اهل الذکر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

أهل‌الذکر: اهل اطلاع و یادآوری، امامان معصوم(علیهم السلام) اهل‌الذکر ترکیبی اضافی و مرکب از «اهل» و «ذکر» است. واژه أهل به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، خاندان، خویشان، عیال و فرزندان، ملت و امت و ... آمده است[20] که قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، أنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. البته هرچه تعلق چیزی به چیزی بیشتر باشد اختصاص بدان شدیدتر است و هر چه اختصاص شدیدتر باشد صدق عنوان «اهلیت» قوی‌تر خواهد بود.[21] واژه «ذکر» در اصل خلاف نسیان[22] و به معنای یادآوری است.[23] برخی گفته‌اند: ذکر* گاهی به معنای‌هیئت نفسانی است که انسان به وسیله آن می‌تواند معارفی را که کسب کرده نگهداری کند. در این صورت ذکر مانند حفظ است، جز آنکه به اعتبار احراز آن معارف «حفظ» و به اعتبار استحضار آنها «ذکر» گفته می‌شود.[24] به گفته برخی در قرآن ذکر‌بالغ بر 20 معنا از جمله: قرآن (انبیاء/21،50‌؛‌طه/20، 124)، پیامبر (طلاق/65‌، 10 ـ 11) و تورات (انبیاء/211، 105) دارد.[25] گفتنی است که قرآن و کتب آسمانی را از آن رو که مواعظ و علوم آخرت را می‌آموزند ذکر گویند[26]، چنان‌که ذکر بودن پیامبر به اعتبار بشارتی است که کتب آسمانی پیشین به رسالت ایشان داده‌اند[27]، بنابراین اهل الذکر کسانی هستند که با یادآوری و یاد دادن، سنخیت و برای آن لیاقت و شایستگی خاص داشته باشند. ترکیب أهل الذکر در قرآن تنها دوبار و به یک مضمون به کار رفته است: «وما اَرسَلنا مِن قَبلِک اِلاّ رِجالاً نوحی اِلَیهِم فَسـَلوا اَهلَ الذِّکرِ اِن کنتُم لا تَعلَمون» (نحل/16،43)، «و ما اَرسَلنا قَبلَک اِلاّ رِجالاً نوحی اِلَیهِم فَسـَلوا اَهلَ الذِّکرِ اِن کنتُم لا تَعلَمون» .(انبیاء/21،7)

تبیین أهل‌الذکر: برای تبیین أهل الذکر گذشته از بررسی دو واژه اهل و ذکر که پیش‌تر بیان شد لازم است مضمون و سیاق آیات مشتمل بر این ترکیب و شأن نزول آنها نیز بررسی شود. مضمون هر دو آیه و نیز آیه 8 انبیاء/21 برای تثبیت و تاکید‌این حقیقت است که پیامبران و فرستادگان الهی از نوع بشر و رجال اِنسی بوده‌اند: «... اِلاّ رِجالاً نوحی اِلَیهِم...» . آنان پیکری نبوده‌اند که غذا نخورند و آنها کسانی نبوده‌اند که دارای عمری جاویدان باشند: «و ما جَعَلنـهُم جَسَدًا لا یأکلونَ الطَّعامَ و ما کانوا خــلِدین» . (انبیاء/21،8) در شأن نزول آیات اهل‌الذکر نیز آمده است که چون مشرکان چنین می‌پنداشتند که فرستاده خداوند فقط باید فرشته باشد، با نزول آیات مذکور این پندار باطل گردیده است[28]، چنان‌که در برخی آیات دیگر نیز قرآن شگفتی بی‌مورد مشرکان را از اینکه رسول خدا دارای ویژگیهای انسانهای عادی است و مانند آنها غذا می‌خورد و در کوی