جامعیت قرآن در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

از جمله مباحث مبنایی مربوط به شناخت قرآن که در چگونگی فهم و تفسیر آن نقش دارد، جامعیت قرآن است. نوع برداشت هر مفسری از گسترۀ موضوعات و مسائل قرآن و نیز چگونگی و میزان بیان آنها، در برداشت‌ او از معانی و مقاصد آیات و بالتبع، نحوۀ تعامل وی با این کتاب الهی و بهره‌گیری از آن تأثیرگذار است. با تفاوت نوع نگرش به جامعیت قرآن، چگونگی تفسیر بسیاری از آیات و در نتیجه، ترسیم محدودۀ رهنمودها و قوانین و احکام قابل استفاده از قرآن، و میزان نقش‌آفرینی آن در زندگی انسان نیز متفاوت خواهد شد. [۱]

مقدمه

  • جامعیت قرآن یکی از مسائل مهم و اساسی در حوزۀ علوم قرآنی است که ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی با فهم و تفسیر قرآن نیز دارد. خصوصیتی که باعث شده است قرآن کریم به‌ عنوان آخرین و کامل‌ترین کتاب مقدس آسمانی، افزون بر سایر اختصاصات و امتیازات خویش از ویژگی‌ و امتیازات دیگری برخوردار شود که هیچ یک از کتب آسمانی پیشین از چنین منزلت و امتیازاتی بهره‌مند نبوده‌اند. همچنان که خداوند در قرآن کریم صراحتاً در دو سورۀ متفاوت و بر دو اسلوب متغایر بر جامعیت و فراگیر بودن قرآن اشاره نموده‌اند: نخست آنجا که از رهگذر اسلوب ایجابی از مقام تبیان بودن قرآن در کنار سایر مقامات آن همانند هدایت، رحمت و بشارت سخن گفته و جامعیت کتاب وحی را بیان کرده‌اند: ﴿وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ [۲] و دوم در آیه‌ای که از جنبۀ سلبی بدان پرداخته و هرگونه تفریط و کوتاهی در عرضه و بیان امور از ساحت این کتاب، منتفی و مبرّا دانسته و در عین حال شمول و فراگیر بودن قرآن را به اثبات رسانیده است: ﴿مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ [۳]. بر همین مبنا، عموم متفکرین اسلامی از فریقین با استناد و تکیه بر همین دو آیۀ کلیدی و نیز سایر ادلۀ نقلی و عقلی قرآن شناختی، همواره از جامعیت قرآن سخن به میان آورده و با اقامۀ دلایل و شواهد گوناگون به دفاع از این بُعد، از منزلت و مکانت اختصاصی قرآن پرداخته‌اند. [۴]

ادلۀ جامعیت قرآن در قرآن

  • خداوند متعال در قرآن با صراحت تمام از کمالِ کلام خود و تبیان بودن آن سخن گفته است. آیات زیر، از مهم‌ترین دلایل اثبات جامعیت است که آنها را مى‌توان به سه دسته تقسیم نمود:
  1. آیاتى که در آنها واژگان تبیان و تفصیل و معناى فراگیرى آمده است، مانند: ﴿وَ یوْمَ نَبْعَثُ فِی کلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنٰا بِک شَهِیداً عَلىٰ هٰؤُلاٰءِ وَ نَزَّلْنٰا عَلَیک الْکتٰابَ تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرىٰ لِلْمُسْلِمِینَ [۵]؛ ﴿وَ مٰا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لاٰ طٰائِرٍ یطِیرُ بِجَنٰاحَیهِ إِلاّٰ أُمَمٌ أَمْثٰالُکمْ مٰا فَرَّطْنٰا فِی الْکتٰابِ مِنْ شَیءٍ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ یحْشَرُونَ [۶]؛ ﴿وَ عِنْدَهُ مَفٰاتِحُ الْغَیبِ لاٰ یعْلَمُهٰا إِلاّٰ هُوَ وَ یعْلَمُ مٰا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مٰا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّٰ یعْلَمُهٰا وَ لاٰ حَبَّةٍ فِی ظُلُمٰاتِ الْأَرْضِ وَ لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ یٰابِسٍ إِلاّٰ فِی کتٰابٍ مُبِینٍ [۷] و ﴿لَقَدْ کٰانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبٰابِ مٰا کٰانَ حَدِیثاً یفْتَرىٰ وَ لٰکنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَینَ یدَیهِ وَ تَفْصِیلَ کلِّ شَیءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ [۸] [۹]
  2. آیاتى که قرآن و دین اسلام را دینى جهانى معرفى مى‌کند. از آنجا که دستورات آیین جهانى باید چنان باشد که نیازهاى عرصه‌هاى مختلف زندگى بشر را تأمین کند، از این رو، جهانى بودن قرآن، مستلزم جامع بودن آن است، مانند: ﴿وَ مٰا أَرْسَلْنٰاک إِلاّٰ رَحْمَةً لِلْعٰالَمِینَ [۱۰]؛ ﴿وَ مٰا هُوَ إِلاّٰ ذِکرٌ لِلْعٰالَمِینَ [۱۱] و ﴿وَ مٰا أَرْسَلْنٰاک إِلاّٰ کافَّةً لِلنّٰاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لٰکنَّ أَکثَرَ النّٰاسِ لاٰ یعْلَمُونَ [۱۲]. [۱۳]
  3. آیاتى که فرمان قرآن را جاودانه معرفى مى‌کنند. بى تردید چیزى که تا ابد استمرار دارد، باید به تمام نیازهاى انسان در زندگى فردى و اجتماعى، براى تحقق هدایت و سعادت، پاسخ دهد، مانند: ﴿تَبٰارَک الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقٰانَ عَلىٰ عَبْدِهِ لِیکونَ لِلْعٰالَمِینَ نَذِیراً [۱۴] و ﴿...اَلْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ دِینِکمْ فَلاٰ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلاٰمَ دِیناً.... [۱۵]. [۱۶]

