توحید
مقدمه
- توحید از ارکان اصول اعتقادی است، به گونهای که در میان تمامی صفات الهی، تنها توحید در زمره اصول دین قرار گرفته است[۱]
- توحید همچنین از مباحث مهم کلامی است، به طوری که به علم کلام، "علم التوحید" گفتهاند . البته توحید دارای مراتبی است که ملاحظه تمام مراتب آن، توحید کامل است و موحد کامل نیز کسی است که به همه مراتب آن، اعتقاد داشته باشد. چنین توحیدی است که میتواند بستر نظام سیاسی قرار گیرد؛ زیرا کسانی که به توحید کامل معتقد شدند این اعتقاد را در تمام جنبههای زندگی، از جمله نظام سیاسی آن، باید بروز دهند؛ به این معنا که نظام اداره کننده جهان را نظام واحد بدانند؛ همچنانکه به مقتضای برهان عقلی، کمال انسان در این است که از کسی اطاعت کند که بر حقیقت انسان و جهان و ارتباط متقابل انسان و جهان آگاه است (منظور از جهان، اعم از عالم طبیعت است) و او کسی نیست جز خدا، پس قهراً ولایت منحصر به او خواهد شد؛ یعنی تنها ولی حقیقی انسان خداست[۲]
- بنابراین، توحید تنها یک عقیده و اندیشه خنثی نیست که تأثیری در حوزه رفتار و کردار انسانی نداشته باشد و در رابطه با سایر اندیشهها و تئوریهای وی قرار گیرد و گسسته از نظامات اجتماعی و سیاسی و ارزشهای اخلاقی او باشد، بلکه توحید از یک سو، نظام ارزشی انسان موحد را پدید می آورد (اخلاق) و از سوی دیگر تنظیم کننده مناسبات اجتماعی، حقوقی و سیاسی اوست، بدین ترتیب مقوله سیاست نیز یکی از ساحت هایی است که اندیشه توحید نسبت به آن تأثیرگذار است؛ یعنی اندیشه توحیدی در سه حوزه معرفت، اخلاق و سیاست دخالت میکند[۳]
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص:۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص:۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص:۳۲۹ تا ۳۶۹.