و برزن راه می‌رود نقل کرده: «قالوا مالِ هـذا الرَّسولِ یأکلُ الطَّعامَ و یمشی فِی‌الاَسواقِ» (فرقان/25،7) و همه پیامبران الهی را دارای خصوصیات مزبور دانسته است: «ما اَرسَلنا قَبلَک مِنَ المُرسَلینَ اِلاّ اِنَّهُم لَیأکلونَ الطَّعامَ ویمشونَ فِی‌الاَسواقِ» . (فرقان/25،20) خداوند برای وادار کردن مشرکان به پذیرش واقعیت یاد شده به آنان فرمود: خود اگر نمی‌دانید از اهل الذکر بپرسید: «فَسـَلوا اَهلَ الذِّکرِ اِن کنتُم لا تَعلَمون» . با توجه به سیاق آیات قبل و بعد و شأن نزول آنها روشن می‌شود که مراد از اهل الذکر اهل علم و خبرگان‌اند[29]؛ کسانی که بیشترین اختصاص، تعلق و سنخیت را با ذکر (حفظ، یاد دادن، قرآن، تورات، کتب آسمانی، پیامبر و...) دارند و مراجعه به آنها می‌تواند مضمون و محتوای آیات مورد بحث یعنی بشر بودن پیامبران را تبیین و تأیید کند، براین اساس امر به سؤال از اهل الذکر در آیه، ارشاد به این اصل عام عقلایی است که رجوع جاهل به اهل خبره لازم است و در بردارنده حکم تعبدی نیست[30]، ازاین‌رو به برخی از اصولیانی که برای حجیت خبر واحد به آیه اهل الذکر تمسک کرده‌اند چنین اشکال شده که اگر آیه دلالتی بر حجیت خبر واحد و وجوب تعبد به آن داشته باشد، خبر واحدی را حجت می‌داند که راوی آن اهل علم و آگاه به مورد سؤال باشد؛ نه کسانی که صرفا چیزی را شنیده و آن را نقل می‌کنند، بنابراین، آیه به تقلید عامی از عالم اشاره دارد، چنان‌که اصولیان برای وجوب تقلید بر عامی به آن استدلال کرده‌اند.[31] با توجه به آنچه گذشت معنای اهل‌الذکر عام و فراگیر است و اقوال دیگری که در این زمینه ارائه شده می‌تواند از باب تبیین مصادیق گوناگون آن باشد؛ از جمله: 1. مراد از اهل الذکر اهل کتب آسمانی پیشین از علمای یهود و نصارا[32] و مقصود از سؤال، پرسش از نشانیهای نبوت است که در کتابهای ایشان وجود دارد. این نظر از کسانی است که در تفسیر آیه به خصوصِ سیاق آیات و شأن نزول آنها توجه کرده‌اند. 2. مراد از اهل الذکر اهل علم به اخبار گذشتگان و آگاه به احوال امتهای پیشین است.[33] 3. أهل الذکر امامان معصوم(علیهم السلام) هستند. این قول با توجه به روایات وارد در این زمینه از جمله دو روایت صحیحه[34] مطرح شده است. روایات مزبور دو دسته است: الف. روایاتی که با لسان اثبات، اهل الذکر را منحصر در ائمه می‌داند؛ از جمله روایت امام باقر(علیه السلام) که فرمود: [تنها] ما اهل‌الذکر هستیم.[35] مراد این دسته از روایات را می‌توان بیان روشن‌ترین مصداق اهل‌الذکر، یعنی امامان معصوم(علیهم السلام)دانست.[36] ب. روایاتی که مضمون حصر را به صورت نفی از دیگران بیان کرده، می‌گوید: اهل الذکر جز ما کسی نیست.[37] این دسته از روایات را می‌توان ناظر به نفی‌انحصار اهل الذکر در عالمان اهل کتاب دانست که سؤال کننده به آن معتقد بوده است.