همة عالم است، و قرآن یک اعجوبهای است که ادارة انسان را به همة اقشار میکند. در عین حالی که فقیه درست میکند، حکیم درست میکند، فیلسوف درست میکند، شمشیر زن درست میکند، جنگجو درست میکند» (امام خمینی 1385 ج 6: 287). ایشان در بیانی دیگر، به جنبة خاصی از جامعیت تربیتی قرآن متناسب با شخصیّت نامحدود انسان اشاره و چنین میفرماید: «انسان غیر محدود است و مربی انسان غیر محدود است و نسخة تربیت انسان که قرآن است غیر محدود است، نه محدود به عالم طبیعت و ماده است، نه محدود به عالم غیب است، نه محدود به عالم تجرد است، همه چیز است» (امام خمینی 1385 ج 12: 422). دقت و تأمل در این قسمت از بیانات قرآن شناختی امام نشانگر آن است که ایشان از یکسو به عظمت و کرامت انسان و شگفتیها و پیچیدگیهای عالم خلقت انسان اشاره میکند و این آفریده را اعجوبهای از اعجوبههای عالم آفرینش معرفی میکند که مدار همة عالم در منظومة آفرینش است و از سوی دیگر، قرآن را نیز از دیگر اعجوبههای هستی معرفی میکند که در راستای تأمین برنامة سعادتبخش زندگی انسان فرو فرستاده شده است. لذا در این سخن امام، میان انسان و قرآن یک رابطة تنگاتنگ منطقی برقرار شده که هر دو مظهری از مظاهر خلقت و ارادة الهی بوده و از آنجا که انسان اشرف مخلوقات و مدار آفرینش است، تنها قرآن کریم است که از صلاحیت تعلیم و تربیت انسانها و تأمین نیازهای آنان برخوردار است. این در حالی است که امام از زاویه و دریچة دیگری به ارتباط هماهنگ و مستقیم میان انسان و قرآن اشاره نموده و نسخة تربیتی انسان را به دست قرآن میداند؛ زیرا انسان را موجودی غیرمحدود میداند که باید مربی وی نیز غیرمحدود باشد و این نامحدود بودن را فقط قرآن که از جامعیّت تربیتی و هدایتی برخوردار است، میتواند عهدهدار باشد. چرا که ایشان قرآن را جامع تمام معارف دانسته و میفرماید: «قرآن، مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر است» (امام خمینی 1385ج 20: 249).
3-4) جامعیت تقنینی قرآن امام خمینی بر این باور است که قرآن کریم در باب قانونگذاری و قوانین موضوعه نیز از چنان جامعیت و شمولی برخوردار است که میتواند در سایة تبیین قوانین الهی، سعادت و زندگی انسان را در تمام مراحل حرکت وی تأمین نماید، بدون آنکه از مأموریت هدایتی و تربیتی خویش خارج و یا منحرف شود. از اینرو امام جامعیت تقنینی قرآن را اینگونه تبیین مینماید: قانونهای کلی اساسی مانند قانون مالیات و قانون قضا و قانون نظام و قانون ازدواج و طلاق و قانون میراث و قانون معاملات از قبیل تجارت و اجاره و صلح و هبه و مزارعه و شرکت و مانند آنها و قانون ثبت و قانون مجازات عمومی مانند حدود و قصاص و قانون تبلیغات و قانون جلوگیری از منکرات مانند شرب مسکرات و قمار بازی و ساز و نواز و زنا و لواط و سرقت و خیانت و قتل و غارت و قانون تطهیر و تنظیف و قانون کلی عبادات مانند: نماز و روزه و حج و وضو و غسل و امثال آنها، همه در قرآن وارد است(امام خمینی بیتا: 315). امام خمینی در این بخش از بیانات خویش از یکسو، دین اسلام و حکومت اسلامی را دین قانون و حکومت مبتنی بر قانونمداری معرفی کرده و از سوی دیگر، قرآن کریم را مشتمل و دربردارندة قوانین کلی اساسی در تمامی ابعاد زندگی و مراحل حرکت انسان در مسیر هدایت، پیشرفت و توسعة مدنی میداند. قوانینی که قرآن چیزی از آنها را فروگذار نکرده است شامل قوانین حقوقی و مدنی، قوانین خانوادگی و اجتماعی، قوانین اقتصادی، قوانین فرهنگی، قوانین عبادی و تربیتی و حتی قوانین بهداشتی و نظام سلامت بشریت است. بنابر عقیدة امام از آنجا که قرآن کریم از جامعیّت و هماهنگی