بررسى آیات

  • به نظر مى‌آید تنها دسته اول مى‌توانند به عنوان برهان اقامه شوند و سایر آیات عموماتى هستند که با وجود احتمالات دیگر در آنها نمى‌توانند به عنوان برهان اقامه شوند. از این رو آیات مورد نظر مورد بررسى قرار مى گیرند.

آیۀ 38 انعام

  • یکى از گواهان بر اثبات جامعیت، قسمتى از آیۀ 38 سورۀ انعام است که مى‌فرماید: ﴿مٰا فَرَّطْنٰا فِی الْکتٰابِ مِنْ شَیءٍ جملۀ «مٰا فَرَّطْنٰا فِی الْکتٰابِ مِنْ شَیءٍ» جمله‌اى معترضه است، و ظاهرش این مى‌باشد که مراد از چیزى که در آن کوتاهى نشده، همان کتاب است و مراد از شىء کوتاهى‌هاى گوناگونى است که نفى شده است. خلاصۀ معناى آیه این است، چیزى نیست که رعایت حال و بیان آن، لازم باشد مگر اینکه ما آن را در این کتاب رعایت نموده و در امر آن کوتاهى نکرده‌ایم؛ پس کتاب ما کامل است. [۱۷]
  • در تحلیل این استدلال باید گفت: بى‌شک حمل واژه کتاب بر قرآن محتاج به قرینه است. زیرا احتمالات مختلفى وجود دارد که عبارتند از:

الف) قرآن

  • اولین احتمال این است که مراد از کتاب، همین قرآن باشد؛ به گواه اینکه قرآن در چند جا، کتاب نامیده شده است؛ در این صورت، معناى آیه چنین مى‌شود: "از آنجایى که قرآن مجید کتاب هدایت است و هدفش بیان حقایق و معارفى است که چاره‌اى در ارشاد به حق، جز بیان آن نیست، از این جهت، در این کتاب، در بیان جمیع آنچه در سعادت دنیا و آخرت آدمى دخیل است، کوتاهى نشده است". [۱۸]

ب) لوح محفوظ

  • احتمال دوم در معناى کتاب این است که مراد از آن، لوح محفوظى باشد که خداى سبحان در مواردى از کلام خود آن را کتابى نامیده که تمامى اشیایى که بوده و هست و خواهد بود، در آن نوشته شده است. بنابراین احتمال، معناى آیه چنین مى‌شود: "نظام انسانى که در حیوانات جارى است، ساختارى است که عنایت خداى سبحان واجب دانسته که انواع حیوانات را طبق آن ایجاد نماید تا آفرینش آنها بیهوده نبوده و وجود حیوانات بى فایده نباشد؛ و تا آنجا که مى‌توانند و لیاقت قبول کمال را دارند، از موهبت کمال بى‌بهره نمانند".[۱۹]