[38] برخی در توضیح مضمون روایات یاد شده گفته‌اند: مقصود ائمه از اینکه گفته‌اند: اهل‌الذکر ما هستیم، این نیست که مفهوم ظاهر آیه چنین است، زیرا کافران اهل مکه ممکن نبود از ائمه چیزی بپرسند و بر فرض پرسش هم کلام ایشان را حجت ندانسته، باور نمی‌کردند، چنان که کلام خود رسول خدا را نمی‌پذیرفتند، بنابراین مراد تشبیه و تمثیل است؛ یعنی اینکه هر چیز را باید از اهلش پرسید و همان گونه که بشر بودن پیامبران پیشین را باید از عالمان امت آن پیامبران پرسید، تفسیر و احکام اسلام را نیز باید از امام معصوم(علیه السلام)پرسید.[39] برخی درباره آیه اهل الذکر بر این باورند که با قطع نظر از مورد آیه و با توجه به این اصل که مورد مخصص نیست آیه به حسب ظاهر از حیث سؤال کننده و سؤال شونده و چیزی که درباره آن سؤال می‌شود عام است. برپایه این نظر سائل هرکسی است که ناآگاه به چیزی از معارف حقیقی و مسائل مکلفان باشد و مورد سؤال همه معارف و مسائلی است که ممکن است کسی به آن جاهل باشد؛ امّا مسئول گرچه به لحاظ مفهوم عام است؛ ولی از نظر مصداق ویژه اهل‌بیت پیامبر است؛ خواه مراد از ذکر پیامبر باشد؛ مانند: «قَد اَنزَلَ اللّهُ اِلَیکم ذِکرا * رَسولاً» (طلاق/65‌،10 ـ 11) یا قرآن؛ مانند: «هـذا ذِکرٌ مُبارَک اَنزَلنـهُ» (انبیاء/21، 50)، زیرا آنان خاندان پیامبر و همسنگ با قرآن‌اند، چنان که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در حدیث متواتر ثقلین اهل* بیت را قرین قرآن دانسته، مردم را به تمسک به این دو فرا‌خوانده است. دلیل بر اینکه کلام ائمه(علیهم السلام) در روایات یاد شده با قطع نظر از مورد آیه است اینکه‌آنان متعرض چیزی از خصوصیات مورد آیه نشده‌اند.[40]


[20]. بصائر ذوی التمییز، ج‌2، ص‌83‌، 85‌. [21]. التحقیق، ج‌1، ص‌169، «اهل». [22]. مقاییس اللغه، ج‌2، ص‌358؛ لسان العرب، ج‌5‌، ص‌49، «ذکر». [23]. نثر طوبی، ج‌1، ص‌275. [24]. مفردات، ص‌328؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌3، ص‌9، «ذکر». [25]. مفردات، ص‌328‌ـ‌329؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌3، ص‌9، 16. [26]. نثر طوبی، ج‌1، ص‌275. [27]. مفردات، ص‌328. [28]. روض الجنان، ج‌12، ص‌42. [29]. انوار الاصول، ج‌3، ص‌666‌. [30]. المیزان، ج‌12، ص‌259. [31]. فرائدالاصول، ج‌1، ص‌181‌ـ‌182. [32]. البحرالمحیط، ج‌6‌، ص‌533‌؛ المیزان، ج‌12، ص‌258. [33]. البحرالمحیط، ج‌7، ص‌411؛ روح المعانی، مج‌8‌، ج‌14، ص‌218؛ مجمع البیان، ج‌6‌، ص‌557‌. [34]. فرائد الاصول، ج 1، ص‌181. [35]. الکافی، ج‌1، ص‌210‌ـ‌211؛ بصائر الدرجات، ج‌1، ص‌58‌،‌61‌. [36]. تفسیر نمونه، ج‌11، ص‌244. [37]. الکافی، ج‌1، ص210‌ـ‌211؛ بصائرالدرجات، ج‌1، ص‌58‌، 61‌. [38]. تفسیر نمونه، ج‌11، ص‌245. [39]. نثر طوبی، ج‌1، ص‌276. [40]. المیزان،ج‌12، ص‌285.