کاملی در برنامهریزی و هدایت انسانها در مسیر ایصال آنان به زندگی سعادتمندانه و تکاملات معنوی و اجتماعی برخوردار است، امکان ندارد که برای این سیر پیشرفت و تعالی از حیث قانون مداری و برنامه محوری، عاری و خالی باشد، بلکه برعکس، این کتاب آسمانی در کنار برخورداری از جامعیّت تبیینی و نیز جامعیّت تربیتی و معرفتی از چنان ظرفیت و جامعیّت بالای تقنینی نیز بهرهمند است که برای آحاد بشر از حیث زندگی فردی و زندگی اجتماعی و مدنی در تمام سطوح و ابعاد آن، با ارائة نمونهها و الگوهای موفق جوامع الهی و توحیدی که بر منهج قانون گرایی حرکت کردهاند، برنامة جامع و مدونی را طراحی و عرضه مینماید که مبانی و زیرساختهای کلی این قوانین در شئون گوناگون حیات دنیوی و اخروی انسانها قابل احصا و اجراست بهگونهای که در این برنامهریزی قانون مدارانة خویش، همة زوایای زندگی و دریچههای رشد و نیز استعدادهای بالقوه و بالفعل انسانها را لحاظ کرده و حتی از بیان مسائل بهداشتی و سلامت فردی آنان نیز غفلت نکرده است. امام خمینی در فرازی دیگر، از حیث جامعیّت و اثرگذاری، منابع اصیل و بنیادی معارف اسلامی نظیر قرآن و حدیث را بیش از پرداختها و اجتهادات دانشمندان اسلامی در طول اعصار و قرون متمادی دانسته و میفرماید: «قرآن و کتابهای حدیث، که منابع احکام و دستورات اسلام است، با رسالههای عملیه، که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته میشود، از لحاظ جامعیّت و اثری که در زندگانی اجتماعی میتواند داشته باشد بهکلی تفاوت دارد، نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است.» (امام خمینی 1381: 11) از این رو، امام با اعتقاد به فراگیر بودن موضوعات قرآنی که اکثریت این موضوعات به مباحث اجتماعیات قرآن برمیگردد و تنها بخشی از آیات به مسائل عبادی و احکام عملی اشاره و اشتمال دارند، درصدد آن برآمده که موضوع اجتماعیات قرآن را با مقولة وضع قوانین کلی حیات بشری پیوند دهد که این امر به معنی قانونگذاری قرآن در مسائل و شئون گوناگون حیات اجتماعی انسانهاست. به هر حال ایشان معتقدند که قرآن در بحث قانونگذاری جامعیت دارد، از این جهت که قوانینی را که لازم بوده بهصورت کلی بیان کرده و تبیین جزئیات آن را برعهدة پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) گذاشته است همچنان که خود قرآن کریم نیز در اینباره میفرماید: «بِالْبَیِّنَاتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ...»(نحل: 44) و از امام باقر(ع) نیز روایت شده که میفرماید: «تبیین قرآن با حضرت رسول اکرم(ص) و سپس برعهده ماست، هر وقت نیازمند تفسیر آن بودید به ما مراجعه کنید» (فرات کوفی 1410: 258). امام خمینی دربارة جامعیّت تقنینی قرآن در فرازی دیگر، آن را با منطق عقل و خرد مورد مداقه و تأکید قرار داده و جهانشمولی قوانین قرآن و مکتب اسلام را بر اساس گواه خرد و حتی گواه تاریخ، مورد استناد، استشهاد و داوری قرار داده چنین میفرماید: ما گواه از خرد داریم بر اینکه قانون اسلام امروز هم برای تمام بشر قانون است و باید همه بر آن به ناچار گردن بنهند، پس از آنکه به حکم روشن عقل برای بشر قانون لازم است و جهان و جهانیان نیازمند به دستور و قانونند و کشورهای جهان را بدون قانون اداره نتوان کرد، میگوییم خدای جهان آیا حق قانونگذاری برای بشر دارد یا ندارد؟ اگر بگویید ندارد علاوه بر آنکه برخلاف حکم خرد سخن راندید و خدا را بیارج شمردید، میگوییم پس چرا در قرآن و دیگر کتابهای آسمانی برای بشر قانون فرستاد و برخلاف وظیفة خود رفتار کرد. ناچار باید بگوییم خدا حق قانونگذاری دارد(امام خمینی بیتا: 308).