ج) هم لوح محفوظ و هم قرآن

  • همچنین ممکن است آیه را طورى معنا کنیم که هر دو بخش را شامل شود. در این صورت، معناى آیه این است که خداى سبحان در آنچه مى‌نویسد (چه در کتاب تکوین و چه در قرآن که کلام اوست) کوتاهى نمى‌کند؛ اما اینکه نسبت به نوشته شده‌هاى موجود در کتاب تکوین کوتاهى نمى‌کند، چرا که در این کتاب، آن مقدار کمال را که هر نوعى از انواع موجودات شایستگى رسیدن به آن را دارند، براى آن نوع مقدر فرموده است؛ اما اینکه در کتابى که کلام اوست و بر بشر وحى شده، تفریط نکرده، براى این است که در آن کتاب، هر چیزى را که معرفتش براى بشر سودمند و موجب سعادت دنیا و آخرت آنان است، بدون هیچ کوتاهى بیان فرموده است. [۲۰]

آیۀ 59 انعام

  • بخش مورد استناد این آیه، عبارت: ﴿وَ لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ یٰابِسٍ إِلاّٰ فِی کتٰابٍ مُبِینٍ است و این به آن معناست که چیزى از نیازهاى دنیوى و اخروى بشر نیست مگر اینکه تفصیلاً یا اجمالاً در قرآن بیان شده است.
  • در بیان معناى رطب و یابس گفته شده «رطب» هر چیز تر و «یابس» هر چیز خشک و تعبیر «لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ یٰابِسٍ» کنایه از همۀ موجودات است. [۲۱] و کتاب مبین، لوح محفوظ است؛ یعنى همۀ این امور در لوح محفوظ ثبت شده است. هر برگى که از درخت بیفتد یا بذرى که در دل خاک دفن شود و به‌ طور کلى هر تر و خشکى را خداوند مى‌داند و در لوح محفوظ، ثبت است. بدیهى است این‌ها را در لوح محفوظ ثبت نکرده که از خاطرش نروند؛ زیرا او همواره به آن‌ها عالم بوده و هست؛ بلکه منظور این است که در معرض تماشاى فرشتگان باشند و آن‌ها بفهمند آنچه روزمره اتفاق مى‌افتد، مطابق است با آنچه در لوح محفوظ ثبت شده، تا بر علم یقین آن‌ها به صفات خدا افزوده شود. [۲۲]
  • بعضى از مفسران، این معنى را نپذیرفته و مى‌گویند؛ منظور از کلمۀ کتاب در این آیۀ شریفه، قرآن مجید نیست؛ بلکه منظور از آن، شناسنامۀ هر چیزى است که نزد خدا و فرشتگان و خود آنان مى‌باشد. اما بیش‌تر مفسران برآنند، مراد از کتاب، قرآن است و در آن، آنچه در امر دین نیاز است، مفصلاً یا مجملاً مدون شده است؛ از جمله بیان حلال، حرام، قصص، امثال، پندها و اخبار و در مورد آنچه مجمل است، تفصیل آن را به رسول خود باز مى‌گرداند. [۲۳]
  • چنانچه دیدیم این آیات از آن نظر که احتمالات گوناگونى مى‌پذیرند، قابل توجه به عنوان مستندات جامعیت نیستند.