4-4) جامعیت فرا زمانی و فرا مکانی قرآن امام در نگاه قرآن شناسی خویش، تمام تعالیم و آموزههای اخلاقی، تربیتی، معرفتی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، جهادی و حقوقی قرآن را فراتر از محدودیتهای عصری و یا مرزهای جغرافیایی دانسته و قرآن را کتاب هدایت برای همة عصرها معرفی مینماید. بر این مبنا، ایشان بر جامعیّت زمانی و مکانی قوانین و معارف حقة قرآن، پای فشرده و آن را راهنمای همیشگی بشریت در طول تمامی اعصار و قرون دانسته که قلمرو جغرافیایی آن تمام سرزمینها و ملتها و ملیتهای دنیاست. آنجا که میفرماید: «آنکه قانون اسلام را آورده است خداست، خداست که محیط بر همة چیزهاست، بر همة اعصار است. قرآن است که کتاب همة اعصار است، دستورات رسولالله است که برای همة اعصار است.»(امام خمینی 1385ج 8: 171). امام خمینی ریشه و علت غایی این جامعیّت و جاودانگی زمانی قرآن را، ناشی از وحیانیت این کتاب آسمانی و همچنین عظمت و قدرت کاملۀ پدید آورندة آن؛ یعنی خداوند متعال میداند چرا که قرآن کلام خداست و از آنجا که خداوند دارای مقام احاطه بر تمامی امور عالم است که هیچگاه در کالبد زمانها محدود و محصور نمیشود، از این رو، قرآن کریم نیز که رشحه و جلوهای از رشحات عظمت و احاطة قدرت تامه الهی است، از جامعیت فرا زمانی و فرا عصری برخوردار خواهد بود و لذا همانند پدیدآورندة خود در قید زمان، محصور و محبوس نمیشود. امام همچنین از مسئله فرا زمانی و فرا عصری بودن سیره و سنّت رسول خدا(ص) بهموازات جاودانگی قرآن سخن به میان میآورد و بر این باور است که همچنان که اسلام و قرآن از جامعیّت زمانی و جغرافیایی برخوردارند، سنّت رسولالله(ص) که مهمترین منبع و آبشخور معارف اسلام پس از قرآن است، نیز دستخوش محدودیتهای زمانی و مکانی نخواهد شد و تا قیام قیامت بر بام عصرها و نسلها حکومت خواهد نمود. همچنان که باورمندی امام مبنی بر جاودانگی و جامعیّت قرآن و نیز سنّت رسولالله(ص) را بهوضوح میتوان در عبارات صریح خود قرآن، جستجو نمود: «تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً» (فرقان:1) و نیز میفرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ» (انبیاء:107). پیداست که قرآن کریم، تعالیم فرقانی خویش را بهعنوان «نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ» و مأموریت پیامبر خاتم(ص) را در گسترۀ «رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ» بیان داشته و سپس هر دو را به جلوهگاه ربوبیت الهی، پیوند میدهد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»(فاتحه:2). امام خمینی در گفتاری دیگر نیز، به شیوهای از جاودانگی و ابدیت تعالیم انسانساز قرآن و بهویژه حکمت این جاودانگی چنین سخن میگوید: باید بدانیم حکمت آنکه این کتاب جاوید ابدی که برای راهنمایی بشر به هر رنگ و ملیت و در هر قطب و قطر، تا قیام ساعت نازل گردیده است، آن است که مسائل مهم حیاتی را چه در معنویات و چه در نظام ملکی زنده نگه دارد و بفهماند که مسائل این کتاب برای یک عصر و یک ناحیه نیست، و گمان نشود قصد ابراهیم و موسی و محمّد(ص) مخصوص به زمان خاصی است(امام خمینی 1385ج 20: 93). علامه طباطبایی نیز در بیانی همسو با بینش امام خمینی دربارة جاودانگی و جامعیّت فرا زمانی و فرا مکانی قرآن چنین مینویسد: «قوانینی که در قرآن برای هدایت بشر مطرح شده است اگر در کتاب دیگری میبود، باز میتوانست برای همة اعصار باشد، قوانین قرآن بهگونهای است که انحصار به زمان و مکان خاصی ندارد و همواره پابرجاست» (طباطبایی 1375 : 23).