آیۀ 89 سورۀ نحل، آیۀ تبیان

  • از میان آیه‌هاى مذکور، تنها آیه‌اى که مورد توجه قرآن پژوهان و متکلمان قرار گرفته و همواره از سوى صاحب‌نظران، معرکۀ آراء بوده و غالبا از آن براى اثبات جامعیت قرآن بهره جسته‌اند، آیه تبیان است: ﴿وَ یوْمَ نَبْعَثُ فِی کلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنٰا بِک شَهِیداً عَلىٰ هٰؤُلاٰءِ وَ نَزَّلْنٰا عَلَیک الْکتٰابَ تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرىٰ لِلْمُسْلِمِینَ جملۀ مورد استشهاد در این آیه، «تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ» است که عموم مفسران براى جامعیت قرآن به آن استناد کرده‌اند. اکنون به طرح دیدگاه‌هاى مفسران در تبیین این آیه پرداخته می‌شود. [۲۴]
  • مفهوم «تبیان» و میزان دلالت «کل شىء»
  • برخى صاب‌نظران معتقدند این آیه نشان از جامعیت مطلق قرآن دارد. آنان در توجیه بیان نشدن جزئیات در قرآن گفته‌اند: اکنون که قرآن مجید به نام هر چیزى تصریح نکرده، حجم و تفصیلات آن به این اندازه رسیده‌ است و اگر مى‌خواست به نام و جزئیات هر چیزى تصریح نماید، حجم آن بسیار بیشتر مى‌شد. در نگاه این دانشمندان هرچند قرآن به نام و جزئیات هر چیزى تصریح ننموده ولى آیاتى دارد که کلیات هر چیزى را مانند: احکام، عقائد، اخبار جهانى و... بیان مى‌کند و بیان جزئیات آن‌ها به عهدۀ پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) و اهل بیت‌(علیهم السلام) نهاده شده است. [۲۵] از سوى دیگر تعبیر کل شىء، یک تعبیر عام است و ظاهر آیه مى‌رساند قرآن بیان کنندۀ تمام علوم و معارف و هر دانش و حتى علوم مادى و علومى که هنوز بشر به آن نرسیده است، مى‌باشد. قرآن کریم نسخه‌اى از لوح محفوظ و کتاب مبین و امام مبین است که طبق نص صریح قرآن، همه چیز در آن گرد آمده است. [۲۶] بنابراین، قرآن کریم تمام علوم اولین و آخرین را در بر گرفته و معارف قرآنى منحصر به مسائل تربیتى نیست و حتى علوم مادى را هم شامل مى‌شود. در قرآن آیاتى وجود دارد که تفکر در آن‌ها مى‌تواند در این زمینه ما را یارى کند. در این آیه‌ها با کنایه و تصریح گوشزد شده که به وسیلۀ قرآن مى‌توان کارهاى خارق العاده‌اى انجام داد. [۲۷]
  • برخى مفسران بر این عقیده‌اند که پذیرش این استنباط ساده نیست و مى‌گویند چنین مطلبى شاید هم مربوط به بطون قرآن و یا آن حقیقت بسیط قرآنى که در لوح محفوظ است، باشد که هر دو از دسترس انسان عادى بیرون است. آنچه براى ما مى‌ماند ظاهر قرآن است که مربوط به هدایت مردم و مسائل تربیتى است؛ و ما با توجه به گنجایش ذهن و اندازه‌ى فهم خود، جامعیت قرآن و تبیان و تفصیل بودن آن را در همین مسائل درک مى‌کنیم؛ و این اندازه، ما را بس است و تکلیفى بالاتر از آن نداریم و تدبر در آیه‌هاى قرآن هم ما را به همین مسائل رهنمون مى‌شود. [۲۸] پس جامعیت آیه، محدود به حیطۀ مورد انتظار و محدودۀ مسؤولیت قرآن است. [۲۹] به بیان دیگر، چون قرآن براى هدایت است، جامعیت مفهوم از آیه نیز در همین قلمرو قابل پذیرش است و نه بیش‌تر. علامه طباطبایى مى‌گوید: «تبیان» به معناى بیان است، و چون قرآن کریم کتاب هدایت براى همۀ مردم است و جز آن کار و شأنى ندارد، لذا ظاهراً مراد از «لِکلِّ شَیءٍ» همۀ آن چیزهایى است که برگشتش به هدایت باشد؛ از قبیل معارف حقیقى مربوط به مبدأ، معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهى، قصص و مواعظى که مردم در راه یافتن به آن محتاجند؛ و قرآن تبیان همۀ این‌هاست (نه اینکه تبیان همه علوم باشد). [۳۰]
  • از اندیشمندان اسلامى بعضى تبیان را بیانگرى هر امر مشکلى مى‌دانند که از لحاظ شرعى مورد نیاز مردم باشد. هیچ چیزى نیست که از لحاظ دینى مورد نیاز مردم باشد و در قرآن کریم نیامده باشد یا ارجاع به بیان پیامبر و جانشینانش نداده باشد، یا به اجماع امت واگذار نشده‌ باشد. بنابراین حکم، همۀ این‌ها از قرآن کریم استفاده مى‌شود. [۳۱]

جامعیت قرآن، جامعیت مطلق یا هدایتی؟

  • قرآن پژوهان در این که مراد از جامعیت، چیست و قرآن چگونه و کدام نیازمندی‌های علمی و معنوی انسان را بر می‌آورد، آرای گوناگونی دارند که برخی از مهم‌ترین‌های آنها بدین قرارند:

جامعیت مطلق

  • از نظر برخی قرآن پژوهان، جامعیت قرآن، مطلق است. بر اساس این نظر، قرآن، هر آنچه را که بتوان تصور کرد و نام علم و دانش برآن نهاد، در خود، جای داده است، هر چند ما از شناختن آن قاصریم. برخی از طرفداران این نظریه، علومی مانند: طب، مناظره، هندسه، جبر و مقابله، نجوم وغیر اینها را نام برده اند.[۳۲] این گروه، با استناد به آیاتی که قرآن را تبیان و جامع مطالب و تفصیل‌دهنده هر چیزی معرفی می‌کند، در دفاع از نظریه خویش کوشیده‌اند: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ[۳۳]؛ ﴿مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۳۴][۳۵] روایات پرشماری نیز جامعیت مطلق قرآن را تأیید کرده و دلیلی بر این مدعایند. برخی از این روایات، قرآن را "جامع علم اولین و آخرین" معرفی می‌کند که باید با تفکر در معانی این کتاب آسمانی، به آن علوم دست یافت: مَن أرادَ عِلمَ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ فَلیُثَوِّرِ القُرآنَ[۳۶] بر اساس روایتی، امام صادق (ع) سوگند یاد کرده که هیچ گاه انسان در حسرت نخواهد ماند که چرا فلان مطلب در قرآن نیست: خداوند، بیان هر چیزی را در قرآن، فرو فرستاد، چندان که (به خدا سوگند) هیچ چیزی را که بندگان، بدان نیاز دارند، فروگذار نکرد، مگر آن که خداوند، آن را در قرآن، نازل کرده است.[۳۷] در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:خداوندِ توانا، که راستگو و نیکی کننده است، کتابش را بر شما فرو فرستاد، و اخبارِ مربوط به شما و اخبار پیشینیان و اخبار آیندگان پس از شما، و اخبار آسمان و زمین همه، در آن‌اند. اگر کسی نزد شما بیاید و از آنها آگاهتان کند، قطعاً شگفت زده خواهید شد.[۳۸] نیز از آن حضرت است: خداوند پیامبر شما را خاتم پیامبران قرار داد. بنابراین، پس از او هرگز پیامبری برانگیخته نمی‌شود و کتاب شما را پایان بخش کتاب‌های آسمانی قرار داد. بنابراین، پس از آن، هرگز کتابی نخواهد بود و بیان همه چیز و چگونگی آفرینش شما و آفرینش آسمان‌ها و زمین را و خبر آنچه پیش از شما بوده و احکام داوری میان شما، و خبر آنچه را که پس از شما خواهد بود، و موضوع بهشت و آتش و فرجام کار شما را در قرآن، نازل فرموده است.[۳۹] با توجه به این روایات و به ویژه عبارت "خلقکم"، دانسته می‌شود که قرآن افرون بر تشریع، امور تکوینی، نظیر خلقت آسمان و زمین واخبار گذشته، حال و آینده را نیز در بردارد. مؤید این برداشت، نقلی از امام صادق (ع) است که احکام و حلال و حرام را تنها بخش کوچکی از قرآن دانسته است.[۴۰][۴۱]

جامعیت هدایتی

  • گروهی با بی اساس دانستن ادعای جامعیت مطلق قرآن، مقصود از کمال و جامعیت قرآن را، جامعیت در شئون دینی، اعم از اصول و فروع آن دانسته[۴۲]و روایات جامعیت قرآن را بر فهم باطن الفاظ که نزد معصومان (ع) است حمل کرده‌اند. قرآن، کتاب شریعت و هدایت است و در مسیر هدایت و تربیت جوامع بشری، جامع تمام قوانین و اصولی است که به‌طور مستقیم و یا غیرمستقیم در دایرة هدایت و تأمین سعادت انسان‌ها تعریف و تبیین می‌شود. [۴۳] این گروه معتقدند شأن قرآن و دین اقتضا نمی‌کند در اموری که مربوط به یافته‌های خود بشر است، وارد شود و حتی راهنمایی کردن او هم معنا ندارد؛ زیرا خداوند به انسان عقل ارزانی داشته و انسان را توانمند و خردورز و کاوشگر آفریده و میدان تأثیرپذیری را در طبیعت باز گذاشته و لزومی ندارد که خداوند فرمول شیمی یا مسائل ریاضی را توضیح دهد[۴۴] و اگر هم بحثی از علوم تجربی، ریاضی، نجوم و مانند آن در قرآن آمده، فقط جنبه هدایتی و تربیتی آن مورد نظر بوده است.[۴۵] آیاتی که غرض از نزول قرآن را هدایت می‌دانند، این نظر را تقویت می‌کنند؛ مانند: ﴿الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ[۴۶]؛ ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا[۴۷]؛ ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى [۴۸][۴۹]
  • شیخ طوسی[۵۰] و طبرسی ﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ را بیان مشکلاتی دانسته‌اند که مربوط به امور دین است.[۵۱] زمخشری نیز آیه را در ارتباط با امور دینی و بیان امور مربوط به سعادت افراد دانسته است.[۵۲] علامه طباطبائی نیز با توجه به نقش هدایتی قرآن، مراد از "کل شی ء" را همه چیزهایی دانسته که بازگشت آنها به هدایت است، از معارف مرتبط به مبدأ و معاد گرفته تا اخلاق فاضله، احکام و ادیان الهی و قصص و مواعظی که مردم در هدایت وراه یافتنشان به آن محتاج‌اند.[۵۳] روایاتی نیز وجود دارند که قرآن را در بیان احکام و قوانین مورد نیاز مردم برای زندگی سعادتمندانه، جامع دانسته‌اند. در نقلی از امام علی (ع) آمده است که: "خدا حکمی از دین خود را بر شما پنهان نگذاشت و هیچ مطلبی را که مورد رضایت و خشنودی‌اش باشد وا نگذاشت، جز این که نشانی آشکار و آیه ای محکم که از آن جلوگیری یا به سوی آن دعوت کند، برایش قرار داد".[۵۴] ایشان در ادامه، مستند کلام خود را ﴿مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ[۵۵] و ﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ[۵۶] قرار داده است. روایت حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه با بیانی کوتاه، مؤید این حقیقت است: در آن، حجّت‌های نورانی خداوند و حرام‌های تعیین شده او، و فضایل فراخوانده‌اش، و عام‌های فراگیر کفایت کننده او، و رخصت‌های ارزانی شده‌اش، و قوانین و احکام واجب گشته‌اش، بیان شده‌اند.[۵۷] از این روایات است نقلی از امام رضا (ع) که در آن، قرآن را شامل حلال و حرام و حدود و احکام و هر آنچه بندگان بدان نیاز دارند معرفی می‌کند.[۵۸] پس با توجه به این روایات، فهمیده می‌شود که تفصیل حلال و حرام و حدود و احکام و به طور کلی آنچه انسان بدان نیازمند است، در قرآن وجود دارد و به فرمایش امام صادق (ع) حتی حکم قضایی مربوط به اختلاف اشخاص.[۵۹][۶۰]
  • البته در این زمینه نباید فراموش کرد که انسان موجودی است فرامادی و دارای زندگی جاویدان لذا منظور از امور هدایتی، هر آن چیزی است که در راستای هدایت اخروی او باشد اعم از اینکه آن امر فردی باشد یا سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی و .... یعنی چنین نیست که قرآن صرفا برای آموزه های فردی باشد بلکه امور هدایتی آن شامل زندگی اجتماعی انسان نیز می‌شود. و به عبارتی دیگر برای هر آنچیزی است که انسان در مسیر هدایت به آن نیاز دارد. [۶۱]

جامعیت نسبت به دیگر کتب آسمانی

  • این گروه، جامعیت قرآن را در مقایسه با دیگر متون وحیانی دانسته و در توضیح آن آورده‌اند، چون ذات خداوند بر قلوب انبیا (ع) تجلی می‌کند و این تجلیات به اعتبار اختلاف قلوب آنها متفاوت‌اند، و با توجه به این که پیامبر اکرم (ص) خاتم پیامبران و مظهر تجلی اسم اللَّه اعظم است، پیامبر اسلام (ص)، جامع کمالات پیامبران، و کتاب او نیز جامع کتب وحیانی است.[۶۲] آیات و روایاتی که بر مُهَیْمِن (مسلّط و مُشْرف) بودن قرآن اشاره دارند، مؤید این مطلب‌اند که از آن جمله است: ﴿وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ[۶۳] در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده است: سوره‌های بلند، به جای تورات به من داده شده است، صدتایی‌ها، به جای انجیل، و دوگان‌ها به جای زبور. سوره‌های تفصیلی و کوتاه نیز که شصت و هشت سوره است، افزون، به من داده شده است. این قرآن، حاکم بر دیگر کتاب‌های آسمانی است. تورات، از آنِ موسی است و انجیل، از آنِ عیسی است و زبور، از آنِ داوود.[۶۴] در روایت دیگری آمده است: واُعطیتُ جَوامِعَ الکَلِمِ[۶۵] ابن عربی، در شرح این روایت آورده است که همه حقایق و معارف به پیامبر (ص) داده شده است و به همین دلیل، قرآن تمام معانی کتب انبیای سابق را جمع کرده است.[۶۶] امام خمینی مراد از جوامع الکلم را وجود تمام منازل، از اسفل ملکی تا اعلی مراتب روحانیت و ملکوت، در قرآن دانسته و در ادامه آورده است که با توجه به این که افراد در مدارک و معارف، مختلف و متفاوت‌اند قرآن به طوری نازل شده که هر کس به حسب کمال و ضعف ادراک و معارف و به حسب درجه‌ای که از علم دارد از آن استفاده می‌کند.[۶۷][۶۸]