5-4) جامعیت قرآن در تمام مصالح انسـانـی امام خمینی بر این عقیده است که قرآن جامع و شامل تمام مصالح بشری و ضامن سعادت انسان در دنیا و آخرت است آنگونه که این کتاب مقدس، از بیان هیچ مصلحتی فروگذار نکرده و برای ایصال وی به سعادت هر دو جهان، میان مادیّت و معنویت، اتصال و پیوند ناگسستنی برقرار کرده است. ایشان در اینباره میفرماید: «ما یک همچو کتابی داریم که مصالح شخصی، مصالح اجتماعی، مصالح سیاسی، کشورداری و همة چیزها در آن هست، البته با آن تفسیرهایی که از اهل تفسیر وارد شده است و ما به رأی خودمان نمیتوانیم قرآن را تأویل کنیم» (امام خمینی 1385 ج 18: 423) ایشان همچنین در بیانی دیگر از جامعیت قرآن در مصالح انسانی سخن گفته و آن را بیمهکنندة سعادت همة بشریت در دنیا و آخرت معرفی نموده است: « «قرآن کریم» ی که سعادت همة بشر را بیمه کرده است. «قرآن کریم»ی که هر کس در زیر بیرق او واقع بشود، در دنیا و آخرت سعید است» (امام خمینی 1385 ج 6: 101). این در حالی است که بر اساس بیان روشنگرانة امام خمینی با تأکید بر جامعیت نسبی و اعتدالی قرآن، میتوان برنامة جامع قرآن برای رشد همهجانبة شخصیّت انسان در ابعاد مادّی و معنوی را بهطور دقیق فرا گرفت: «[قرآن] کتاب تعمیر مادیت نیست؛ همه چیز است. انسان را به تمام ابعاد تربیت میکند، مادیات را قبول دارد، در پناه معنویات؛ و مادیات را تبع معنویات قرار میدهد» (امام خمینی 1385ج 7: 532).
جامعیت قرآن از لحاظ هدف و فلسفۀ نزول
- باید توجه داشت قرآن کریم از لحاظ هدف و فلسفۀ نزول که هدایت مردم است نیز دارای جامعیت است. این نوع جامعیت در مواردی مانند تبیان بودن قرآن در امور هدایتی، بیان امور مربوط به سعادت انسان ها در قرآن، بیان مسائل مربوط به شئون انسانیت، بیان امور مربوط به آخرت انسان و... بیان شده است. برخی از این امور عبارتند از:
قرآن و بیان همه امور هدایتی
- اصلیترین آیه مورد استناد در این زمینه، آیۀ ۸۹ سوره نحل است: ﴿﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾﴾[۱۵] منظور از ﴿﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾﴾ بودن قرآن این است که این کتاب، هر آنچه را مربوط به امر هدایت مردم و حق و باطل است، بیان میکند.[۱۶] آیه بیانگر جامعیت قرآن در پرتو هدف و فلسفه نزول آن است و نمیگوید قرآن تبیان هر امری است، بلکه تأکید میکند تمام مسائلی که برای هدایت بشر لازم است، در قرآن بیان شده است؛ به نحوی که با استناد به آن و معیار قرار دادنش میتوان اعمال و رفتار و افکار همگان را در روز حساب با آن سنجید. [۱۷]
عدم فروگذاری امور مرتبط با سعادت مردم در کتاب خدا
- آیه دیگری که بر جامعیت قرآن در چارچوب هدف و فلسفۀ نزول آن دلالت دارد، آیۀ ۳۸ سورۀ انعام است: ﴿﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ﴾﴾[۱۸] چیزی که ادای حق آن لازم و بیان وصفش در کتاب ضروری بوده، خداوند در بیان آن هیچگونه کوتاهی نکرده است. در این کتاب نسبت به بیان هر آنچه سعادت دنیوی و اخروی مردم به دانستن آنها متوقف است، هیچگونه تفریط و کوتاهیای صورت نگرفته است؛ همانگونه که خداوند (در جای دیگر قرآن) فرموده است: ﴿﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾﴾،[۱۹][۲۰]
- در روایتی از امام رضا(ع)) در ذیل آیه، عدم تفریط چیزی در کتاب خدا اینگونه توضیح داده شده است: «خداوند زمانی پیامبر اسلام را از این دنیا برد که دینش را کامل کرده بود؛ زیرا قرآنی را بر او نازل کرده که تبیان کل شیء است و در آن حلال و حرام و حدود و احکام و هر آنچه را که مردم بدان نیاز دارند، به صورت کامل بیان نموده است، آنگونه که خدا خود کرده است: ﴿﴿مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ﴾﴾[۲۱] پس در اینجا نیز عدم فروگذاری چیزی در قرآن در راستای همان رسالت هدایتگری آن است، و حلال و حرام و حدود و احکام در روایت نیز اشاره به بیان محدودۀ نیازهای دینی و هدایتی دارد که هدف نزول قرآن است. [۲۲]
قرآن، تفصیل همۀ نیازهای دینی
- آیۀ دیگری که در باب جامعیت قرآن مورد استدلال و استشهاد قرار گرفته، آیۀ ۱۱۱ سورۀ یوسف است: ﴿﴿لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾﴾[۲۳] برخی از مفسرین در تفسیر جملۀ «و تفصیل کل شیء» فرمودهاند: «یعنی قرآن بیانگر و متمایزکننده هر آن چیزی است که مردم برای دینشان بدان نیاز دارند؛ همان دینی که پایه سعادت دنیا و آخرتشان بر آن نهاده شده است.» [۲۴] در اینجا نیز تأکید بر بیانگری و تفصیل بودن قرآن نسبت به نیازهای دینی در راستای سعادت دنیوی و اخروی مردم است که هدف نزول قرآن میباشد.[۲۵]
جامعیت قرآن، جامعیت مطلق یا هدایتی؟
- قرآن پژوهان در این که مراد از جامعیت چیست و قرآن چگونه و کدام نیازمندیهای علمی و معنوی انسان را برآورده می کند، آرای گوناگونی دارند، برخی از مهمترینهای آنها بدین قرارند:
جامعیت مطلق
- از نظر برخی قرآن پژوهان، جامعیت قرآن، مطلق است. بر اساس این نظر قرآن، هر آنچه را که بتوان تصور کرد و نام علم و دانش برآن نهاد در خود جای داده است، هر چند ما از شناختن آن قاصریم. [۲۶] این گروه، با استناد به آیاتی که قرآن را تبیان و جامع مطالب و تفصیلدهنده هر چیزی معرفی میکند، در دفاع از نظریه خویش کوشیدهاند: ﴿﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾﴾[۲۷]؛ ﴿﴿مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾﴾[۲۸][۲۹] روایات پرشماری نیز جامعیت مطلق قرآن را تأیید کرده و دلیلی بر این مدعایند. برخی از این روایات، قرآن را "جامع علم اولین و آخرین" معرفی میکند که باید با تفکر در معانی این کتاب آسمانی، به آن علوم دست یافت: مَن أرادَ عِلمَ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ فَلیُثَوِّرِ القُرآنَ[۳۰] بر اساس روایتی، امام صادق (ع) سوگند یاد کرده که هیچ گاه انسان در حسرت نخواهد ماند که چرا فلان مطلب در قرآن نیست: خداوند، بیان هر چیزی را در قرآن، فرو فرستاد، چندان که (به خدا سوگند) هیچ چیزی را که بندگان، بدان نیاز دارند، فروگذار نکرد، مگر آن که خداوند، آن را در قرآن، نازل کرده است.[۳۱] در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:خداوندِ توانا، که راستگو و نیکی کننده است، کتابش را بر شما فرو فرستاد، و اخبارِ مربوط به شما و اخبار پیشینیان و اخبار آیندگان پس از شما، و اخبار آسمان و زمین همه، در آناند. اگر کسی نزد شما بیاید و از آنها آگاهتان کند، قطعاً شگفت زده خواهید شد.[۳۲] با توجه به این روایات دانسته میشود، قرآن افرون بر تشریع، امور تکوینی، نظیر خلقت آسمان و زمین واخبار گذشته، حال و آینده را نیز در بردارد. مؤید این برداشت، نقلی از امام صادق (ع) است که احکام و حلال و حرام را تنها بخش کوچکی از قرآن دانسته است.[۳۳][۳۴]
جامعیت هدایتی
- گروهی با بی اساس دانستن ادعای جامعیت مطلق قرآن، مقصود از کمال و جامعیت قرآن را، جامعیت در شئون دینی، اعم از اصول و فروع آن دانسته[۳۵]و روایات جامعیت قرآن را بر فهم باطن الفاظ که نزد معصومان (ع) است حمل کردهاند. قرآن، کتاب شریعت و هدایت است و در مسیر هدایت و تربیت جوامع بشری، جامع تمام قوانین و اصولی است که بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم در دایرة هدایت و تأمین سعادت انسانها تعریف و تبیین میشود. [۳۶] این گروه معتقدند شأن قرآن و دین اقتضا نمیکند در اموری که مربوط به یافتههای خود بشر است، وارد شود و حتی راهنمایی کردن او هم معنا ندارد؛ زیرا خداوند به انسان عقل ارزانی داشته و انسان را توانمند و خردورز و کاوشگر آفریده و میدان تأثیرپذیری را در طبیعت باز گذاشته و لزومی ندارد خداوند فرمول شیمی یا مسائل ریاضی را توضیح دهد[۳۷] و اگر هم بحثی از علوم تجربی، ریاضی، نجوم و مانند آن در قرآن آمده، فقط جنبه هدایتی و تربیتی آن مورد نظر بوده است.[۳۸] آیاتی که غرض از نزول قرآن را هدایت میدانند، این نظر را تقویت میکنند؛ مانند: ﴿﴿الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾﴾[۳۹]؛ ﴿﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا﴾﴾[۴۰]؛ ﴿﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى ﴾﴾[۴۱][۴۲]