منابع

پانویس

  1. آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآن‌شناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص ۱۳۲
  2. سورۀ نحل، آیۀ 89
  3. سورۀ انعام، آیۀ 38
  4. ر. ک. اکبری دستک، فیض الله، جامعیت قرآن از دیدگاه امام خمینی(س)، مجلۀ علمی پژوهشی امام خمینی و انقلاب اسلامی(متین) ش 67، ص 1 ـ 22.
  5. «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است.»؛ سوره نحل، آیۀ ۸۹.
  6. «وهیچ جنبنده‌اى در زمین نیست و نه هیچ پرنده‌اى که با دو بال خود پرواز مى‌کند، مگر آنکه آن‌ها نیزگروه‌هایى مانند شما هستند. ما هیچ چیزى را در کتاب فرو گذار نکرده‌ایم سپس به سوى پروردگارشان محشور خواهند گردید.»؛ سوره انعام، آیۀ 38.
  7. «وکلیدهاى غیب تنها نزد اوست؛ جز او کسى آن را نمى‌داند و آنچه در خشکى و دریاست، مى‌داند و هیچ برگى فرو نمى‌افتد مگر اینکه آن را مى‌داند و هیچ دانه‌اى در اعماق زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن ثبت است.»؛ سوره انعام، آیۀ 59.
  8. «به راستى در سر گذشت آنان براى خردمندان عبرتى است؛ سخنى نیست که به دروغ ساخته شده باشد؛ بلکه تصدیق آن (کتابهایى) است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و براى مردمى که ایمان مى‌آورند، رهنمود و رحمتى است.»؛ سوره یوسف، آیۀ 111.
  9. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  10. «و تو را جز رحمتى براى همه دوره‌ها و همه موجودات نفرستادیم.»؛ سوره انبیا، آیۀ 107.
  11. «و حال آنکه (قرآن) جز تذکرى براى جهانیان نیست.»؛ سوره قلم، آیۀ 52.
  12. «و ما تو را جز بشارتگر و هشدار دهنده براى تمام مردم نفرستادیم لکن بیشتر مردم نمى‌دانند.»؛ سوره سیا، آیۀ 28.
  13. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  14. «بزرگ است کسى که بر بنده خود کتاب جدا سازنده حق از باطل را نازل فرمود تا براى جهانیان هشدار دهنده‌اى باشد.»؛ سوره فرقان، آیۀ 1.
  15. «امروز کسانى که کافر شده‌اند، از کارشکنى در دین شما نومید گردیده‌اند. پس از ایشان نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را براى‌تان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما به عنوان دین برگزیدم.»؛ سوره مائده، آیۀ 3.
  16. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  17. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  18. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  19. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  20. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  21. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  22. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  23. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  24. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  25. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  26. مانند آیات 12 سورۀ یس؛ آیۀ 3 سورۀ سبأ؛ آیۀ 59 سورۀ انعام؛ آیۀ 75 سورۀ نحل؛ آیۀ 22 سورۀ بروج.
  27. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  28. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  29. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  30. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  31. غضنفری، علی، پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  32. الإتقان فی علوم القرآن: ج ۲ ص ۳۳۸؛ احیاء العلوم: ج ۱ ص ۵۲۴ - ۵۲۵؛ جواهر القرآن: ص ۱۸؛ البرهان فی علوم القرآن: ج ۲ ص ۱۸۱ - ۱۸۲
  33. «و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم» نحل: آیه ۸۹.
  34. «سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق کتاب هایی است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیزی است و برای مردمی که ایمان می‌آورند رهنمود و رحمتی است» یوسف: آیه ۱۱۱.