- روایاتی وجود دارند که قرآن را در بیان احکام و قوانین مورد نیاز مردم برای زندگی سعادتمندانه، جامع دانستهاند. روایت حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه با بیانی کوتاه، مؤید این حقیقت است: «در آن، حجّتهای نورانی خداوند و حرامهای تعیین شده او، و فضایل فراخواندهاش و عامهای فراگیر کفایت کننده او و رخصتهای ارزانی شدهاش و قوانین و احکام واجب گشتهاش، بیان شدهاند.»[۴۳]
- در این زمینه نباید فراموش کرد انسان موجودی است فرامادی و دارای زندگی جاویدان لذا منظور از امور هدایتی، هر آن چیزی است که در راستای هدایت اخروی او باشد اعم از اینکه آن امر فردی باشد یا سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی و .... یعنی چنین نیست که قرآن صرفا برای آموزه های فردی باشد بلکه امور هدایتی آن شامل زندگی اجتماعی انسان نیز میشود. و به عبارتی دیگر برای هر آنچیزی است که انسان در مسیر هدایت به آن نیاز دارد.[۴۴]
جامعیت نسبت به دیگر کتب آسمانی
- برخی از مفسرین جامعیت قرآن را در مقایسه با دیگر متون وحیانی دانسته و در توضیح آن آوردهاند: چون ذات خداوند بر قلوب انبیا (ع) تجلی میکند و این تجلیات به اعتبار اختلاف قلوب آنها متفاوت است و با توجه به این که پیامبر اکرم (ص) خاتم پیامبران و مظهر تجلی اسم اللَّه اعظم است، پیامبر اسلام (ص)، جامع کمالات پیامبران، و کتاب او نیز جامع کتب وحیانی است.[۴۵] آیات و روایاتی که بر مُهَیْمِن (مسلّط و مُشْرف) بودن قرآن اشاره دارند، مؤید این مطلباند. از آن جمله است: ﴿﴿وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ﴾﴾[۴۶] در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده است: سورههای بلند، به جای تورات به من داده شده است، صدتاییها، به جای انجیل، و دوگانها به جای زبور. سورههای تفصیلی و کوتاه نیز که شصت و هشت سوره است، افزون، به من داده شده است. این قرآن، حاکم بر دیگر کتابهای آسمانی است. تورات، از آنِ موسی است و انجیل، از آنِ عیسی است و زبور، از آنِ داوود.[۴۷] در روایت دیگری آمده است: واُعطیتُ جَوامِعَ الکَلِمِ[۴۸] [۴۹]
جامعیت قرآن، در محدودۀ ظاهر آیات یا ظاهر و باطن؟
- مسئلۀ محوری دیگری در موضوع جامعیت قرآن این است که آیا تمام مطالب قرآن به شیوۀ متعارف و از طریق دلالت لفظی بیان شده است یا اینکه علاوه بر آن، طریق دیگری هم برای آن منظور گردیده است؟ گروهی از مفسرین قایلند: «تبیان و بیان به یک معناست و از آنجا که قرآن کتاب هدایت برای عموم مردم و شأن آن هدایتگری همگان است، در نتیجه مراد از تبیانُ کل شیء بودن آن این خواهد بود که قرآن، بیانکنندۀ تمام نیازهای هدایتی مردم از معارف حقیقی مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرایع و قصص و مواعظ است.» [۵۰]
- البته باید دقت کرد این برداشت تفسیری، بر اساس ظاهر معنای واژة تبیان است؛ اما از سوی دیگر برخی روایات دلالت بر این دارند که «علم گذشته، آینده و آنچه تا روز قیامت به وقوع خواهد پیوست» در قرآن آمده است. اگر چنین روایاتی صحیح باشد، لازمهاش این است که تبیان بودن قرآن، فراتر از بیان متعارف و از طریق دلالت لفظی مراد باشد. بنابراین، شاید غیر از طریق دلالت لفظی، اشاراتی وجود داشته باشد که از اسرار و امور پنهانی قرآن پرده برمیدارد و فهم متعارف را بدانها راهی نیست. [۵۱] یعنی با توجه به مضمون برخی روایات، تبیان بودن قرآن برای همۀ امورِ مرتبط با هدایت انسان، تنها از مسیر دلالتهای لفظی و ظاهر آیات حاصل نمیشود، بلکه در ورای ظاهر و دلالت لفظی، طریق یا طرق دیگری هم برای بیان آن امور تعبیه شده است که شناخت و دریافت آنها از طور فهم متعارف افراد خارج و فراتر است. پس بر فرض صحت این روایات، بخشی از حقایق قرآن از طریق دیگری دریافت میشود و تبیان، اعم از بیان لفظی و غیرلفظی خواهد بود. [۵۲]
- نکتۀ قابل توجه در این بیان این است که اولاً آنچه در ظاهر قرآن آمده، تمام مطالب آن را نشان نمیدهد، پس ظاهرش بیان همه چیز نیست؛ ثانیاً دلالت لفظی و بیان معهود قرآن، تنها کلیات معارف و مسائل مرتبط با هدایت بشر را پوشش میدهد، نه جزئیات و تفاصیلش را. بنابراین جامعیت قرآن را نه در محدودۀ بیان ظاهر آیات، بلکه باید در اعم از ظاهر آن جست. [۵۳]
نتیجه گیری
با نگاهی گسترده به مجموع آیات و روایات میتوان گفت، جامعیت قرآن نسبت به همه معارف مورد نیاز برای هدایت بشر (اعم از: احکام، عقاید، تاریخ، و هر آنچه در این خصوص، مؤثر باشد)، پذیرفتنی است؛ امّا جامعیت مطلق قرآن، از ظواهر الفاظ قرآن قابل استنباط نیست؛ زیرا مطالبی مانند: فرمولهای ریاضی، فیزیک و شیمی، در مدلول لفظی آیات قرآن نیستند. با این حال، با فرض صحّت روایاتی که قرآن را مشتمل بر علم همه موجودات عِلمُ ما کانَ و ما یَکُونُ و ما هُوَ کائِنٌ إلی یَومِ القِیامَهِ دانستهاند، باید اذعان کرد در این صورت، دلالت قرآن بر همه علوم، از طریق دلالت لفظی نخواهد بود؛ بلکه با اشاراتی است که اسرار و زوایای پنهان را کشف میکند و فهم متعارف مخاطبان، از آن محروم است.[۵۴] بنابراین، جامعیت مطلق قرآن، در خصوص پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) که به بطون قرآن دسترسی دارند، پذیرفتنی است.[۵۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۳۲
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان.
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۳۴.
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۳۵ ـ ۱۳۸.
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، ص ۲۲ و ۲۳.
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۴۰.
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۴۵.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۵۹ و۶۰.
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۴۵.
- ↑ سورۀ نحل، آیۀ ۸۹.
- ↑ سورۀ انعام، آیۀ ۵۹.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۶۲ و ۶۳.
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۴۶.
- ↑ ر.ک. اکبری دستک، فیض الله، جامعیت قرآن از دیدگاه امام خمینی(س)، مجلۀ علمی پژوهشی امام خمینی و انقلاب اسلامی(متین) ش 67، ص 1 ـ 22.
- ↑ «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است.»؛ سوره نحل، آیۀ ۸۹.
- ↑ ر.ک: المیزان، ج ۱۲، ص ۳۲۵.
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۴۹.
- ↑ «و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند».
- ↑ سورۀ نحل، آیۀ ۸۹.
- ↑ ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص ۸۱ و ۸۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸-۱۹۹، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، روایت اول.
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۴۹.
- ↑ «به راستی در داستان آنان برای خردمندان پندی (نهفته) است؛ (قرآن) گفتاری بربافته نیست بلکه کتاب پیش از خویش را راست میشمرد و روشنگر همه چیز و رهنمود و بخشایشی برای گروه مؤمنان است».
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۰.
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۵۰
- ↑ الإتقان فی علوم القرآن: ج ۲ ص ۳۳۸؛ احیاء العلوم: ج ۱ ص ۵۲۴ - ۵۲۵؛ جواهر القرآن: ص ۱۸؛ البرهان فی علوم القرآن: ج ۲ ص ۱۸۱ - ۱۸۲
- ↑ «و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم» نحل: آیه ۸۹.
- ↑ «سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق کتاب هایی است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیزی است و برای مردمی که ایمان میآورند رهنمود و رحمتی است» یوسف: آیه ۱۱۱.