  35. ر. ک: الإتقان فی علوم القرآن: ج ۴، ص ۲۶ - ۳۱؛ التمهید فی علوم القرآن: ج ۶، ص ۱۹.
  36. هر کس طالب علم اولین و آخرین است، در قرآن کندوکاو کند. ر. ک: ص ۷۸ ح ۳۲۲.
  37. إنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وتَعالی أنزَلَ فی القُرآنِ تِبیانَ کُلِّ شَی ءٍ، حَتّی وَاللَّهِ ما تَرَکَ اللَّهُ شَیئاً یَحتاجُ إلَیهِ العِبادُ، حَتّی لایَستَطیعَ عَبدٌ یَقولُ: لَو کانَ هذا اُنزِلَ فِی القُرآنِ، إلّا وقَد أنزَلَهُ اللَّهُ فیهِ ر. ک: ص ۸۰ ح ۳۲۷.
  38. إنَّ العَزیزَ الجَبّارَ أنزَلَ عَلَیکُم کِتابَهُ وهُوَ الصّادِقُ البارُّ، فیهِ خَبَرُکُم وخَبَرُ مَن قَبلَکُم وخَبَرُ مَن بَعدَکُم، وخَبَرُ السَّماءِ وَالأَرضِ، ولَو أتاکُم مَن یُخبِرُکُم عَن ذلِکَ لَتَعَجَّبتُم ر. ک: ص ۸۶ ح ۳۳۹.
  39. إنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِکرُهُ خَتَمَ بِنَبِیِّکُمُ النَّبِیّینَ فَلا نَبِیَّ بَعدَهُ أبَداً، وخَتَمَ بِکِتابِکُمُ الکُتُبَ فَلا کِتابَ بَعدَهُ أبَداً، وأنزَلَ فیهِ تِبیانَ کُلِّ شَی ءٍ وخَلْقَکُم وخَلْقَ السَّماواتِ وَالأَرض، ونَبَأَ ما قَبلَکُم وفَصْلَ ما بَینَکُم وخَبَرَ ما بَعدَکُم، وأمْرَ الجَنَّهِ وَالنّارِ وما أنتُم صائِرونَ إلَیهِ ر. ک: ص ۸۲ ح ۳۳۱.
  40. بصائر الدرجات: ص ۲۱۴ - ۲۱۵.
  41. علی‌زاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۱.
  42. ر. ک: التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۱۹ - ۳۰.
  43. اکبری دستک، فیض الله، جامعیت قرآن از دیدگاه امام خمینی(ره)، متین، ش ۶۷، ص ۱ ـ ۲۲.
  44. التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۳۰.
  45. ر. ک: التفسیر والمفسرون: ج ۲ ص ۴۶۹ - ۴۷۲.
  46. «الف - لام - را. ما قرآن را بر تو (پیامبر) نازل کردیم تا با آن مردم را از تاریکی ها به سوی نور بیرون بری» ابراهیم: آیه ۱.
  47. «و ما از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و رحمت است نازل می‌کنیم» اسرا: آیه ۸۲.
  48. «وماه رمضان ماهی که قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالی که برای عموم مردم رهنمود است» بقره: آیه ۱۸۵.
  49. علی‌زاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۴.
  50. التبیان فی تفسیر القرآن: ج ۶ ص ۴۱۸.
  51. مجمع البیان: ج ۶ ص ۴۱۶.
  52. الکشاف: ج ۲ ص ۶۲۸.
  53. المیزان فی تفسیر القرآن: ج ۱۲ ص ۳۲۵.
  54. نهج البلاغه: خطبه ۱۸۳.
  55. انعام: آیه ۳۸.
  56. نهج البلاغه: خطبه ۱۸.
  57. فیهِ تِبیانُ حُجَجِ اللَّهِ المُنَوَّرَهِ، ومَحارِمِهِ المَحدودَهِ، وفَضائِلِهِ المَندوبَهِ، وجُمَلِهِ الکافِیَهِ، ورُخَصِهِ المَوهوبَهِ، وشَرایِعِهِ المَکتوبَهِ ر. ک: ص ۷۹ ح ۳۲۵.
  58. ر. ک: ص ۸۱ ح ۳۲۶.
  59. ر. ک: ص ۸۹ ح ۳۴۱.
  60. علی‌زاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۵.
  61. پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن، علی غضنفری، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش ۱۰، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۶.
  62. ر. ک: شرح فصوص الحکم: ص ۱۱۵۳ - ۱۱۵۶؛ آداب الصلوه: ص ۳۱۰.
  63. «و این کتاب را به سوی تو به حق فرو فرستادیم، در حالی که کتاب‌های آسمانی پیشین را تصدیق می‌کند و نسبت به آن مسلط و نگهبان است» مائده: آیه ۴۸.
  64. اُعطیتُ السُّوَرَ الطِّوالَ مَکانَ التَّوراهِ، واُعطیتُ المِئینَ مَکانَ الإِنجیلِ، واُعطیتُ المَثانِیَ مَکانَ الزَّبورِ، وفُضِّلتُ بِالمُفَصَّلِ؛ ثَمانٌ وسِتّونَ سورَهً، وهُوَ مُهَیمِنٌ عَلی سائِرِ الکُتُبِ، وَالتَّوراهِ لِموسی وَالإِنجیلِ لِعیسی وَالزَّبورِ لِداوودَ ر. ک: ص ۲۶۴ ح ۴۷۰.
  65. «خدا به من کلمات جامع داده است» ر. ک: ج ۳ ص ۱۶ ح ۷۲۶.
  66. شرح فصوص الحکم: ص ۱۱۵۶.
  67. آداب الصلوه: ص ۳۰۹ - ۳۱۰.
  68. علی‌زاده موسوی، سید حامد، پژوهشی درباره جامعیت قرآن ص: ۶.