- ↑ ر. ک: الإتقان فی علوم القرآن: ج ۴، ص ۲۶ - ۳۱؛ التمهید فی علوم القرآن: ج ۶، ص ۱۹.
- ↑ هر کس طالب علم اولین و آخرین است، در قرآن کندوکاو کند. ر. ک: ص ۷۸ ح ۳۲۲.
- ↑ إنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وتَعالی أنزَلَ فی القُرآنِ تِبیانَ کُلِّ شَی ءٍ، حَتّی وَاللَّهِ ما تَرَکَ اللَّهُ شَیئاً یَحتاجُ إلَیهِ العِبادُ، حَتّی لایَستَطیعَ عَبدٌ یَقولُ: لَو کانَ هذا اُنزِلَ فِی القُرآنِ، إلّا وقَد أنزَلَهُ اللَّهُ فیهِ ر. ک: ص ۸۰ ح ۳۲۷.
- ↑ إنَّ العَزیزَ الجَبّارَ أنزَلَ عَلَیکُم کِتابَهُ وهُوَ الصّادِقُ البارُّ، فیهِ خَبَرُکُم وخَبَرُ مَن قَبلَکُم وخَبَرُ مَن بَعدَکُم، وخَبَرُ السَّماءِ وَالأَرضِ، ولَو أتاکُم مَن یُخبِرُکُم عَن ذلِکَ لَتَعَجَّبتُم ر. ک: ص ۸۶ ح ۳۳۹.
- ↑ بصائر الدرجات: ص ۲۱۴ - ۲۱۵.
- ↑ علیزاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۱.
- ↑ ر. ک: التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۱۹ - ۳۰.
- ↑ اکبری دستک، فیض الله، جامعیت قرآن از دیدگاه امام خمینی(ره)، متین، ش ۶۷، ص ۱ ـ ۲۲.
- ↑ التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۳۰.
- ↑ ر. ک: التفسیر والمفسرون: ج ۲ ص ۴۶۹ - ۴۷۲.
- ↑ «الف - لام - را. ما قرآن را بر تو (پیامبر) نازل کردیم تا با آن مردم را از تاریکی ها به سوی نور بیرون بری» ابراهیم: آیه ۱.
- ↑ «و ما از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و رحمت است نازل میکنیم» اسرا: آیه ۸۲.
- ↑ «وماه رمضان ماهی که قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالی که برای عموم مردم رهنمود است» بقره: آیه ۱۸۵.
- ↑ علیزاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۴.
- ↑ فیهِ تِبیانُ حُجَجِ اللَّهِ المُنَوَّرَهِ، ومَحارِمِهِ المَحدودَهِ، وفَضائِلِهِ المَندوبَهِ، وجُمَلِهِ الکافِیَهِ، ورُخَصِهِ المَوهوبَهِ، وشَرایِعِهِ المَکتوبَهِ ر. ک: ص ۷۹ ح ۳۲۵.
- ↑ پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، علی غضنفری، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
- ↑ ر. ک: شرح فصوص الحکم: ص ۱۱۵۳ - ۱۱۵۶؛ آداب الصلوه: ص ۳۱۰.
- ↑ «و این کتاب را به سوی تو به حق فرو فرستادیم، در حالی که کتابهای آسمانی پیشین را تصدیق میکند و نسبت به آن مسلط و نگهبان است» مائده: آیه ۴۸.
- ↑ اُعطیتُ السُّوَرَ الطِّوالَ مَکانَ التَّوراهِ، واُعطیتُ المِئینَ مَکانَ الإِنجیلِ، واُعطیتُ المَثانِیَ مَکانَ الزَّبورِ، وفُضِّلتُ بِالمُفَصَّلِ ؛ ثَمانٌ وسِتّونَ سورَهً، وهُوَ مُهَیمِنٌ عَلی سائِرِ الکُتُبِ، وَالتَّوراهِ لِموسی وَالإِنجیلِ لِعیسی وَالزَّبورِ لِداوودَ ر. ک: ص ۲۶۴ ح ۴۷۰.
- ↑ «خدا به من کلمات جامع داده است» ر. ک: ج ۳ ص ۱۶ ح ۷۲۶.
- ↑ علیزاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۶.
- ↑ ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۲، ص ۳۲۴.
- ↑ ر.ک: المیزان، ص ۳۲۵.
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۵۶.
- ↑ آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآنشناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۵۶.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن: ج ۱۲ ص ۳۲۵.
- ↑ علیزاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۶.